کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

مهر؛ بهار تعليم و تربيت

2 مهر 1398 ساعت 11:58

آغاز سال تحصیلی جدید را به معلمین پرتلاش و دانش آموزان خلاق و آینده ساز کشور تبریک و تهنیت عرض می نماییم


هَلْ یَسْتَوِى الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ (زمر، آيه 9)
«آیا کسانى که مى ‏دانند و کسانى که نمى‏ دانند یکسانند؟»

فصل بازگشايي مدارس مقارن با شروع خزان رنگارنگ طبيعت است كه طبيعت به خواب و سكوتي طولاني خواهد رفت، اما در كنار اين پديده طبيعي آموزش و پرورش بهار و شكوفايي و پويايي خود را آغاز مي كند. مدارس با حضور دانش آموزان از سكوت روزهاي گرم و سوخته تابستان خارج مي شوند و جاي خود را به شور و هيجان دانش آموزان مي سپارند. مديران و معلمان خود را براي آغاز سالي جديد جهت آموزش و انجام وظايف تربيتي آماده مي نمايند.

نكته اي كه بايد به آن توجه نمود اين است كه گاهي آموزش و پرورش را به دو بال تشبيه مي كنند كه براي پرواز روح ضروري است. اين دو بال بدون حضور ديگري معناي خود را از دست خواهند داد و شايد بتوان از تعبير ضرورت التزامي براي رابطه آنها استفاده كرد؛ چرا كه آموزش بدون پرورش و تعليم بدون تربيت، خسارات زيادي را براي فرد و اطرافيان او بوجود مي آورد كه گاهي امكان دارد دانش را از مسير اصلي خود منحرف سازد. هميشه به خاطر داشته باشيم كه آموزش بدون پرورش و پرورش بدون آموزش نه تنها انسان را به كمال نمي رساند بلكه چه بسا باعث مي شود تا آدمي در مسير قهقرا قرار گيرد. به همين جهت نكاتي چند را جهت بهبود آموزش و پرورش مدنظر قرار دهيم:

آموزش و پرورش امري مشاركتي است؛ در اين ارتباط با سه پديده مواجه هستيم؛ معلم، متعلم و امري كه آموزش داده مي شود. از تركيب اين سه است كه فرهنگي پويا شكل مي گيرد، در غير اين صورت كاري انجام مي شود كه نشاني از رشد و تعالي ندارد. در نتيجه مجال هماهنگي با جهاني كه هر روز نو مي شود فراهم نمي آيد.

پس كار معلم ايجاد فضاي مشاركت و دعوت دانش آموز به تفكر است. معلم بايد نهال انديشيدن و تفكر را در روح و جان دانش آموز بكارد. در واقع يكي از رسالت هاي معلم يافتن و رهنمون ساختن دانش آموز به پاسخ جديد براي سؤالات روز است. امام علي مي فرمايند: " فرزندانتان را براي غير عصر خودتان تربيت كنيد."

پرسش گري استوانه تعليم و تربيت؛ يكي از نكاتي كه تمام دست اندركاران تربيتي جامعه بايد به آن عنايت داشته باشند، بحث پرسش و پرسش گري است. انسانيت انسان بر پرسش گر بودن است. فضاي آموزشي ما بايد فضاي پرسش و پاسخ باشد و متوليان آموزش و پرورش كشور بايد ضمن استقبال از ذهن جستجوگر محصلان، بايد فضايي امن در محيط هاي آموزشي ايجاد كنند. تعليم و نه تبليغ؛ ما در تعليم با عقل انسان ها سر و كار داريم در حالي كه در تبليغ با احساس آنها.

محيط آموزشي محيط تعليم است نه تبليغ؛ پس بايد تلاش كرد تا در اين فضا عقل قانع شود نه احساس سيراب. بايد توجه كرد كه دانش آموز از همان ابتدا تمرين حل كردن و برخورد با مشكلات را به شكل عاقلانه فرابگيرد(مسلمي فر و جليلوند، 1396). يكي از دانشمندان معاصر در تئوري خود اشاره داشته اند كه با وجود شباهت نيازهاي بنيادين همه انسان ها، تصاوير درون دنياي مطلوب انسان ها بسيار خاص است و از فردي به فرد ديگر كاملا متفاوت. دليل اين كه بسياري از دانش آموزان در مدرسه سختكوشي نمي كنند اين است كه تصويري از درس و مشق در دنياي مطلوب خود ندارند و تا زماني كه نتوانيم دانش آموزان را به گونه اي مديريت كنيم كه تعداد بيش تري از آن ها درس و مشق را در اين دنياي مطلوب قرار دهند، نمي توانيم مشكلات موجود در مدارس را حل كنيم. هم چنين انسانها به حرف افرادي گوش مي دهند كه تصاويرشان در دنياتي مطلوب آنها باشد.

اگر تصوير فردي در دنياي مطلوب جاي نگرفته باشد، به ندرت كارهاي سختي كه از او خواسته مي شود را انجام خواهد داد. مادر آغازگر فرايند قرار دادن مدرسه و درس و مشق در دنياي مطلوب كودك است، اما اين معلم است كه با قراردادن خود در دنياي مطلوب كودك، اين فرايند را تداوم مي بخشد. از آن جا كه بيشتر دانش آموزان تحت سيطره مديريت رئيس مآبانه معلم قرار دارند، باور ندارند مديريت مدرسه براي آنها به قدري ارزش و اهميتي قائل باشد، كه خود آنها هم بتوانند در تعيين نحوه فعاليت هاي درسي خود نقشي داشته باشند. به همين دليل تصوير معلم يا آموزشي كه از چنين محيطي ادراك و دريافت مي كنند را در دنياي مطلوب خود جاي نمي دهند.

اگر معلم بخواهد از روش راهبر استفاده نمايد بايد منظور خود را از انجام تكاليف درسي براي دانش آموزان توضيح دهد و برگه هاي ارزيابي تكليف درسي را در اختيار آنها قرار دهد تا از طريق ارزيابي شخصي از كيفيت كار خود مطلع شوند. هم چنين به آنها بياموزد چگونه به صورت فردي يا گروهي به ارزيابي كيفيت فعاليت درسي خود بپردازند. علاوه بر اين مي تواند از آن ها بخواهد كيفيت فعاليت درسي همكلاسي هاي خود را ارزيابي نمايند و در پايان باهم تبادل نظر نمايند كه اين ارزيابي را بر چه اساسي انجام دادند و از طريق همين تبادل افكار نسبت به كيفيت و چگونگي دستيابي به آن درك درستي پيدا نمايند.

نكته ديگر حائز اهميت اين است كه به دانش آموزان فرصت اصلاح تكليف درسيشان داده شود، در غير اين صورت ارزيابي كار بي معنايي خواهد بود. يك معلم راهبر براي ورود به دنياي مطلوب دانش آموزان بايد تلاش بيشتري نمايد و بايد توجه داشته باشد كه دانش آموزان بعد از اين كه كاري را خوب انجام دهند به سراغ فعاليت تازه اي مي روند و كل فرآيند يادگيري و انجام كار را با معلم و در كنار او انجام مي دهند. تكاليف درسي مدام تغيير مي كند و معلم به اندازه كيفيت فعاليت درسي اهميت دارد. به همين دليل معلم بايد زمان و انرژي بيشتري براي جلب رضايت و خشنودي دانش آموزان خود صرف نمايد.

از جمله نكاتي كه باعث رضايت و خشنودي دانش آموزان مي شود و در نظرسنجي ها به آن رسيديم اين است كه يك معلم خوب عميقاً به دانش آموزان و آنچه تدريس مي كند، علاقه نشان مي دهد. به نظر آنان معلم خوب زياد سخنراني نمي كند، بلكه در بيشتر مواقع تدريس خود را از طريق بحث هاي گروهي انجام مي دهند و با نگاهي برابر با دانش آموزان مراوده دارد.

معلم خوب تهديد يا تنبيه نمي كند و آنها براي معلمي كه تهديد يا تنبيه كند احترام قائل نيستند. هم چنين استفاده از شوخي و تنوع راه ديگري براي ورود به دنياي مطلوب دانش آموزان است. ما بايد شيوه غيراستبدادي مديريت راهبرانه را ياد بگيريم تا دانش آموزان مدرسه را به اندازه كافي رضايت بخش بخش بيابند و در نتيجه تصوير مدرسه را در دنياي مطلوب خود جاي دهند(گلسر،1396).


اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم
مثل گنجشک دلم می زد، مثل گنجشک رها بودم
پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود
پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره ها بودم
پشت هر پنجره دنیایی ست، چشم وا کردم و بستم ، آه
من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم
گفت: بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود
نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم
گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساکت ، نه سکوت و نه صدا بودم
گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم
جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر کردند
هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم
گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می گفت، کجایم من؟
تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم
تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش...
من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟ (عليرضا قزوه)

به اميد سال تحصيلي سرشار از پويايي و شكوفايي
 

مولفان:
دكتر عزيزا... بابلي يهمئي
دكتر هاجر برمكي

منابع:
مسلمي فر، منصوره، جليلوند، معصومه(1396). يك زنگ از چهارزنگ ما نگرشي به جايگاه فرهنگ و معلم در نسل امروز، تهران: ارديبهشت. گلسر، ويليام(1396). مدرسه كيفي، ترجمه دكتر علي صاحبي، تهران: سايه سخن.

**شهرستان ادب: https://shahrestanadab.com


کد مطلب: 48353

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/note/48353/مهر-بهار-تعليم-تربيت

میگنا
  https://www.migna.ir