سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - 19 Mar 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۴ / ۱۰:۵۳
کد مطلب: 30248
۲
منصور علی مهدی، صمد فهیمی ، زهرا شاهسواری

بررسی رابطه هوش معنوی با خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان

بررسی رابطه هوش معنوی با خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان
چکیده:

 

هوش معنوی ( SQ ) به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، مشتمل بر سازگاری جنبه های شناختی، هیجانی و اخلاقی است که با همه جنبه های زندگی فرد، شامل سلامت و بیماری همراه است بطوریکه جنبه هایی از زندگی هر فرد شامل برداشت از خود، دیگران و دنیای بیرونی را تحت تاثیر قرار می دهد.
با توجه به نقش معنویت در بیشتر ابعاد روانشناختی پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مقطع متوسطه مدارس شهرستان رباط کریم بود که از میان آنها تعداد 180 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با پرسشنامه هوش معنوی و مقیاس خودکارآمدی عمومی ( GSE-10 ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است به همین منظور داده ها پس از جمع آوری با روش همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین هوش معنوی و خودکارآمدی عمومی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 05/ وجود داشت.  معنویت بعنوان یک سازه چند وجهی با تاثیر گذاری بر مولفه های روانشناختی از جمله باورهای خودکارآمد در روبه رو شدن با موقعیتها جاری زندگی، می تواند در ارتقا سازگاری و پیشرفت دانش آموزان نقش موثری ایفا نماید و موجبات رشد و تعالی را به همراه داشته باشد.

کلید واژه : هوش معنوی؛ خودکارآمدی عمومی ؛دانش آموزان

اهمیت معنویت و رشد معنوي در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است به طوري که سازمان بهداشت جهانی در تعریف ابعاد وجودي انسان، به ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوي  اشاره می­کند و بعد چهارم یعنی بعد معنويت را نیز در رشد و تکامل انسان مطرح می سازد(سازمان بهداشت جهانی،2004 ). معنویت، در برگیرنده اداراکات حاصل از از خود و ترکیبی از عوامل شخصیتی و باورهای بنیادین در خصوص بودن و داشتن معنی در زندگی است که این باورها با جنبه های متنوع زندگی از جمله جنبه های اجتماعی، جسمانی و روانشناختی در ارتباط می باشد( یانگ و همکاران،2005؛ فری و همکاران،2005 ).
هوش معنوی (Spiritual Intelligence)  به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، دربردارنده­ ی نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه­ های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و ... شامل می­شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده­ های اطراف و دست­یابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می­ نماید (غباري بناب، سليمي، سليماني، و نوري مقدم، 1386). معنویت و باورهای معنوی با با ابعاد روانشناختی ارتباط تنگاتنگی دارند و در جهت ایجاد تعادل در زندگی انسانی گام بر می دارند.
یکی از ابعادی روانشناختی که در سلامت روانشناختی و جسمانی انسان نقش مهمی ایفا می کند، باورهای مبتنی بر خودکارآمدی و ماحصل آن یعنی داشتن امیدواری در زندگی است. هوش معنوي، بيانگر مجموعه اي از تواناييها و ظرفيتها و منابع معنوي است كه كاربست آنها موجب افزایش انطباق پذيري و در نتيجه سلامت روان افراد مي شود (کینگ، 2008؛ زهر و مارشال، 2006).  
دو مفهوم معنویت و خودکارآمدی از ارتباط قوی با یکدیگر برخوردارند، بطوریکه باورهای خودکارآمد و معنوی می توانند انگیزه ای بسیار قدرتمند در جهت بهبود کیفیت زندگی به شمار آیند( آدبگلو،2007 ). امروزه نتایج اکثر پژوهش­ها  به نقش هوش معنوی و معنویت در مسائل روانشناختی مرتبط با سلامت از جمله شادکامی (پولنر، 1989؛ ژینا ،1996، به نقل از یعغوبی، 1388)، رضایت از زندگی ( فابریکاتر و همکاران، 2000)، سلامت روانشناختی ( علی مهدی و همکاران،1391؛ پارگامنت و ساندرز، 2007؛ مارتینز و همکاران، 2007 ) و باورهای خودکارآمد ( آدبلگو، 2007 )، اشاره داشته اند. آلبرت بندورا ) 1986 ( در نظریه شناختی اجتماعی خود باورهای خودکارآمد را مطرح کرد. بندورا خودکارآمدی  (Self-efficacy beliefs )  را توانایی فرد در انجام یک عمل ویژه در کنار آمدن با یک موقعیت خاص و همچنین قضاوتهای فرد در رابطه با توانایی ها برای کسب نتیجه از عملکردهای خود می داند. به عبارتی باورهای خودکارآمد اداراکاتی را شامل می شوند که افراد را در انتخاب راه هایی بمنظور سازگاری با تغییرات و چگونگی حفظ تلاش علیرغم وجود موانع و شکست برای رسیدن به اهداف یاری می دهند( پاجرز و همکاران،  1997؛ دویلس و همکاران، 2000 ). بندورا ( 1986 ) بر این باور بود که خودکارآمدی یکی از مهمترین عوامل تنظیم رفتار انسان است. قضاوتهای ناکارآمد فرد در یک موقعیت بیشتر از کیفیت ویژه گی­های خود موقعیت فشار ها را بوجود می آورند. افراد با خودکارآمدی کم، تفکرات بدبینانه درباره توانایهای خود دارند، بنابراین این افراد در هر موقعیتی که بر اساس آنها از توانایی هایشان فراتر باشد دوری می کنند. در تقابل با آن، افراد خودکارآمد بهتر در هنگام مشکلات حس خودکارآمدی خود را بهبود می بخشند و تلاششان را حفظ می کنند ( کاردایماس و کلانتزی، 2004 ). آدبگلو (2007 ) در پژوهش خود به منظور بررسی رابطه معنویت با خودکارآمدی و کیفیت زندگی در افراد بزرگسال مبتلا به بیماری نتیجه گرفت که بین این متغیرها یک رابطه معنی دار قوی وجود دارد، بطوریکه افراد با باورهای معنوی بالا از خودکارآمدی بالا و همچنین کیفیت زندگی مناسبی برخوردار بودند.
با توجه به اهیمت دوره مهم نوجوانی در زندگی و شناخت هر چه بیشتر عوامل کلیدی در رشد خود باوری و توانمندی دانش آموزان، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با خودکارآمدی عمومی دانش آموزان و در جهت پاسخگویی به این سوال که آیا بین هوش معنوی و خودکارآمدی در دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد، انجام گرفت.

روش

شرکت کنندگان و طرح پژوهش

جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در سال 92-91 آموزش و پروش شهرستان رباط کریم بود که از این میان تعداد 180 دانش آموز پسر با میانگین سنی 4/16 و با انحراف استاندارد 7/2 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع بنیادي و به لحاظ نحوه­ی جمع آوري داده ها از نوع توصیفی می باشد که در چارچوب یک طرح همبستگی به انجام رسید. داده ها با استفاده از نرم افزار رایانه ای SPSS 17 ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل اطلاعات علاوه بر آماره­های توصیفی از آزمون همبستگی پیرسون برای پاسخ به فرض پژوهش استفاده شد.

ابزار

پرسشنامه هوش معنوی : این پرسشنامه که توسط کینگ ساخته شده است، دارای 24 آیتم می باشد. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی در یک نمونه 619 نفری 2007 آلفای کرنباخ 95/0  و پایایی از طریق تصنیف 84/0 به دست آمد. در یک مطالعه دیگر با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی آلفای کرنباخ 92/0و آلفای استاندارد شده نیز 92/0 به دست آمد(حمیدی،1382، به نقل از خسروجردی و همکاران، 1390 ).

مقیاس خودکارآمدی عمومی ( GSE-10 ): بمنظور سنجش میزان خودکارآمدی نوجوانان از مقیاس خودکارآمدی عمومی که توسط شوارتز و جروسلم ( 1981 ) ساخته شد، استفاده گردید. این مقیاس 10 گویه دارد که خودکارآمدی عمومی را اندازه گیری می کند که نشان دهنده دید خوش بینانه فرد نسبت به خود می باشد. آزمودنی بر اساس یک مقیاس چهار درجه ای (از اصلا صحیح نیست تا کاملا صحیح) به هر آیتم پاسخ می دهد. رجبی ( 1385 ) در پژوهشی پایایی این آزمون را 82 /0 و اعتبار آن را 23/0 ( 0001 /0 > P ) گزارش کرد.

شیوه اجرا

اجرای پژوهش به این صورت که ابتدا هماهنگی لازم جهت ورود به کلاس درس انجام گرفت، سپس پرسشنامه های مربوطه در یک بسته به یکدیگر پیوست گردید و در ابتدا توضیحاتی در خصوص مدت زمان تکمیل پرسشنامه به صورت گروهی در یک فضای مناسب ارایه گردید و پس از کسب رضایت و تاکید بر محرمانه ماندن نتایج پرسشنامه، مرحله اجرا آغاز گردید. به منظور کنترل عامل خستگی و گرسنگی در دانش آموزان پرسشنامه ها در ساعات ابتدایی روز تکمیل گردیدند.

نتایج

جدول1، خلاصه ای از توزیع آماری میانگین و انحراف استاندارد متغیر هوش معنوی و مولف های های آن، تفكر وجودي انتقادي، ساخت معناي شخصي، آگاهي فرارونده، بسط حالت آگاهي و خودکارآمدی عمومی ارائه شده است . همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون و ضرایب ارایه شده است:

 جدول1 میاانگین ها ، انحراف استاندارد و ماتريس همبستگي هوش معنوي و سلامت عمومي و مؤلفه هاي آن خودکارآمدی عمومی

متغیرها

M  

SD 

 2                 

3

4

5

6

1. هوش معنوي

26/57

45/14              

1

 

 

 

 

 

2. تفكر وجودي انتقادی

26/16

52/4

**20/0

1

 

 

 

 

3. ساخت معناي شخصي

54/11

23/3

**32/0

**35/0

1

 

 

 

4. آگاهي فرارونده

34/16

68/4

**36/0

**41/0

**46/0

1

 

 

5.بسط حالت آگاهي

88/11

30/4

**47/0

**36/0

**52/0

**66/

1

 

6.خودکارآمدی عمومی

73/32

17/5 

 *15/0    

**26/0

**29/0

*28/

**34/

1

**p<01/0

* p< 05/0

به منظور  بررسی فرض پژوهش از روش همبستگی پیرسون استفاده شد که نتایج آن در جدول 1 آمده است.همانطور که جدول فوق نشان می دهد ضریب همبستگی مشاهده شده بین هوش معنوی و خودکارآمدی عمومی 15/0r= می یاشد که در سطح05/0 معنادار است و با توجه به ضریب همبستگی، ضریب تعیین بین هوش معنوی و خودکارآمدی 5/2% است، بنابراین نتایج بیانگر این است که دانش آموزان دارای هوش معنوی بالا از خودکارآمدی بالاتری نیز بر خوردارند.

بحث

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با خودکاآمدی عمومی در دانش آموزان انجام گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین هوش معنوی و خودکارآمدی عمومی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت که یافته های پژوهش حاضر همسو با برخی یافته ها ( گوپتا، 2012 ؛ آدیگلو،2007 ) همسو بود. همچنین دیگر یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن بود که بین برخی از مولفه های هوش معنوی و خودکارآمدی از جمله تفکر وجودی و انتقادی و ساخت معنای شخصی تفاوت معنی داری وجود نداشت. عوامل معنوی و فرهنگی در تحقیقات روانپزشکی و روانشناسی بطور فزاینده­ای افزایش یافته است. باورهای معنوی با برخی از مشکلات از جمله هیستری، نوروز، و هذیان­های روانپریشی ارتباط دارد (کوئینگ، 2008). گوپتا (2012) معتقد است بین باورهای معنوی و هوش معنوی با خودکارآمدی و خود تنظم گری هیجانی یک رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. معنویت و در راس آن هوش معنوی می تواند به عنوان یک راهبرد مقابله ای در جهت حل مشکلات و مسائل پر تنش روزمره در موقعیتهای مختلف نقش مهمی ایفا نماید. خودکارآمدی نیز به عنوان یکی از مولفه های مهم تنظیم رفتار، قضاوتهای کارآمد و ناکارآمد را در مواجهه به وقایع به همراه خواهد داشت که هر یک از این نگرشها در جایگاه خود می توانند در رویارویی با موانع نتیجه رفتار را پیش بینی کنند. کاردیاماس و کلانتزی( 2004) معتقدند افراد با خودکارآمدی پایینف تفکرات بدبینانه را درباره توانایهای خود پرورش می دهند و هر موقعیتی را که فراتر از توانایی خود پیش بینی کنند از آن دوری می کنند. در این راستا بندورا( 1982 ) درک باورهای خودکارآمد را مولفه ای مهم در رشد و گسترش مهارتهای مقابله ای در پاسخ به رویدادهای استرس زای زندگی معرفی می کند. باورهای مذهبی و معنویت اغلب به عنوان روش­های مقابله­ای سازنده  با سلامت روانشناختی، جسمانی و کیفیت زندگی در ارتباط هستند. نتایج یافته های مطالعات پیشین نشان می دهد که افراد با باورهای معنوی بالا از رضایت زندگی بالا، سازگاری مناسب و در نهایت خودکارآمدی بالا برخوردارند( آدیگلو،2007). باورهای معنوی می­توانند احساس آرامش را در افراد به همراه داشته باشند و با افزایش احساس کنترل و ارتقا احساس امنیت و تقویت اعتماد به نفس در جهت سازگاری و سلامت گام بردارند. دانش آموزان به عنوان گروهی مهم در هر جامعه از مسئولیت مهمی در پیشرفت و رشد هر کشور برخوردارند که در این راستا درک توانایها و باور به آن می تواند در سایه یک عنصر نیرومندی چون معنویت تحقق یابد لذا تسهیل در جهت هر چه بیشتر شناخت ابعاد معنوی در سنین نوجوانی و جوانی می تواند در رشد و گسترش هویتی دینی و معنوی گام بردارد و در بطن خود رشد و گسترش خود باوری را به همراه داشته باشد. از این رو بهره گیری از متون مذهبی و احادیث به عنوان منبعی غنی از ارزشهای معنوی در کنار سایر مواد درسی و آموزشی از دوره ابتدایی در مدارس می تواند موجبات رشد و تعالی را به همراه داشته باشد. از محدویتهای پژوهش حاضر می توان به عدم دسترسی به سایر متغیرهای جمعیت شناختی مرتبط اشاره داشت. همچنین حجم پایین نمونه و انتخاب از یک جنس (پسر) از دیگر محدودیت پژوهش حاضر می باشد. پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی به بررسی رابطه هوش معنوی با دیگر متغیرها از جمله سازگاری تحصیلی، اجتماعی و روانشناختی گروه نوجوانان با نمونه ای وسیع از هر دو جنس نیز پژوهشی انجام گیرد.

 

منصور علی مهدی، صمد فهیمی ، زهرا شاهسواری
منتشر شده در دومین همایش ملی روانشناسی مشاوره و دین -آذر ۱۳۹۱

منابع

خسروجردی، محمد، فهیمی، صمد، خواجه­وند، مرتضی، صباحی، پرویز(1390). رابطه­ی هوش معنوی و سلامت روان دانشجویان دانشگاه سمنان. کنفرانس ملی بهداشت روانی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان.   

علی مهدی، منصور، فهیمی، صمد، عرب قائنی، ماریه.(1391 ). هوش معنوی و سلامت روانشناختی در دانشجویان. همایش بهداشت روانی دانشجویان:دانشگاه گیلان.ص 32-35

غباري بناب، باقر، سليمي، محمد، سليماني، ليلا و نوري مقدم، ثنا (1386). هوش معنوي، انديشه نوين ديني، سال سوم، شماره 10، ص 147-125.

Adegbola,M,A.(2007). the relationship  among  spirituality self efficacy  and quality  of life   in adults  white  siclle cell  disease. the university  of Texas at arlington.P43-44 

 

Brandon A . jams D. Herbert (2006). self – efficacy for social anxiety disorder. Journal behavioral and cognitive psychotherapy vol2 (35)p-209-233

DeVellis, B. M., & DeVellis, R. F. (2000). Self-efficacy and health. In: A. Baum, T. A. Revenson, & J. E. Singer (Eds.), Handbook of health psychology (pp. 235-247).     

Frey, B. B., Daaleman, T. P., & Peyton, V. (2005). Measuring a dimension of spirituality

    for health research. Research on Aging, 27(5), 556-557.

Fabricatore, A; Handle, P & Fenzel, M.(2000). Personal spirituality as a moderator between stressors and subjective well – being. Journal of Psychology and Theology,vol 28(3): 221-228.

Gupta ,M,G.(2012).spiritual intelligence and emotion intelligence in relation to self efficacy and self regulation among college student. Journal of  social since.vol 1.p60-69          

Karademas, E. and Kalantzi, A. (2004). The stress process, self-efficacy expectations, and psychological health. Journal personality and Individual Differences, 37, 1033-1043.

Koenig, H G (2008). Concerns about measuring “spirituality” in research. Journal  Nerv Ment Dis.;196(5):349–355.

Martinez, J. S ., Smith , T . B ., & Barlow, S. H. (2007).Spiritual interventions in psychotherapy : Evaluations by higly religious clients. Journal of Clinical Psychology, 63 (10) , 943- 960.

Pajares. F. (1997) Self- efficacy belifs in academic setting. review of Educational research. 66,543-578

Pargament, K. I., & saunders,S.M.(2007).Introduction to the special issue on spirituality and psychotherapy. Journal of Clinical Psychology 63( 10), 903- 907.

Young, C., & Koopsen, C. (2005). Spirituality,Health and Healing. NJ: SLACK.

نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
نوجوانان آمریکایی بدون تلفن همراه احساس بهتری دارند
من با دروغ گفتن و آه وناله پول درمیارم
افراد کمال‌گرا چه ویژگی‌هایی دارند؟
كودكان را قرباني حرف مردم نكنيد
خودبیمارانگاری از خود بیماری مرگبارتر است!
راه‌ درمان تب بالای تمایل به عمل‌های زیبایی چیست؟
متوجه رابطه شوهرم با خواهرم شدم. چه کار کنم؟
بیمارستان روانپزشکی امین آباد تهران
سه گام مهم برای تقویت تاب آوری کودکان
طوری زندگی كن كه اسمت با جسمت زیر خاك نرود