عمدهترین جملات بیان شده از سوی افرادی که خودزنی میکنند در قالب جملات زیر هستند:
«آزاد کردن فشار عاطفی که در درون فرد ایجاد شده است».
«کنترل استرس» یا «جلوگیری از احساسات بد».
بیش از نیمی از افرادیکه به خود آسیب میرسانند، تنبیه یا خشم درونی را بهعنوان انگیزهای برای خودزنی تأیید میکنند. این یافتهها مطابق با تحقیقات دیگریست که نشان میدهد یک سبک شناختی انتقادی شامل احساسات منفی شدید در مورد خود، ممکن است یک عامل خطر خاص برای خودزنی باشد. افرادی که مرتکب خودزنی میشوند، چندین نیاز را نشان میدهند. نیازهایی مانند تمایل به کمک گرفتن از دیگران یا تأثیرگذاری بر آنها، یا ایجاد نشانهای جسمی از پریشانی عاطفی خود. سایر نیازهایی که منجر به خودزنی میشوند، نیازهایی قابل شناسایی هستند که شامل رفتارهای ضد تجزیه (مثلاً ایجاد درد برای پایان بیحسی)، ضد خودکشی (مثلاً برای جلوگیری یا جایگزینی انگیزه خودکشی) و جستجوی احساس (مثلاً انجام کاری برای ایجاد هیجان) بودهاند.
ریشههای پدیده وارد کردن اشیاء زیر پوست
دکتر پگی اِندووِر، استاد روانشناسی دانشگاه فوردهام میگوید که وارد کردن اشیاء زیر پوست از اختلالهای روانپزشکی است که شامل رفتارهای عمدی بهمنظور «خودآسیبرسانی غیرخودکشیگرا» (non-suicidal self-injury) است که با مخفف NSSI از آن نام میبرند. این اختلال بیشتر از همه در میان نوجوانان اتفاق میافتد، اما تحقیقات جدیدتر نشان دادهاند که حتی کودکان 7 ساله هم ممکن است به چنین اقدامی دست بزنند.
بهگفته دکتر اندوور، محققان هنوز توجه زیادی به پدیده وارد کردن اشیاء زیر پوست نشان ندادهاند، اما روانشناسان نظریههایی درباره علت این کار دارند. به نظر بعضی از روانشناسان، این کار میتواند نوعی استراتژی مقابلهای باشد؛ یعنی راهی برای آرام کردن حالتهای خشماگین و عصبی، اضطراب یا استرس. گذشته از این، حتی ممکن است روشی برای نشان دادن آشفتگی عاطفی باشد یا در گروه رفتارهای آموختهشده از دیگران قرار بگیرد. این روانشناس میگوید که بسیاری از افرادی که به مشکل وارد کردن اشیاء زیر پوست دچار هستند، گزارش کردهاند که دوستان یا اعضای خانوادهشان هم چنین کاری را انجام میدهند. درحالی که بعضی محققان وارد کردن اشیاء زیر پوست و دیگر اشکال NSSI را یکی از علامتهای
اختلال شخصیت مرزی میدانند، اما دکتر اندوور میگوید که این مشکل در افراد مبتلا به اختلالات دیگر نیز اتفاق میافتد و حتی در میان افرادی هم که هیچگونه تشخیص خاصی درباره آنها داده نشده است، مشاهده میشود. تحقیقات دکتر اندوور نشاندهنده ارتباط نگرانکننده دیگری هم هستند: بسیاری از افرادی که خودـآسیبرسانی (self-injury) را گزارش کردهاند، در گزارشهایشان از افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نیز صحبت کردهاند.
دیدگاه روانشناسان بالینی درباره خودزنی
بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی تقریباً همیشه به نظر میرسد که در بحران به سر میبرند. چرخشهای سریع خلق در اینها شایع است: یک لحظه ممکن است نزاعطلب باشند، لحظهٔ بعد افسرده و لحظهای دیگر شاکی از این که هیچ احساسی ندارند. اینگونه بیماران ممکن است حملات روانپریشی با عمر کوتاه داشته باشند که اصطلاحاً حملات میکروسایکوتیک خوانده میشود، اما حملات شدید و تمامعیار روانپریشی در اینها دیده نمیشود؛ در واقع علایم روانپریشی که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی پیدا میکنند، تقریباً همیشه محدود، گذرا، و مشکوک است.
رفتار اینگونه بیماران بسیار غیرقابل پیشبینی است و از همین رو آنها تقریباً هیچ وقت به آن مقدار کارایی که در توانشان هست، دست نمییابند.
دردناک بودن ذاتی زندگی آنها در خودزنیهای مکرر آنها مشهود است. اینگونه بیماران برای جلب کمک دیگران، ابراز خشم، یا برای کرخت کردن خود در برابر حالت عاطفی فلجکنندهای که دارند، ممکن است رگ دست خود را بزنند یا به اشکال دیگری
خودزنی کنند.
محمد علی الستی جامعه شناس در گفتگو با میزان می گوید: «خودزنی» ریشههای متفاوتی دارد که یکی از آنها تظاهر به مظلومیت است. در این مورد فرد سعی میکند خود را مظلوم جلوه دهد تا توجهات دیگران را به خود جلب کرده و از این طریق امتیازاتی کسب کند. از دیگر نشانههای «خودزنی» میتوان از تظاهر به شجاعت نام برد. به طوریکه شخص خود را آماده به مبارزه نشان میدهد تا قدرت خود را به نمایش بگذارد. این افراد که در بیشتر مواقع مجرم یا سابقه دار هستند، از داشتن جای زخم چاقو در بدن خود لذت میبرند و آن را نشانه بزرگی میدانند، به همین دلیل به قول معروف سرشان برای دعوا درد میکند. این دو عامل در ظاهر متنقاض هستند، اما عده بسیاری از آنها به هر دلیلی استفاده میکنند که بهتر است تحت درمان قرار گیرند. به هر حال فردی که خودزنی میکند، نیازمند توجه است، اما نمیداند چگونه از روش درست، نظر بقیه را به سمت خود جلب کنند. همچنین این افراد سعی در گرفتن امتیازات مختلف با انجام این کارها را دارند که یکی از آنها میتواند با هدف گرفتن خسارت و دیه باشند.
رویکرد آلفرد
آدلر براساس این رویکرد، اقدام به خودزنی، از بیهدفی یا بدهدفی در زندگی و رشد احساس عقده حقارت در افراد ناشی میشود. به نظر آدلریستها، احساس حقارت نوعی احساس طبیعی و سالم و مفید برای همه و یک عامل انگیزشی برای انجام رفتارهای جبرانی در مسیر رشد و تعالی انسان است.
از نظر آدلر، احساس حقارت موهبتی بزرگ برای انسان است. با وجود این، چنانچه احساس حقارت در شخص به قدری شدید شود که نتواند به شیوههای سالم آن را جبران کند، به عقده حقارت تبدیل میشود که انسان را به سمت رفتارهای دیگر تخریبی یا خودتخریبی سوق میدهد. زمانیکه احساس حقارت که در بدو امر نوعی احساس طبیعی در انسان است، آنقدر شدت یابد که شخص نتواند به روشهای صحیح و معمول آن را برطرف کند، به عقده حقارت تبدیل میشود. هنگامی که عقده حقارت در شخص به وجود میآید، یعنی حقارت طبیعی در ذهن فرد آنقدر شدید شده است که برای کاهش آن خود را مجبور میبیند روشهای نامطلوبی را در پیش گیرد. افرادی که دچار عقده حقارت میشوند، گاهی برای کاهش حقارت خود، به جسم، آبرو و یا مال دیگران آسیب میزنند. برخی مواقع نیز به خودشان آسیب میزنند. این افراد با این عمل میخواهند توجه دیگران را به خود جلب کنند یا میزان احساس مسئولیت را در خویش کاهش دهند و این رفتار بیمارگونه را راه مناسبی برای رفع مسئولیت تلقی میکنند.
براساس نظر آدلر، کسی که اقدام به خودزنی میکند، آنقدر خود را حقیر، کوچک و ناتوان میپندارد که هر نوع اقدام به خودتنبیهی را برای خویشتن اجتنابناپذیر تصور میکند و از این طریق میخواهد فریاد برآورد که به من و نیازهای من توجه کنید. او از طریق خودزنی میخواهد توجه دیگران را جلب و جایگاهی برای خود کسب کند. برخی افراد از این طریق میخواهند بهنوعی شهامت احمقانه خود را به نمایش بگذارند.
از نظر آدلریستها، یکی از عواملی که احساس حقارت طبیعی را به عقده حقارت تبدیل میکند نازپروردگی است و علل دیگر آن انتخاب اهداف غیرواقعبینانهای است که شخص با روشهای معمول و سبک زندگی خود نمیتواند به آنها دست یابد. عقده حقارت انسان را به سمت رفتارهایی سوق میدهد که با میل طبیعی فرد برای خدمت به همنوع در تضاد است. به عبارت دیگر، رفتاری در او شکل میگیرد که به سمت تخریب خود و دیگران میرود.
براساس نظر آدلر، چنانچه بخواهیم فردی را که رفتار خودزنی دارد درمان کنیم، لازم است عقده حقارت شخص کاهش یابد. درمان زمانی آغاز میشود که ابتدا رابطهای حسنه و بسیار خوب با آنها برقرار شود. تجربه رابطه حسنه، صمیمانه و صادقانه طولانیمدت، حداقل به مدت یکسال، توسط والدین و اولیای مدرسه، بهخصوص معلم و مشاور و مربی تربیتی، برای درمان ضروری است. در فرایند این رابطه لازم است به آنها کمک شود از طریق مشاهده جنبههای مثبت شخصیت خود و اقدام به فعالیتهای مفید و سازنده، به ارزش وجودی خود پی ببرند. یکی از بهترین برنامههای درمانی برای دانشآموزان مبتلا به مرض خودزنی، تشویق آنها به فعالیتهای اجتماعی مفید و سازنده است. مشارکت دادن آنان در فعالیتهای اجتماعی و تشویق آنان در انجام امور خیر، اساس کفایت و ارزشمندی را در این افراد رشد میدهد. این فعالیت میتواند با همکاری سهگانه مشاور، معلم و مربی پرورشی مدرسه انجام شود.
رویکرد تحلیل روابط متقابل اریک برن
براساس این رویکرد، در انسان یک نیاز بسیار اساسی و مهم وجود دارد و آن نیاز به نوازش است. نوازش نوعی رفتار اجتماعی است که ما نسبت به دیگران ابراز میداریم یا دیگران نسبت به ما ابراز میکنند. نگاه کردن، سلام کردن، احترام گذاشتن و تحسین کردن، نمونههایی از نوازش هستند. نوازشها میتوانند مثبت یا منفی باشند. نگاه نکردن، بیتوجهی کردن و نادیده گرفتن یا حتی اهانت کردن و ناارزندهسازی رفتارها و عملکرد فرد، نوعی نوازش منفی است.
براساس نظر اریک برن، انسان همواره به نوازش نیاز دارد. چیزی که برای انسان غیرقابل تحمل است، نبود نوازش است که در آن شرایط انسان از لحاظ روانی و جسمی خواهد مرد. بنابراین، هر انسانی تلاش میکند به هر طریقی شده است به نوازش برسد. هر فردی ابتدا تلاش میکند نوازش مثبت دریافت کند. اگر موفق نشد، سعی میکند نوازش منفی دریافت کند. اگر باز هم موفق نشد، سعی میکند از درون و از طریق انزوا و تخیلپردازی به خود نوازش مثبت بدهد، اما اگر به مرحلهای برسد که حتی آن را نیز برای خود مقدور نداند، به خودزنی اقدام میکند. درواقع، خودزنی نوعی نوازش منفی خویشتن است. دانشآموزانی که دچار خلأ شدید نوازشگری مثبت از درون و بیرون هستند و حتی نمیتوانند نوازش منفی دریافت کنند، اقدام به خودزنی میکنند.
بنا به گفته اریک برن، علت اینکه این دانشآموزان حتی نمیتوانند از درون به خود نوازش دهند، آن است که در بانک نوازشی خود تجربه دریافت هیچ نوع نوازش مثبتی را نداشتهاند یا اگر نوازشهای مثبتی نسبت به آنها اعمال شده، همواره نوازشهای کاذب و دروغین بوده است. اریک برن ادعا میکند خودزنی نوعی بازی و نمایش است که شخص از آن طریق میخواهد نیاز به دریافت نوازش در خویشتن را تأمین کند. فردی که خودزنی میکند، تصمیم گرفته است حالت بالغانه خود را رها کند و همواره رفتار و حالت کودکانه در پیش گیرد.
از نظر اریک برن، بهترین راه برای درمان چنین افرادی در پیش گرفتن رفتار بالغانه در برابر رفتار کودکانه آنان است. معلم و مشاور در مقابل چنین دانشآموزی لازم است کاملاً خونسرد و عاقلانه رفتار کند. رفتار معقولانه و بدون سرزنش توأم با ارائه نوازشهای مثبت و صادقانه به آنان، مناسبترین راه درمان آنهاست. چنانچه معلمی دلسوز و مهربان، بدون قید و شرط، با این دانشآموزان گفتوگو کند، برای آنان وقت بگذارد، آنان را بهخوبی تحویل بگیرد، نکات مثبت آنان را به آنان گوشزد کند و توجه و ارزش اجتماعی فراوان و صادقانه به آنان اعمال کند، احتمالاً بهبود خواهند یافت.
رویکرد ویلیام گلاسر
براساس رویکرد گلاسر، هر رفتاری که انسان انجام میدهد برای رسیدن به یک یا چند خواسته است. خواستههای انسانها بسیار متعدد و متنوعاند و از
پنج نیاز اساسی سرچشمه میگیرند. این نیازها عبارتاند از:
۱. نیاز به خوشی؛
۲. نیاز به آزادی؛
۳. نیاز به قدرت؛
۴. نیاز به تعلق، هویت، محبت، توجه و عشق؛
۵. نیازهای مربوط به بقا مانند غذا، لباس، پوشاک، اکسیژن و آب.
براساس نظر گلاسر، هر انسانی بر رفتار خود کنترل دارد و مسئول رفتار خویش است. هر عملی که ما انجام میدهیم، برای رسیدن به یکی از خواستههایمان است. خودزنی مانند هر رفتار دیگر، عملی است که برای رسیدن به یک یا چند خواسته سر میزند. گاهی شخص از طریق خودزنی میخواهد به قدرت دست یابد و بر دیگران مسلط شود و از این طریق دیگران را تحت کنترل خود درآورد و گاهی نیز از طریق خودزنی میخواهد بهنوعی خوشی آرامش دست یابد. زیرا خودزنی اندورفین یا مواد شبیه به مورفین در مغز ترشح میکند که بهطور موقت موجب حال خوش میشود. گاهی نیز فرد با خودزنی میخواهد از خویشتن سلب مسئولیت کند و ظاهراً به آزادی کاذبی برسد. به هر حال، خودزنی رفتاری است که فرد آن را انتخاب میکند تا به خواستههایش در موقعیت اکنون برسد. وقتی از اشخاصی که خودزنی کردهاند، سؤال شود شما با انجام این کار میخواستید به چه چیزی برسید یا چه خواستهای برای شما تأمین میشود، برخی به صراحت و روشنی پاسخ شما را میدهند. اما برخی بهراحتی نمیتوانند پاسخ روشنی به این سؤال بدهند.
براساس نظر گلاسر، افرادی که خودزنی میکنند، خودشان رفتار خود را انتخاب میکنند و مسئول رفتار خودشان هستند. آنها میتوانند برای رسیدن به خواستههای خود رفتار دیگری را انتخاب کنند، ولی براساس آنچه در دنیای کیفی آنان تجربه شده است و براساس آلبوم تصویر ذهنی خویش، تصور میکنند بهترین راه رسیدن به خواستههایشان، اقدام به خودزنی است. براساس این رویکرد، برای درمان کسانی که اقدام به خودزنی میکنند، پس از برقراری رابطه دوستانه و غیرقضاوتگرانه، بهترین کار آن است که ابتدا از آنان سؤال شود از طریق اقدام به خودزنی به دنبال رسیدن به چه خواستهای بودهاند؟
به عبارت دیگر، از طریق انجام عمل خودزنی میخواهد به چه چیزی برسد؟ سؤال دومی که از او پرسیده میشود آن است که آیا اقدام به خودزنی موجب شد به خواستههای خود برسند یا خیر؟ اگر از این طریق به خواستههای خود رسیدند، هزینه و قیمت این رفتار چقدر است؟ انسان برای رسیدن به خواسته خود رفتارهای زیادی را میتواند در پیش گیرد که به مراتب کمخطرتر و حتی مفیدند. باید به دانشآموز کمک کرد این را دریابد که برای رسیدن به خواستهها، بینهایت روش مفید و خوب وجود دارد؛ روشهایی که نه تنها هیچ خطری ندارند؛ بلکه همواره باعث رشد و تعالی شخصیت میشوند. نکته مهم اینجاست که دانشآموز باید به این مسئله واقف شود که رفتارهای پرخطر مانند خودزنی، او را به خواستههایش نمیرسانند و اگر هم برسانند، آسیبهایی که به لحاظ روانیـ اجتماعی و جسمی بر او وارد میکنند، بسیار پرهزینهتر از رفتارهای سالمی است که در این باره میتواند در پیش گیرد.
ویدیوی مرتبط
رابطه خودزنی با خودکشی
این کار اغلب با هدف خودکشی انجام نمی شود، بلکه به عنوان راهکاری برای فرار از موقعیت استرس زا یا افکار منفی، تحمل رنج عاطفی، خشم شدید و ناامیدی صورت می گیرد.
اهمیت مراقبت
سوءتفاهمهای زیادی در مورد خودزنی در مراکز اورژانس و مراکز بستری وجود دارد. NSSI یا خودزنی اغلب بهعنوان اقدام به خودکشی تعبیر میشود، زیرا غالباً شامل بریدگی مچ دست است.
افتراق بین NSSI و رفتارهای خودکشی برای شناسایی مناسب، مفهومسازی و درمان موثر این موضوعات بسیار مهم است. اقدامات خودزنی که برای تنظیم برخی از پریشانیهای عاطفی انجام میشود، معمولاً بهصورت سرپایی قابل درمان است. بنابراین بسیارمهم است که پزشکان بدانند چگونه NSSI را از اقدام به خودکشی، برای تعیین یک برنامه درمانی، تشخیص دهند.
NSSI یا خودزنی یک چالش است. از بسیاری جهات از رفتار خودکشی متمایز است و باید بر همین اساس مدیریت شود. با این حال، خصوصیات و اهداف مشخصی بین کسانی که خودزنی میکنند و کسانی که به قصد خودکشی اقدام به خودزنی میکنند، بهعنوان وسیلهای برای کنار آمدن با احساسات منفی، وجود دارد. شاید یکی از پارادوکسترین ویژگیهای خودزنی این باشد که اکثر افرادیکه به خود آسیب میرسانند، این کار را بهعنوان وسیلهای برای تسکین درد عاطفی یا تسکین احساس پوچی و بیحسی گزارش میکنند.
در مقابل، قصد خودکشی معمولاً شامل انتخاب روشی بسیار کشنده با هدف پایان دادن به زندگی است. چیزی که ما میدانیم این است که رفتارهای خودآزارگری یا NSSI با افزایش خطر اختلالات روانی (مثلاً پریشانی، انزوا و مکانیسمهای مقابلهای ناسازگار) و خطرات جسمی (مثلاً جای زخم، عفونت و مرگ تصادفی) همراه است. در این حال روانشناس باید بیمار را با کنجکاوی محترمانهای ارزیابی کند. موضعی محترمانه و بدون قضاوت؛ و بهیاد داشته باشد که درک عملکردهای خودآزاری در فرد به زمان زیادی نیاز دارد.
گرچه هدف از خودزنی، خودکشی نیست، اما بین خودآسیبی و خودکشی ارتباط پیچیدهای وجود دارد. خود آسیبی به عنوان رفتار خودخواهانه، بهطور بالقوه تهدید مرگ را درخود دارد. همچنین خطر فزاینده خودکشی در افرادی که به خود آسیبی مبتلا هستند وجود دارد؛ و در برخی تحقیقات غیررسمی ۴۰ درصد خودکشیها، ناشی از خود آسیبی بودهاست.
رعایت نکاتی به منظور کاستن از مشکلات اجتماعی جوانان:
1- به نوجوانان و جوانان باید آموخت که عواملی در اجتماع وجود دارند که همیشه آنها را تهدید می کنند مانند: رقابتها، تبعیضها، شکستها، محرومیتها، حسادتها، بد نامیها، دروغها و سیاست بازیها.
2- کمک به برنامه ریزی صحیح برای اوقات فراغت و تقسیم بندی اوقات فراغت جهت درس، تفریح و سرگرمی، ورزش و هنر، مطالعه کتابهای مفید و مباحثه با اشخاص مطلع و صالح، شرکت در اجتماعات مذهبی، ترتیب دادن گردشهای علمی، نوشتن خاطرات روزانه.
3- برچیدن مظاهر و مراکز فساد و از دسترس خارج نمودن مواد مخدر، مجلات و فیلم های مبتذل، مشروبات الکلی، وسایل قمار.
4- ایجاد تفریحگاههای مناسب، کتابخانهها، باشگاههای ورزشی، نمایشگاههای علمی و هنری، برقراری گردشهای مسافرتی،علمی،تحقیقی و تفریحی و ایجاد انجمنهای فرهنگی،مذهبی، اجتماعی و ورزشی که از خیابان گردی، هرزگی، فساد و پوچگرایی جوانان میکاهد.
5- ایجاد مراکز مشاوره در همه نقاط کشور و استفاده از افراد مسؤول، متعهد، تحصیل کرده، خوش فکر وصالح، برای پاسخگویی به چون و چراهای آنها.
از دست والدین چه کاری برمیآید؟
در درجه اول، تلاش برای صحبت کردن مثبت و اثربخش با نوجوان باید در دستور کار والدین قرار بگیرد. بهگفته دکتر اندوور، «والدین باید متوجه باشند که اگر درباره مشکلات با فرزندشان حرف بزنند، باعث شروع رفتارهای ناسالم در او نمیشوند. صحبت کردن با نوجوان مساوی با تحریک کردن او برای انجام این رفتارها نیست. البته والدین باید برای برقراری ارتباط صحیح با نوجوان تلاش کنند».
تشخیص پدیده «وارد کردن اشیاء زیر پوست»
در نوجوانان نوجوانانی که دست به چنین کاری میزنند، معمولا سعی میکنند تا این مشکل را پنهان کنند، بنابراین والدین باید به نکات زیر توجه داشته باشند.
به نشانهها توجه کنید: اگر فرزندتان حتی در هوای شدیدا گرم و حتی در خانه ترجیح میدهد لباسهای کاملا پوشیده را انتخاب کند یا اگر هرگز خودش را در شرایطی قرار نمیدهد که مثلا کسی در حمام یا استخر بدنش را ببیند، احتمال دارد که شما با مشکل وارد کردن اشیاء زیر پوست مواجه باشید.
با نوجوان صحبت کنید: وقتی نوجوان درباره وقوع همین مشکل برای یکی از دوستانش صحبت کرد یا اگر شما خبری را درباره این ماجرا شنیدید، از فرصت استفاده کنید و در فضایی دوستانه سعی کنید از نوجوان بخواهید که دلیل چنین کاری را از منظر خودش برای شما توضیح دهد. حتی بهتر است که درباره شیوه متوقفسازی این کار هم از او نظرخواهی کنید.
درمان نوجوان را جدی بگیرید: اگر متوجه شدید که نوجوان اشیایی را زیر پوست یا درون بدنش وارد میکند، حتما این اتفاق را جدی بگیرید. روانپزشکان با تجویز داروهای مناسب میتوانند به درمان مشکلات او کمک کنند و در ادامه او را برای رفتاردرمانی به یک روانشناس معرفی کنند.
درمان اختلال «وارد کردن اشیاء زیر پوست»
درمان خودزنی در روانشناسی
کنار گذاشتن خودزنی بهدلیل تبدیل این رفتار به عادتی طبیعی، بسیار دشوار است. درمان موثر شامل آموزش مهارتهای رفتاری شناختی و آموزش راههای جدید برای تنظیم تجربیات عاطفی افراد است. که به آنها امکان میدهد از آسیبزدن به خود رها شوند. در این موارد، آنها ممکن است بدن خود را با تجربیاتی هولناک و آسیبزا مرتبط کنند. نشان داده شده است که تعدادی از رویکردهای مختلف رواندرمانی برای افرادی که خودزنی میکنند، مفید است. این مسئله بهویژه هنگام تشخیص شیوع NSSI در میان نوجوانان و جوانان نگرانکننده میشود. در نتیجه، پزشکان با چند دستورالعمل بالینی عملی و درمانهای پشتیبانی تجربی برای این جمعیت سعی در درمان آنها میکنند.
رویکردهای مختلفی در روانشناسی بیشترین تجربیات را برای کاهش رفتارهای خودزنی نشان دادهاند. بهویژه مداخلات CBT که یک مولفه حل مسئله را در درمان ادغام میکنند و رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) که برای رفع سایر نگرانیهای سلامت روان طراحی شدهاند.
به نظر میرسد که رفتاردرمانی دیالکتیکی (Dialectical behavior therapy) یا DBT که برای درمان اختلال شخصیت مرزی کاربرد دارد، برای کمک به کاهش خودـآسیبرسانی هم موثر است. DBT نوعی رفتاردرمانی شناختی است که مهارتهای مقابله با رفتارهای ناسالم و تلاش برای تغییر آنها را به بیماران آموزش میدهد.
دکتر اندوور هماکنون درحال کار روی نوعی رفتاردرمانی ویژه برای مقابله با مشکلات خودآسیبرسانی غیرخودکشیگرا است یا NSSI که پدیده وارد کردن اشیاء زیر پوست را هم شامل میشود.
درمان شناختی رفتاری خودزنی (CBT)
CBT بر تغییر نحوه تفکر افراد متمرکز است. افکاری که بر احساس آنها تأثیر میگذارد و به نوبه خود رفتار را هدایت میکند. تمرکز بر توسعه مهارتها به ویژه در حل مسئله وجود دارد. از جمله: توسعه استراتژیهای مقابلهای سازگار، تکنیکهایی برای برنامهریزی قبل از وقوع حادثه، مدیریت قرار گرفتن در معرض شرایط دشوار، تکنیکهای شناختی برای شناسایی و به چالش کشیدن افکار، باورها و نگرشهای ناکارآمد و تخمینهای بیش از حد احتمال نتیجه منفی و تکنیکهای آرامش و آرامسازی ذهنی.
رفتار درمانی دیالکتیک (DBT)
DBT یا رفتار درمانی دیالکتیکی خودزنی، شواهد محکمی برای کاهش رفتارهای خودزنی نشان داده است. DBT ترکیبی از مهارتهای آموزش، پیشگیری از مواجهه و پاسخ، مدیریت احتمالی، آموزش حل مسئله و استراتژیهای اصلاح شناختی با ذهنیت، اعتبارسنجی و استراتژیهای پذیرش است. نشان داده شده است که DBT بسیار کارآمد است. زیرا به بینظمی هیجانی که بر اساس عملکرد فرد تشکیل شده است، میپردازد.
DBT به افراد کمک میکند تا با تأثیرات و افکار منفی کنار بیایند و مهارتهای حل مسئله را پیدا کنند. این رویکرد برای استفاده بزرگسالان سازگار شده است، اگرچه هیچ مطالعه کنترل تصادفی برای ارزیابی اثربخشی آن وجود نداشته است. با این حال، DBT به رویکردی برای کار با افرادی تبدیل شده است که در معرض خطر NSSI قرار دارند. شواهد نشان میدهد این یک روش درمانی موثر در کاهش رفتارهای خودزنی در بزرگسالان بهویژه در افرادی است که اختلال مرزی در آنها تشخیص داده شده است.
گروه درمانی هیجان محور (ERGT)
ERGT ترکیبی از بخشهای DBT، درمان متمرکز بر احساسات (EFT) و درمان بر اساس پذیرش و تعهد (ACT) است. و نویدبخش نوعی درمان در بزرگسالانی است که دچار خودزنی میشوند. ERGT برای کمک به NSSI و ساز و کارهای اساسی مشکلات در تنظیم احساسات و ایجاد روشهای سازگارتر برای پاسخ به احساسات ایجاد شده است. این ابعاد آگاهی عاطفی است برای درک و پذیرش و استفاده از استراتژیهای غیر اجتنابی برای تنظیم احساسات و پذیرش حالات شدید هیجانی، بهویژه تمایل به تجربه احساسات منفی بهعنوان بخشی از پیگیری فعالیتهای معنیدار و افزایش پذیرش عاطفی.
توضیح:
*در ایران عدهای(بیشتر بزرگسالان) به خودزنی اقدام میکنند تا دیه دریافت کنند و این را به دلیل نیاز و فقر انجام میدهند. مدیرکل پزشکی قانونی استان خراسان در ۵ تیر ۱۳۹۶ اعلام کرد تعداد افرادی که برای دریافت «دیه» اقدام به «خودزنی» میکنند نسبت به سال قبل افزایش پیدا کردهاست.
در حال حاضر خودزنی جرمانگاری نشده است، اما نیاز است که قانونگذار به سمت جرمانگاری مواردی برود که فرد با ادعای نزاع یا تصادف برای خود ایجاد صدمه میکند و بعد میخواهد دیگری را وادار به جبران خسارت کند.
منابع:
*هارولد کاپلان و بنیامین سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، دو: ۴۲۱