جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۱ / ۱۸:۴۵
کد مطلب: 58363
۰
درمان متمرکز بر هیجان

کارکرد و ویژگی هیجان / دکتر فریما رضوانی

دکتر فریما رضوانی
کارکرد و ویژگی هیجان / دکتر فریما رضوانی
دکتر فریما رضوانی مدرس و درمانگر متمرکز بر هیجان در یادداشتی اختصاصی برای میگنا نوشت انسانها همانند سایر موجودات، هیجانات یکسانی را تجربه میکنند اما به شکلی متفاوت. مثلا روشی که یک فرد خشم را تجربه می کند از همه جهات مانند روش خشم با نفر مقابلش نیست. اگرچه هیجانات جنبه های تجربه شده مشترکی دارند، اما چارچوبی برای بررسی تفاوت ها و شباهت های تجربیات وجود ندارد
مثلا می دانیم که راه اندازهای یکسانی برای خشم نداریم و وقتی دو نفر عصبانی می گردند چنان در آن لحظه گیر می کنند که نمی توانند سایر تفاوت هایشان را در تجربه خشم بازشناسی کنند اما تجربه مشترک آنها تندتر شدن ضربان قلب، گرم شدن دستها، نفس های ممتد و پریدگی رنگ صورت ... می باشد.
بنابر این تفاوت های فردی ما حول این ویژگیهای جهان شمول هیجان دور می زنند یعنی منحصر به فرد بودن تجربه هیجانی هر فرد.
از طرفی دیگر افراد از نظر نیرومندی مشخصه تجربه شان از یک هیجان خاص نیز با یکدیگر تفاوت دارند. به طور مثال برخی پاسخ بسیار شدیدی به عصبانیت دارده و سریعتر از دیگران عصبانی می شوند و خشم برخی دیگر معمولا مدتی طولانی دوام پیدا می کند، در حالی که عده ای دیگر انفجارهای خفیفی از خشم را تجربه می کنند و یا خشم متوسط یا خفیفی دارند و به محض اینکه خشم شروع به فروکش کردن می کند ممکن است به سرعت محو شود یا خیلی آهسته فروبنشیند. (این تفاوت به این دلیل نیست که این افراد عمدا خشم خود را کنترل می کنند).
باید توجه داشت در تجربه هیجانات چهارعامل دخیل هستند:
سرعت شروع هیجان،
نیرومندی پاسخ هیجانی،
طول مدت پاسخ هیجانی 
طول مدت بهبودی و بازگشت به حالت پایه.

این چهار عامل می تواند با توجه به تجربه هیجانی هر فرد متفاوت باشد.

نیمرخ هیجانی چیست؟
فرکانس دوره هیجانی ما از مشخصه های اساسی در درک نیمرخ هیجانی یک فرد است. وقتی بتوانیم اعمال، گفتار و احساس مان را در طی یک دوره هیجانی کنترل کنیم عنصر مهمی در نیمرخ هیجانی یک فرد به شمار می رود و در عین حال جنبه دیگر این نیمرخ این است که به چه شفافیتی می توانیم به دیگران نشان دهیم چه احساسی داریم. برخی افراد حتی زمانی که نمی کوشند احساس خود را کنترل کنند، نشانه های بسیار خفیفی از احساس خود نشان می دهند. در حالی که دیگران تجلیات چهره ای و صوتی هیجانی بسیار نیرومند و شفافی دارند، حتی زمانی که می کوشند آن را کنترل کنند.

راه اندازهای هیجانی چیست؟
ما برای هر چیزی هیجانی نمی شویم، همیشه گرفتار هیجانات نیستیم. هیجانات می آیند و می روند، ممکن است لحظه ای هیجانی را تجربه کنیم و در لحظه ای دیگر هیچ هیجانی نداشته باشیم. برخی افراد هیجانی تر از دیگران اند اما حتی هیجانی ترین افراد نیز زمان هایی دارند که در آن هیچ هیجانی را تجربه نمی کنند. معدودی از دانشمندان ادعا می کنند که هیجانات همیشه در حال وقوع اند، اما خفیف تر از آن هستند که توجه ما را جلب کنند و یا بر رفتار ما تاثیر بگذارند.
گاهی اوقات ما با یک راه انداز و ماشه چکان هیجانی برخورد می کنیم. مثلا وقتی کسی جلوی ما توی صف نان می ایستد، عصبانی می شویم یا می توانیم واکنش هیجانیمان را طوری تغییر دهیم که وقتی کسی توی صف جلوی ما می ایستد به جای آنکه عصبانی شویم، سرگرم صحبت می شویم یا حالتی تحقیر آمیز به خود می گیریم.  اگر نتوانیم واکنش هیجانی مان را به یک راه انداز خاص از بین برده و یا تغییر دهیم، ولی می توانیم قدرت آن را تضعیف کنیم تا دیگر واکنش نامناسبی نشان ندهیم.
البته اگر همه ما در مقابل وقوع یک اتفاق خاص یک واکنش نشان می دادیم و یا هر راه اندازی یک هیجان مشخص را در همه ایجاد می کرد مشکلی با هیجانات پیش نمی آمدند. اما واضح است که این اتفاق نمی افتد، برخی افراد ترس از ارتفاع دارند در حالی که برخی دیگر ندارند، مثلا برخی مردم برای مرگ همنوعان خود بودند طوری عزاداری کردند که گویی یکی از بستگان نزدیک شان  را ازدست داده اند در حالی که ممکن بود افرادی نیز کمترین اهمیت ممکن را به این اتفاق ندهند.
با وجود این، راه اندازهایی وجود دارند که در همه افراد یک هیجان را تولید می کنند به عنوان مثال خطر مرگی که از بیخ گوش مان رد می شود بی شک ترسی لحظه ای را در ما جرقه می زند.
هر کدام از ما مجموعه راه اندازهای منحصر به فرد خودمان را برای هیجانی شدن کسب می کنیم و در عین حال در مقابل برخی از راه اندازها همان واکنشی را نشان می دهیم که دیگران نشان می دهند. تقریبا همه ما وقتی صدای مهیبی بشنویم می ترسیم، اما ممکن است برخی از هواپیما بترسند ولی بقیه نه.
پس همان طور که برخی از تجلیات هیجانی ما با دیگران مشترک اند و برخی از راه اندازهای هیجانیمان نیز با دیگران اشتراک دارند، اما در عین حال راه اندازهایی نیز وجود دارند که وابسته به فرهنگ نیستند بلکه وابسته به فردند.
چه زمانی هیجانات درست عمل نمی کند ؟
هیجانات در اغلب مواقع و برای برخی از افراد همیشه، با ترغیب ما برای کنار آمدن با مهم ترین امور زندگی و نیز فراهم کردن لذات مختلف ایجاد می گردد. اما گاهی این هیجانات ما را به دردسر هم می اندازند.

این اتفاق موقعی رخ می دهد که هیجانات ما به یکی از این سه روش از کنترل خارج می شوند:
  1. 1-وقتی هیجان درستی را احساس کرده و ابراز میکنیم اما شدت این هیجان درست نیست و به روش نادرستی آن را نشان می دهیم. مثلا وقتی نگران اتفاقی هستیم که هیجان موجهی است امابا واکنشی افراطی وحشت زده می شویم.
    2-وقتی که احساس مناسبی را تجربه می کنیم اما به روش نادرستی آن را ابراز می کنیم. مثلا زمانی که عصبانی می شویم که هیجانی موجه است اما به سکوت متوسل می شویم.
    3-وقتی شدت هیجان و ابراز آن درست است اما هیجان تجربه شده نادرست است. مثلا مشکل وحشت زیاد یا ابراز زیاد وحشت نیست بلکه مسئله این است که اصلا نباید در آن شرایط وحشت می کردیم.
     
ویژگیهای مشترک هیجانات
  1. احساسی وجود دارد، مجموعه ای از حس هایی که تجربه می کنیم و اغلب از آن آگاه هستیم.
    یک دوره هیجانی می تواند کوتاه باشد، گاهی تنها چند ثانیه دوام پیدا کند و گاهی طولانی تر. اگر چند ساعت طول بکشد دیگر هیجان نیست، بلکه یک حالت خلقی است.
    راجع به چیزی است که برای فرد اهمیت دارد.
    ما هیجانات را به عنوان اموری که برای ما رخ می دهند تجربه می کنیم نه به عنوان چیزی که انتخابش می کنیم.
    فرایند ارزیابی که در طی آن محیط را به طور مداوم برای اموری که برایمان اهمیت دارد وارسی می کنیم، معمولا خودکار است. ما نسبت به ارزیابی هایمان هوشیار نیستیم، به جز مواقعی که این رزیابی درطی لازم تداوم داشته باشد.
    یک دوره بی پاسخی وجود دارد که در ابتدا اطلاعات و دانسته هایی را که در حافظه مان ذخیره شده اند فیلتر می کند و تنها امکان دسترسی به چیزی را برای ما فراهم می کند که هیجانی را که احساس می کنیم حمایت می نماید. دوره بی پاسخی ممکن است تنها چند ثانیه دوام یابد، یا شاید دوام طولانی تری داشته باشد.
    ما به محض شروع هیجان از آن آگاه می شویم، یعنی زمانی که ارزیابی ابتدایی کامل شده است. هنگامی که هوشیار می شویم دستخوش هیجانی شده ایم می توانیم موقعیت را از نو ارزیابی کنیم.
    تم های هیجانی جهان شمولی وجود دارند که تاریخچه تکاملی ما را منعکس می کنند و نیز واریاسیون های بسیاری که به لحاظ فرهنگی آموخه شده اند و تجارب فردی ما را منعکس می کنند. به بیان دیگر ما هم نسبت به موضوعاتی هیجانی می شویم که به اجدادمان مربوط بوده اند و هم نسبت به موضوعاتی که در زندگی خودمان آنها را با اهمیت تشخیص داده ایم.
    گرایش به تجربه کردن یا نکردن یک هیجان برای بخش بزرگی از رفتارهای ما انگیزه فراهم می کند

چگونه هیجانات خود را مدیریت کنیم ؟
تغییر آنچه که ما را هیجانی می کند دشوار است. این تغییر غیر ممکن نیست، فقط دشواراست. باید راه اندازها یا ماشه چکانهای داغ خود را شناسایی کنیم و بفهمیم چه عواملی ما را قادر می سازند که آنها را تضعیف نماییم. تغییر شیوه رفتارمان مواقعی که هیجانی هستیم به نحوی که رفتارمان برای دیگران و خودمان آسیب زننده نباشد نیز به همان اندازه دشوار، اما نه غیر ممکن است. می بایست نوعی از آگاهی و توجه را در خود پرورش دهیم بنابر این می توانید:
  • کارهایی را تمرین کنید که آگاهی شما را از تغییرات جسمی درون بدن تان به هنگام هیجان افزایش می دهند تا این تغییرات به شما علامت دهند که در حال هیجانی شدن هستید.
    جدولی از دوره های هیجانی خود که متعاقبا بابت شان تاسف خورده اید تهیه کنید و از این طریق تشخیص دهید که کی احتمال دارد هیجانی شوید، مخصوصا به روشی که بعدا از آن پشیمان خواهید شد. این کار به شما اجازه می دهد که راه اندازهای داغ هیجانی خود را پیش از اینکه با آنها مواجه شوید پیش بینی کرده و با بررسی اینکه آیا سناریویی را از تجارب هیجانی گذشته خود به موقعیت وارد کرده اید، شروع به از بین بردن این راه اندازها نمائید.
    یادبگیرید که واکنش های هیجانی فردی را که با او در حال گفتگو هستید تشخیص دهید تا بتوانید از واکنش های او برای خبردارشدن از بالارفتن هیجانات خود استفاده کنید.
    مراقبه کنید. تمرین یادگیری متمرکز ساختن توجه به فرایند خودکاری که نیاز به هیچ نظارت هوشیارانه ای ندارد، این ظرفیت را به وجود می آورد که متوجه سایر فرایندهای خودکار نیز باشیم.

    ما بدون اینکه فکر کنیم نفس می کشیم و طبیعت به ما یاد داده که نیازی نداشته باشیم توجه مان را بر تنفس برگردانیم. پس اگر یاد بگیریم به تنفس توجه کنیم ازطریق آن مسیرهای عصبی جدیدی گسترش می یابد و نکته اصلی این است که این مهارت ها به سایر فرایندهای خودکار منتقل می شوند.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چگونه با ذهن آگاهی حواس کودکان مان را جمع کنیم؟
تقاضا برای سلب اختیار تشخیص اختلال اسکیزوفرنی توسط روانشناسان بالینی!
چرا نباید برای جلب محبت یا عشق التماس کنیم؟
سلامتي هميشه با دارو بدست نمياد بيشتر اوقات از آرامش خيال آرامش قلب و روح مياد سلامتي با خنده و عشق مياد