طبق آماري كه در سال 1993 گرفته شده است، نوجوانان آمريكايي تا پايان دبيرستان 19 هزار ساعت به تلويزيون نگاه ميكنند؛ يعني بيشتر از مدت زماني كه در كلاس درس حضور دارند، وقت خود را صرف تماشاي تلويزيون ميكنند. متأسفانه دركشور ما آمار دقيقي در اين زمينه وجود ندارد. اما تأثيرپذيري بسيار زياد نوجوانان و جوانان ما از شخصيتهاي تلويزيوني، بيانگر آن است كه جوانان، بخش عظيمي از وقت خود را صرف تماشاي تلويزيون ميكنند و در اين ميان تله تئاترها، فيلمها و سريالهاي تلويزيوني كه در حيطه كار كارگردانان تلويزيون است، بيشترين مخاطب را دارند.تخصص كارگرداني تلويزيون از سال گذشته در دانشكده صدا و سيما در دو گرايش نمايش و مستند ارائه ميشود.
گرايش نمايش :
كارگرداني تلويزيوني يك رشته كاربردي است و هدف آن تربيت نيروي متخصص، متعهد و خلّاق برنامهساز در جهت سياستهاي سازمان صدا و سيما است؛ افرادي كه به ياري معلومات و مهارتهاي فني، تكنيكي، هنري و تحليلي، زمينه ساخت و توليد انواع برنامههاي تلويزيوني را فراهم ميآورند. در واقع كارگردان تلويزيون كسي است كه ذهنيت خود را با استفاده از آموزشهاي كلاسيك و آكادميكي كه در خصوص برنامهسازي تلويزيون در طول دوران تحصيل كسب كرده است، به تصوير ميكشد و با خلاقيت و نوآوري به توليد برنامههاي تلويزيوني ميپردازد.
در اين ميان، دانشجويان گرايش نمايش، به مطالعه، پژوهش و تجربه در كارگرداني انواع برنامههاي داستاني تلويزيون اعم از سريالها، برنامههاي كوتاه و تلهتئاترها ميپردازند. به عبارت ديگر، دانشجويان اين گرايش، روشهاي طراحي و توليد يك برنامه داستاني از عرصه ايده تا ساخت در استوديو يا واحد سيار، پخش و ارزشيابي آن را فرا ميگيرند و در اين ميان با چگونگي نقد و تحليل برنامههاي تلويزيوني، تحولات اجرا، تصويرنامهنويسي، جلوههاي خاص، طراحي صحنه، شيوههاي بيان و نحوه ارتباط تنگاتنگ فرم و محتوا آشنا ميشوند.گفتني است كه تمامي اين دروس همراه با فعاليتهاي عملي و كارهاي كارگاهي است تا دانشجويان با استفاده از امكانات و تجهيزات كاربردي دانشكده و سازمان صدا و سيما بتوانند، تجربه و مهارت لازم را براي ساخت و توليد برنامههاي داستاني تلويزيوني كسب نمايند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل:
دروس مشترك در هر دو گرايش:
مباني ارتباطات، مردمشناسي و رسانههاي تصويري، عكاسي، آشنايي با هنر در تاريخ، تاريخ تلويزيون و فناوري رسانههاي جديد، حكمت هنر اسلامي، ارتباطات بصري، آشنايي با فلسفه، پژوهش و نگارش در تلويزيون، تلويزيون:
زبان و ساختار، درك و بيان بصري، مخاطبشناسي تلويزيون، فلسفه هنر، ابزارشناسي توليد، شناخت عوامل نمايش، گونهشناسي فيلم، مباني برنامهسازي تلويزيوني، كارگاه تصوير و نور، مباني تدوين، مباني برنامهسازي تك دوربينه، گونهشناسي برنامههاي تلويزيوني، مباني كارگرداني نمايش، مستندشناسي، موسيقي در فيلم و تلويزيون، تدوين ديجيتال، جلوههاي خاص، كارگاه چند رسانهاي، طراحي و مديريت توليد، تلويزيون آموزشي، پروژه نهايي.
گرايش مستند :
با اشتياق دوربين را به دست ميگيرد و شتابان در موج جمعيت، در بازارها، كنار رودخانهها و در حاشيه جنگلها به دنبال سوژه ميگردد. زماني از شقايقها و آلالههاي خفته در سينه كوهساران صحنههاي زيبايي مييابد. زماني ديگر از رازهاي نهفته در سينه كوهنشينان و كويرنشينان آگاهي مييابد و آيينها، آداب و رسوم و سور و سوگ مناطق مختلف ايران را به ياري عدسي دوربين خود به تصوير ميكشد تا تنوع فرهنگي و تعدد ميراثهاي فرهنگي ايران را به نمايش گذارد.اين، بخشي از دنياي كارگرداني مستند است؛ دنيايي كه حيطه بسيار گسترده و وسيعي دارد و از يك سو شامل گزارش خبري، ورزشي و اجتماعي ميشود و از سوي ديگر مستند مردمشناسي يا طبيعت را در برميگيرد.
در واقع مستند، خوراك بسيار مهمي براي تلويزيون است و خيلي از برنامههاي تلويزيوني؛ از جمله گزارشهاي اجتماعي، ورزشي، مردمشناسي يا مستندهاي طبيعت در اين حيطه قرار دارد. از همينرو، از سال گذشته مستندسازي به عنوان يكي از گرايشهاي كارگرداني تلويزيون در دانشكده صدا و سيما مطرح گرديده است و دانشجويان اين گرايش با آموزش دروسي از قبيل فرم و محتوا در مستند تلويزيوني، ژورناليسم تلويزيوني و مجله تلويزيوني، اطلاعات لازم را براي مستندسازي كسب ميكنند.
مستند تلويزيوني:
فرم و محتوا، نويسندگي براي مستند، مستندسازي، تاريخ و نقد فيلم مستند، ژورناليسم تلويزيوني، سمينار بررسي مستند سازان، مجله تلويزيوني.
تواناييهاي لازم :
صدا و سيما از همه هنرها؛ از جمله موسيقي، معماري، ادبيات، نقاشي، طراحي، خطاطي و عكاسي بهره ميگيرد. به همين خاطر، دانشجوي كارگرداني تلويزيون بايد اطلاعات هنري گستردهاي در همه اين زمينهها داشته باشد. اما متأسفانه گاه داوطلبان شركتكننده در مصاحبه حضوري اين دانشكده، از مهمترين و بديهيترين اطلاعات هنري بيخبر هستند.
براي مثال هيچ اطلاعي از موسيقي كلاسيك و بزرگترين موسيقيدانهاي آن مثل باخ يا بتهوون ندارند. حتي داوطلبي در پاسخ به اين سؤال كه موسيقي كلاسيك چيست، گفته است كه موسيقي بدون كلام را موسيقي كلاسيك ميگويند!!همچنين برخي از داوطلبان نميتوانند آنچه را كه ميخواهند، بگويند. چنين افرادي نميتوانند كارگردان موفقي شوند؛ چون كارگردان بايد بتواند با بازيگر يا فيلمبردارش بخوبي ارتباط برقرار كند و بگويد كه از او چه انتظاري دارد.
همچنين دانشجويان اين رشته بايد روابط اجتماعي خوبي داشته و بتوانند يك گروه را بخوبي اداره كنند. از همينرو، افراد گوشهگير و منزوي و كساني كه منتظرند ديگران وظايفشان را به آنها گوشزد كنند، در اين رشته موفق نخواهند شد.
در كل داوطبان بايد بدانند كه در اينجا چيزي تزريق نميشود تا يك نفر كارگردان، طراح يا برنامهساز شود. بلكه استادان دانشگاه فقط راه را نشان نميدهند و خود دانشجو بايد با تلاش بسيار و مطالعه فراوان به نتيجه برسد.
در اين رشته تسلط به زبان انگليسي نيز بسيار مهم است؛ چون دانشجويان بايد بتوانند از منابع و مآخذ درجه يك استفاده كنند؛ منابعي كه اكثر قريب به اتفاق آنها به زبان انگليسي است. و بالاخره اينكه هنر، يكي از واديهاي عشق است و فردي كه وارد آن ميشود، بايد عاشق باشد.
كار هنري با فشارهاي عصبي و روحي بسياري همراه است و بيشتر اوقات نيز از شهرت و معروفيت در آن خبري نيست. براي مثال ميتوان به "ژرژمليف" پدر سينماي داستاني اشاره كرد كه در اواخر عمرش در يكي از متروهاي پاريس در حال دستفروشي پيدايش كردند.
ويژگي عالم هنر اين است كه وقتي آدمهاي جديد ميآيند، آدمهاي قديمي فراموش ميشوند. براي همين اگر كسي عشق و علاقه واقعي به هنر نداشته باشد، نميتواند در اين وادي دوام بياورد.و در نهايت اين كه يك مستندساز بايد فردي صبور، دقيق و تيزبين باشد. براي مثال، يك كارگردان مستند طبيعت، گاه لازم است كه ساعتها در گوشهاي بنشيند تا از پرندهاي كه ميخواهد در لانه خود به جوجهاش غذا بدهد، فيلمبرداري كند.
برگرفته از: motaleat.sanjesh.org