شاخص های عنوان شده در فراخوان انتخاب رئیس بهزیستی از اعتبار کافی برخوردار نیستند
از آنجا که این بی صدایی باید در ساختارهای تصمیم گیر و سیاستگذار شنیده و درک میگشت طبیعی بود که سازمان و تشکیلات آن بایستی به شکلی ترتیب داده میشد تا در بالاترین سطح مرتبط یعنی در دولت صدایی داشته باشد و از همین رو در بدو امر به مثابه بخشی از وزارت بهداری و با عنوان وزارت بهداری و بهزیستی تشکیل گشت اما روند امور و شرایط کلی به نحوی رقم خورد که این ساختار با تغییرات مختلف روبهرو شود و در نهایت به عنوان یکی از سازمانهای تابعه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در آمد. ولی این پایان ماجرای بهزیستی نبود و پس از تشکیل وزارت رفاه و تامین اجتماعی و تجمیعهای متعاقب این وزارت تازه تاسیس سازمان بهزیستی با گسترهای ملی و تشکیلاتی وسیع در حد یک وزارت خانه به وزارت خانه نو یعنی تعاون، کار و رفاه اجتماعی انتقال یافت این انتقال سازمان را با چالشهای بسیاری مواجه ساخت که به یکی دو مورد آن اشاره می شود.
سازمان که تا پیش از منفک شدن از بهداشت و درمان کشور امکان بهره بردن از نیروهای متخصص بهداشت و درمان کشور در رشته های پزشکی و پیرا پزشکی را در قالب طرح نیروی انسانی رشتههای مرتبط داشت پس از تفکیک از وزارت بهداشت از این امکان بیبهره شد و لذا بخشی از فرایند حضور نیروهای کارآمد و دانش آموخته تخصصی در بدنه سازمان به عنوان نیروی انسانی سازمان از دست رفت ضمن آنکه پس از انفکاک از وزارت بهداشت تا به امروز همواره و همیشه چالشهایی بر سر وظایف مشترک یا آنچه تکالیف مشترک دو مجموعه در نظر گرفته میشود بین مجموعههای بهداشت و درمان کشور و سازمان بروز کرده که حتی تا امروز همچنان وجود دارد که از جمله میتوان به چالشهای بین دو حوزه در موضوعاتی چون درمان اعتیاد، خدمات رسانی به سالمندان امور مشاوره ای و سلامت روانی امور توانبخشی و... اشاره کرد. از آنجا که دغدغه مسئولان وزارت تازه تاسیس تعاون، کار و رفاه اجتماعی در حوزه مهم دیگری چون امور تامین اجتماعی، اشتغال بازنشستگی و... بوده، کمتر به چالش های مرتبط با سازمان ورودی داشتهاند و به تعبیری در بین پرسنل سازمان این دید ایجاد گشت که وزارت کار التفاتی به سازمان بهزیستی کشور و امور و مشکلات و چالشهای آن ندارد به تعبیر یک متخصص سازمان، حکایت همچون آن فرزندی است که تا دیروز در حالت بی سرپرستی بود در دوران تابعیت ساختاری وزارت بهداشت امروز در حالت بد سرپرستی است و متخصصان امور تربیتی نیک میدانند که بدسرپرستی به مراتب بدتر از بی سرپرستی است چرا که گاه باید در میانه تلاش برای حفظ جایگاهها و تاکید بر تکالیف قانونی سازمانی باید مراقب گل به خودی غضنفرهای وزارتیِ وزارت متبوع هم می بودیم و باشیم.
اما این تنها مشکل و چالش پیش روی سازمان بهزیستی نبود، نکته مهم دیگری که در پی تغييرات جایگاه سازمان ایجاد شد و هر روز حادتر از روز پیش گریبان این نهاد دولتی حمایت و امور اجتماعی کشور را فشرده و میفشارد نگاه سیاسی در باره جایگاه مدیریتی راس سازمان است تا جایی که تجربه سه دهه اخیر که این حقیر در سازمان و دوایر تابعه آن داشتهام نشان میدهد همیشه انتخاب رییس سازمان بهزیستی به مثابه یک امر سیاسی تابع تصمیم گیریهای سیاسی بیرون از سازمان بوده است.
به بیان دیگر همواره با این پیش فرض که رییس سازمان امری سیاسی است و چون نیروهای متخصص سازمان کمتر سیاسی هستند، در دولت های مختلف از بیرون سازمان افرادی را به عنوان رییس سازمان به مجموعه وارد کردهاند و همان طور هم که عرض شد در این زمینه تفاوتی بین گرایشهای مختلف فعال در کشور نبوده است.
تجربه نشان میدهد که به رغم ناخشنودی نیرویهای سازمان از تحمیل این روسای بیرونی هیچگاه تلاشی برای عدم توفیق آنان در امور سازمان از سوی بدنه تخصصی و کارشناسی سازمان صورت نگرفته است و به این ترتیب موفقیت یا عدم توفیق این روسای بیرونی به شکلی به نحوه انتخاب خود آنان بستگی داشته است به این معنا که اگر این روسا اتوبوسی از بیرون سازمان افرادی را به برای مدیریت واحدهای تابعه با خود به سازمان آوردهاند توفیقی در پیشبرد امور نداشتهاند ولی اگر کمترین ورودی خارجی را به سازمان داشته و بیشتر به نیروهای داخلی سازمان اتکا کردهاند موفقیتهای شایانی در ارایه خدمات به جمعیتهای هدف سازمان داشتهاند و از تعدادی از آنان هنوز هم به نیکی در مجموعههای سازمان یاد میشود با این توضیح و با تاکید به این تجربه حدود سی ساله به جد این اعتقاد در بدنه تخصصی سازمان وجود دارد که اینک و پس از حدود چهار دهه تجربه برون سپاری راس سازمان اینک زمان آن شده که حداقل برای
یکبار هم که شده این اعتماد به نیروهای داخلی سازمان بشود و فردی از بین متخصصان مجرب سازمان که سرد و گرم چشیده روزگار بهزیستی است در راس آن قرار گیرد بدیهی است که در این صورت بخش اعظم بدنه تخصصی سازمان از چنین انتخابی استقبال کرده و حداکثر تلاش خود را برای پیشبرد امور مربوطه اعمال خواهند کرد.
ممکن است استدلال شود که اگر با انتخاب فردی از درون سازمان قرار بود اتفاقی رخ میداد تا بهحال روی داده بود. پس بگذاریم وزیر محترم از بیرون سازمان فردی را منصوب کنند تا شاهد ارتقای فعالیتها و بهبودی شرایط مددجویان سازمان باشیم، این استدلال به همان علت که در بالا مطرح شد از اساس باطل است. یعنی تا به امروز هیچ فردی از نیروهای متخصص درون سازمان در جایگاه ریاست سازمان قرار نگرفته است که عملکردهای موجود را ناشی از سیاستها یا انتخابهای او بدانیم ضمن آنکه همان طور هم که بیان شد اگر تا امروز ته ماندهای از عملکرد در سازمان مانده بیشتر در اثر عرق و دلسوزی نیروهای سازمان بوده که در رده
های پایینتر تلاش کردهاند تا خللی در وضعیت ارایه خدمات پیش نیاید به عبارتی اگر هنوز بخشی از فعالیت سازمان جسته
و گریخته خوب یا بد یا کم یا زیاد عرضه میشود ناشی از پیگیریها و مساعی بدنه سازمان در جای جای سازمان است. شاید سوال شود درباره انتخاب رییس سازمان چه شاخصهایی باید مد نظر داشت و آیا این فراخوان مطرح شده از سوی وزارت متبوع را برای ارسال رزومه جهت بررسی شرایط داوطلبان ریاست سازمان مناسب است؟
در پاسخ اجازه دهید از بخش دوم سوال آغاز کنم فراخوان مطرح شده و شاخصهای مطرح شده از دو نظر یکی خوشبینانه و دیگری بدبینانه قابل بررسی است، از وجه خوشبینانه در هر صورت چنین فراخوانی تلاش دارد تا افرادی که فکر می کنند توان بر عهده گرفتن مسئولیت را دارند فرصت مطرح شدن را داشته باشند و بنابراین این فراخوان مناسب و مطلوب است. اما از منظر بدبینانه میتوان گفت فراخوان مورد اشاره با توجه به شاخصهای عامی که مطرح شده چندان امید بخش نیست. تا زمان نگارش این مطلب در سایت وزارت متبوع فقط برای دو مورد فراخوان رزومه جهت بررسی و انتخاب مدریت ها فراخوان بارگزاری شده است. اگر در نظر بگیریم که یکی از فراخوانها برای بررسی و تعیین مدیران کل استانی وزارت متبوع است نتیجه میگیریم که در سطح کشوری فقط برای بررسی و انتخاب ریاست سازمان بهزیستی فراخوان داده شده است در مورد این نحوه عمل سوال های زیادی وجود دارد از جمله ایا این حکایت از اهمیت بالاتر این دو موقعیت نسبت به سایر مواضع و جایگاهها در وزارت متبوع است؟ پس در این صورت آیا مثلا موضوعات مرتبط با سازمان تامین اجتماعی یا سازمان بازنشستگی یا حتی بخش تعاون که از قضا در سخنان وزیر محترم در نماز جمعه این هفته تهران درباره اهمیت آن به درستی بیان فرمودند کم اهمیت تر از مسایل بهزیستی است؟ یا برعکس است و آن موارد چون اهمیت ویژهای دارند و در وزارت متبوع در باره آنها دیدگاههای خاص و مشخصی وجود دارد و در زمینه تعیین و انتخاب مدیران آن واحدها قرار به انتخاب به گونهای دیگر است در این مورد نیازی به فراخوان نبوده است در این صورت آیا گفته بعضی که این فراخوان نوعی بازی سرکاری برای رد گم کردن است و نه چیزی دیگر؛ قرین به صحت نیست؟
یا نه میتوان چنین فرض کرد که تسریع در فراخوان برای بررسی و انتخاب ریاست سازمان بهزیستی کشور به نوعی مبین فشار زیادی است که بر وزیر محترم از سوی بخشهایی عمدتا از سوی بخشهایی از سمنها یا... است و این فراخوان به نوعی برای کاهش فشار است؟ در این صورت و با همه احترامی که برای جناب وزیر دارم باید اشاره شود که این از قضا سرکنگبین خواهد فزود.
سوال بعدی در مورد کمیته یا کارگروه بررسی رزومههای ارسالی است اعضای این کمیته یا کارگروه چه کسانی هستند؟ چگونه در چنین کمیتهای یا کارگروهی حتی یک نفر از متخصصان سازمان -تاکنون- وجود ندارد؟ پس عمل به شعارهای ریاست محترم جمهور چه زمانی قرار است محقق شود؟ اگر فردی چون حقیر با بیش از 28 سال سابقه کار در معاونتهای سه گانه تخصصی سازمان و بیش از نزدیک به 16 سال سابقه مدیریت در واحدهای مختلف سازمان با تالیف و ترجمه بیش از 35 کتاب که بخشی از آنها از جمله منابع درسی در دورههای تحصیلات تکمیلی دانشگاههاست و... نتوانم درباره انتخاب ریاست سازمانی که تابعه آن هستم نظر دهم خود را نه از باب ریا و تظاهر عنوان کردم که این حقیر کوچک ترین فرد در مجموعه بزرگ بهزیستی هستم و قدر متقن افراد دارای شایستگیهای علمی و اجرایی بالاتر و والاتر از حقیر در سازمان وجود دارند پس تخصص گرایی و پرهیز از عوامی چیست؟
بنابراین این سوال جدی مطرح است که چرا در چنین کمیته هایی از افراد واجد شرایط درون سازمان کسی حضور ندارد؟
نکته آخر در مورد شاخصهای مطرح شده است به نظر نگارنده شاخصهای بررسی و انتخاب خیلی کلی و عام هستند و این شاخصها به نوعی مطرح شدهاند تا افراد بیرون از سازمان را هم در برگیرند و گرنه متخصصان سازمان برای تعیین شاخصهای انتخاب سازمان یک فهرست حداقل 15 شاخصه را معین کردهاند که چنانچه گوش شنوایی برای شنیدن آنها باشد آمادگی ارایه آنها به مسئولان و کمیتهها وجود دارد.
ممکن است استدلال شود که در یک سایت نظر سنجیای شده که در آن 50 درصد نظر دادهاند که با فراخوان مربوط و تعیین فردی از بیرون سازمان به عنوان ریاست سازمان بهزیستی موافق بودهاند در این زمینه هم باید گفت در همین نظر سنجی 50 درصد هم یا موافق این فراخوان نبوده اند یا در این مورد نظری ندادهاند به عبارتی همه چیز برابر است و بنابراین نظر سنجی فوق هم نمیتواند مبین تایید فراخوان اشاره شده یا محتوای آن باشد ضمن اینکه در این نظر سنجی هم اشارهای به تعیین ریاست سازمان بهزیستی از بیرون سازمان نشده است و صرفا در مورد نحوه اعلام و شاخصهای فراخوان نظر سنجی شده است در مجموع و با تاکید بر این نکته که انتخاب رییس سازمان بهزیستی کشور حق مقام عالی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است و در این مورد هر نظر یا دیدی که جنابشان داشته باشند برای کلیه مجموعه سازمان محترم و لازم الاطاعه است ولی اگر مسیر، مسیر کارگروه و شاخص و... و تاکیر بر نیروهای بیرونی است کاش به صدای متخصصان درون سازمان هم التفاتی بشود و گوشی برای شنیدن صدا و استدلال ها و احتجاجهای این بخش از ذینفعان هم فراهم شود.
مرجع : پایگاه خبری اعتیاد