وقتي استحكام روابط زناشويي از بين ميرود و زن و مرد دچار ناسازگاريهاي همهجانبه ميشوند، راهي جز جدايي باقي نميماند اما بايد بدانيد طلاق علاوه بر اينكه اثرات منفي براي زوجها به همراه دارد، صدمات روحي جدي را نيز به فرزندان وارد ميكند و در جسم و روح آنها آثار زيانباري بهجا ميگذارد. فرزندان بدون اينكه تقصيري در جدايي والدين داشته باشند شاهد تشنج و درگيري در خانواده خواهند بود. طلاق براي كودك به معناي وارد شدن به دو دنياي متفاوت است كه بايد هر كدام را بهطور جداگانهاي درك كند و خود را با شرايط جديد تطبيق دهد. كودكان طلاق در برابر كودكان عادي احساس تنهايي، استرس و بيپناه بودن ميكنند اما والدين بايد در اين شرايط دشوار،امنيت عاطفي و احساس اطمينان را به كودكشان منتقل كنند. نسيم رضوي، كارشناس ارشد روانشناسي چگونگي رفتار والدين و جلوگيري از آثار مخرب طلاق بر فرزندان را از نگاهي كارشناسانه شرح ميدهد.
طلاق در دنياي كودكان به چه صورت است؟
طلاق براي كودكان پراسترس، ناراحتكننده و گيجكننده است، ممكن است كودكان براي اينكه زندگي آنها به چه صورت درخواهد آمد دچار اضطراب و درگيري فكر شوند و به دليل نقطهنظرهاي والدينشان احساس عصبانيت نسبت به آنها پيدا كنند. مساله طلاق امري مهم شمرده ميشود و از نظر هيچكدام از اعضاي خانواده آسان نيست، با اين حال والدين ميتوانند در اين مورد به گونهاي رفتار كنند تا اين شرايط براي فرزندانش قابل تحملتر شود. كمك كردن به فرزندان براي كنار آمدن با مساله طلاق ميتواند به اين صورت باشد كه اول؛ ثبات را در خانه به وجود بياورند و در درجه بعد توجه بيشتري به نيازهاي بدني و روحي رواني فرزندان شود. براي مثال والدين ميتوانند ديدگاه مثبت و اطمينانبخشي را به فرزندانشان القا كنند. براي رسيدن به اين هدف پدر يا مادر در درجه اول بايد مراقب وضعيت فعليشان باشند و سعي كنند با همسر قبلي خود رابطه خالي از جنجال و دعوا داشته باشند. والدين نبايد فرزندشان را نسبت به همسرشان بدبين كنند و ذهن فرزند خود را نسبت به طلاق به گونهاي صلحآميز و عاري از كينه آماده كنند. علاوه براين والدين بايد سعي كنند محبت كافي غيرشرطي به فرزندانشان عرضه كنند. بهطور كلي صبر و حوصله، اطمينان و گوش دادن ميتواند تنش را در كودكان كاهش دهد و به آنها كمك كند تا با شرايط جديد كنار بيايند.
قبل از جدايي، والدين بايد چگونه رفتار كنند؟
كودكان ذاتا به حالت ثبات در خانه تمايل دارند و والدين ميتوانند با مراقبت و ايجاد روال خاص و ساختار بهخصوص اين ثبات را ايجاد كنند. در اين شرايط ايجاد وضعيت مناسب براي كودكان بايد در اولويت قرار گيرد. والدين براي برقراري آرامش بايد به شدت از جروبحث در مقابل فرزندان اجتناب كنند. يادتان باشد كودكان نياز دارند تا هم پدر هم مادر را در زندگيشان احساس كنند البته اين كار با نوشتن نامه و تلفن نيز امكانپذير است. پدر و مادر نبايد فضايي بهوجود بياورند تا فرزندان مجبور به قضاوت در مورد والدينشان شوند يا بخواهند جانبداري كنند، بلكه بايد محبت را در دل فرزندان نسبت به همسرشان افزايش دهند.
چطور والدين بايد فرزندانشان را از طلاق خود مطلع كنند؟
اگر والدين ميخواهند فرزندانشان را از جدايي خود باخبر كنند بايد صادقانه و به زبان ساده واقعيت را براي آنها مطرح كنند. پدر و مادر بعد از بيان علت طلاق بايد به فرزندشان ابراز محبت كنند و به آنها بفهمانند كه طلاقشان هيچ خدشهاي به علاقه آنها نسبت به فرزندشان وارد نميكند، اين موضوع از اهميت بسياري برخوردار است. والدين بايد با فرزندانشان صادق باشند بدون اينكه در مورد مسايل قضاوتي روي همسرشان تاكيد كنند و كسي را براي چنين اتفاقي سرزنش نكنند. والدين قبل از طلاق، آمادگيهاي لازم را با كودكان انجام دهند و هنگام بيان توضيحات حتما در مورد همسرشان با احترام صحبت كنند. اين مساله را نيز بايد خاطرنشان شوم كه سن فرزندان هم در نظر گرفته شود، كودكان كم سنوسال نياز به توضيحات كمتر و سادهتري دارند ولي كودكان بزرگتر احتياج به توضيحات بيشتري دارند. والدين بايد در مورد يكسري تغييرات احتمالي در زندگي آينده فرزندانشان با آنها صحبت كنند، با توجه به اين شكل مسايلي كه مطرح ميكنند حتما واقعي باشد و از داستانسرايي پرهيز كنند. والدين ميتوانند اتفاقاتي را كه پيش آمده به زبان ساده براي فرزندانشان تعريف كنند و به آنها اجازه دهند تا احساساتشان را در اين مورد بيان كنند و والدين بدون اينكه دفاعي برخورد كنند با دلوجان به حرفهاي آنها گوش كنند. اطمينانبخشي و از بين بردن ترس و سوءتفاهم در درجه بعدي از اهميت شاياني برخوردار است و البته محبت غيرشرطي را نيز نبايد فراموش كرد. والدين بايد به كودكان اطمينان دهند كه به هيچ عنوان آنها علت طلاق نيستند.
چگونه ميتوان حس اطمينان را در كودك ايجاد كرد؟
در مورد بيان احساس كودكان بايد به آنها كمك كرد چون آنها نميتوانند از طريق كلمات، احساسات واقعيشان را ابراز كنند، بنابراين والدين بايد آنها را ياري كنند تا حرفهايشان را صادقانه و بدون ترس بيان كنند و از اينكه شما را با حرفهايشان برنجانند بيمي نداشته باشند. حمايت و محبت به فرزند، او را در مقابل اينگونه حوادث بيمه ميكند و اين اطمينانبخشي، استرس را از كودك دور ميكند. كودك بايد از ادامه يافتن ارتباط با پدر و مادر اطمينان خاطر داشته باشد و بداند كه هر دو والدين به همان اندازه قبل به او علاقه دارند و در صورت بروز مشكل همه خانواده با كمك هم از پس آن برخواهند آمد.
آيا روند زندگي گذشته كودك پس از طلاق ادامه خواهد داشت؟
ايجاد نظم در زندگي فرزندان، عامل بسياري موثري است. اين نظم هم براي كودك كم سن و هم بزرگ ضروري است. وقتي كودك در زندگي احساس نظم ميكند، امنيت بيشتري را حس ميكند. زندگي نامنظم به احساس ناامني ميانجامد براي مثال والدين ميتوانند هنگام خوردن غذا، انجام تكاليف فرزندان را مشخص كنند كه اين مساله موجب ايجاد نظم ذهني ميشود و از احساس آشوب و بينظمي جلوگيري ميكند. قوانين منزل، تشويق، پاداش و نظم گذشته بايد ادامه پيدا كند. با شكستن قوانين تنها فرزندتان را لوس خواهيد كرد.
چگونه سازگاري كودك با طلاق حاصل ميشود؟
كودكان براي رشد سالم احتياج به محيط آرام دارند. والدين بايد اهميت اين موضوع را در نظر بگيرند و با وجود ناسازگاريهايشان تصميم بگيرند تا محيطي آرام و بدون تنش براي فرزندانشان ايجاد كنند و بر سر اين موضوع به توافق دو نفره برسند. كودك در محيط درگيري والدين آسيب ميبيند البته طلاق نيز راهحل درستي نيست و مشكلي را حل نميكند اما ميتواند بين پدر و مادر توافقي باشد. كودكان به دو سال يا بيشتر زمان احتياج دارند تا بتوانند با اين مساله سازگاري پيدا كنند. اين تصميم به ميزان درگيري و حمايتهاي بعد از طلاق بستگي دارد. بعضي از كودكان با طلاق پدر و مادر سازگاري پيدا ميكنند و برخي نيز مشكل بيشتري در دوران بزرگسالي پيدا ميكنند.
واكنش كودك به جدايي چيست؟
از آنجا كه كودكان پيشدبستان مهارتهاي لازم كنار آمدن با تغييرات را ندارند، احتمال بروز مشكلات سازگاري در آنها نسبت به كودكان بزرگتر بيشتر است و خودشان را به شدت گناهكار ميدانند. در سن شش تا هشتسالگي اين احساس گناه كمتر ديده ميشود ولي احساس غمگيني بسياري را به دليل از دست دادن يكي از والدين تجربه ميكنند. كودكان بين 9 تا 12سال به نحوي بهتر طلاق والدين را درك ميكنند و نوجوانان كه قدرت درك بالاتري دارند، هم علت طلاق را درك و هم آن را مفهومسازي ميكنند، بنابراين ميتوانند سازگاري بهتري داشته باشند. عكسالعمل دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا گوشهگير و مضطرب ميشوند ولي پسران پرخاشگر ميشوند و سعي ميكنند تا از اطاعت سر باز زنند.
پدر و مادر بعد از طلاق بايد چه رفتاري با كودك داشته باشند؟
با توجه به نوع برخورد و رفتار والدين، كودكان دچار مسايل متفاوتي ميشوند، مهمترين مساله در طلاق، سازگاري والدين و ادامه داشتن ديدارها به يك اندازه با هر دو آنهاست. كودكاني كه داراي خلقوخوي خاص هستند دچار پيامدهاي بيشتري بعد از طلاق ميشوند. پدر و مادر بعد از طلاق نبايد وظايف اصلي خود را فراموش کنند و انتظار نداشته باشند كه كودكان نيازهاي احساسي آنها را برآورده كنند. ديدار كودك با ديگر والدين بايد منظم و قابل پيگيري باشد و بعد از ديدار ديگر والدين از كودك بازجويي نكنند و نسبت به نيازهاي فرزندشان حساس باشند.
طلاق چه پيامدي روي رفتار كودكان دارد؟
بهطور كلي تحقيقات نشان داده كودكاني كه والدينشان طلاق گرفتهاند نسبت به خانوادههاي معمولي داراي مشكلات بيشتري در مدرسه نظير مشكلات رفتاري، ديدگاههايي منفي نسبت به خود، ناسازگاري با همسالان و والدين هستند. البته همه كودكان طلاق دچار اين مشكلات نميشوند ولي تعداد بالايي از آنها با معضلاتي اينچنيني درگير ميشوند. در حقيقت يافتههاي تحقيقاتي در اين مورد دوپهلو است. از سويي اكثر كودكان طلاق مشكلات جدي كه احتياج به كمك حرفهاي داشته باشند، ندارند و از طرف ديگر تعداد بسياري از بچههاي طلاق دچار مشكل ميشوند. اين كودكان احساس ناراحتي بيشتري ميكنند و حتي چنين مشكلاتي تا پايان دوره نوجواني با آنها همراه خواهد بود. طلاق حتي در دوران جواني هم ميتواند اثرات گذشته را زنده نگه دارد. براي مثال يادآوري دوري از پدر يا مادر تا 10سال بعد هم ميتواند دردآور و غمناك باشد. از آنجايي كه جواني هم دورهاي است كه براي ايجاد روابط جديد با والدين به سختي ميگذرد، ميتواند براي اين افراد ايجاد اشكال كند. سوال مهم اين نيست كه كودكان طلاق مشكلات بيشتري دارند يا نه، بلكه اين است كه چه چيزي باعث ايجاد تغيير بين كودكان معمولي و كودكان طلاق ميشود؟
جواب اين سوال فقدان والده مورد علاقه، مشكلات اقتصادي، استرس، تضادهاي والدين و چيزهاي ديگر است. يافتههاي جديد، توجه ما را از اثرات طلاق به خاطرات تلخ و احساس درماندگي ناشي از طلاق بر كودكان جلب ميكند. بايد به اين مطلب اشاره كرد كه چگونه ميتوان به كودكان طلاق از همان ابتدا كمك كرد تا خاطراتشان را از حالت تلخ و احساس درماندگي خارج كنند.
آيا فرزند طلاق افسرده ميشود؟
همه كودكان در زمانهايي احساس غم و ناراحتي ميكنند. توجه داشته باشيد اگر وقفهاي در فعاليت كودك ايجاد شود، ميتواند اثرات افسردگي در آنها داشته باشد. طلاق والدين و از دست دادن يكي از آنها ميتواند علت بروز افسردگي در كودكان باشد، البته تمام بچههاي طلاق از افسردگي رنج نميبرند.
والدين براي جلوگيري از صدمات روحي و حفظ روابط سالم چه كاري باید انجام دهند؟
اگر والدين آرامش خود را حفظ كنند و از نظر احساسي متعادل باشند، كودكان نيز احساس بهتري پيدا ميكنند. والدين ميتوانند براي جلوگيري از مشكلات رواني، ورزش كنند و غذاي سالم بخورند، چون بهطور معمول ورزش ميتواند استرس ناشي از طلاق را كاهش دهد و خوردن غذاهاي سالم باعث احساس دروني بهتر ميشود. بهتر است والدين ارتباطشان با دوستان خود را حفظ كنند، ممكن است با جدايي زن و مرد برخي از روابط خانوادگي قطع شود ولي ديدار با دوستان، ذهن والدين از محيط طلاق را آزاد ميكند و باعث میشود بر این موضوع ناراحتکننده تمرکز نکنند. كار ديگري كه به والدين كمك ميكند، نوشتن احساسات افكار و خلقياتشان است كه ميتواند تنش را آزاد كند و عصبانيت و ناراحتي را از بين ميبرد. والدين ميتوانند با دوستانشان در مورد تلخي عصبانيت خود صحبت كنند. والدين بايد مراقب باشند تا احساسات منفي خود را با كودكان شريك نشوند. آنها ميتوانند لبخند را وارد زندگي كنند و طنز و شوخطبعي را به خود و فرزندانشان هديه دهند، اين مساله باعث از بين بردن استرس ميشود و در نهايت استفاده از راهنمايي مشاوران را فراموش نكنند.
شرق - شيوا بامداد