در اين نوشتار ميخواهيم به شما راههايي را آموزش دهيم كه بتوانيد مراسم خواستگاريتان را خراب كنيد! طوري كه اگر دختر هستيد، داماد آينده، فراري شود و اگر پسر هستيد، عروس آينده از اين كه فكر زندگي با شما را به سرش راه داده به خودش لعنت بفرستد.
اين راهها ردخور ندارد؛ تضميني است و همه آنها كه پيشتر امتحانشان كردهاند هنوز هم در خانه پدر و مادرشان هستند و نتوانستهاند ازدواج كنند!
روشهاي بر هم زدن مراسم خواستگاري براي پسران جوان
* هر چند كلمه كه حرف ميزنيد يك بار بادگلو كنيد و بدن تان را بخارانيد. اين حركت حتما تاثير بدي بر ديگران ميگذارد.
* اگر روش قبلي موثر واقع نشد. از فرمول «جورابهاي جادويي» استفاده كنيد. بگذاريد جورابهايتان يك هفته نشسته باقي بماند.
* شبها هم آنها را توي كتانيهاي ورزشي بچپانيد و شب خواستگاري همانها را بپوشيد تا همه خانه بوي باقلي پخته بگيرد!
* حتما شام بمانيد حتي اگر سكوت سنگين و حرفها، تمام شد شما همچنان بنشينيد و لبخند بزنيد و سرتان را تكان بدهيد. بالاخره يكي از اعضاي خانواده عروس خسته ميشود و از جا بر ميخيزد و اين لحظه همان بزنگاهي است كه بايد بگوييد «راضي به زحمت نيستيم...شام چرا....حالا وقت هست.....» اين طوري آنها ناچار ميشوند به شما تعارف كنند و شما با كمال ميل تعارفشان را ميپذيريد.
* جوري به خواستگاري برويد كه انگار قبيلهاي به خانه عروس حمله كرده است. هميشه زياد باشيد. قشونكشي كنيد. هشت و نه نفر براي خواستگاري، عدد ناچيزي است اصلا نبايد روي كمتر از 15 نفر حساب كنيد.
* در خواستگاري بچهها را با خود ببريد و براي آن كه شوق تان را به بچه داشتن نشان بدهيد با آنها بازي كنيد مثلا يك مسابقه وسطي ترتيب بدهيد يا گرگم به هوا بازي كنيد.
* بدلباس باشيد يكي از بهترين شيوههاي بدلباسي اين است كه جورابهاي تان را روي پاچه شلوارتان بكشيد.
* به كسي فرصت صحبت كردن ندهيد. دائما از محاسن تان حرف بزنيد و گاهي رو كنيد به اعضاي خانواده و تائيدشان را بگيريد. روش ديگر اين است كه هيچ حرفي مربوط به خودتان نزنيد. اما يك لحظه هم دهانتان را بسته نگه نداريد؛ از سياست، از اقتصاد، از علم، از هوا، از تاريخ و....حرف بزنيد حتي ميتوانيد خاطره تعريف كنيد.
* عروس را با يكي از دخترهاي مجرد فاميل مقايسه كنيد. مثلا همين كه چايي آورد به مادرتان بگوييد «شبيه دخترعمهام نيست؟»
* هميشه اسم عروس را اشتباه بگوييد مثلا اگر اسمش فرزانه است هر بار با اسمي تازه صدايش كنيد « ببخشيد افسانه خانم....»، «راستي مليسا خانم....»، «شيوا خانم ميخواستم بگويم كه.....» و...
* گربه را دم حجله بكشيد. وقتي عروس بالقوه، پرسيد سهم مشاركت احتمالي تان در كارهاي خانه چقدر است ناگهان ابرو در هم بكشيد، نيم خيز شويد و صداي تان را بلند كنيد و بگوييد «شما بپزيد من ميخورم، شما بشوييد و بسابيد، من استراحت ميكنم و اگر شاغل هستيد، حقوقتان را هم بدهيد من خرج كنم!»
* صداي مهمانها را ضبط كنيد و از همه عكس بگيريد و از جلسه خواستگاري و شروطي كه مطرح ميشود، يادداشت برداريد و دست آخر، براي اين كه خانواده عروس در آينده شرطها را تغيير ندهند بگوييد پاي برگه را امضا كنند و براي اين كه صداهاي ضبط شده شان را هم بشناسيد بگوييد هر نفر يكبار نام و سنش را اعلام كند.
* كفشهايتان را لنگه به لنگه بپوشيد تا ثابت كنيد دست و پا چلفتي هستيد و نميشود روي شما براي زندگي مشترك حساب كرد.
* تا آنجا كه ميتوانيد بخوريد. توي اين گراني، شايد تا سالها وسعتان نرسد خيلي از ميوهها را بخوريد.
* از فن «در گوشي فاميلي» استفاده كنيد. در اين فن، شما و خانوادهتان بايد طوري وانمود كنيد كه انگار با خانواده عروس قهريد پس فقط بين خودتان درگوشي حرف بزنيد و اعضاي خانواده عروس را توي بحثهايتان راه ندهيد.
* دائما با تلفن همراهتان پيامك بزنيد و اگر كسي زنگ زد پاسخ بدهيد و بلند بلند با او خوش و بش كنيد.
* حتما، حتما، حتما، گل ميخك بگيريد و بيخيال گل رز قرمز شويد و خودتان با برگ كاج تزئينش كنيد و با نخ جعبه شيريني ببنديدش.
روشهاي بر هم زدن مراسم خواستگاري براي دختران جوان
* هنوز سلام و عليك تمام نشده سر صحبت درباره مهريه را باز كنيد و بگوييد كه شما جد در جد، مهريه را سنگين ميگيريد و اين رسم خانوادگيتان است و همه دخترهاي فاميلتان همين كار را كردهاند. براي اين كه كسي شك نكند چند تا مثال هم رديف كنيد مثلا بگوييد «همين پارسال دخترعموي مامانم ازدواج كرد با 4000 سكه، آبجي خودم مهرش 5000 تا بود.... حالا دو هزار تاي ناقابل كه چيزي نيست.»
* براي شما چه اهميتي دارد كه داماد بالقوه در صورت موافقت با مبلغ مهريه تان، به زنداني بالقوه، تغيير نام ميدهد؟
* وقتي چايي آورديد و همه مشغول خوردن شدند و به به و چه چه كردند بگوييد رمال توي پارك كه امروز ديدهايد كارش حرف ندارد چون اين لحظه را پيشبيني كرده و راست گفته كه اگر توي قوري تف كنيد مهر و محبت خانواده داماد به شما چند برابر بـيـشتـر ميشود.
* از دامـاد و تــكتك اعــــضاي خــانـوادهاش بپرسيد متولد چه ماه و سالي هستند. بعد كشف كنيد كه آنها در تقويم چيني نماد چه حيواناتي هستند و مطمئن باشيد هيچوقت ممكن نيست نماد سال شما، با نماد سال بقيه كاملا همخواني داشته باشد و با چنين اعتقادي چگونه ميتوانيد در كنار آنها با صلح و صفا زندگي كنيد. فرضا شما متولد سال موش باشيد. موش كه نميتواند با خانوادهاي كه يك اژدها، دو تا خوك، يك سگ، دو تا گربه و يك گاو دارد، زندگي كند!
* از همان ابتدا كه خانواده داماد آمدند و گلها و شيرينيها را تحويل گرفتيد،همين كه آنها خواستند سر صحبت را باز كنند لبخند مليحي بزنيد و الكي بگوييد قصد ازدواج نداريد و ميخواهيد درس بخوانيد. اين طوري هم با كلاستر است و هم تا ابد بيشوهر ميمانيد.
* خودتان را كاملا متفاوت با آنچه هستيد نشان دهيد و اصلا فكرش را هم نكنيد كه بالاخره روزي طرف مقابل از نشانهها متوجه ميشود شما كلك ميزدهايد.
* اگر زياد غذا ميخوريد، بگوييد كم خوار هستيد. اگر دير ميخوابيد بگوييد سر شب خوابتان ميگيرد. اگر ترجيح ميدهيد در روزهاي تعطيل روي كاناپه جلوي تلويزيون لم بدهيد بگوييد همه روزهاي تعطيل، آفتاب نزده در كوه هستيد.
* سير بخوريد و دائما اظهار نظر كنيد، حتي وقتي نظرتان را نخواستهاند. توي استكانها، كيسه چاي بگذاريد و بگوييد براي تان سخت بوده چاي دم كنيد.
* حتي يك لحظه به نگون بختي كه به خواستگاري تان آمده اعتماد نكنيد. همان اول كار به داماد بالقوه بگوييد «پسورد ايميلهايتان را ميخواهم...» واكنش احتمالي او از دو حالت بيشتر نيست.
* اول اين كه ميگويد «متاسفم اما پسورد من محرمانه و شخصي است» در اين صورت شما بر ميآشوبيد و ميگوييد «كاملا مشخص شد با اينترنت چه ميكنيد!»
* واكنش دوم اين است كه او سرخ و سفيد شود و مثل قاتلاني كه اعتراف ميكنند رمز عبورش را روي كاغذ بنويسد و به شما بدهد. آنوقت شما به اتاق ديگر ميرويد و به اينترنت وصل ميشويد و صندوق پستي الكترونيك او را بررسي ميكنيد و هر از گاه ميگويد «خداي من! اينها چيست؟ اينها كي هستند؟»
* بعد از خواستگارها به خانه بياييد. بيحوصله سلام و عليك كنيد و بعد يا برويد توي اتاقتان و دراز بكشيد و بخوابيد يا گوشه اتاق بنشينيد و تلويزيون تماشا كنيد و هر از گاه لبخندي به حضار بزنيد و بگوييد « هيسسسس».