برای تشخیص خشم «خوب» از خشم «بد» یعنی برای اینکه بفهمیم یک فوران خشم میتواند حاصلی هم داشته باشد یا نه باید به
هدف خشم توجه نماییم. بلیک میگوید: «
هدف خشم حفظ مرزهای شخصی است. پس اگر کسی شما را دور بزند، به فضای شما تعرض کند، به شما توهین نماید، یا بدنتان را لمس کند، عصبانی میشوید و کاربرد ثمربخش خشم این است که بگویید گم شو». یک ویژگی شبکۀ اجتماعی که قضیه را پیچیده میکند این است که «کسی ممکن است روی هویت یا عقایدمان پا بگذارد». از سویی، حس طبیعیِ برآمده از ابعاد و مقیاس که در دنیای واقعی داریم (مثلاً یک غریبه ممکن است با چرخدستی فروشگاه از روی انگشتان پایتان رد شود، اما این غریبه سخت بتواند به سرشت ذاتیتان توهینی کند) در دنیای مجازی فرو میریزد. وقتی خود را در فضای مجازی معرفی میکنیم (چه باورهایی داریم، چه شکلی هستیم، چه میخوریم، چه کسی را دوست داریم)، گسترهای پهناور از مرزهای شخصیمان را عرضه میکنیم که هر کسی حتی تصادفاً میتواند به آنها تعرض کند. البته این کار معمولاً تصادفی نیست و آن را عمداً انجام میدهند.
اما آیا بد است اگر درازکشیدن در تخت و چککردن فیدهای خبری و گفتوگوهای آنلاینِ مورد علاقهتان برایتان هیجانآور است و باعث میشود برآشفتگی و خشم کوتاهی را تجربه کنید؟ آیا ممکن است این کار همان حس خوبِ جزئیای را برایمان فراهم کند که از سیگارکشیدن به دست میآوردیم؟ قطعاً واکنشی هورمونی در کار است (بلیک میگوید: «همیشه نمودی جسمانی وجود دارد؛ احساسات مندرآوردی نیستند»)، اما این واکنش آشکار نیست. نئوس اررو، پژوهشگر دانشگاه والنسیا، در پژوهش خود خشم ۳۰ مرد را (با سخنان «اولشخص») «برانگیخت» و با انواعی از تناقضات ظاهری روبهرو شد.
کورتیزول، یعنی
هورمون استرس، که انتظار داریم افزایش یابد پایین میآید؛ تستسترون بالا میرود و تپش قلب و فشار خون افزایش مییابد. اررو یک ویژگی عجیب در «سمتوسوی انگیزه» را کشف کرد: معمولاً احساسات مثبت باعث میشوند بخواهید به منبع نزدیکتر شوید، درحالیکه احساسات منفی میل به عقبکشیدن را در شما القا میکنند. اما خشم دارای نوعی «انگیزۀ نزدیکی» است که اررو آن را به زبان ساده توضیح میدهد: «معمولاً وقتی عصبانی میشویم، تمایلی طبیعی داریم تا خود را به چیزی که عصبانیت ما را برانگیخته نزدیک کنیم تا بکوشیم آن را از بین ببریم».
خشم هم مانند هر محرک دیگری دارای خاصیتی اعتیادآور است: به آن عادت میکنید و آنوقت بهدنبال چیزهایی میگردید که شما را عصبانی کند. خشم نوعی توهم قدرت را با خود به همراه دارد، درست همانطور که هالک شگفتانگیز بهنوعی از پتانسیل مخرب احساسات قویش احساس غرور میکند. «وقتی عصبانی میشم از من خوشت نمییاد» جملهای عجیب است. تنها پاسخ منطقی این است که «از هیچ کس موقع عصبانیت خوشم نمییاد». اما این جملۀ عجیب در سطحی عمیقتر و غریزی معنا مییابد.
خشم نه برای سلامت خودتان که برای سلامت کل جامعه پیامدهای مهمی دارد. خشمِ کنترلنشده محیط اجتماعی را آلوده میکند. هر بار فوران خشم توجیهی است برای فوران بعدی. و ما اکنون (مایلم فکر کنم بهصورت تصادفی) به فناوریای برخوردهایم که آن را تداوم بخشیده و تقویت میکند. البته گاهی این ماجرا ثمربخش است، اما غالباً هیچ هدفی ندارد. با نگاهی به ترامپ یا ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، که بهخاطر تأثیرگذاری سیاسی خشم خود را بیواسطه بیرون میریزند، بهروشنی در صحنۀ جهانی میبینیم که خشم تا چه حد دگرگونکننده است و چگونه تمام واکنشهای دیگر (واکنشهایی نظیر همدلی که افراد را کمتر به وجد میآورند) را کنار میزند.
افرادی که آنقدر از مخروطهای ترافیکی عصبانی میشوند که با ماشین به آنها میکوبند و سر کارگران شبنماپوش فریاد میکشند شاید منادی نوعی ناآرامی اجتماعی بزرگتر باشند و شاید هم نباشند، اما من دوران جان میجر و خط تلفنی شکایت از مخروط
11 او را به یاد دارم. مفهوم قندیلها، هر چه باشند، قطعاً چیز خوبی نیست.
پینوشتها:
• این مطلب را زو ویلیامز نوشته و در تاریخ ۱۶ مۀ ۲۰۱۸ با عنوان «
Why are we living in an age of anger – is it because of the ?50-year rage cycle» در وبسایت گاردین منتشر شده است.
منبع: هشتمین شمارۀ فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی- ترجمۀ
علیرضا شفیعینسب
•• زو ویلیامز (Zoe Williams) ستوننویس، روزنامهنگار و نویسندۀ انگلیسی است که برای نشریات گاردین و نیو استیتسمن مقالات مروری، تحلیل سیاسی و مصاحبه تهیه میکند.
1. passive-aggressive: نوعی اختلال رفتاری [مترجم].
2. هر دو سیاستمدار و عضو حزب کارگر بریتانیا هستند [مترجم].
3. Cliodynamics
4. Elite overproduction
5. Kondratiev wave
6. Cultural Dementia
7. Scapegoating: فرایندی که در آن، با استفاده از مکانیسمهای فرافکنی و جابهجایی، احساسات پرخاشگری، دشمنی و دلسردی را بر یک فرد یا گروه متمرکز میکنند [مترجم].
8. The Psychodynamics of Social Networking
9. ۳۸ degrees: وبسایت فعالیت سیاسی که ادعا میکند حامی عدالت، صلح، حقوق بشر و دموکراسی در بریتانیاست [مترجم].
10. Avaaz: وبسایت مؤسسهای آمریکایی با همین نام که ادعای فعالیت جهانی در راستای تغییر اقلیم، حقوق بشر، حقوق حیوانات، فساد و فقر را دارد [مترجم].
11. خطی تلفنی که جان میجر، نخستوزیر وقت بریتانیا، به شکایت از وجود بیدلیل مخروطهای ترافیکی در جادهها اختصاص داده بود [مترجم].