کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

برگي از يک زندگي بر اساس واقعيت

درد بي مادري، رنج نامادري!

2 ارديبهشت 1391 ساعت 7:43

ازدواج دوباره پدر خانواده به دنبال طلاق يا فوت همسر و زندگي با زني جديد که در جايگاه مادر وارد خانواده مي شود، همواره مشکلات بسياري را براي فرزندان به همراه دارد و سايه سنگيني از حضور نامادري را براي آن ها ايجاد مي کند.


شايد بتوان گفت در چنين موقعيت هايي، دشوارترين شرايط براي کودکان و نوجوانان خانواده رقم مي خورد. درک عميق مسائلي که چنين فرزنداني با آن درگير مي شوند، نياز به همدلي و همراهي بسياري دارد.

متاسفانه در بسياري از موارد ديده مي شود که بانوي جديد خانه، توانمندي لازم را براي برقراري ارتباط صحيح و موثر با فرزندان همسر خود ندارد. البته در بسياري از موارد هم فرزندان حضور فردي جديد را به جاي مادر نمي پذيرند و راهي براي برقراري ارتباط و تعامل با او را فراهم نمي کنند.

در «برگي از يک زندگي» امروز، شرحي واقعي از ماجراي دختر جواني را مي خوانيم که چنين شرايطي دارد و اين سوال را براي بسياري از پدران و مادراني که در شرايط مشابه قرار دارند و نيز کارشناسان خانواده مطرح مي کند که به راستي در اين ميان مقصر اصلي کيست؟ راهکار موثر کدام است؟ حق با چه کسي است و...

در پاکي و معصوميت «ريحانه» هيچ حرفي نبود. از دست دادن مادر آن هم به عنوان نوجواني ۱۴ ساله، تمام دنيايش را غم آلود کرده بود. اين فاجعه دردناک براي دختري در سن و سال او که نياز به محبت مستقيم مادر دارد و بايد مسائل و نيازهايش را با او درميان بگذارد، سنگين تر از هر کس ديگري بود. اين مشکل با ازدواج مجدد پدر دوچندان شد. ريحانه تاب و تحمل اين همه سنگيني و فشار را نداشت.
ايرادها و سرزنش هاي نامادري هم عرصه را بر او مدام تنگ تر و تنگ تر مي کرد. کاش مي شد اين همه تنهايي را با مهر و محبت و روي خندان پدر جبران کرد و ناديده گرفت، اما پدر به ويژه از زماني که ازدواج مجدد کرد، بي اعتنايي هايش را هر روز بيشتر مي کرد. انگار نه انگار، ريحانه اي که حالا ۱۷ ساله شده و سه سال است درد بي مادري و زندگي با نامادري را در دلش دارد، نيازمند محبتي خالص است. چرا که شايد با اندکي توجه روحيه اي شاداب و تازه پيدا مي کرد پس بهتر اين بود که ناراحتي اش را با ساعت ها گريه بي صداي شبانه مرور کند.

خواستگار جديد حاضر نبود دست از سر ريحانه بردارد. در حالي که ريحانه از اين پسر متنفر بود، نامادري اش اصرار به ازدواج ريحانه با او داشت. هر چه زمان مي گذشت شرايط عليه ريحانه دشوارتر مي شد. چاره اي هم جز گريه نبود. آن قدر گريه کرد تا خوابش برد... وقتي بيدار شد، تصميمش را گرفت و وسايلش را جمع کرد. پولي را که پس انداز کرده بود، برداشت و در فرصتي مناسب از خانه خارج شد. خود را به سرعت به پايانه مسافربري رساند.

در راه مشهد با خود گفت:«مي روم حرم و در مسافرخانه اي اتاقي اجاره مي کنم. يک کار مناسب دست و پا مي کنم و خودم را از اين بدبختي نجات مي دهم.» اولين بار بود که به تنهايي سفر مي کرد و احساس نگراني داشت. به پايانه مسافربري مشهد که رسيد براي خودش ساندويچي تهيه کرد. هنوز ساندويچ اش را به آخر نرسانده بود که خانمي بسيار خوش رو، خوش برخورد و مهربان کنارش نشست. ريحانه که احساس خوبي پيدا کرده بود، همه قصه زندگي اش را براي زن مهربان تعريف کرد. زن ناشناس به او اطمينان داد که کمکش خواهد کرد و به ريحانه گفت:من هم تنها زندگي مي کنم و تازه از سفر برگشتم. هر دو نفر ما خسته ايم اما جاي نگراني نيست، امشب را مي تواني با من بگذراني. فردا هم مي رويم حرم. اتفاقا کار مناسبي هم برايت سراغ دارم که به زودي مي تواني پول خوبي به دست آوري. ريحانه محو کلام نافذ اين زن شده بود و از اين که فرشته نجاتي سر راهش قرار گرفته بود، در پوستش نمي گنجيد؛ پس به همراه او شد. هنوز از پايانه مسافربري خارج نشده بودند که پليس آن ها را دستگير کرد.در کلانتري بود که اصل ماجرا را فهميد. زن ناشناس، سردسته يک باند فساد بود که با فريب دختران جوان آن ها را با خود مي برد. براي اطمينان از اطاعت هميشگي، آن ها را به اعتياد آلوده مي کرد و در معرض هوسراني مردان قرار مي داد. پليس به ريحانه گفت خدا به جواني اش رحم کرده است. چون خيلي از دختران جوان اين شانس را نداشتند تا از اين دام وحشتناک رهايي يابند. پدر در راه بازگشت به همراه دخترش به ريحانه فکر مي کرد که چرا دختر جوانش اين راه را انتخاب کرد؟ ريحانه هم غرق در افکار خود بود که چطور چنين خام و کم تجربه به اين کار خطرناک اقدام کرد؟
نسيم نوروزي- مژگان پايدار

رابطه استرس جدايي يا فوت والدين با جنسيت و سن فرزندان
حسن حاجي پور، معاون پيشگيري سازمان بهزيستي خراسان رضوي، در تحليل اين ماجرا مي گويد: «استرس جدايي يا فوت والدين تاثيرات رواني خاصي بر فرزندان مي گذارد. البته اين تاثيرگذاري بسته به جنسيت و سن فرزندان متفاوت است. در چنين شرايطي بسيار مهم است کسي که مراقبت از چنين فرزندي را بر عهده مي گيرد چه خصوصياتي دارد يا چگونه فرزندش را آماده مي سازد تا بتواند با استرس کنار بيايد. زيرا فرزندان در هر خانواده اي با اين اتفاق مواجه مي شوند يک نوع واکنش ندارند. اين واکنش ها متاثر از سن فرزند در زماني است که اين حادثه برايش اتفاق مي افتد. همچنين جنسيت او و محيط خانوادگي و اجتماعي او نيز در اين زمينه تاثيرگذار است. بنابراين اگر تعاملات اجتماعي خانواده خوب باشد يا فرزند با اعضاي خانواده يا بستگان خانواده ارتباطات عاطفي داشته باشد اين موضوع در نحوه واکنش او متفاوت است.»

تاثير شرايط نوجواني در رويارويي با فشارهاي زندگي
 اين روان شناس افزود: ريحانه هنگام فوت مادرش ۱۴ سال داشته است که اين موضوع قابل تامل است. يکي اين که پدر بايد بيشتر از دخترش حمايت مي کرد تا دختر نوجوانش با اين حادثه بهتر مواجه شود. چون دخترش در سنين نوجواني به سر مي برد، اين سن شرايط خاصي دارد. در اين سن نگراني هايي به طور طبيعي وجود دارد که به خاطر سن نوجواني اتفاق مي افتد. به نظر مي رسد پدر ريحانه نتوانسته است آن طور که بايد و شايد خلاء نبودن مادر را جبران کند.
از طرفي هم نامادري ريحانه نتوانسته است تعاملي خوب و مثبت با اين دختر برقرار کند. به نظر من اين دو عامل دست به دست هم مي دهند که ريحانه مشکلات را بيش از آن چه هست تلقي کند.احتمالا خود ريحانه هم چون با هم سالانش رابطه عاطفي نداشته، باعث شده است راهکارهايي اشتباه انتخاب و از منزل فرار کند. در اين راه هم به طور طبيعي با افرادي مواجه شده است که اگر متوجه نمي شد، مي توانست برايش مسائلي را پيش آورد.

نقش مراکز مداخله در بحران و شبکه اجتماعي افراد در رويارويي با استرس
حاجي پور معتقد است در اين گونه موارد خانواده و ديگران بايد اين فرد را براي اقدامات و مداخلات روان شناختي و مشاوره، به مراکز مداخله در بحران يا مراکز مشاوره ارجاع دهند.متاسفانه اين اتفاق درباره «ريحانه» هم صورت نگرفته است؛ اگر اين مداخله انجام مي شد احتمالا ريحانه مي توانست راهکارهاي بهتري پيدا کند. اين فشارهاي روحي به خودي خود اثر دارد ولي اين که فرد چگونه بخواهد به اين مشکلات واکنش نشان دهد، به شبکه اجتماعي از جمله حمايت هاي اجتماعي و مواردي از اين قبيل بستگي دارد. ما خانواده هايي داريم که مشکلي مشابه چون ماجراي «ريحانه» براي شان اتفاق مي افتد. ولي دختر يا پسري که در خانواده است به سبب تعاملات خوبي که ناپدري يا نامادري يا شبکه اجتماعي با او دارد، راهکار بهتري را انتخاب و شرايط مناسب تري را فراهم مي کند.


خراسان / شماره انتشار 18099


کد مطلب: 10474

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/10474/درد-بي-مادري-رنج-نامادري

میگنا
  https://www.migna.ir