جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
تاریخ انتشار :
جمعه ۲۲ شهريور ۱۳۹۲ / ۲۲:۳۱
کد مطلب: 19383
۰
۱
بازسازي زندگي پس از طلاق؛

وقتي هدف ازدواج «جبران کمبودهاي کودکي» مي شود

وقتي هدف ازدواج «جبران کمبودهاي کودکي» مي شود
روزگاري کودکي بودم. تا چشم باز کردم اطرافم پر بود از آدم هايي که در همهمه تکراري هر روز خود گم شده بودند. کمتر کسي مرا مي ديد. کجاي قصه زندگي پدر و مادرم بودم، نمي دانم! نه تبسمي، نه نازي، نه کلام دلگشايي. من از جهان بي تفاوتي حرف ها و فکرها و احساس ها مي آيم. بزرگ شدم؛ با قلبي مالامال از هجوم دردها و غم هاي حل نشده کودکي، ازدواج کردم.
همسري که اميدوار بودم هزار درجه متفاوت از خانواده ام باشد. کسي که بتوانم تمام اميدهاي واخورده گذشته را در دست هاي مهربانش جست و جو کنم. اما چشم باز کردم و ديدم با يک نفر شبيه والدينم ازدواج کرده ام. حس مي کردم به اندازه پدرم تحقيرم مي کند و بي اعتناست و به اندازه مادرم سرزنش مي کند و مقايسه. ملتمسانه خواهان توجه بيشتر او بودم و او همچون والدينم غرق بود در خودخواهي هاي خود! همسرم برعکس من در خانواده اي رشد کرده بود که حمايت افراطي آن ها، آزارش مي داد. او در زندگي مشترکمان مصرانه به دنبال تجربه کردن آزادي بود و استقلال. او برايم پدر و مادرم را تداعي مي کرد. زماني که اختلافاتمان بالا مي گرفت بارها و بارها اين جمله را تکرار مي کرد: مرا قضاوت نکن! تو فقط حالم را مي داني نه گذشته ام را؛ آن روز بود که فهميدم ازدواج کردم تا خواسته هاي برآورده نشده از طرف خانواده ام را توسط همسرم برآورده کنم.
اينک با گذشت يک سال از جدايي مان آگاه شده ام که او چندان مقصر نبود. روح من سرگردان بود از آرزوهاي عاصي که تحققشان را در ازدواج مي ديدم. اي کاش مي شد از ميان خودهاي خودخواهمان پيدا شويم...

***
سرگذشتي که خوانديد، قصه زندگي تعداد زيادي از زوج هاي مراجعه کننده به مرکز مشاوره است که يا در شرف طلاق هستند و سطح اختلافات و تنش هاي بين زن وشوهر بسيار بالاست يا طلاق گرفته اند. در واقع شما ممکن است با همسرتان طوري رفتار کنيد که انگار او والدينتان يا فردي از گذشته شماست. فرضا ممکن است شما پدري سخت گير يا مادري پرمشغله داشته باشيد. در اين صورت به احتمال زياد در پي همسري خواهيد بود که از نظر مالي تأمين باشد و احياناً کمبودهاي عاطفي را که در دوران کودکي و نوجواني، احساس مي کرديد پر کند.

بسياري از روان شناسان در گفت وگو با افراد جدا شده به اين حقيقت مي رسند که تعداد زيادي از اين افراد با اين تصور ازدواج مي کنند که بتوانند آنچه را در رابطه با والدينشان دريافت نکرده اند در رابطه همسري دريافت کنند. بنابراين هر يک از زوجين با يک الگوي ارتباطي وارد زندگي زناشويي مي شوند که ريشه اش به رابطه فرد با والدينش برمي گردد. حال زوجي را تصور کنيد که هر دو در دوران کودکي آسيب ديده اند و به هيچ عنوان هم درباره آسيبي که خودشان و طرف مقابل در کودکي ديده است، آگاهي ندارند. آن ها به اين اميد با هم ازدواج مي کنند که همسرشان بتواند کمبودهاي گذشته را جبران کند. غافل از اين که ... با اين مقدمه به سراغ گام چهارم بازسازي زندگي پس از طلاق يعني «خودشناسي» مي رويم.
به خاطر داشته باشيد لازمه موفقيت در تمام مراحل و شرايط حساس زندگي نظير موقعيت هاي ذکر شده، رسيدن به مرحله «خودشناسي» است. دستيابي به «خودشناسي» مراحل مشخصي دارد و ما در اينجا تصميم گرفتيم از «گذشته» شما شروع کنيم و به تاثيراتي که افراد مهم زندگي تان از جمله والدين به شکل غيرمستقيم بر زندگي زناشويي شما گذاشته اند، بپردازيم.
به خاطر داشته باشيد که رسيدن به این مرحله مستلزم آن است که با خودتان صادق باشيد و به رابطه بين خود و همسر سابق تان از نگاه يک شخص سوم بنگريد. کاملا بي طرف و عاري از هر گونه جبهه گيري.

خودشناسي لازمه موفقيت در زندگي
نتايج تحقيقات بسياري از محققان نشان داده است که 50 درصد ازدواج هاي دوم نيز محکوم به شکست است. به راستي دليل وقوع چنين اتفاقي چيست؟ تنها پاسخ منطقي به اين سوال اين است که بسياري از افراد مطلقه بدون رسيدن به مرحله «خودشناسي» و طي کردن صحيح اين مسير، عجولانه اقدام به ازدواج مجدد مي کنند. مکانيزمي که اين افراد در ازدواج دومشان از آن سود مي جويند اين است که مصرانه در جست وجوي همسري هستند که فاقد ويژگي هاي شخصيتي و اخلاقي همسر سابقشان باشد و از طرفي کمبودهاي والدين را نيز براي شان جبران کند غافل از اين که ريشه مشکل در خود ماست و تا به شناخت صحيحي از خود نرسيم و به اصلاح همه جانبه خود نپردازيم، ازدواج دوم نيز همچون ازدواج اول به جدايي مي انجامد.
با استفاده از راهکارهايي که در ادامه مي خوانيد، مي توانيد به بررسي عميق رابطه خود با والدينتان بپردازيد و دقت کنيد که چگونه کودکي و نوجواني شما و ارتباطتان با پدر و مادر روي رابطه شما با همسرسابق تان اثرگذار بوده و عامل محرکي در تشديد تعارضاتتان شده است.
يکي از مراحل «خودشناسي» آگاهي نسبت به گذشته اي است که به شکل کاملا ناخودآگاه در زندگي بزرگسالي ما خلل ايجاد مي کند،پس اگر قصد ازدواج مجدد داريد، بايد قبل از هر اقدامي از اين مسئله مطمئن شويد که همسر آينده تان را براي کمبود و جبران خلاء هاي عاطفي دوران کودکي انتخاب نمي کنيد،
براي اين منظور بايد ۴کار را انجام دهيد:
1- فهرستي از دردناک ترين وقايع و تجربياتي را که از زمان کودکي تا زمان ازدواج با آن دست و پنجه نرم کرديد، تهيه کنيد.
2- تا حد امکان آن دسته از رفتارهاي همسر آينده تان را که شبيه رفتار والدينتان است، شناسايي کنيد: يکي از آقايان مراجعه کننده به مرکز مشاوره در پاسخ به اين سوال که«همسرسابق تان شما را به ياد چه کسي مي انداخت» پاسخ داد: «او مشابه پدرم سرزنشگر، کنترل گر و تحقيرکننده بود.» با شناسايي دقيق اشتراکات شخصيتي و رفتاري همسر آينده با والدينتان مي توانيد به علت بسياري از تعارضاتي که ممکن است ناخودآگاه بين شما و او ايجاد شود، واقف شويد و سعي در اصلاح و بازسازي آن ها کنيد تا از وقوع مجدد اين تعارضات در زندگي دوم تان پيشگيري کنيد.

3- در گذشته شبيه به اين احساس را نسبت به چه کسي داشتيد: شايد مادرتان در کودکي مرتب شما را به خاطر اين که نمي توانستيد همه خواسته هاي معقول و نامعقولش را برآورده کنيد، تحقير مي کرد. همسرآينده تان نيز به گونه اي مشابه مادرتان با شما برخورد مي کند، پس به عقب برگرديد و نام شخصي را که همسر آينده تان مشابه او رفتار مي کند همراه با احساستان نسبت به آن فرد بنويسيد.

4- زماني که همسر سابق تان شبيه والدينتان رفتار مي کرد، واکنش شما چه بود؟ مرجان هر زمان که از طرف همسرش علي به واسطه مشغله کاري زياد، مورد بي توجهي قرار مي گرفت به ياد مادر پرمشغله خود مي افتاد. او در واکنش به اين رفتار همسرش شروع به پرخاشگري همراه با اعتراض مي کرد. مرجان مي گويد در کودکي به دليل شاغل بودن مادرم ساعت ها در خانه تنها مي ماندم و بارها دوست داشتم با خشم و گريه به بي تفاوتي او اعتراض کنم. بسياري از افراد سعي مي کنند در برخورد با همسرشان نيز به همان طريقي واکنش نشان دهند که در کودکي شان پاسخ مي دادند يا آرزو داشتند پاسخ دهند.

چه بايد کرد؟
اما اگر به اين مسئله پي برديد که ممکن است دوباره در همين دام بيفتيد، بهتر است اين راهکارها را مد نظر داشته باشيد:
1- نحوه بيان احساسات و خواسته هايتان را نسبت به همسر آينده تغيير دهيد: چنانچه رفتاري از همسرتان تداعي کننده بخشي از خاطرات نامطلوب شما از والدينتان است بهترين راهکار اين است که نحوه بيان احساسات و خواسته هايتان را نسبت به او تغيير دهيد.
2- همسر آينده تان را فردي مستقل از گذشته تان بدانيد: فراموش نکنيد که هر انساني منحصر به فرد است و هيچ انساني قابل مقايسه با ديگري نيست. همسرتان را متفاوت از والدينتان ببينيد و با او بر اساس خصوصيات شخصيتي و اخلاقي خودش رفتار کنيد.

3- خود را فردي مستقل از گذشته تعريف کنيد: تعدادي از افراد مصرانه تلاش مي کنند خاطرات گذشته را زنده کنند تا زخم هاي دوران کودکي شان در زمان حال درمان شود و همسرشان را تنها فردي مي دانند که قادر به التيام بخشيدن اين زخم هاست. تصميم بگيريد جز تجربيات مثبت زندگي گذشته خود هر آنچه اتفاق افتاده را به بايگاني ذهن خود منتقل کنيد و تجربيات نامطلوب را وارد زندگي دوم تان نکنيد.

مليحه شهرستاني- کارشناس ارشد روانشناسي باليني
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

سمیه
United Kingdom
چقدر اون داستان اول شبیه زندگی من بود.
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
ز باغ رعيت، گر مَلك خورد سيبي / برآرند غلامان، درخت از بيخ