اختیار هر یک از دو طرف ازدواج، در گزینش همسر، اصل دیگری است که دوام و استحکام پیوند زناشویی به آن وابسته بوده و از تشبیه همسران به لباس نیز استفاده میشود.
بدیهی است که فرد در انتخاب نوع لباس برای خویش آزاد است و میتواند در چارچوب قوانین و مقررات اجتماعی و با در نظر داشتن مصالح خود و جامعه، لباس مطلوب و دلخواه خود را انتخاب کند. بر همین اساس، اختیار و آزادی افراد در انتخاب همسر با رعایت مصالح فردی و اجتماعی و ملاحظه مقررات دینی و حکومتی امری روشن و پذیرفته شده است.
اگر این باور را بپذیریم که انتخاب همسر همانند انتخاب لباس برای رسیدن به آرامش است، باید قبول کنیم که فرد در انتخاب خویش آزاد باشد و ازدواج تحمیلی نمیتواند آرامش مورد نظر را برای او فراهم سازد.
نکته جالب آن که در این آیه خداوند تنها زن را لباس مرد نخواند، چرا که اگر به همین حد اکتفا میکرد، مرد حکم بدن و زن تنها حکم لباسی را داشت که تنها ویژگیاش حفاظت، زینت و... مرد بود و خود وجودی تبعی و طفیلی پیدا میکرد. اما خدای متعال همان طور که زن را لباس مرد نامید، مرد را نیز لباس و پوشش زن دانست و با این بیان علاوه بر آن که بر مساوات زن و مرد صحه گذاشت، حق اختیار و انتخاب را نیز برای هر دو قایل شد و به زن نیز همچون مرد اجازه داد که همسر خود را با توجه به علایق و رغبتهای خویش انتخاب کند و از پذیرش همسری تحمیلی که نه تنها موجب آرامش او نیست، بلکه سلب آرامش او را به همراه دارد، اجتناب کند.
امام صادق (علیه السلام) در روایتی بر موضوع اختیار در انتخاب همسر تصریح کرده و در پاسخ به ابن ابی یعفور که از آن حضرت پرسیده بود: میخواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم فرد دیگری را در نظر گرفتهاند فرمود:
«تَزَوَّجِ الَّتی هَوَیْتَ وَدَعْ الَّتی یَهْوی اَبَواکَ»
«با زنی ازدواج کن که خود میخواهی و زنی را که پدر و مادرت میخواهند رها کن».
البته این توصیه به معنی نادیده گرفتن دیدگاه والدین و بی اعتنایی به آنان نیست، بلکه فرزند لازم است نظرات آنان را به عنوان شفیقترین افراد نسبت به خود ملاحظه کند، اما با این وجود نباید در صورت بی رغبتی، تحت فشار والدین یا به منظور تکریم آنان، با فردی که مطلوب او نیست ازدواج کند، این گونه ازدواجهای تحمیلی یا شبه تحمیلی علاوه بر آن که برای خود فرد مخاطره آمیز است، نتیجه مطلوبی برای طرف مقابل نیز به همراه نخواهد داشت و به سلب آرامش از والدین فرد نیز منجر خواهد شد.
نقش و نفوذ پدر و مادر بی آن که حتی کلمهای به زبان بیاورند بسیار قدرتمند است. هر اندازه کسی دقیق و مراقب باشد به شکلی تحت تاثیر نظرات پدر و مادر خود قرار دارد؛ اگر پدر و مادر باهوش و مدبر باشند هنگام انتخاب به همه اینها توجه میکنند. با فرزندانشان مشورت میکنند و مطالب مهم را در اختیار آنها قرار میدهند. اما انتخاب به هر صورت بر عهده کسی است که قصد ازدواج دارد، در غیر این صورت مشکلاتی پیش میآید.
سرانجام اگر فرد به این نتیجه رسید که همسر مورد نظر را به درستی انتخاب کرده ولی والدین و اطرافیان با این نظر مخالف باشند، باید:
- باز و پذیرا باقی بماند و خود را مسوول تصمیم گیری بداند.
- عجله را کنار گذاشته، بی جهت شتاب نکند.
- در زمانی مناسب از والدین و اطرافیان بخواهد که تمامی دیدگاههایشان را در میان بگذارند.
- به دقت نظرات آنها را با نظرات خود مقایسه کند و ببیند که آیا زمینهای هست که حق با آنها باشد؟ و اگر چنین است آیا تصمیم او را تغییر میدهد.
- چند جلسه مشاوره ممکن است سببی باشد تا از اتخاذ یک تصمیم مخرب خودداری کند و یا سببی باشد تا با اطمینان خاطر به تصمیمی که گرفته است، عمل کند.
برنا