کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

تعریف و طبقه بندی کودکان استثنایی

21 ارديبهشت 1402 ساعت 21:40

کودکان استثنایی از نظر ویژگی‌های فیزیکی یا توانایی یادگیری ناهنجار، چه بالاتر و چه پایین‌تر، به حدی تفاوت دارند که برای بهره مندی کامل از تحصیل به خدمات آموزشی تخصصی یا تسهیلات فیزیکی نیاز دارند.


واژه کودکان استثنایی اغلب در جامعه آموزش به ویژه توسط متخصصان روان‌شناسی استفاده می‌شود و شامل کودکانی می‌شود که عملکردشان برتر است و برای دستیابی به حداکثر پتانسیل خود نیازمند غنی‌سازی برنامه درسی و آموزش چالش‌برانگیزتر هستند، همچنین این واژه در مورد کودکانی که مشکلات یادگیری دارند و پایین‌تر از هنجارهای جامعه هستند نیز استفاده می‌شود.

اختلالات جسمی یا حسی یا مشکلات رفتاری که نیازمند اصلاح توسط سیستم آموزشی هستند و برای کودکانی که نیازمند کمک در یادگیری هستند، در این دسته بندی قرار می‌گیرند. در حقیقت عنوان «استثنایی» بیشتر به عبارات مربوط به ناتوانی، نقص یا کم توانی ترجیح داده می‌شود زیرا این واژه به کودکان با استعداد و با توانایی هایی ویژه کمتر اطلاق می‌گردد.

ناتوانی‌ها یا آسیب‌های کودکان استثنایی توسط روانپزشکی و روانشناسی تحت دسته اختلالات رشد عصبی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی قرار می‌گیرند.
 
کودکان استثنایی تعاریف مختلفی دارد از جمله:
کودکان استثنایی از نظر ویژگی های فیزیکی یا توانایی یادگیری با هنجار جامعه، چه بالاتر و چه پایین تر، به حدی تفاوت دارند که برای بهره مندی کامل از تحصیل به خدمات آموزشی تخصصی یا تسهیلات فیزیکی متفاوتی نیاز دارند (هوارد، 2012).

به کودکانی استثنایی گفته می‌شود که بر خلاف اکثریت افراد هم سن خود در شرایط عادی قادر به سازگاری با محیط نباشند و از نظر فکری، عقلانی، رفتاری و عاطفی با هم سالان خود فرق کلی داشته باشند و روش های خاص آموزش و پرورش درباره آن ها به کار رود.


دانش آموزی که از نظر جسمی یا خصوصیات رفتاری و ذهنی با اکثریت دانش آموزان همکلاس خود تفاوت آشکار داشته و آموزش ویژه برای او مناسب تر از اموزش معمولی باشد دانش آموز استثنایی تلقی می شود.

کودک استثنایی فردی است که، به دلیل تفاوت ویژه یا استثنایی با سایر کودکان از لحاظ توانایی های حسی، فیزیکی ، نورورلوژیک، ذاتی(خلق و خوی) یا هوشی و یا از لحاظ طبیعت و دامنه تجربه های قبلی به منطبق کردن برنامه درسی -مدرسه ای عادی نیاز دارد تا سطح عملکرد او به حداکثر برسد.

در آمریکا: به تمام کودکانی که به نحوی با کودکان طبیعی و هم سن وسال خود از نظر فکری،جسمی، عاطفی، رفتاری فرق داشته باشند کودک استثنایی می‌گویند.

در انگلیس: به کودکان تیز هوش فقط استثنایی گفته می شود و سایر کودکان را که به علتی تحت آموزش ویژه قرار می گیرند کودکان با نیازهای ویژه گفته می‌شود.

با همه این تعاریف اما بهترین تعریفی که می شود ارائه داد این است:
«کودک استثنایی کودکی است که به علت شرایط ویژه (استثنایی) خود به نوعی آموزش ویژه نیاز دارد ، همین و بس. با این که کودکان دارای مشکلات مختلف به آموزش و پرورش ویژه نیاز دارند، تعداد شباهت های آن ها به سایر کودکان بیشتر از تفاوت هایشان است»

کودک استثنایی کیست؟
کودک استثنایی اول یک کودک است (انسانی است با همه خصوصیات و صفات یک انسان) و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوت های استثنایی نسبت به سایر کودکان. همین ویژگی ها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند. «کودک استثنایی» از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی به میزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت است و نمی تواند به نحو مطلوبی از برنامه های آموزش و پروش عادی استفاده کند.

لغت استثنایی اصولا یک اصطلاح آموزشی است. معلمان، مشاوران و مربیان آموزش و پرورش در زمره اولین کسانی هستند که به محدودیت های یادگیری، عاطفی، شخصیتی، اجتماعی و مشکلات این افراد پی می برند و باید نسبت به رفع آن‌ها با روش‌های موجود و همچنین پیشگیری از مشکلات آتی اقدام نمایند.

از نظر آموزشی تنها زمانی کودکی را استثنایی می توان به حساب آورد که ناگزیر باشیم برنامه های آموزشی را برای آنها تغییر دهیم. مثلا اگر استثنایی بودنشان به طریقی است که آنها نمی توانند از راه های سنتی و معمولی خواندن را یاد بگیرند و یا در یادگیری با مشکل مواجه باشند و یا کودک را در چنان وضع بالایی قرار می دهد که از آموزش های کلاسی خسته می شود در آن صورت می توان او را استثنایی به حساب آورد. بنابراین اصطلاح کودکان استثنایی ممکن است از نظر آموزشی، روانشناسی و سایر حوزه ها، معانی بسیار متفاوتی را پیدا کند.


جای تعجب نیست که گفته می‌شود قسمت اعظم وظایف معلمان و کادر مدارس شناخت کودکان استثنایی است و هیچ روانشناس ،آموزشی، مشاور راهنمایی، مراقب بهداشت مدارس یا اموزگار را نمی توان یافت که با کودک استثنایی سر و کار نداشته باشد.

در آموزش، ما کودکانی را که دارای خصوصیات مشابهی می باشند، برای هدف‌های درسی در یک گروه قرار می دهیم. به عنوان مثال کودکان شش ساله را در کلاس اول قرار می‌دهیم.

به همین ترتیب و به خاطر همین هدف ما کودکان استثنایی را نیز گروه بندی می کنیم، گروه بندی های زیر از شیوع بیشتری برخوردارند:
1- تفاوت‌های هوشی، شامل کودکانی که از نظر هوشی در سطح بالایی قرار دارند و کودکانی که در کار یادگیری کند می باشند.
2- تفاوت‌های ارتباطی٬شامل کودکانی که دارای ناتوانی های یادگیری و یا نقایص گفتاری و زبانی می باشند.
3- تفاوت‌های حسی، شامل کودکانی که مبتلا به نقص شنوایی و یا نقص بینایی می باشند.
4- تفاوت‌های رفتاری، شامل کودکانی که دچار آشفتگی های عاطفی و یا نارسایی های اجتماعی می باشند.
5- معلولیت های چندگانه و شدید، شامل کودکانی که به نقایص مضاعف مبتلا می باشند (مانند فلج مغزی و عقب ماندگی ذهنی به طور همزمان و ناشنوایی و نابینایی)
6- تفاوت های جسمانی، شامل کودکانی که با وجود عدم نقایص غیر حسی، نمی توانند از نظر فیزیکی حرکت کنند و فاقد انرژی می باشند.

طبقه بندی
طبقه بندی کودکان استثنایی امری دشوار است و از دیدگاه مختلف مورد بررسی قرار گرفته،طبقه بندی که ما در اینجا آورده ایم نتیجه بررسی است که ما انجام داده ایم.

به صورت کلی کودکان استثنایی در سه دسته تقسیم بندی می‌شوند:
►کودکانی که از بدو تولد به دلیل مشکلات موروثی و اختلالات مادرزادی دچار بیماری‌های معینی مانند منگولیسم، هیدروسفالی و… هستند.
►کودکانی که با استفاده از وسایل تشخیصی می‌توان از بیماری آنها مطلع شد مانند اختلال‌های غدد مترشحه داخلی، در رفتگی مادرزادی لگن و…
►کودکانی که در طی رشد، نقص عضو و بیماری‌های آن ها معلوم می‌شود مانند فلج مغزی، عقب ماندگی ذهنی و…

کودکان استثنایی 12 گروه را شامل می شوند که از این میان 7گروه زیر مجموعه آموزش و پرورش استثنایی هستند و شامل: خدمات توانبخشی و آموزشی می شوند و 5گروه قرار است در طرح فراگیر سازی حمایت بشنود.

گروه هایی که خدمات داده می شوند:
1-(آهسته گام) آسیب دیده ذهنی
2- آسیب دیده شنوایی (ناشنوا)
3- اسیب دیده بینایی (نابینا)
4- اختلال طیف اتیسم
5- معلولیت جسمی _ حرکتی
6- چند معلولیتی
7- اختلالات یادگیری (LD)

گروه هایی که در فراگیر سازی قرار می گیرند
1- اختلال بیش فعالی (ADHD)
2- کودکان مرزی(دیرآموز)
3- اختلالات اضطرابی(Anxity disorder)
4- اختلالات خلقی (Mood disorder)
5- مشکلات پزشکی و بالینی مثل سرطان ،عمل قلب باز و…


نقص، ناتوانی و اختلال
اصطلاح «ناتوانی» در قرن بیستم به ناتوانی جسمی یا ذهنی اطلاق شد. به نظر می رسد که این کلمه از قرن شانزدهم سرچشمه گرفته شده باشد و ممکن است به فرمان پادشاه هنری هفتم در سال 1504 اشاره داشته باشد که به جانبازان معلول جنگ اجازه می داد در خیابان های انگلستان گدایی کنند. این کار معمولا با یک کلاه در دست انجام می شد.

یک توضیح دیگر شامل «دست در کلاه»، یک بازی قمار در قرن هفدهم است که در آن 2 بازیکن در ازای یک جایزه پولی اشیایی را عرضه می کردند و ارائه کننده کالای کم ارزش باید تفاوت ارزش را جبران می کرد. این اصطلاح به تلاشی برای مساوی کردن یک مسابقه با تحمیل بار بر یک شرکت کننده اطلاق شد.

اولین کاربرد عملی این موضوع در مسابقه بود، جایی که اسب قوی‌تر مجبور بود وزن بیشتری را حمل کند تا مسابقه مساوی‌تر شود. این فرآیند به صورت عددی در ورزش گلف به کار گرفته شد و در قرن نوزدهم به معنای خود عمل برابرسازی بود. این اصطلاح در پایان قرن به افرادی که «نقص ذهنی یا جسمی» داشتند اطلاق شد (اندرسون، 2013).

اختلال به کاهش یا از دست دادن عملکرد یا توانایی اشاره دارد و می تواند به دلایل متعددی از قطع عضو تا مسمومیت ایجاد شود. یک اختلال توانایی فرد را برای انجام یک عملکرد خاص مانند افراد عادی محدود می کند، مانند تأثیر فلج در راه رفتن یا دویدن. هنگامی که یک نقص یا ناتوانی مانع تعامل فرد با محیط می شود، ممکن است فرد معلول در نظر گرفته شود.

نقص یا ناتوانی اگر با تلاش همراه باشد، ممکن است نقصی ایجاد نکند: مثلا یک فرد قطع عضو می‌تواند با یک اندام مصنوعی راه برود، و نمونه‌های متعددی از میلتون گرفته تا بتهوون تا استیون هاوکینگ وجود دارد که علیرغم ناتوانی شدید، دستاوردهای بزرگی داشته‌اند. نقص یا ناتوانی در برخی شرایط می‌تواند ناتوان‌کننده باشد، اما در موارد دیگر کاملا نه: ​​برای مثال، یک فرد نابینا می‌تواند راه برود و بخواند، اما نمی‌تواند رانندگی کند. از نظر تاریخی، بسیاری از معلولیت‌های ناشی از نقص یا ناتوانی، نتیجه باورها و واکنش‌های دیگران بوده است.

کودکانی که در زمان های بعدی به دلیل مادرزادی یا محیط خود دچار مشکلات رشدی شوند، “در معرض خطر” نامیده می شوند. مقوله‌های استثنایی که عموماً در آموزش ویژه به رسمیت شناخته می‌شوند عبارتند از: استعداد، ناتوانی‌های چندگانه، اختلالات پزشکی، آسیب مغزی ضربه‌ای، اختلال بینایی یا شنوایی، اختلالات ارتباطی، اوتیسم و ​​اختلالات مرتبط، اختلالات عاطفی و رفتاری، ناتوانی‌های یادگیری و عقب ماندگی ذهنی یا رشدی.  


کم توانی ذهنی یا عقب ماندگی ذهنی (Intellectual Disability)
به هوش پایین تر از حد متوسط اطلاق می شود. کودکانی که به این وضعیت مبتلا هستند، ضریب هوشی کمتر از حد میانگین دارند و مهارت های کافی برای زندگی روزمره را ندارند. رشد یا یادگیری کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی نسبت به همسالان خود آهسته تر انجام می گیرد. کودکانی که با این مشکل مواجه هستند، در انجام کارهای شخصی یا مراقبت از خود دچارمشکل می شوند بنابراین به حمایت دیگران نیاز دارند.
 

کم توانی ذهنی می تواند خفیف تا شدید باشد. هر چه بهره ی هوشی کودک کمتر باشد، کم توانی ذهنی او شدیدتر است و برای یادگیری به تکرار بیشتری نیاز دارد. علاوه بر این درک مسائل پیچیده برای او دشوارتر است.

کم توانی ذهنی قابل درمان نیست اما اگر در سنین پایین تشخیص داده شود، می توان به کودک کمک کرد تا از تمام پتانسیل خود استفاده کند و در آینده زندگی بهتری داشته باشد. بنابراین درصورتیکه فکر می کنید فرزندتان مشکلی دارد، سریعا او را برای ارزیابی نزد یک متخصص اطفال، آسیب شناس گفتار یا روانپزشک ببرید.  

بطور کلی کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی در دو زمینه عملکرد فکری و رفتارهای سازگارانه، مشکل دارند. منظور از عملکرد فکری، توانایی کودک در یادگیری، تصمیم گیری، استدلال و حل مشکلات است. رفتارهای سازگارانه نیز مهارت هایی مانند برقراری ارتباط با دیگران و تعامل است که برای زندگی روزمره لازم می باشند.
 
اختلالات یادگیری کودکان استثنایی به چه معناست؟
پس از بررسی اختلال یادگیری کودکان استثنایی و دسته‌بندی آنها، لازم است در مورد اختلالات یادگیری بیشتر بدانیم. از لحاظ سیستم آموزشی، کودکانی که دچار نارسایی های یادگیری هستند و بین توانایی هوش بالقوه‌ آنها و عملکردشان تفاوت چشمگیری وجود داشته باشد، دچار اختلالات یادگیری هستند.

البته این تفاوت شاید به سیستم اعصاب مرکزی متصل باشد اما اختلال یادگیری در کودکان استثنایی به محرومیت فرهنگی، آموزشی، عقب ماندگی ذهنی و یا به دیگر نقص ها ارتباطی ندارد. مشکل اساسی که در تعریف اختلال یادگیری وجود دارد، تعیین میزان هوش بالقوه‌ کودک است که از طریق نوعی آزمون هوش گرفته می‌شود و عملکرد کودک در این آزمون به انگیزه او و عوامل ناخواسته خارجی مرتبط است.
 
دقت داشته باشید کودکانی که به عنوان کودکان استثنایی دچار اختلالات یادگیری می‌شوند، برخلاف نظر اطرافیان فاقد استعداد نیستند، بلکه در یادگیری مطالب نسبت به دیگر کودکان دیرتر عمل می‌کنند. این کودکان ممکن است بعد از مدتی مانند دیگر کودکان و شاید بهتر از آنها در یادگیری عمل کنند.

در نظر داشته باشید نوابغی مانند ادیسون و نیوتن در زمان کودکی از تنبل‌ترین و دیر آموزترین کودکان بودند، سپس شکوفایی استعدادها در آن ها دیده شد. بنابراین نقص در یادگیری شاید نشان دهنده برخی مسائل جزئی باشد که پس از آنکه علت آن از بین رفت، کودک به حالت نرمال برگردد و در فعالیت های یادگیری بهتر از قبل و حتی بهتر از دیگر کودکان عمل نماید.
 


 
ویژگی های کودکان استثنایی دارای اختلالات یادگیری
اختلالات یادگیری کودکان استثنایی با توجه به تعاریفی که متخصصین در زمینه کودکان دچار این اختلال ارايه کرده اند، ویژگی این کودکان عبارتند از:

-کودکان دارای اختلال یادگیری دارای بهره هوشی عادی یا بالاتر هستند.
-حواس مختلف مانند بینایی، شنوایی و … در این کودکان دچار مشکل نیست.
-محیط آموزشی این کودکان نسبتا خوب است.
-رفتارهای دارای ناهنجاری شدید در کودکان دارای اختلال یادگیری دیده نمی‌شود.
-پیشرفت آموزشی در کودکان دارای اختلال کمتر از میزان هوش، امکانات آموزشی و سن آنهاست.

چرا کودکان دارای اختلال یادگیری در امر یادگیری شکست می‌خورند؟
انگیزه کافی در این کودکان به وجود نیامده است. دقت و توجه کافی را ندارند. پیش از اندازه به جزیی از کل دقت می‌کنند در حرکاتشان هماهنگی وجود ندارد.
 
اختلال یادگیری در کودکان استثنایی موجب عدم هماهنگی در وفق دادن خود با کلاس و همکلاسی‌ها می‌شود دچار انزوا می‌شوند و نمی‌توانند در بازی های گروهی شرکت کنند. این کودکان معمولا به دیدن بازی‌ها رغبت بیشتری نشان می‌دهند تا اینکه در آن شرکت کنند.

از دیگر مشکلاتی که در کودکان دارای اختلال یادگیری می‌توان دید پرخاشگری است. این پرخاشگری به دلیل ناهماهنگی با همکلاسی‌ها و اطرافیان به وجود می‌آید و کودک تلاش می‌کند تا با پرخاشگری، دروغ گفتن، خیال پردازی و … به جبران کمبود و ناهماهنگی خود بپردازد و در بین اطرافیان خود کسب اعتبار نماید.

بنابراین هیچ گاه فراموش نکنید که کودکان استثنایی دارای اختلال یادگیری مانند دیگر کودکان می‌توانند بیاندیشند، استدلال کنند. این کودکان همچنین دوست دارند اطرافیان از نظراتشان استفاده کنند و به افکارشان احترام گذاشته شود.
 
 
 اختلال یادگیری در کودکان استثنایی پیش دبستانی چه علائمی دارند؟
دیرتر از بچه‌های دیگر سخن می‌گویند. در پیدا کردن کلمات درست در زمان گفتگو ناتوان هستند. در یک دسته بندی خاص توانایی گفتن کلمات به سرعت را ندارند. نمی‌توانند قافیه بسازند. یادگیری الفبا، اشکال و اعداد برایشان سخت است. تمرکز ندارند و نمی‌توانند آرام و قرار داشته باشند. از دستورات با قواعد نمی‌توانند پیروی کنند.
 

روان سالم با وجود کودک استثنایی
اگر پدر یا مادر کودکی استثنایی هستید، برای رعایت بهداشت روان باید این کارها را انجام دهید:

۱- کودک را همان گونه که هست بپذیرید
والدین کودک بایستی سعی کنند ناتوانی کودک را بپذیرند و در جهت سازگاری به وی کمک کنند. درواقع اولیای کودک کم توان و ناتوان باید محدودیت های او را قبل کنند و مطابق گنجانیش محدود او رفتار نمایند.

۲- پیش داوری را کنار بگذارید
کوشش کنید تا حد امکان، تمایلات و خواسته های خود را در مورد کودکتان کنار بگذارید، زیرا اگر تمایل داشته باشید که کودک را به گونه ای که میل دارید ببینید، این تمایل در مشاهده شما اثر می گذارد و آن را آلوده می کند.

۳- توانایی‌هایش را دست کم نگیرید
از یک از اهداف بلندپروازانه که دستیابی به آن ها مشکل است پبرهیزید و از سوی دیگر، بدانید که کودک نیز می تواند کارهای زیادی را انجام دهد و به او کمک کنید تا نیازهای خود را در حد توانایی هایش ارضا کند.

۴- احساساتتان را مدیریت کنید
ناامیدی، یاس و بی حوصلگی و عجله و مانند آن، دشمن اجرای موفقیت آمیز هر برنامه تقویتی و ترمیمی برای کودکان است. تا آنجا که ممکن است این احساسات را نادیده بگیرید تا شاید بتوانید خالص تر و صادقانه تر، تنها احساسات کودک را مشاهده کنید.

۵- محیطی امن و بامحبت برای کودک خود فراهم کنید
اگر کودک در روابط خانوادگی احساس امنیت کند و بداند که والدین از او مراقبت و حمایت خواهند کرد و از پیشرفت های کمی که دارد راضی هستند، کودک سازگارتر شده و تلاش او برای یادگیری و سازگاری با دنیای خارج نیز زیادتر خواهدشد. کودکی که احساس اعتماد به نفس داشته باشد و اولیا را پشتیبان خود بداند و احساس کند که آنان انتظار بی اندازه ای از او ندارند، قادر به سازگاری با مشکلات خواهدبود.

۶- در آموزش کودک مشارکت کنید
شرکت خانواده در فعالیت های حرفه ای و آموزشی نیز می تواند احساس شایستگی و کنترل را برای اعضای خانواده افزایش دهد. آن ها می توانند مهارت ها و روش های مختلف آموزشی را بیاموزند و به کودکشان کمک کنند.

۷- در فعالیت های گروهی شرکت کنید
روان درمانی خانواده ها به صورت گروهی که خانواده ها در غم و ناراحتی یکدیگر شریک می شوند و خود را تنها احساس نمی کنند، اعتماد خوبی به آن ها می دهد، زیرا خانواده ها احساس می کنند که فقط آن ها نیستند که کودک کم توان و ناتوان دارند، بلکه هزاران خانواده هستند که گریبان گیر این مسئله بزرگ هستند.

۸- گاهی او را به مراکز نگهداری بسپارید
در بعضی مواقع نگهداری کودک به طور موقتی برای چند هفته در مراکز بهداشتی، باعث برانگیختن محبت اعضای خانواده شده و ضمنا به افراد خانواده فرصت می دهد که به مشکلات خود و دیگر اعضای خانواده بپردازند.

۹- تعادل را فراموش نکنید
در خانواده هایی که چند کودک سالم و یک طفل ناتوان دارند، نباید بی توجهی یا توجه زیاد از حد به کودکان کم هوش شود، بلکه لازم است که با این کودکان نیز همانند دیگران رفتار کرد.

۱۰- کمک حرفه ای بگیرید
از کمک روانشناسان استثنایی،بالینی و متخصصان این زمینه، برای سازگاری هرچه بهتر در برهه زمانی غافل نشوید.


 
 سخن آخر
جهت درمان اختلال یادگیری و درمان اختلال یادگیری کودکان کلید نهایی مداخله زودهنگام است. مانند هر چالش یا مشکلی که با آن روبه رو می شویم، اگر هر چه سریع تر به شناسایی و پذیرش آن اقدام کنیم؛ نتیجه نهایی بهتری خواهیم داشت. بنابراین هر چه سریع تر به متخصصان این حوزه برای کمک به فرزندتان اقدام کنید.


کد مطلب: 61825

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/61825/تعریف-طبقه-بندی-کودکان-استثنایی

میگنا
  https://www.migna.ir