سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - 16 Apr 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۴ / ۱۸:۰۹
کد مطلب: 33885
۱
افسردگی پس از موفقیت

افسردگی به دنبال این افراد می آید

افسردگی به دنبال این افراد می آید
این گروه از افراد از دستاوردی که به دست آورده اند خوشحال نیستند و بعد از کسب موفقیت یکباره دلسرد و افسرده می شوند. اتفاقاتی از این قبیل هم در حوزه تحصیلی و هم در حوزه شغلی مشاهده می شود. مثال عینی آن حکایت کسی است که بعد از ازدواج با شخص مورد نظر خود، تمامی شور و اشتیاقی که تا قبل از وصال داشته را از دست می دهد و احساس نارضایتی سراغش می آید که این اتفاق در آقایان بیشتر دیده می شود. اما این موضوع هم در مورد خانم ها و هم آقایان می تواند اتفاق بیفتد.

مشکل در تعریف موفقیت است
علت بروز این اتفاق می تواند تعریفی باشد که افراد به صورت ناخودآگاه از موفقیت دارند. وقتی فرد موفقیت را یک دستاورد و رسیدن به هدفی مانند قبولی در یک رشته تحصیلی خاص، درآمد، اتومبیل و خانه خاص یا وصال با شخصی که دوستش دارد، تعریف می کند. بعد از رسیدن به هدف خود دیگر راضی نیست. این گروه از افراد بعد از رسیدن به هدف مورد نظرشان این احساس را دارند که آنچه دنبالش بودند چندان خوب نبوده و باید دنبال هدفی خاص تر و مهم تر بروند. در این شرایط است که افسردگی سراغشان می آید.


افسردگی به دنبال این افراد می آید

موفقیت به معنای کسب مهارت در یک حوزه است، اما سوال اینجاست افسردگی بعد از موفقیت بیشتر سراغ چه افرادی می آید؟ افرادی که دنبال بالاترین رشته دانشگاهی یا بهترین دانشگاه هستند (صرف نظر از این که علاقه مند به چه رشته ای هستید) نسبت به افرادی که رشته ای خاص برایشان اهمیت دارد، بیشتر درگیر افسردگی می شوند.

البته افرادی که تمایل به قبولی در یک رشته ای خاص دارند، به رشته انتخابی شان و آینده ای که انتخاب آن رشته برایشان رقم می زند، علاقه مند هستند نه فقط قبولی در رشته ای خاص. در یک زمانی و حتی در حال نیز کسانی بودند و هستند که قبولی در رشته پزشکی آن هم در بهترین دانشگاه هدفشان بوده یا قبولی در دانشگاه صنعتی شریف برای عده ای مهم ترین اولویت بوده است، اما این افراد بعد از رسیدن به هدفشان که آرزویش را داشته اند یکباره دلسرد شده اند. چون دیگر بالاتر از هدفی که به آن رسیده بودند وجود نداشته یا در رشته ای پذیرفته شده بودند که جزو بالاترین رشته ها بوده اما آن ها هیچ علاقه ای به آن رشته یا دانشگاه نداشتند. و تنها به دلیل برتر بودن دانشگاهی خاص یا رشته ای خاص آن را انتخاب کرده بودند. وقتی افراد به این شرایط می رسند شاید دچار افسردگی شوند.

موفقیت فقط به خاطر دیگران


افسردگی بعد از موفقیت بیشتر در افرادی مشاهده می دهد که توانمندی های هوشی بالایی دارند اما به دلیل نداشتن اعتماد به نفس و پوشاندن ضعف خود، به دنبال کسب موفقیت های تحصیلی هستند تا جایگاه خود را روز به روز بهتر کنند. برای مثال دانش آموزی را در نظر بگیرید که در کلاس درس جسارت این که دوستان زیادی داشته باشد را ندارد.

این فرد تصور می کند فرد خوبی است چون همیشه نمره کامل را به دست آورده است، اما اگر شرایطی به وجود بیاید و این فرد نتواند نمره کامل را به دست بیاورد یا امتحانات تمام شود و دیگر امتحان برای سنجش وجود نداشته باشد و از همه مهم تر افرادی هم نباشند که با آن ها رقابت کند، دیگر اعتماد به نفسی نخواهد داشت.

درواقع، دستاوردهای این گروه از افراد به خاطر خودشان نیست بلکه به دلیل جلب نظر دیگران و کسب اعتماد به نفس است. این افراد به دنبال کسب موفقیت هستند چون از نظر دیگران تحسین برانگیز است، اما بعد از رسیدن به آنچه که طالب آن بودند دچار افسردگی می شوند چون چیز دیگری برای به دست آوردن و تقویت اعتماد به نفس ندارند. این افراد جزو افراد باهوش و سختکوش هستند.

چه باید کرد؟


افراد برای اینکه دچار افسردگی بعد از موفقیت نشوند باید موفقیت را تنها کسب یک دستاورد ندانند و علاقه مندی خود را به حوزه ای که آن را به عنوان هدف انتخاب کرده اند، پیدا کنند.

درواقع، افراد باید به دنبال کسب مهارت و دانش باشند نه دستاورد. اگر افراد بتوانند از کسب دانش و مهارت لذت ببرند و هدفشان بالابردن دانش باشد، دیگر نظر دیگران و تحسینشان محرک آن ها برای تلاش نخواهد بود و در این شرایط احتمال افسردگی بعد از موفقیت بسیار کم خواهد شد.

رقابت نکنید


وقتی با دیگران رقابت می کنید در بیشتر اوقات بازنده هستید، اما وقتی با خودتان رقابت می کنید همیشه برنده هستید به شرط این که هر روز به مهارت های خود اضافه کنید. در این شرایط شما هر روز برنده هستید و در نتیجه احتمال افسردگی تان بسیار پایین است.

یک مثال عینی

در یکی از شبکه های اجتماعی داستانی واقعی خواندم که در مورد افسردگی بعد از موفقیت بود. فردی در دانشگاه هاروارد پذیرفته شد اما بعد از رسیدن به این موفقیت بزرگ دچار افسردگی شده بود. این دانشجو نقل می کرد که وقتی کوچک بوده در مدرسه همیشه جزو بهترین ها بوده و مورد تحسین معلم ها قرار می گرفته است. تحسین اطرافیان و کسب نمرات عالی برای او مایه اعتماد به نفس بود.

او می گفت: «روز اولی که وارد دانشگاه هاروارد شدم متوجه شدم همه مانند من هستند و حتی بعضی ها بسیار برتر از من. متوجه شدم اطلاعات بعضی از آن ها از من خیلی بیشتر بود و این موضوع مرا بسیار افسرده کرد.» این فرد برای رهایی از حس افسردگی استراحت کوتاهی به خود داد و خود را برای مدتی از آن فضا دور کرد. او نسبت به محیط اطرافش به بازنگری پرداخت. یعنی با خود گفت هدف او تنها اول شدن نیست بلکه افزایش مهارت و دانش است.

مهم تر از همه او به این نتیجه رسید که اگر پیشرفتی هم در اوضاع تحصیلی برایش حاصل شد خودش به خودش جایزه بدهد و انتظار پاداش از سوی دیگران نداشته باشد. او هدفش را در این قرار داد که از دیروز خود بهتر شود.

-
کارشناس:
دکتر مسعود احمدزاده اصل
، عضو هیات علمی انستیتوی روان پزشکی تهران
مرجع : هفته نامه زندگی مثبت
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
ویژگی‌های یک اردو مطالعاتی خوب چیست؟
چطور از فکر کردن بیش از حد به یک موضوع جلوگیری کنیم؟
برای کشتی های ساکن، موج های دریا تصمیم می گیرند!