فرق بین پزشک و معلم چیست؟
مجتبی همتیفر در کانال شخصی خود در پیامرسان «بله» نوشت:
۱) میپرسم که چرا پزشک حتماً باید متعهد به اخلاق حرفهای باشد؟ بهداشت را رعایت کند؟ آیا تخصص طبابت (دانش و مهارت پزشکی) کفایت نمیکند؟ نگران چه هستیم؟! اینکه مبادا برای سود شخصی، در تشخیص و درمان کجنمایی یا بیشنمایی نکند؟! حریم و حقوق بیمار را حفظ نکند؟ در جراحی، کلیه ما را بردارد و بفروشد؟! تخصص کافی نیست؟! بعید است کسی درباره بدیهی و خردمندانهبودن این موضوع شک کند یا در آن تشکیک نماید.
۲) تعلیموتربیت کاری است که با کودک و نوجوان (روحوجان انسان و جامعه) سر و کار دارد. معلم صرفاً باید دانشمند یا توانمند در تدریس باشد؟ یا فرهیختگی او هم مهم است؟ بهرهای از آداب اجتماعی و انسانی برده باشد؟ لااقل مشهور و متظاهر به بدیها و بیادبیها نباشد؟! مگر نه اینکه معلم / مربی «الگودهی» هم میکند، چه بخواهد و چه نخواهد!
۳) اگر بپذیریم که صلاحیتهای انسانی، اخلاقی و تربیتی متقاضیان برای معلمی و مربیگری بسیار مهم است. برای همین، علاوه بر سازوکار بهگزینی و غربال علمی و تخصصی، برای صلاحیتهای این چنینی هم باید تدبیر کرد.
۴) قاعدتاً همه متقاضیان معلمی/ مربیگری صلاحیت علمی و تخصصی را ندارند. همچنان که برخی ممکن است صلاحیت عمومی را نداشته باشند. چه واکنشی خردمندانه است؟ خوشبختی از اینکه چنین حساسیتی وجود دارد یا نگرانی از اینکه چرا چنین ملاحظهای صورت میگیرد؟
پانوشت:
۱: نگاه برخی به آموزش و پرورش همچون «بنگاه کاریابی/ کاردهی» است، آن هم بامسامحهترین مواجهه در صلاحیتها. ریشه بخشی از عدم حساسیت به صلاحیتهای تخصصی یا عمومی، باور نداشتن به خاص و تخصصی بودن این نهاد فرهنگی و اجتماعی است.
پانوشت:
۲: پوپولیسم پدر همه را درآورده است. سوای از اینکه حرفی حق است یا ناحق، صرف مطالبه و طرح یک دغدغه، آن را قابل طرح و پیگیری و لازمالاعمال میدانند. عدم احراز صلاحیت تخصصی یا عمومی چیزی نیست که دربارهاش در معلمی کوتاه بیاییم! مگر درباره پزشک و... چنین میکنیم؟!
پانوشت:
۳: ممکن است در سازوکارهای احراز صلاحیتهای عمومی کاستی یا ضعفی باشد. قانون با پیشبینی مراحل بازبینی و بازنگری، راه را برای احقاق حق باز کرده است. نگران حق باشیم، نه صدای بلند ناحق!
منبع: روزنامه جوان
۱) میپرسم که چرا پزشک حتماً باید متعهد به اخلاق حرفهای باشد؟ بهداشت را رعایت کند؟ آیا تخصص طبابت (دانش و مهارت پزشکی) کفایت نمیکند؟ نگران چه هستیم؟! اینکه مبادا برای سود شخصی، در تشخیص و درمان کجنمایی یا بیشنمایی نکند؟! حریم و حقوق بیمار را حفظ نکند؟ در جراحی، کلیه ما را بردارد و بفروشد؟! تخصص کافی نیست؟! بعید است کسی درباره بدیهی و خردمندانهبودن این موضوع شک کند یا در آن تشکیک نماید.
۲) تعلیموتربیت کاری است که با کودک و نوجوان (روحوجان انسان و جامعه) سر و کار دارد. معلم صرفاً باید دانشمند یا توانمند در تدریس باشد؟ یا فرهیختگی او هم مهم است؟ بهرهای از آداب اجتماعی و انسانی برده باشد؟ لااقل مشهور و متظاهر به بدیها و بیادبیها نباشد؟! مگر نه اینکه معلم / مربی «الگودهی» هم میکند، چه بخواهد و چه نخواهد!
۳) اگر بپذیریم که صلاحیتهای انسانی، اخلاقی و تربیتی متقاضیان برای معلمی و مربیگری بسیار مهم است. برای همین، علاوه بر سازوکار بهگزینی و غربال علمی و تخصصی، برای صلاحیتهای این چنینی هم باید تدبیر کرد.
۴) قاعدتاً همه متقاضیان معلمی/ مربیگری صلاحیت علمی و تخصصی را ندارند. همچنان که برخی ممکن است صلاحیت عمومی را نداشته باشند. چه واکنشی خردمندانه است؟ خوشبختی از اینکه چنین حساسیتی وجود دارد یا نگرانی از اینکه چرا چنین ملاحظهای صورت میگیرد؟
پانوشت:
۱: نگاه برخی به آموزش و پرورش همچون «بنگاه کاریابی/ کاردهی» است، آن هم بامسامحهترین مواجهه در صلاحیتها. ریشه بخشی از عدم حساسیت به صلاحیتهای تخصصی یا عمومی، باور نداشتن به خاص و تخصصی بودن این نهاد فرهنگی و اجتماعی است.
پانوشت:
۲: پوپولیسم پدر همه را درآورده است. سوای از اینکه حرفی حق است یا ناحق، صرف مطالبه و طرح یک دغدغه، آن را قابل طرح و پیگیری و لازمالاعمال میدانند. عدم احراز صلاحیت تخصصی یا عمومی چیزی نیست که دربارهاش در معلمی کوتاه بیاییم! مگر درباره پزشک و... چنین میکنیم؟!
پانوشت:
۳: ممکن است در سازوکارهای احراز صلاحیتهای عمومی کاستی یا ضعفی باشد. قانون با پیشبینی مراحل بازبینی و بازنگری، راه را برای احقاق حق باز کرده است. نگران حق باشیم، نه صدای بلند ناحق!
منبع: روزنامه جوان