جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ / ۱۱:۱۶
کد مطلب: 8746
۰
۱

سبک زندگی و رسانه


از همان زمان‌هایی که رسانه‌ها اندک مرجعیتی پیدا کردند، با محتوای خود شروع به دستکاری و تغییر سبک زندگی مردم جوامع خود کردند؛ در این دوره رسانه‌هایی پیدا شدند که به عنوان مشاوره به مردم می‌گفتند چه بخورند، چگونه بخورند، چه بپوشند، چگونه معاشرت کنند و ... این نوع از محتواهای رسانه‌ای به محتواهای «سبک زندگی» معروف شدند؛

دنیایی که هم‌اکنون در آن بسر می‌بریم آمیزه‌ای از تکنولوژی و فناوری‌هایی است که هر کدام به نوعی در زندگی بشری دخیل هستند. رسانه‌ها نیز به عنوان یکی از جلوه‌های زندگی امروزی بشر نه‌تنها از این حیث مستثنا نبوده بلکه نقشی کلیدی را عهده‌دار هستند. آمارها نشان می‌دهد تقریبا در همه دنیا پس از خواب و کار برای تامین معاش استفاده از رسانه‌ها سومین کاری است که بشر انجام می‌دهد.

تغییر ادبیات روزمره افراد جامعه در اثر استفاده از رسانه‌ها و تقلید از برنامه‌هایشان، خرافی شدن بخش بزرگی از جامعه تحت‌تاثیر سریال‌های تلویزیونی، انتخاب پوشش، خوراک و شیوه انجام کار مطابق با تبلیغات رسانه‌ای خود موید تاکید بر تاثیرگذاری بسیار زیاد رسانه‌ در ایجاد و تغییر سبک‌های زندگی افراد است.

نکته‌ای دیگر که بر اهمیت روزافزون این مقوله موثر است وسعت ابعاد و زمینه‌های فعالیت رسانه است که خود به خود طیف وسیعی از ابزارهای مدرن و تکنولوژیک را دربرمی‌گیرد. اگر بخواهیم رسانه را به طور کلی دسته‌بندی کنیم، صنایع فرهنگی، ابزارهای رسانه‌ای و فناوری‌های نوین ارتباطی مهم‌ترین مشتقات این مقوله اثرگذار بر سبک زندگی خواهند بود که به راحتی می‌توان نمود آن را در زندگی تک‌تک افراد جامعه مشاهده کرد.

در حوزه صنایع فرهنگی، شبکه‌های ماهواره‌ای، سینما و سریال‌های استراتژیک، انیمیشن و کارتون، اسباب‌بازی، بازی‌های رایانه‌ای و موسیقی از کارآمدترین ابزارهای موثر بر سبک زندگی هستند که نمونه‌های فراوان از شبکه فارسی‌وان گرفته تا fashion tv، فیلم‌های هالیوودی و کارتون‌هایی چون «شرک» و بازی‌هایی چون «باتلفیلد-3» و «عروسک باربی» و ... خود موید اثرگذاری بر شیوه زندگی طیف وسیعی از افراد جامعه از کودک تا بزرگسال هستند.

در حوزه ابزارهای رسانه‌ای نیز مطبوعات اعم از روزنامه‌ها، مجلات، رادیوها، تلویزیون، خبرگزاری‌ها و آژانس‌های خبری نقشی مهم در شکل‌دهی و هدایت افکار عمومی ایفا می‌کنند. اندک تاملی در محتوای نشریات زرد که کارویژه خود را معرفی، تبلیغ و ترویج سبک زندگی غربی در ایران تعریف کرده‌اند یا راه‌اندازی و فعالیت بیش از 30 شبکه رادیویی فارسی‌زبان و صدها خبرگزاری و آژانس خبری و فعالیت بیش از 50 شبکه تلویزیونی مانند BBC فارسی که هوشمندانه با ارائه اخبار و مستندهای خود به تغییر ذائقه رسانه‌ای کشورهای فارسی‌زبان پرداخته‌اند خود گویای حجم عظیمی از فعالیت‌هاست که در نهایت به دنبال تغییر ذائقه و سبک زندگی مخاطبان خود هستند.

فناوری‌های نوین ارتباطی چون اینترنت اعم از وبلاگ‌ها، میکروبلاگ‌ها، سایت‌ها، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، سایت‌های اشتراک‌گذاری و ویکی‌ها، ابزارهای چت و گفت‌وگوی بر خط از یک‌سو، تبلت‌ها و تلفن همراه و مشتقات آن چون بلوتوث و تلفن همراه از سوی دیگر روند این اثرگذاری را شدت بخشیدند، طوری که هم‌اکنون به مدد فناوری‌های نوین ارتباطی هر فرد با تلفن همراه، لپ‌‌تاپ و تبلت خود تبدیل به یک‌ رسانه می‌شود که خود به نوعی تکمیل‌کننده پازل رسانه در تغییر سبک زندگی خواهد بود. در شرایط فعلی اگر بخواهیم به طور تفصیلی نسبت رسانه‌ها با سبک زندگی‌های مدرن را بررسی کنیم نتایج زیر به دست خواهد آمد:

1- همانطور که قبلا بیان شد، آمارها نشان می‌دهد تقریبا در همه دنیا پس از خواب و کار برای تامین معاش استفاده از رسانه‌ها سومین کاری است که بشر انجام می‌دهد. نیاز به رسانه و سطح مصرف رسانه‌ای امروز خود را به هر نوع سبک زندگی تحمیل کرده است و امروز کمتر سبک زندگی را می‌توان یافت که مصرف رسانه‌ای از محوری‌ترین عناصر آن نباشد. اینکه در نسبت با دیگر اجزای زندگی از هرکدام از انواع رسانه به چه اندازه و چگونه باید بهره برد از مهم‌ترین سوال‌های این بخش است.

2- از همان زمان‌هایی که رسانه‌ها اندک مرجعیتی پیدا کردند، با محتوای خود شروع به دستکاری و تغییر سبک زندگی مردم جوامع خود کردند؛ در این دوره رسانه‌هایی پیدا شدند که به عنوان مشاوره به مردم می‌گفتند چه بخورند، چگونه بخورند، چه بپوشند، چگونه معاشرت کنند و ... این نوع از محتواهای رسانه‌ای به محتواهای «سبک زندگی» معروف شدند؛ در این قالب شما صفحات یا ستون‌هایی را در روزنامه‌ها می‌دیدید، بعدها نشریات و مجلاتی را می‌بینید که به مطبوعات سبک زندگی معروف شدند و بعدها با آمدن رسانه‌های نوتر بویژه تلویزیون، شبکه‌هایی به وجود آمدند که فقط به تبلیغ سبک زندگی بویژه سبک زندگی آمریکایی و غربی می‌پرداختند.

پس در این بخش ما به صورت ویژه با بخشی از محتوای رسانه‌ای طرفیم که به صورت آشکار به تبلیغ سبک زندگی می‌پرداختند. برنامه‌هایی که برای خانم‌های خانه‌دار تولید می‌شود، تبلیغ مد و پوشاک، محتواهای نوع تربیت فرزند، برنامه‌های آشپزی و مانند آن در این دسته قرار می‌گیرند.

3- رسانه‌ها در دنیای حاضر از نوزادی با آدمی هستند؛ در دهه عرصه‌های حیات بشری محتوا تولید می‌کنند، در همه کره ارض حضور دارند و به یک‌ معنا بشر هیچ مفری از زندگی در عالمی که مجموعه‌های رسانه‌های مدرن برای او ساخته‌اند، ندارد.در این دوره بشر یک ‌زندگی در عالم عینی دارد و یک‌ زندگی در عالم رسانه و عموما اینگونه است که این عالم رسانه است که راهبر زندگی و سبک زندگی ابنای بشر در عالم عینی و واقعی است.

در این بخش دیگر اینگونه تصور نمی‌شود که رسانه‌ها در بخشی از محتواها و کارکردهای خود به هدایت سبک زندگی مخاطبان خود می‌پردازند بلکه در درازمدت این همه محتواها و ابعاد رسانه است که یک‌ سبک زندگی را ترویج می‌کند. در آفرینش سبک زندگی عالم رسانه‌ای که به سرعت در عالم واقع جریان می‌یابد، خبر و سبک تولید خبر همانقدر مهم است که برنامه‌های کودک و نوجوان، همانقدر که پخش فوتبال و برنامه‌های ورزشی، همانقدر که تبلیغات بازرگانی، همانقدر که برنامه‌های آشپزی و... از همه این برنامه‌هاست که سبک زندگی ساخته می‌شود.

فرهنگ غربی به عنوان نمود جریان سلطه که سعی دارد با سیطره بر جهان تمام منابع مادی را در خدمت خود قرار دهد- که این نیر نشأت گرفته از فلسفه مادیگری و دنیوی آن است- و با علم به اینکه برای توسعه و استیلای خود باید فرهنگ جوامع هدف را نشانه رود، دست به تولید ابزار برای این مهم زده است.

اگر نگاهی اجمالی به تاریخ بشریت داشته باشیم تولید سلاح و راه‌اندازی جنگ‌های بزرگ بخشی از این پازل بوده که در دنیای کنونی دیگر آنچنان کاربردی نبوده است. جریان سلطه با علم به این موضوع که شاکله اصلی هر جامعه فرهنگ آن متشکل از اعتقادات، آداب و رسوم آن است و تا زمانی که در کالبد جامعه جریان دارد، نمی‌توان آن جامعه را تحت سیطره خود درآورد، حمله به این رکن اساسی را مدنظر قرار داده و اینگونه است که روز به روز شاهد توسعه و گسترش نسل جدید فناوری‌های رسانه‌ای به مثابه سلاح‌های امروزی هستیم که تمام تلاش خود را معطوف به بمباران محتوایی مردم جوامع هدف خود کرده‌اند تا با تغییر سبک زندگی سنتی به مدرن آنان را تحت یوغ و استیلای خود قرار دهند.

به عبارت دیگر، امروز سبک زندگی یک ‌جامعه بخشی از قدرت نرم آن کشور به حساب آمده و در برخی موارد به لحاظ حفظ ساختارهای اساسی جامعه معناهای امنیتی هم پیدا می‌کند، لذا دشمنان و رقبا در عصر حاضر به دنبال تغییر در سبک زندگی حریف خود هستند تا بدین صورت ماهیت حریف را از بن تغییر داده و او را از میدان به در کنند و در این راه از رسانه‌های متفاوت بهره می‌گیرند تا سبک زندگی مورد تایید خود را در عالم رسانه‌ای ساخته و ترویج کنند.

اینگونه است که در دنیای مدرن سبک زندگی‌های سنتی توسط رسانه هر روز به چالش کشیده می‌شود و در حقیقت جنگی تمام‌عیار در حال انجام است. نظر به آنچه بیان شد، همان‌طور که جریان سلطه از این ابزار برای پیشبرد اهداف خود بهره می‌برد و ما نیز می‌توانیم از آن برای توقف این جریان بهره ببریم، اندک تاملی سوالات زیر را در ذهن هر فرد دلسوخته و معتقد به فرهنگ ایرانی اسلامی پدیدار می‌کند:

حال در دوره بیداری اسلامی و در ذیل عصر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (قدس سره)، یک ‌معتقد به این مسیر چه نوع سبک زندگی را برمی‌گزیند؟ در این دوران سبک زندگی اسلام ناب و انقلابی متجلی شده در رسانه‌های انقلاب اسلامی چگونه باید باشد؟

سوال بعدی این است که چنین انسانی چگونه در یک‌ رسانه معتقد به انقلاب اسلامی متجلی می‌شود؟ چنین انسانی چگونه خبری نیاز دارد؟ چگونه تولید نمایشی را می‌پسندد؟ چگونه سطح مصرفی را مجاز می‌شمرد؟ چگونه روابط خانوادگی برقرار می‌کند؟ چگونه همسر می‌گزیند و ... در خبر سیاستی وجود دارد که خبر زرد تولید می‌کند و به دلیل اینکه لذت مقدم بر هر چیز است، این جدی‌ترین بخش رسانه را چونان یک ‌بخش سرگرمی می‌بیند و به جای زبان رسمی از زبان عامیانه بهره می‌برد؛ به جای ایجاد جدیت در نقد و پیگیری امور مملکت، نقد را به یک ‌بازی زبانی مسخره کاهش می‌دهد تا مخاطب لذت ببرد و «دلش خنک شود»، آیا این سبک تولید خبر نسبتی با روح حاکم بر عصر پساانقلاب اسلامی دارد؟

در تولید برنامه‌های نمایشی شیوه‌ای وجود دارد که خط تعلیق داستان را مبتنی بر عشق‌های مثلثی و مربعی می‌داند و به جای نشان دادن زیبایی‌های روابط صادقانه پدر و فرزندی یا مادر و فرزندی یا خواهر و برادری و مانند آن از چالش‌های روابط میان عاشق و معشوق آن هم با سیاه‌ترین وضع ممکن سخن می‌گوید تا به تعبیری هیجان و کشش نمایش حفظ شود.

شیوه ازدواج مبتنی بر یک ‌بار دیدن در خیابان و صد دل عاشق شدن در این نوع تولیدات رواج دارد و در روابط انسانی نزدیک هیچ حریمی در میان زن و مرد دیده نمی‌شود و همه اینها به بهانه این صورت می‌گیرد که «جذابیت» اولویت اصلی هر رسانه باید باشد. حال این سبک زندگی آفریده شده تا چه حد به سبک زندگی مبتنی بر اسلام ناب نزدیک است؟

در عرف رسانه‌ای کسب درآمد از تبلیغات بازرگانی یک‌ امر پذیرفته شده است اما اینکه در هر روز چندین ساعت مخاطبان به مصرف هر چه بیشتر تحریص می‌شوند، ساختار روابط خانواده برای مصرف هرچه بیشتر تحت فشار قرار گیرد، فضای فکری افراد به جای تمرکز بر نیازهای واقعی بر نیازهای کاذب متمرکز شود، با این نوع سبک زندگی پساانقلابی نسبتی دارد؟

از محبوب‌ترین انواع برنامه‌های تلویزیونی در سطح دنیا، برنامه‌های خانواده ویژه زنان خانه‌دار است؛ آموزش آشپزی، تبلیغ مد و لباس، آموزش شیوه‌های معاشرت، روش تربیت فرزندان و... از اجزای این برنامه‌هاست. در عالم موسوم است که این نوع برنامه‌ها پیوند وثیقی با تبلیغات تجاری می‌خورند. مثلا در یک ‌برنامه آشپزی به صورت مستقیم و غیرمستقیم به شما القا می‌کنند که شما برای آشپزی به مایکروفر نیاز دارید و بدون آن آشپزی شما ناقص است، اجاق خوب برای پختن غذا فلان برند است، یخچال خوب را از فلان شرکت بخرید و... . حال می‌توان اندیشید که این نوع و ساختار برنامه‌سازی چه نسبتی با آنچه ما دنبال آن هستیم، دارد. برنامه‌های رسانه‌ای امروز از پیچیدگی‌ها و تنوع غیرقابل تنوعی برخوردار شده‌اند. هم تنوع ظاهری انتخاب‌های رسانه‌ای و هم محتواهای رسانه‌ای در جزء جزء خود سازنده سبک زندگی مخصوص به خود هستند.

در این میان 3 سوال اساسی از فعالان رسانه‌های کشور چه در حوزه حاکمیتی، خصوصی و خودجوش درخور پرسیدن است:

1- سبک زندگی عالم رسانه‌ای برساخته شده در رسانه شما چه نسبتی با حقایق و واقعیت‌های سبک زندگی معتقدان به اسلام ناب دارد؟

2- در عرصه جنگ جهانی نرم که می‌توان نام آن را جنگ سبک‌های زندگی هم نامید، رسانه‌های انقلاب اسلامی چه تمهیداتی را برای دفاع تدارک دیده است؟

آیا این فعالان و مدیران دقت دارند سبک زندگی ترویج شده آنها خدای ناکرده خود معین و مویدی بر سبک زندگی مهاجم نباشد؟

3- در چنین عرصه‌ای در سطح بین‌الملل چه تمهیدی اندیشیده شده است که ما تنها در داخل مرزهای خود بسان یک ‌مدافع صرف نبوده و همانگونه که دشمن در قلب مرزهای ما کار خود را پیش می‌برد، ما نیز در قلب او امر خود را محقق کنیم؟ همه موارد گفته شده تنها مقدمه‌ای است که می‌تواند مسیری برای تفکر در باب ارزیابی تلاش رسانه‌های انقلابی در ساختن سبک زندگی رسانه‌ای مبتنی بر اسلام ناب فراهم آورد چرا که این امر در جزء جزء خود نیاز به تدقیق و توضیح دارد و این وجیزه فقط می‌تواند آغاز یک ‌راه باشد... .

هادی شهبازی

منبع : روزنامه وطن امروز  19/11/1390    
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

سلام جالب بود!
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
تونل هابه ما آموختند که حتی دردل سنگ هم راهی برای عبور هست، تونل ها راست میگویند ؛ راه است ، حتی از دلِ سنگ! " آنجا كه راه نیست ، خداوند راه را می گشاید... "