مقصر کیست ؟
چالش بی سوادی در نظام آموزشی ایران. چاره چیست؟
ابراهیم سحرخیز
🟣چالش بی سوادی در نظام آموزشی ایران
چاره چیست؟
مقصر کیست؟
🖊️ ابراهیم سحرخیز
🔵 باسوادی، مفهومی چند معنایی با تعاریفی متفاوت، که امروز به چالشی بزرگ برای آموزش و پرورش تبدیل شده است. «بر پایه آمار ۱۴۰۲ ، نرخ باسوادی در ایران در حالی به مرز ۹۷ درصد رسیده است » که به روایت مرکز پژوهش های مجلس، «علاوه بر ۱۰ میلیون بی سواد، ما با ۱۰ میلیون کم سواد روبرو هستیم که تحصیلاتی کمتر از پنجم ابتدایی دارند.»
نرخ باسوادی امروزه از چنان اهمیتی برخوردار است که عمق و اندازه آن در هر منطقه جغرافیایی،نشانی از سرمایه انسانی آن محسوب می شود که به باور اقتصاد دانان ، هزینه تربیت باسوادان بسیار کمتر از افراد بی سواد است.
شواهد نشان می دهد برغم آمار ۹۷ درصدی پوشش تحصیلی در ایران ، بی سوادی، تبعیض و نابرابری در برخوداری از آموزش با کیفیت ، مانع از رسیدن ایران به نظام آموزشی دلخواه و کارآمد شده است.
🔵پیمایشهای ملی و بین المللی نشان می دهند از هر ۲۰ دانش آموزی که از پایه ششم به هفتم راه پیدا کرده دست کم ۵ نفر از آنان ،از داشتن مهارت پایه یعنی خواندن و نوشتن درست، محرومند. پر معلوم است که این دانش آموزان در دروسی مثل ریاضی و علوم نیز حرفی برای گفتن نداشته باشند. این عارضه محصول ایام کرونا یا رخوت سالهای پس از کرونا نیست، هرچند که ممکن است پدیده هایی مانند همه گیری کرونا ، بی پاسخ ماندن مسأله آلودگی هوا یا ترافیک کلان شهرها با اضافه شدن ناترازی های مربوط به سوخت و انرژی در دولت چهاردهم تا عادت دادن دانش آموزان به شبکه زوار در رفته «شاد » بر پیاز داغ آن اضافه کرده باشد.
این مشکل، پدیدهای است که در ۲۸ سال گذشته چون موریانه در پیکره آموزش وپرورش ایران لانه کرده است. واقعیت این است که شمار قابل ملاحظهای از دانش آموزان ایرانی مدتهاست حتی در روخوانی ساده ترین متنها، ضعف دارند و از پس یک ضرب و تقسیم ساده بر نمی آیند تا جایی که قدیمیترها ، مدارس امروز ما را به تنبلخانه شاه عباس تشبیه کرده که جز ور رفتن با «ماس ماسکی » مثل گوشی تلفن همراه، هنر دیگری در چنته ندارند. معلم نیز اقتدار و احترام گذشته را از دست داده است.
🔵آموزش و پرورش ما خواسته یا خواسته با تأثیر پذیرفتن از پیامدهای کنکور، با به حاشیه راندن دروسی مثل انشاء و املا با عادت دادن دانش آموزان دوره ابتدایی به کتاب کارهای آماده و از پیش چاپ شده به جای دفترچههای مشق دیروز، فرصت دست ورزی، نوشتن و خواندن را از بچهها سلب کرده، ادبیات فارسی را زیر چکش ضربات ریاضی، فیزیک، شیمی یا قسعلیهذا که در کنکور از اهمیت یا ضریب بیشتری برخوردارند از حیز انتفاع انداخته است.
دانشجوی امروز دانشگاه،از نوشتن یک متن چهار خطی روی کاغذ عاجز است اگر تبلت یا موبایل را از او بگیرید دست و پا چلفتی به تمام معناست!
در جهان امروز که ادعا میشود تنها در عرض یک ساعت یا یک روز ،معادل تمامی اعصار و قرون پیشین در تاریخ زندگی بشر، داده یا اطلاعات تولید میشود، مدل ارزانتر اما موثری مانند اپلیکیشن چینی دیپ سیک (Deep seek) در رقابت با Chat Gpt آمریکایی نشان داد نوآوری در حوزه هوش مصنوعی،همیشه مربوط به پول نیست.
«پاول دوروف، مدیرعامل نابغه تلگرام ،» که چرایی این دستاورد بزرگ را در نظام آموزشی چین جستجو کرده ، آنرا محصول رویکردی میداند که سالهاست در نظام آموزشی آمریکا یا کشورهای غربی به فراموشی سپرده شده است. رویکردی که در ایران نیز در آستانه فراموشی است.
مدارس غربی و آمریکایی با روی آوردن به روشهای متنوع و کمتر رقابتی در سنجش و اندازهگیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، بر این باورند که باید برای محافظت دانش آموزان در برابر فشارهای روانی، از رتبه بندی(Ranking) در بین مدارس و دانش آموزان خودداری کرد. اما در چین از دیرباز تا کنون تحت تاثیر آموزه های کنفوسیوس بر ارزش هایی مثل سخت کوشی ، احترام به معلم ، رتبه بندی سختگیرانه حتی در کنکور همچنان تاکید می شود چیزی که در ایران روز به روز در حال رنگ باختن است.
🔵«باید بپذیریم که جهان واقعی پر از این رتبهبندیها است چه در ورزش، چه در علم چه در فناوری و... مطالعات نشان میدهد« رمز موفقیت چهار کشور کره جنوبی ، ژاپن، سنگاپور و هنگ کنگ در آزمونهای بین المللی پرلز و تیمز ناشی از وضوح و هماهنگی در اهداف نظام آموزشی، سختگیری و قاطعیت در مدرسه، آزمونهایی که توانایی دانش آموزان در درک و کاربرد برنامه درسی را به روشنی سنجیده بر رتبه بندی واقعی معلمان و مدارس تاکید دارند.» در فرهنگ این کشورها از جمله چین ، موفقیت تحصیلی نه تنها یک امر شخصی بلکه یک مسوولیت خانوادگی و اجتماعی است.
🔵سنگاپوری که توانسته با پشت سر گذاشتن فنلاند، با ایستادن در جمع پنج کشور برتر دنیا، پس از جدا شدن از مالزی در ۱۹۶۵، از جزیره ای فقیر به کشوری پیشرفته تبدیل شود، به این دلیل بود که سالها پیش به این جمعبندی رسید که تنها راه غلبه بر مشکلات، استقرار یک نظام آموزشی شایسته سالار با کمک معلمان و مدیران مجرب و توانمندی است که رسیدن به چشم اندازهای بلندمدت را بخشی از مسوولیت فردی و اجتماعی خود می دانند. چاره چیست ؟
آیا با بکارگیری معلمانی توانمند، روش های جدید، استفاده هوشمندانه از فنآوریهای نوین آموزشی تا تحول در چیدمان کلاس های درس، ترویج فرهنگ کتابخوانی، بکار بستن رویکردهای تشویقی و رقابتی در بین مدارس و معلمان، اهمیت دادن به آزمونهای هماهنگ میتوان بر بخشی از این مشکل قایق آمد ؟!
چرا با گذشت ۲۸ سال متوالی از برگزاری آزمون های تیمز و پرلز یا نتایج ناخوشایند در امتحانات نهایی ، آموزش وپرورش روزنه های از بهبود و امید را در پیش روی خود نمی بیند! چرا از این همه نقشه راه تا نقشه های اجرایی گرفته تا راه اندازی انواع و اقسام قرارگاه های جهادی و تحول خواه ، آبی برای آموزش وپرورش گرم نمیشود ؟! قرار بود در چشم انداز ۱۴۰۴ در تمامی حوزهها از جمله آموزش، کشور اول منطقه باشیم اما امروز حتی در برابر ترکیه حرفی برای گفتن نداریم ترکیهای که همین امسال، تنها در حوزه اقتصاد مربوط به گردشگری بیش از ۶۳ میلیارد دلار ، درآمد ارزی داشته است. مقصر کیست ؟!
چاره چیست؟
مقصر کیست؟
🖊️ ابراهیم سحرخیز
🔵 باسوادی، مفهومی چند معنایی با تعاریفی متفاوت، که امروز به چالشی بزرگ برای آموزش و پرورش تبدیل شده است. «بر پایه آمار ۱۴۰۲ ، نرخ باسوادی در ایران در حالی به مرز ۹۷ درصد رسیده است » که به روایت مرکز پژوهش های مجلس، «علاوه بر ۱۰ میلیون بی سواد، ما با ۱۰ میلیون کم سواد روبرو هستیم که تحصیلاتی کمتر از پنجم ابتدایی دارند.»
نرخ باسوادی امروزه از چنان اهمیتی برخوردار است که عمق و اندازه آن در هر منطقه جغرافیایی،نشانی از سرمایه انسانی آن محسوب می شود که به باور اقتصاد دانان ، هزینه تربیت باسوادان بسیار کمتر از افراد بی سواد است.
شواهد نشان می دهد برغم آمار ۹۷ درصدی پوشش تحصیلی در ایران ، بی سوادی، تبعیض و نابرابری در برخوداری از آموزش با کیفیت ، مانع از رسیدن ایران به نظام آموزشی دلخواه و کارآمد شده است.
🔵پیمایشهای ملی و بین المللی نشان می دهند از هر ۲۰ دانش آموزی که از پایه ششم به هفتم راه پیدا کرده دست کم ۵ نفر از آنان ،از داشتن مهارت پایه یعنی خواندن و نوشتن درست، محرومند. پر معلوم است که این دانش آموزان در دروسی مثل ریاضی و علوم نیز حرفی برای گفتن نداشته باشند. این عارضه محصول ایام کرونا یا رخوت سالهای پس از کرونا نیست، هرچند که ممکن است پدیده هایی مانند همه گیری کرونا ، بی پاسخ ماندن مسأله آلودگی هوا یا ترافیک کلان شهرها با اضافه شدن ناترازی های مربوط به سوخت و انرژی در دولت چهاردهم تا عادت دادن دانش آموزان به شبکه زوار در رفته «شاد » بر پیاز داغ آن اضافه کرده باشد.
این مشکل، پدیدهای است که در ۲۸ سال گذشته چون موریانه در پیکره آموزش وپرورش ایران لانه کرده است. واقعیت این است که شمار قابل ملاحظهای از دانش آموزان ایرانی مدتهاست حتی در روخوانی ساده ترین متنها، ضعف دارند و از پس یک ضرب و تقسیم ساده بر نمی آیند تا جایی که قدیمیترها ، مدارس امروز ما را به تنبلخانه شاه عباس تشبیه کرده که جز ور رفتن با «ماس ماسکی » مثل گوشی تلفن همراه، هنر دیگری در چنته ندارند. معلم نیز اقتدار و احترام گذشته را از دست داده است.
🔵آموزش و پرورش ما خواسته یا خواسته با تأثیر پذیرفتن از پیامدهای کنکور، با به حاشیه راندن دروسی مثل انشاء و املا با عادت دادن دانش آموزان دوره ابتدایی به کتاب کارهای آماده و از پیش چاپ شده به جای دفترچههای مشق دیروز، فرصت دست ورزی، نوشتن و خواندن را از بچهها سلب کرده، ادبیات فارسی را زیر چکش ضربات ریاضی، فیزیک، شیمی یا قسعلیهذا که در کنکور از اهمیت یا ضریب بیشتری برخوردارند از حیز انتفاع انداخته است.
دانشجوی امروز دانشگاه،از نوشتن یک متن چهار خطی روی کاغذ عاجز است اگر تبلت یا موبایل را از او بگیرید دست و پا چلفتی به تمام معناست!
در جهان امروز که ادعا میشود تنها در عرض یک ساعت یا یک روز ،معادل تمامی اعصار و قرون پیشین در تاریخ زندگی بشر، داده یا اطلاعات تولید میشود، مدل ارزانتر اما موثری مانند اپلیکیشن چینی دیپ سیک (Deep seek) در رقابت با Chat Gpt آمریکایی نشان داد نوآوری در حوزه هوش مصنوعی،همیشه مربوط به پول نیست.
«پاول دوروف، مدیرعامل نابغه تلگرام ،» که چرایی این دستاورد بزرگ را در نظام آموزشی چین جستجو کرده ، آنرا محصول رویکردی میداند که سالهاست در نظام آموزشی آمریکا یا کشورهای غربی به فراموشی سپرده شده است. رویکردی که در ایران نیز در آستانه فراموشی است.
مدارس غربی و آمریکایی با روی آوردن به روشهای متنوع و کمتر رقابتی در سنجش و اندازهگیری پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، بر این باورند که باید برای محافظت دانش آموزان در برابر فشارهای روانی، از رتبه بندی(Ranking) در بین مدارس و دانش آموزان خودداری کرد. اما در چین از دیرباز تا کنون تحت تاثیر آموزه های کنفوسیوس بر ارزش هایی مثل سخت کوشی ، احترام به معلم ، رتبه بندی سختگیرانه حتی در کنکور همچنان تاکید می شود چیزی که در ایران روز به روز در حال رنگ باختن است.
🔵«باید بپذیریم که جهان واقعی پر از این رتبهبندیها است چه در ورزش، چه در علم چه در فناوری و... مطالعات نشان میدهد« رمز موفقیت چهار کشور کره جنوبی ، ژاپن، سنگاپور و هنگ کنگ در آزمونهای بین المللی پرلز و تیمز ناشی از وضوح و هماهنگی در اهداف نظام آموزشی، سختگیری و قاطعیت در مدرسه، آزمونهایی که توانایی دانش آموزان در درک و کاربرد برنامه درسی را به روشنی سنجیده بر رتبه بندی واقعی معلمان و مدارس تاکید دارند.» در فرهنگ این کشورها از جمله چین ، موفقیت تحصیلی نه تنها یک امر شخصی بلکه یک مسوولیت خانوادگی و اجتماعی است.
🔵سنگاپوری که توانسته با پشت سر گذاشتن فنلاند، با ایستادن در جمع پنج کشور برتر دنیا، پس از جدا شدن از مالزی در ۱۹۶۵، از جزیره ای فقیر به کشوری پیشرفته تبدیل شود، به این دلیل بود که سالها پیش به این جمعبندی رسید که تنها راه غلبه بر مشکلات، استقرار یک نظام آموزشی شایسته سالار با کمک معلمان و مدیران مجرب و توانمندی است که رسیدن به چشم اندازهای بلندمدت را بخشی از مسوولیت فردی و اجتماعی خود می دانند. چاره چیست ؟
آیا با بکارگیری معلمانی توانمند، روش های جدید، استفاده هوشمندانه از فنآوریهای نوین آموزشی تا تحول در چیدمان کلاس های درس، ترویج فرهنگ کتابخوانی، بکار بستن رویکردهای تشویقی و رقابتی در بین مدارس و معلمان، اهمیت دادن به آزمونهای هماهنگ میتوان بر بخشی از این مشکل قایق آمد ؟!
چرا با گذشت ۲۸ سال متوالی از برگزاری آزمون های تیمز و پرلز یا نتایج ناخوشایند در امتحانات نهایی ، آموزش وپرورش روزنه های از بهبود و امید را در پیش روی خود نمی بیند! چرا از این همه نقشه راه تا نقشه های اجرایی گرفته تا راه اندازی انواع و اقسام قرارگاه های جهادی و تحول خواه ، آبی برای آموزش وپرورش گرم نمیشود ؟! قرار بود در چشم انداز ۱۴۰۴ در تمامی حوزهها از جمله آموزش، کشور اول منطقه باشیم اما امروز حتی در برابر ترکیه حرفی برای گفتن نداریم ترکیهای که همین امسال، تنها در حوزه اقتصاد مربوط به گردشگری بیش از ۶۳ میلیارد دلار ، درآمد ارزی داشته است. مقصر کیست ؟!