جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳ - 6 Dec 2024
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ / ۰۶:۴۹
کد مطلب: 65452
۰
یکی از مشکلات اساسی پرخاشگری واکنشی این است که قربانی اغلب به عنوان مهاجم شناخته می‌شود.

آشنایی کامل با پرخاشگری واکنشی

پرخاشگری واکنشی زمانی رخ می‌دهد که فردی که در معرض بدرفتاری قرار دارد
آشنایی کامل با پرخاشگری واکنشی
پرخاشگری واکنشی زمانی رخ می‌دهد که فردی که در معرض بدرفتاری قرار دارد شروع به دفاع از خود می‌کند و به صورت فیزیکی یا کلامی به مهاجم پاسخ می‌دهد. این نوع رفتار نه به عنوان شروع‌کننده بدرفتاری، بلکه به عنوان واکنشی برای حفاظت از خود است. پرخاشگری واکنشی به نوعی مکانیسم دفاعی است که فرد قربانی برای مقابله با بدرفتاری‌های مکرر به کار می‌برد.

در این مقاله، به بررسی دینامیک روانشناختی پرخاشگری واکنشی، نشانه‌ها و علایم آن، اثرات احتمالی و گام‌های لازم برای دریافت کمک می‌پردازیم.

پاسخ فرار یا جنگ
پرخاشگری واکنشی معمولاً ناشی از پاسخ طبیعی “جنگ یا فرار” است که در شرایط تهدیدآمیز بدرفتاری فعال می‌شود. در مواجهه با تهدیدات فیزیکی یا کلامی طاقت‌فرسا، افراد غالباً بین دو گزینه فرار یا مبارزه انتخاب می‌کنند. وقتی فرار ممکن نباشد، ممکن است که برای دفاع از خود به صورت فیزیکی یا کلامی به مهاجم پاسخ دهند. برای مثال، فردی که به‌طور مداوم مورد آزار قرار گرفته، ممکن است پس از مدت‌ها حملهٔ لفظی یا فیزیکی میلی داشته باشد تا از خود دفاع کند.


اشکال پرخاشگری واکنشی
پرخاشگری واکنشی می‌تواند به شکل‌های مختلفی بروز کند. این اشکال ممکن است شامل فریاد زدن، توهین کردن، ضربه زدن یا سایر رفتارهای دفاعی بسیار شدید باشد. برای مثال، فردی که تحت فشار کلامی قرار دارد و بارها تهدید شده است، ممکن است در نهایت به فریاد زدن و تهدید به دفاع از خود روی آورد.

اشتباه در نام‌گذاری به عنوان مهاجم
یکی از مشکلات اساسی پرخاشگری واکنشی این است که قربانی اغلب به عنوان مهاجم شناخته می‌شود. اصطلاح “پرخاشگری واکنشی” می‌تواند به شکلی نادرست نشان دهد که قربانی خود نیز به بدرفتاری دست زده است، در حالی که این فرد در واقع در حال دفاع از خود است. به کار بردن اصطلاح “دفاع از خود” می‌تواند درک دقیق‌تری از این رفتار ارائه دهد و نشان دهد که قربانیان تنها در پاسخ به فشار خارق‌العادهٔ مهاجم به این شکل رفتار می‌کنند. برای مثال، زنی که به طور مکرر توسط همسرش تهدید می‌شود، ممکن است نهایتاً برای دفاع از خود یک پاسخ تند نشان دهد، ولی این نمی‌تواند به معنی بدرفتاری او باشد.

سوء استفاده از طرف مهاجمان
مهاجمان با شناخت دینامیک‌های پرخاشگری واکنشی می‌توانند از این واکنش‌ها به نفع خود بهره‌برداری کنند. به این صورت که مهاجم می‌تواند با تحریک‌های مستمر و ثبت واکنش‌های قربانی، خود را به عنوان قربانی بدرفتاری معرفی کند. برای مثال، فردی که دائماً همسرش را تهدید و تحقیر می‌کند، ممکن است در لحظه‌ای که همسرش به فریاد می‌زند، از آن فیلم‌برداری کرده و نشان دهد که همسرش به وی بدرفتاری کرده است. این تاکتیک‌ها برای حفظ کنترل بر قربانی و جلوگیری از اقدام قانونی یا جدایی به کار می‌رود.


شناسایی نشانه‌های پرخاشگری واکنشی
رفتار غیرمعمول
یکی از نشانه‌های اصلی پرخاشگری واکنشی این است که رفتار فرد قربانی غیرمعمول و ناسازگار با شخصیت معمولی اوست. فردی که هیچ‌گاه در تعاملات دیگر رفتاری بدرفتارانه نداشته، ممکن است در مواجهه با مهاجم به رفتار خشن و ناپسند روی آورد. به عنوان مثال، فردی که همواره آرام و مهربان است، ناگهان شروع به فریاد زدن و تهدید کردن مهاجم می‌کند.

تحریک از سوی مهاجمان
مهاجمان به‌طور دانسته و عمدی از تاکتیک‌های تحریک‌آمیز استفاده می‌کنند تا قربانی را به نقطه‌ای برسانند که به خشونت واکنش نشان دهد. این تحریکات می‌تواند شامل تحقیر عمومی یا خصوصی، توهین، تهدید، یا تحریف واقعیت (Gaslighting) باشد. برای مثال، مهاجمی ممکن است در جمع دوستان همسرش را تحقیر کند تا باعث شود که او در مقابل دیگران به خشم بیاید و واکنش نشان دهد.

دفاع از خود
واکنش قربانیان پرخاشگری واکنشی معمولاً به منظور دفاع از خود است و نه به عنوان حمله. این افراد هرگز آغازکننده بدرفتاری نیستند، بلکه تنها در پاسخ به تحریکات مداوم از سوی مهاجم به این گونه اعمال روی می‌آورند. مثال دیگر این است که فردی که تحت تهدید و فشار قرار دارد، ممکن است نهایتاً برای حفاظت از خود به مهاجم ضربه بزند.

سردرگمی
قربانیان پرخاشگری واکنشی اغلب پس از واکنش‌های خود احساس سردرگمی می‌کنند. آن‌ها ممکن است احساس کنند که کنترل خود را از دست داده‌اند و نمی‌دانند چگونه توانسته‌اند به این شکل واکنش نشان دهند. برای مثال، مادری که به‌طور معمول بارها مورد تهدید همسرش قرار گرفته، ممکن است پس از واکنش خشن خود به شدت سردرگم و ناراحت باشد.

پس از پرخاشگری واکنشی، فرد قربانی اغلب از رفتار خود احساس گناه و شرم می‌کند. این احساس گناه می‌تواند ناشی از باور نا درست باشد که واکنش‌های آنان نیز بدرفتاری است. به عنوان مثال، فردی که به تازگی به مهاجم جواب فیزیکی داده است، ممکن است پس از آن احساس کند که رفتار او ناپسند و غیرقابل قبول بوده است.
تردید

قربانیان پرخاشگری واکنشی ممکن است به واقعیت‌ها و حقایق خود شک کنند. مهاجم با تغییر و تحریف حقایق، قربانی را در تردید نگه می‌دارد و باعث می‌شود آن‌ها به دینامیک بدرفتاری پی نبرند. برای مثال، فردی که همواره به او القا می‌شود که دیوانه است و واقعیت‌ها را اشتباه می‌بیند، ممکن است در تشخیص بدرفتاری‌ها دچار تردید شود.
ترس
مهاجمان اغلب از ترس برای کنترل و تسلط بر قربانیان استفاده می‌کنند. آن‌ها ممکن است از واکنش‌های پرخاشگرانه قربانی به عنوان مدرک علیه او استفاده کنند و او را به ترس از عواقب قانونی یا اجتماعی تهدید کنند. به عنوان مثال، مهاجمی که از واکنش فیزیکی همسرش فیلم‌برداری کرده، ممکن است او را تهدید کند که این فیلم را به پلیس نشان دهد.

آسیب و ترومای روانشناختی

تجربه بدرفتاری به خودی خود می‌تواند تروما و آسیب روانی قابل توجهی ایجاد کند. وقتی که قربانی با پرخاشگری واکنشی پاسخ می‌دهد، این تجربه می‌تواند به صورت دو برابر آسیب‌زا باشد. فشاری که به‌طور مداوم بر قربانی وارد می‌شود، او را به نقطه‌ای می‌رساند که مجبور به دفاع از خود می‌شود، و همین واکنش می‌تواند تروما و اضطراب را شدیدتر کند. برای مثال، فردی که مکرراً توسط شریک زندگی‌اش تهدید شده است، ممکن است بعد از مدتها نهایتاً به خشم و حمله فیزیکی پاسخ دهد، که این خود باعث شوک و إضافه شدن به ترومای اولیه می‌شود.

احساس گناه و شرم
یکی از پیامدهای روانی اصلی پرخاشگری واکنشی، احساس گناه و شرم است. قربانیان پرخاشگری واکنشی اغلب پس از واکنش‌های خود احساس می‌کنند که اشتباه بزرگی مرتکب شده‌اند و این احساسات می‌تواند آن‌ها را به وحشت و ناامیدی بکشاند. مهاجمان ممکن است از این احساسات برای کنترل بیشتر قربانی استفاده کنند. برای مثال، زنی که پس از سال‌ها بدرفتاری فیزیکی و کلامی نهایتاً به همسرش جواب فیزیکی داده است، ممکن است احساس کند که او نیز توهین‌آمیز عمل کرده و از خود ناراحت باشد.

مسائل مربوط به سلامت روان
بدرفتاری‌ها و پرخاشگری واکنشی می‌تواند قربانیان را در معرض مشکلات جدی روانی قرار دهد. آن‌ها ممکن است با مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، استرس پس از تروما (PTSD)، انزوا و موانع خواب روبرو شوند. این مشکلات می‌تواند زندگی روزمره فرد را مختل کند و توانایی‌های او برای مقابله با چالش‌های زندگی را کاهش دهد. برای مثال، فردی که به علت بدرفتاری‌های مکرر با رفتارهای پرخاشگرانه واکنش نشان داده است، ممکن است دچار حملات ناگهانی اضطراب شود و نتواند به درستی استراحت کند.

ارتباط بین پرخاشگری واکنشی و تحریف واقعیت (Gaslighting)
یکی از تاکتیک‌های اصلی مهاجمان در به کارگیری تحریف واقعیت (Gaslighting)، تغییر روایت ماجرا است. مهاجم ممکن است تلاش کند قربانی را متقاعد کند که او مسبب بدرفتاری‌ها بوده است. این تغییر در روایت باعث می‌شود قربانی احساس کند که اشتباه کرده و مسئول بدرفتاری‌ها بوده است. به عنوان مثال، مهاجمی ممکن است پس از تحریکات مداوم، وقتی که قربانی نهایتاً به خشونت پاسخ می‌دهد، از آن به عنوان مدرکی استفاده کرده و قربانی را مقصر جلوه دهد.

دروغ گفتن
یکی دیگر از جنبه‌های تحریف واقعیت (Gaslighting)، دروغ گفتن مهاجمان درباره حقایق و وقایع است. مهاجم ممکن است واقعیت‌هایی را که رخ داده‌اند، تحریف یا کاملاً مخفی کند. این دروغ‌ها باعث ایجاد شک و تردید در قربانی می‌شود و او را از درک واقعیت‌های خود بازمی‌دارد. برای مثال، مهاجمی ممکن است بعد از اینکه او آغازکننده بدرفتاری بوده، به قربانی بگوید که هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است و همه‌چیز در ذهن قربانی ساخته شده است.

تعلل در زمان خواب (Bedtime Procrastination): چالش‌ها و راهکارها
مهاجمان ممکن است از تحریف واقعیت (Gaslighting) برای ایجاد شک و تردید در قربانی استفاده کنند. آن‌ها ممکن است قربانی را به دیوانگی متهم کرده و او را مجبور کنند که به واقعیت‌های خود شک کند. این تاکتیک‌ها باعث می‌شود قربانی نتواند به درستی وضعیت خود را درک کند و به خود و توانایی‌هایش اعتماد نداشته باشد. مثلاً، مهاجم ممکن است به قربانی بگوید: “تو همیشه در حال تصور کردن چیزهایی هستی که وجود ندارند”، تا او را سردرگم و ناامید کند.

کاهش نگرانی‌ها
یکی دیگر از تکنیک‌های تحریف واقعیت (Gaslighting)، کاهش نگرانی‌ها و مشکلات قربانی است. مهاجم ممکن است مسائل قربانی را کم‌ارزش جلوه دهد یا به طور کامل نادیده بگیرد. این رویکرد باعث می‌شود قربانی احساس کند که نگرانی‌ها و مشکلاتش بی‌اهمیت هستند و نیاز به کمک ندارد. برای مثال، اگر قربانی از برخوردهای مهاجم شکایت کند، ممکن است مهاجم بگوید: “این که چیزی نیست، تو همیشه بزرگ‌نمایی می‌کنی.”

سوء استفاده عاطفی و خودملامت گری
تحریف واقعیت (Gaslighting) به عنوان شکلی از سوء استفاده عاطفی معمولاً باعث می‌شود که قربانیان به خودشان شک کنند و خود را مقصر بدانند. این باعث افزایش وابستگی قربانی به مهاجم می‌شود و او را در چرخه‌ای از بدرفتاری و خودملامت گرفتار می‌کند. قربانی ممکن است احساس کند که دیوانه یا نامعقول است و به توانایی‌های خود برای درک و مدیریت وضعیت ایمان نداشته باشد. برای مثال، فردی که تحت تحریف واقعیت (Gaslighting) قرار دارد، ممکن است به تدریج اعتماد به نفس خود را از دست دهد و احساس کند که نمی‌تواند خود را از موقعیت نجات دهد.

چگونه چرخه پرخاشگری واکنشی را بشکنیم

شناسایی الگو
اولین قدم برای شکستن چرخه پرخاشگری واکنشی این است که الگوی بدرفتاری و تحریکات مداوم مهاجم را شناسایی کنید. با توجه به رفتارهای تکراری و تکنیک‌های تحریک، می‌توانید متوجه شوید که چگونه و چرا به این شکل واکنش نشان می‌دهید. شناخت این الگوها به شما کمک می‌کند تا از افتادن در دام‌های مهاجم خودداری کنید.

شناخت تحریکات
توجه به رفتارهای تحریک‌آمیز مهاجم یک گام مهم دیگر است. پرخاشگری واکنشی اغلب زمانی رخ می‌دهد که فرد توسط تحریکات مداوم به نقطهٔ شکست می‌رسد. تلاش کنید تا به‌طور دقیق شناسایی کنید چه رفتارها و کلمات مهاجم شما را بیشتر تحریک می‌کنند و سعی کنید از این تحریکات آگاهانه پرهیز کنید. برای مثال، اگر مهاجم اغلب در محیط‌های عمومی شما را تحقیر می‌کند، ممکن است تلاش کنید تا حضور خود را در این محیط‌ها کاهش دهید.

پاسخ ذهن‌آگاهانه
در مواقع بدرفتاری، تلاش کنید واکنشی ذهن‌آگاهانه و با دقت نشان دهید. مهاجم تلاش می‌کند که شما را به نقطه‌ای برساند که بدرفتاری کنید تا مدرکی علیه شما داشته باشد. با تمرکز بر نفس‌گیری عمیق و تکنیک‌های آرامش‌بخش می‌توانید از واکنش‌های فوری و خشونت‌آمیز خودداری کنید. مثلاً، می‌توانید در مواقع تحریک، از تکنیک‌های تنفس عمیق و شمارش تا ده استفاده کنید تا آرامش خود را حفظ کنید.

توسعه مهارت‌های مقابله
پیشرفت مهارت‌های مقابله‌ای می‌تواند به شما کمک کند تا شدت احساسات و واکنش‌های خود را مدیریت کنید. تاکتیک‌هایی مانند مدیتیشن، یوگا، ورزش، و مشاوره می‌توانند ابزارهای قدرتمندی برای مدیریت استرس و عواطف باشند. استفاده از تکنیک‌های مدیریت استرس می‌تواند به شما کمک کند تا در مواقع بدرفتاری آرامش خود را حفظ کنید و از واکنش‌های افراطی بپرهیزید. برای مثال، شرکت در کلاس‌های یوگا یا مدیتیشن می‌تواند به شما کمک کند تا آرامش بیشتری در زندگی خود ایجاد کنید.

درخواست کمک
یکی از کارآمدترین راه‌ها برای شکستن چرخه پرخاشگری واکنشی درخواست کمک از دوستان، خانواده، یا متخصصان بهداشت روانی است. گفتگو با افراد معتمد و دریافت حمایت عاطفی می‌تواند به شما در درک و مدیریت چالش‌های رابطه‌ای کمک کند. مراجعه به یک درمانگر می‌تواند به شما ابزارها و راهکارهای موثرتری برای مقابله با بدرفتاری‌ها بدهد. مثلاً، می‌توانید با یک مشاور صحبت کنید و راهنمایی‌های تخصصی برای مدیریت وضعیت خود دریافت کنید.

ترک رابطه
اگر در معرض بدرفتاری مداوم قرار دارید و تلاش‌هایتان برای بهبود وضعیت بی‌نتیجه بوده است، ترک رابطه ممکن است تنها راه‌حل باشد. برنامه‌ای امن برای ترک شرایط بدرفتاری ایجاد کنید و از خط تلفن کمک‌های خشونت‌های خانگی یا سازمان‌های حمایتی کمک بگیرید. همچنین، مطمئن شوید که برای خروج از این رابطه، پشتیبانی و منابع لازم را در اختیار دارید. برای مثال، می‌توانید از سازمان‌های محلی که خدماتی مانند پناه‌گاه‌های امن و منابع قانونی فراهم می‌کنند، کمک بگیرید.


چالش های هویتی در مهاجرین: بررسی جامع و راهکارها
توانمندسازی خود در برابر پرخاشگری واکنشی

تجزیه و تحلیل دقیق تاکتیک‌های دستکاری
عواقب عاطفی

پرخاشگری واکنشی می‌تواند احساسات عاطفی گسترده و شدید را در بر داشته باشد که شامل احساس گناه، شرم، سردرگمی و ترس می‌شود. احساس می‌کنید که درگیر و اسیر موقعیتی هستید که نمی‌دانید چگونه باید از آن خارج شوید. این مسائل عاطفی ممکن است توانایی شما را برای تصمیم‌گیری‌های منطقی کاهش دهد و باعث شود به تدریج خویشتن‌داری و اعتماد به نفس خود را از دست بدهید. برای نمونه، فردی که دائماً با تحریکات مواجه است و نهایتاً به این تحریکات پاسخ تند می‌دهد، ممکن است بعد از هر واکنش خود با احساس گناه و افسردگی روبرو شود.

محافظت از خود
مهم‌ترین قدم در مقابل پرخاشگری واکنشی، محافظت از خود است. با تحلیل و شناسایی رفتارهای تحریک‌آمیز مهاجم، می‌توانید به خود کمک کنید تا از واکنش‌های ناپسند جلوگیری کنید. تمرکز بر تکنیک‌های ذهن‌آگاهی، تمرین‌های تنفس عمیق و مهارت‌های مقابله می‌تواند در این مسیر مؤثر باشد. برای مثال، استفاده از تکنیک‌های تنفس عمیق هنگام مواجهه با تحریکات می‌تواند کمک کند تا آرامش خود را حفظ کنید و از واکنش فوری جلوگیری کنید.

ایجاد یک برنامه خروج
ترک یک موقعیت بدرفتاری مداوم به برنامه‌ریزی دقیق و آگاهی از منابع موجود نیاز دارد. برای ایمنی خود، برنامه‌ای جامع برای خروج از این رابطه تهیه کنید. این برنامه ممکن است شامل ترک تدریجی و حفظ امنیت شخصی در مراحل مختلف باشد. همچنین اطمینان حاصل کنید که مسیرهای امن برای خروج از محیط‌های خطرناک دارید. برای مثال، می‌توانید به مکان‌هایی مانند پناهگاه‌های امن یا نزد دوستان و خانواده‌ای که به آن‌ها اعتماد دارید، پناه ببرید.

جستجو برای حمایت
در مواقع بحران یا زمانی که احساس می‌کنید نیاز به کمک دارید، از منابع حمایتی موجود استفاده کنید. ارتباط با عزیزان معتمد، مشاوران و سازمان‌های پشتیبانی از قربانیان خشونت خانگی می‌تواند به شما در مدیریت و خروج از موقعیت بدرفتاری کمک کند. این افراد و نهادها می‌توانند راهنمایی‌های لازم را ارائه دهند و به شما کمک کنند تا گام‌های مؤثری برای بهبود وضعیت خود بردارید. برای نمونه، مشاوره با یک متخصص سلامت روان می‌تواند به شما کمک کند تا راهکارهای مقابله با استرس و تکنیک‌های مدیریت واکنش‌ها را بیاموزید.
مرجع : هیربد لاهیجان
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

خلاقیت در روانشناسی محیط با هدف احیای ارزش‌های فردی
سلامت روان روانشناسان؛ نقطه کور در مشاوره‌ها
آشنایی با  انجمن روانشناسی آلمان
چرا اتاق عمل سبز رنگ است؟
سه درمان روانشناختی شگفت انگیز برای بی‌خوابی!
این سه عادت بر سلامت روان شما تأثیر منفی دارند
زن‌ها هر 41دقیقه یک شایعه درست می‌کنند!
چرا از صدای ضبط‌ شده خودمان متنفر هستیم؟
چرا شوهرم به من خیانت می‌کند؟
تراپیست کیست؟  آیا می‌توان به تراپیست دروغ گفت؟
چگونه یک مادر شاغل موفق باشیم؟
ارتباط عجیب ماهی با کاهش افسردگی
خوشبختی یعنی بدست آوردن یک زندگی و تقسیم آن با دیگران!