افسردگی در شبکه های اجتماعی
شــبکههای اجتماعی مجازی به لحاظ عمومیت یافتن در بین کاربــران در سراسر جهان، برقراری ارتباط خصوصی و شخصی و کنترل کمتر از سوی مراجع قدرت، به وسیلهای بیبدیل در عرصهی ارتباطات، تبدیل شدهاند.
نوجوانان و جوانان فعالترین کاربران شبکههای اجتماعی هستند و استفاده آنها از پلتفرمهایی مانند فیسبوک، اینستاگرام و اسنپ چت طی دهه گذشته به طرز چشمگیری افزایش یافته و زندگی اجتماعی روزمره آنها را دربرگرفته است. با شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان و ایجاد محدودیت در برقراری انواع تعاملات اجتماعی، شاهد رشد فزاینده استفاده از این شبکهها در جهان و ایران هستیم.
تحقیقات در مورد شبکههای اجتماعی رشد چشمگیری دارد، چرا که ارتباط بالقوه استفاده از رسانههای اجتماعی، سلامت روان و بهزیستی به یک قطب مورد مطالعه تبدیل شده است. ارتباط استفاده از رسانههای اجتماعی و علائم بهداشت روان، به ویژه افسردگی، در نوجوانان، مورد توجه بسیاری از رسانههای عمومی و جوامع علمی است.
تحقیقات در مورد شبکههای اجتماعی رشد چشمگیری دارد، چرا که ارتباط بالقوه استفاده از رسانههای اجتماعی، سلامت روان و بهزیستی به یک قطب مورد مطالعه تبدیل شده است. ارتباط استفاده از رسانههای اجتماعی و علائم بهداشت روان، به ویژه افسردگی، در نوجوانان، مورد توجه بسیاری از رسانههای عمومی و جوامع علمی است.
ارتباط بالقوه استفاده از رسانههای اجتماعی، سلامت روان و بهزیستی به یک قطب مورد مطالعه تبدیل شده است.
برخی از مطالعات به ارتباط آماری معنیداری بین استفاده از رسانههای اجتماعی نوجوانان و افسردگی اشاره کردهاند. از طرفی یافتههای برخی مطالعات نشان میدهد که رابطه بین شبکههای اجتماعی آنلاین و علائم افسردگی ممکن است پیچیده و با چندین عامل روانشناختی، اجتماعی، رفتاری و فردی همراه باشد.
برخی از مطالعات به ارتباط آماری معنیداری بین استفاده از رسانههای اجتماعی نوجوانان و افسردگی اشاره کردهاند.
در این یادداشت، برآنیم تا مروری کوتاه داشته باشیم بر نتایج پژوهشهای انجامشده درمورد تاثیرات رسانههای اجتماعی و افسردگی.
این بحث را با تعریفی روانشناختی از افسردگی، میآغازیم:
افسردگی (اختلال افسردگی اساسی[1]) یک بیماری پزشکی رایج و جدی است که بر احساس، نحوه تفکر و عملکرد فرد، تأثیر منفی میگذارد و البته قابل درمان است. افسردگی باعث احساس غم و اندوه و / یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی میشود که فرد، قبلاً از آنها لذت میبرد.
این بحث را با تعریفی روانشناختی از افسردگی، میآغازیم:
افسردگی (اختلال افسردگی اساسی[1]) یک بیماری پزشکی رایج و جدی است که بر احساس، نحوه تفکر و عملکرد فرد، تأثیر منفی میگذارد و البته قابل درمان است. افسردگی باعث احساس غم و اندوه و / یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی میشود که فرد، قبلاً از آنها لذت میبرد.
افسردگی یک بیماری است که بر احساس، نحوه تفکر و عملکرد فرد، تأثیر منفی میگذارد.
این مسئله میتواند به مشکلات عاطفی و جسمی متنوعی منجر شود و توانایی شخص را در محل کار و خانه، کاهش دهد.
علائم افسردگی از خفیف تا شدید متفاوت است و میتواند شامل موارد زیر باشد:
علائم افسردگی از خفیف تا شدید متفاوت است و میتواند شامل موارد زیر باشد:
احساس غمگینی یا داشتن روحیه افسرده
از دست دادن علاقه یا لذت در فعالیتهایی که فرد، قبلا از آنها لذت میبرد.
تغییر در اشتها - کاهش یا افزایش وزن که ارتباطی با رژیم غذایی ندارد.
مشکل در به خواب رفتن یا برعکس، زیاد خوابیدن
از دست دادن انرژی یا افزایش خستگی، افزایش فعالیت بدنی بیهدف (به عنوان مثال، عدم توانایی در آرام نشستن، قدم زدن، فشردن دستها) یا کندی حرکات یا گفتار (این موارد، باید به قدری شدید باشد که توسط دیگران قابل مشاهده باشد.)
احساس بیارزشی یا گناه
مشکل در تفکر، تمرکز، یا تصمیمگیری
افکار مرگ یا خودکشی
از دست دادن علاقه یا لذت در فعالیتهایی که فرد، قبلا از آنها لذت میبرد.
تغییر در اشتها - کاهش یا افزایش وزن که ارتباطی با رژیم غذایی ندارد.
مشکل در به خواب رفتن یا برعکس، زیاد خوابیدن
از دست دادن انرژی یا افزایش خستگی، افزایش فعالیت بدنی بیهدف (به عنوان مثال، عدم توانایی در آرام نشستن، قدم زدن، فشردن دستها) یا کندی حرکات یا گفتار (این موارد، باید به قدری شدید باشد که توسط دیگران قابل مشاهده باشد.)
احساس بیارزشی یا گناه
مشکل در تفکر، تمرکز، یا تصمیمگیری
افکار مرگ یا خودکشی
برای تشخیص افسردگی، علائم باید حداقل دو هفته به طول بینجامد و تغییراتی در عملکرد قبلی فرد، مشاهده شود. توجه شود که، وضعیت پزشکی (به عنوان مثال، مشکلات تیروئید، تومور مغزی یا کمبود ویتامین) میتواند علائم افسردگی را تشدید کند. بنابراین مهم است که علل عمومی طبی، رد شوند. افسردگی در هر سال از هر 15 بزرگسال (6.7 درصد) یک نفر را تحت تأثیر قرار میدهد و از هر شش نفر یک نفر (16.6%) در دورهای از زندگی خود افسردگی را تجربه خواهد کرد.
افسردگی میتواند در هر زمان رخ دهد، اما به طور متوسط، اولین بار در اواخر نوجوانی تا اواسط 20 سالگی ظاهر میشود.
افسردگی میتواند در هر زمان رخ دهد، اما به طور متوسط، اولین بار در اواخر نوجوانی تا اواسط 20 سالگی ظاهر میشود و زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی میشوند. در صورت داشتن افسردگی در بستگان درجه یک (والدین/ فرزندان/ خواهر و برادر) درجه بالایی از وراثتپذیری وجود خواهد داشت (تقریباً 40٪). (DSM-5, 2013)

در ادامه به دو پژوهش مرتبط، نظری میافکنیم:
1- در سال 2019 تورایسدوتیا [2]و همکارانش، اثرات احتمالی مثبت یا منفی استفاده از رسانههای اجتماعی بر سلامت عاطفی را باتوجه به نوع استفاده کاربران(فعال یا منفعل) بررسی نمودند.
استفاده فعال شامل مواردی از این قبیل است: گپ زدن، به اشتراکگذاری عکسها یا بهروزرسانیهای وضعیت با مخاطبان خاص، یا ارسال مطالب شخصی که دیگران میتوانند درباره آنها نظر بدهند یا آنها را لایک (پسند) کنند، بنابراین استفاده فعال میتواند منعکسکننده خودپنداره، کلمات یا افکار شخص باشد. درمقابل، استفاده غیرفعال، بهمرور، پیمایش، بازنشر مجدد پیوندها یا مشاهده محتوای دیگران اشاره دارد. استفاده غیرفعال شامل مصرف اطلاعات و بازنشر مجدد پیوندهایی است که هدف آن شخص خاصی نیست و ارتباطی با خودپنداره فرد ندارد و به حداقل تلاش نیازمند است. استفاده فعال و منفعل[3] از شبکه های اجتماعی احتمالا به طور متفاوتی بر سلامت عاطفی تأثیر میگذارد، اما اطلاعات کمی در مورد وجود و میزان تاثیر هر دو نوع استفاده از رسانههای اجتماعی بر پریشانی عاطفی در نوجوانان، موجود است.
تورایسدوتیا، دادههای 10563نوجوان ایسلندی را برای مستند کردن شیوع استفاده از رسانههای اجتماعی و ارزیابی رابطه استفاده از رسانههای اجتماعی فعال و منفعل با علائم گزارششده از اضطراب و خلق و خوی افسرده، جمعآوری کرد. نتایج بدستآمده حاکی از آن است که استفاده منفعلانه از شبکههای اجتماعی به علائم بیشتر اضطراب و خلق افسرده در بین نوجوانان ارتباط داشت و استفاده فعال از رسانههای اجتماعی با کاهش علائم اضطراب و خلق افسرده مرتبط بود.
استفاده منفعلانه از شبکههای اجتماعی به علائم بیشتر اضطراب و خلق افسرده در بین نوجوانان ارتباط داشت و استفاده فعال از رسانههای اجتماعی با کاهش علائم اضطراب و خلق افسرده مرتبط بود.
(هنگام افزودن عوامل خطر و عوامل محافظتی[4] شناخته شده، عزت نفس، حمایت آفلاین همسالان و دوستان[5] ، تصویر بدنی ضعیف از خود[6] و مقایسه اجتماعی با مدلها[7]، مشخص شد که استفاده فعال با پریشانی عاطفی ارتباط ندارد. با این حال، استفاده منفعل هنوز به علائم اضطراب و خلق افسرده در نوجوانان مربوط بود.)
تأثیر رسانههای اجتماعی بر پریشانی عاطفی با توجه به جنسیت متفاوت بود، مثلا زمان صرفشده در رسانههای اجتماعی، رابطه قویتری با پریشانی عاطفی در دختران داشت بعلاوه اینکه، استفاده منفعل با علائم خلق افسرده در دختران بیشتر مرتبط بود.
2- در مطالعهیفاردولی[8] و همکاران، که در سال 2020 انجام شد، شرکتکنندگان ساکن استرالیا، در سنین 10تا12 سال (528 = N ؛ 9/50 درصد مرد) نظرسنجیهای آنلاین را انجام دادند. کاربران یوتیوب، اینستاگرام و اسنپچت بیش از غیرکاربران نگرانیهای مربوط به تصویر بدن و ناهنجاری تعذیهای[9] را گزارش کردند، اما از نظر علائم افسردگی یا اضطراب اجتماعی تفاوت خاصی با سایرین نداشتند. اما نکته جالب توجه این است که میزان سرمایهگذاری افراد بر روی ظاهر خود به طور منحصر به فردی علائم افسردگی را پیشبینی میکند و مقایسههای ظاهری هم به طرز بیهمتایی قابلیت پیشبینی تمام جنبههای سلامت روان را دارد (و البته که این ارتباط برای زنان نسبت به مردان مقداری، قویتر است.)
تأثیر رسانههای اجتماعی بر پریشانی عاطفی با توجه به جنسیت متفاوت بود، مثلا زمان صرفشده در رسانههای اجتماعی، رابطه قویتری با پریشانی عاطفی در دختران داشت بعلاوه اینکه، استفاده منفعل با علائم خلق افسرده در دختران بیشتر مرتبط بود.
2- در مطالعهیفاردولی[8] و همکاران، که در سال 2020 انجام شد، شرکتکنندگان ساکن استرالیا، در سنین 10تا12 سال (528 = N ؛ 9/50 درصد مرد) نظرسنجیهای آنلاین را انجام دادند. کاربران یوتیوب، اینستاگرام و اسنپچت بیش از غیرکاربران نگرانیهای مربوط به تصویر بدن و ناهنجاری تعذیهای[9] را گزارش کردند، اما از نظر علائم افسردگی یا اضطراب اجتماعی تفاوت خاصی با سایرین نداشتند. اما نکته جالب توجه این است که میزان سرمایهگذاری افراد بر روی ظاهر خود به طور منحصر به فردی علائم افسردگی را پیشبینی میکند و مقایسههای ظاهری هم به طرز بیهمتایی قابلیت پیشبینی تمام جنبههای سلامت روان را دارد (و البته که این ارتباط برای زنان نسبت به مردان مقداری، قویتر است.)

کاربران یوتیوب، اینستاگرام و اسنپچت بیش از غیرکاربران نگرانیهای مربوط به تصویر بدن و ناهنجاری تعذیهای را گزارش کردند.
لذا پژوهشگران این مطالعه توصیه میکنند تا نوجوانان را تشویق کنیم که برروی ظاهر خود در رسانه های اجتماعی سرمایهگذاری کمتری انجام دهند و زمان کمتری را برای مقایسه ظاهر خود در این رسانهها اختصاص دهند.
در این بخش به اجمال، نتایج برخی از پژوهشهایی که تاثیر(اعم از مثبت یا منفی) رسانههای مجازی را بر افسردگی کاربران موردسنجش قرار دادهاند، را بررسی میکنیم، این نتایج از زوایای گوناگونی قابل تامل هستند:
در این بخش به اجمال، نتایج برخی از پژوهشهایی که تاثیر(اعم از مثبت یا منفی) رسانههای مجازی را بر افسردگی کاربران موردسنجش قرار دادهاند، را بررسی میکنیم، این نتایج از زوایای گوناگونی قابل تامل هستند:
بیشتر مطالعات بر روی تاثیرات منفی این رسانهها متمرکز هستند(مثل پژوهش شانینگ[10] و همکاران، 2019)، بنابراین، باتوجه به الزام شرایط کنونی برای استفاده هرچه بیشتر از شبکههای اجتماعی، بهتر است در مطالعات آتی به بررسی تاثیرات مثبت این رسانهها نیز، فارغ از هرگونه سوگیری پرداخته شود.
پژوهشگران توصیه میکنند تا نوجوانان زمان کمتری را برای مقایسه ظاهر خود در این رسانهها اختصاص دهند.
نتایج بدستآمده در مورد تاثیرات این رسانهها بر افسردگی بعضا، ناهمگن و غیرقطعی هستند، که بنابر تحلیلهای انجام گرفته این امر میتواند ناشی از موارد ذیل باشد:
بین شبکههای اجتماعی آنلاین و علائم افسردگی و به دلیل همراهی با سایر عوامل روانشناختی، اجتماعی، رفتاری و فردی رابطه پیچیدهای برقرار است(مانند بیکر و الگوتا[11]، 2016)، و لذا باید نقش عوامل تعدیلکننده و میانجیگر بین رابطه این رسانهها و افسردگی(مثل عزت نفس، تصویر بدنی ضعیف از خود و مقایسه اجتماعی با مدلها) را در پژوهشهای آتی در نظر گرفت(لوپ[12] و همکاران، 2015؛ تورایسدوتیا و همکاران، 2019؛ آیوی[13] و همکاران، 2020).
تمرکز بر استفاده کلی، احتمالاً منعکسکننده ناهمگنی بالایی درنتایج است، که با تفکیک نوع استفاده (فعال یا منفعل) از این شبکهها (تورایسدوتیا و همکاران، 2019؛ آیوی و همکاران، 2020) میتوان نتایج قابل اعتمادتری بدست آورد.
به نظر میرسد که براساس مطالعات، بین تاثیرات پلتفرمهای نوشتاری(مثل توئیتر) و رسانههای مبتنی بر عکس(مانند اینستاگرام) میتوان تفکیک قائل شد(بریلوسکایا[14] ومارگرف، 2018).
تمرکز بر استفاده کلی، احتمالاً منعکسکننده ناهمگنی بالایی درنتایج است، که با تفکیک نوع استفاده (فعال یا منفعل) از این شبکهها (تورایسدوتیا و همکاران، 2019؛ آیوی و همکاران، 2020) میتوان نتایج قابل اعتمادتری بدست آورد.
به نظر میرسد که براساس مطالعات، بین تاثیرات پلتفرمهای نوشتاری(مثل توئیتر) و رسانههای مبتنی بر عکس(مانند اینستاگرام) میتوان تفکیک قائل شد(بریلوسکایا[14] ومارگرف، 2018).
در مطالعات انجام شده نتایج قابلاعتنا و متقنی، حاکی از ارتباط قوی بین افسردگی و پدیده مقایسه اجتماعی (قابلیت این رسانهها برای اینکه فرد از جهات گوناگون، بتواند خودش را با سایرین مقایسه کند.) در رسانههای مجازی وجود دارند (مانند مطالعات یون[15] و همکاران،2019؛ تورایسدوتیا و همکاران، 2019).
از نظر تفاوت این تاثیرات بر هردو جنس، در برخی مطالعات (مثل تورایسدوتیا و همکاران، 2019؛ فاردولی و همکاران، 2020) بین نتایج تفاوت دیده میشد و در بعضی دیگر نتایج مشابه بود (مثل پژوهش فریزن و اگمنت[16]، 2017).
از نظر سن، در بیشتر مطالعات از گروههای سنی نوجوان و جوان استفاده شده بود، هرچند که بخش قابل توجهی از کاربران این رسانهها را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند، اما نباید سایر گروههای سنی، از جمله کودکان در سن دبستان (به خصوص که در این دوسال اخیر، والدین ناچار شدند به دستان کوچک کودکان دبستانی خود، مدام، گوشی و تبلت بدهند تا به نام مدرسه و کلاس درس، این عزیزان از توفیق اجباری اکتشافات فضایی بهرهمند گردند!) را از نظر دور داشت.
تنوع جغرافیایی و فرهنگی کاربران هم، در میزان و نحوه بروز این تاثیرات، تفاوت ایجاد میکند.
از نظر تفاوت این تاثیرات بر هردو جنس، در برخی مطالعات (مثل تورایسدوتیا و همکاران، 2019؛ فاردولی و همکاران، 2020) بین نتایج تفاوت دیده میشد و در بعضی دیگر نتایج مشابه بود (مثل پژوهش فریزن و اگمنت[16]، 2017).
از نظر سن، در بیشتر مطالعات از گروههای سنی نوجوان و جوان استفاده شده بود، هرچند که بخش قابل توجهی از کاربران این رسانهها را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند، اما نباید سایر گروههای سنی، از جمله کودکان در سن دبستان (به خصوص که در این دوسال اخیر، والدین ناچار شدند به دستان کوچک کودکان دبستانی خود، مدام، گوشی و تبلت بدهند تا به نام مدرسه و کلاس درس، این عزیزان از توفیق اجباری اکتشافات فضایی بهرهمند گردند!) را از نظر دور داشت.
تنوع جغرافیایی و فرهنگی کاربران هم، در میزان و نحوه بروز این تاثیرات، تفاوت ایجاد میکند.
آگاهیبخشی و حمایت از خانوادهها برای درک رسانههای اجتماعی و تشویق استفاده سالم و ترغیب والدین به نظارت مناسب بر استفاده فرزندانشان ضروری است.
جمعبندی
آگاهیبخشی و حمایت از خانوادهها برای درک رسانههای اجتماعی و تشویق استفاده سالم و ترغیب والدین به نظارت مناسب بر استفاده فرزندانشان (البته مشروط براینکه خودشان درست استفاده کنند وگرنه رطبخورده منع رطب کی کند)، ضروری است.
مراجع
American Psychiatric Association. Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM-5), Fifth edition. 2013.
Baker, D. A., & Algorta, G. P. (2016). The relationship between online social networking and depression: A systematic review of quantitative studies. Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 19(11), 638-648.
Brailovskaia, J., & Margraf, J. (2018). What does media use reveal about personality and mental health? An exploratory investigation among German students. PloS one, 13(1), e0191810.
Fardouly, J., Magson, N. R., Rapee, R. M., Johnco, C. J., & Oar, E. L. (2020). The use of social media by Australian preadolescents and its links with mental health. Journal of clinical psychology, 76(7), 1304-1326.
Frison, E., & Eggermont, S. (2017). Browsing, posting, and liking on Instagram: The reciprocal relationships between different types of Instagram use and adolescents' depressed mood. Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 20(10), 603-609.
Ivie, E. J., Pettitt, A., Moses, L. J., & Allen, N. B. (2020). A meta-analysis of the association between adolescent social media use and depressive symptoms. Journal of affective disorders.
Lup, K., Trub, L., & Rosenthal, L. (2015). Instagram# instasad?: exploring associations among instagram use, depressive symptoms, negative social comparison, and strangers followed. Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 18(5), 247-252.
Schønning, V., Hjetland, G. J., Aarø, L. E., & Skogen, J. C. (2020). Social Media Use and Mental Health and Well-Being Among Adolescents–A Scoping Review. Frontiers in psychology, 11, 1949.
Thorisdottir, I. E., Sigurvinsdottir, R., Asgeirsdottir, B. B., Allegrante, J. P., & Sigfusdottir, I. D. (2019). Active and passive social media use and symptoms of anxiety and depressed mood among Icelandic adolescents. Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 22(8), 535-542.
Yoon, S h 8., Kleinman, M., Mertz, J., & Brannick, M. (2019). Is social network site usage related to depression? A meta-analysis of Facebook–depression relations. Journal of affective disorders, 248, 65-72.
[1] Major depression
[2] Thorisdottir
[3] Active use, Passive use
[4] Risk and protective factors
[5] Offline peer support
[6] Poor body image
[7] Social comparison to the model
[8] Fardouly
[9] Eating pathology
[10] Schønning
[11] Baker &Algorta
[12] Lup
[13] Ivie
[14] Brailovskaia
[15] Yoon
[16] Frison & Eggermont
منبع: وبگاه پژوهشگاه مجازی
فارس
آگاهیبخشی و حمایت از خانوادهها برای درک رسانههای اجتماعی و تشویق استفاده سالم و ترغیب والدین به نظارت مناسب بر استفاده فرزندانشان (البته مشروط براینکه خودشان درست استفاده کنند وگرنه رطبخورده منع رطب کی کند)، ضروری است.
مراجع
American Psychiatric Association. Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (DSM-5), Fifth edition. 2013.
Baker, D. A., & Algorta, G. P. (2016). The relationship between online social networking and depression: A systematic review of quantitative studies. Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 19(11), 638-648.
Brailovskaia, J., & Margraf, J. (2018). What does media use reveal about personality and mental health? An exploratory investigation among German students. PloS one, 13(1), e0191810.
Fardouly, J., Magson, N. R., Rapee, R. M., Johnco, C. J., & Oar, E. L. (2020). The use of social media by Australian preadolescents and its links with mental health. Journal of clinical psychology, 76(7), 1304-1326.
Frison, E., & Eggermont, S. (2017). Browsing, posting, and liking on Instagram: The reciprocal relationships between different types of Instagram use and adolescents' depressed mood. Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 20(10), 603-609.
Ivie, E. J., Pettitt, A., Moses, L. J., & Allen, N. B. (2020). A meta-analysis of the association between adolescent social media use and depressive symptoms. Journal of affective disorders.
Lup, K., Trub, L., & Rosenthal, L. (2015). Instagram# instasad?: exploring associations among instagram use, depressive symptoms, negative social comparison, and strangers followed. Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 18(5), 247-252.
Schønning, V., Hjetland, G. J., Aarø, L. E., & Skogen, J. C. (2020). Social Media Use and Mental Health and Well-Being Among Adolescents–A Scoping Review. Frontiers in psychology, 11, 1949.
Thorisdottir, I. E., Sigurvinsdottir, R., Asgeirsdottir, B. B., Allegrante, J. P., & Sigfusdottir, I. D. (2019). Active and passive social media use and symptoms of anxiety and depressed mood among Icelandic adolescents. Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, 22(8), 535-542.
Yoon, S h 8., Kleinman, M., Mertz, J., & Brannick, M. (2019). Is social network site usage related to depression? A meta-analysis of Facebook–depression relations. Journal of affective disorders, 248, 65-72.
[1] Major depression
[2] Thorisdottir
[3] Active use, Passive use
[4] Risk and protective factors
[5] Offline peer support
[6] Poor body image
[7] Social comparison to the model
[8] Fardouly
[9] Eating pathology
[10] Schønning
[11] Baker &Algorta
[12] Lup
[13] Ivie
[14] Brailovskaia
[15] Yoon
[16] Frison & Eggermont
منبع: وبگاه پژوهشگاه مجازی
فارس