کمی جلوتر دو راننده بر سر یک تصادف کوچک با یکدیگر درگیر میشوند، صدای ناسزا گفتن و پرخاشاشان بلند است. خیابان قفل شده و مسافرانِ تاکسیها و ماشینها به مرور عصبانی میشوند، به ساعتهایشان نگاه میکنند، شروع میکنند زیر لب غر زدن؛ "بس کنید بابا"، "چه وضعیتیه؟"، "چرا کسی جداشون نمیکنه؟" و... و اینگونه یک روز معمولی در یکی از خیابانهای شهر برای دقایقی پر از خشم، تنش و اضطراب میگردد. اتفاقی که در کل روز بارها در خیابانهای دیگر تکرار میشود.
بیستوهشتم دی ماه 1393 بود که اولین کلینیک و مرکز کنترل خشم با همکاری وزارت ورزش و جوانان و معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران رسما آغاز به کار کرد. هدف این مرکز بنابر گفته متولیان آن آموزش و کمک به افراد، یه خصوص جوانان، برای کنترل خشم و برخورد با آن است. این مرکز جدیدا خبر از تاسیس دو مرکز دیگر کنترل خشم در استانهای البرز و خوزستان داده است.
محمود گلزاری (معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان) گفته است: افزایش خشونت در میان جوانان 18 تا 24 سال و همینطور جوانان 25 تا 34 سال موضوعی جدی است و باید برای آن کاری انجام داد.
آمار قتلها، خشونتهای فیزیکی و درگیریهای منجر به جراحت بخشی از افزایش خشم در جامعه را به صورت ملموس نشان میدهد. در هرساعت در شهر تهران 12 نزاع رخ میدهد. این آمار در کل کشور به 72 درگیری منجر به جراحت در هر ساعت میرسد. در هشت ماه اول سال گذشته پزشکی قانونی آماری از 75 هزار مراجعهکننده به دلیل نزاع داده بود. این آمار در استانهای مختلف پراکنده و گسترده است. غیر از این دست از خشونتها و خشمها که خشونتهایی فیزیکی هستند، خشونتها و خشمهای غیرفیزیکی را نیز باید در نظر گرفت.
با توجه به آمار روزافزون افزایش خشم و عصبانیت در جامعه، طرح احداث کلینیکهای کنترل خشم در نقاط مختلف کشور تا چه حد میتواند موثر باشد؟ این اقدام شهرداری و وزارت ورزش و جوانان الگویی از مراکز مشابه در کشورهای توسعهیافته است. اما تا چه حد میتوان از این مراکز در ایران مانند کشورهای توسعهیافته پاسخی درخور گرفت؟
دکتر مصطفی اقلیما در گفتگو با فرارو میگوید: "پیش از هرچیز باید به دنبال علل و عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افزایش در جامعه بگردیم. بدون ریشهیابی و اصلاح ساختارها و تنها با ایجاد چند کلینیک که معلوم نیست چقدر از آنها استقبال شود نمیتوان امید چندانی به کاهش خشم در جامعه داشت."
این مددکار اجتماعی گفت: هنگامی که یک بیماری سخت در جامعه شروع به شیوع پیدا میکند، درمان میتواند به صورت فردی و مقطعی مشکل را حل کند، اما تا وقتی ریشهها و دلایل بیماری کشف نشود و از بین نرود، آن بیماری همچنان وجود خواهد داشت و رشد خواهد کرد. خشم را نیز باید یک بیماری دانست که درمان آن تنها به صورت مقطعی آن را کاهش خواهد داد.
این مراکز کارایی ندارند
اقلیما همچنین در ادامه با اشاره به وضعیت اجتماعی و اقتصادی نامناسب جامعه اظهار کرد: وقتی حقی ناحق شود، به کسانی زور گفته شود، پارتیبازی وجود داشته باشد و... خشم به مرور در لایههای جامعه شکل میگیرد. چطور ممکن است وقتی فردی بیکار است، در کلینیکهای کنترل خشم از اون بخواهیم خشمش را کنترل کند؟ آیا این منطقی است؟ در حالی که باید ابتدا مشکل بیکاری فرد حل گردد. تا زمانی که زیرساختهای اجتماعی اصلاح نگردند این مراکز کارایی نخواهند داشت.
رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی همچنین در ادامه گفت: این دست از اقدامات، برای ما بدل به عاداتی بیهوده و بیثمر شده است. چرا که ما این تجربه را در تاسیس کلینیکهای ترک اعتیاد داشتهایم؛ زمانی ما تا جایی که توانستیم مراکز ترک اعتیاد ساختیم و افراد را برای رجوع به آن تشویق کردیم. اما آیا تاثیری در کاهش اعتیاد داشت؟ خیر! کشور ما همچنان افزایش آمار اعتیاد را تجربه میکند. ناکارآمدی مراکز کنترل خشم نیز میتواند به مرور زمان ثابت شود. تجربه سایر کشورها نشان داده که احداث چنین مراکزی به خودی خودی هیچ تاثیر و کارکرد مفیدی نخواهد داشت.
همه میدانند!
دکتر مصطفی اقلیما با انتقاد از کمکاری مسئولین در حل مشکلات اجتماعی تصریح کرد: همه ما، از مردم گرفته تا مسئولین، میدانیم که دلیل بروز خشم در کجاست. همه میدانند تصادفات خیابانی، قتلها، درگیریها و... چرا در حال گسترشاند و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این مشکل برای همه مشهود است. ما همه میدانیم فقر، حقکشی، بیکاری، عدم ناامنی و... مولد خشم هستند، اما کاری نمیکنیم! مسئولین بهجای انجام کاری اساسی و با پشتوانه قوی پژوهشی، مانند هربار، تنها به سراغ بازکردن مراکز جدید میروند که راهی نیز برای پول درآوردن برای برخی از افراد خواهد شد.
وی با ذکر مثال دیگری از مراکزی که برای حل مشکلات ناکارآمد بودهاند در ادامه گفت: مراکز مشاورههای ازدواج نیز مثالی دیگر در این زمینه است. برای جلوگیری از طلاق دفاتر مشاوره ازدواج ایجاد شد که با هزینه بالا برای اکثر افراد جامعه آغاز به کار کردند. اما آیا این مراکز از آمار طلاق کاستند؟ خیر! چرا که در این مورد نیز به راحتی نمیتوان جلوی طلاق را گرفت و باید آن را ریشهیابی و علتیابی کرد.
وی گفت: آمارها نشانمیدهند که 70 الی 80 درصد از مردم دچار عصبانیتی اجتماعی هستند. عصبانیتی که دارو و درمان ندارد، چرا که علت روشن آن پیگیری و حل و فصل نمیگردد.
رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی در انتها و با تاکید بر دو اصل "شایستهسالاری" و "پاسخگویی" گفت: امیدوارم که مسئولین روزی به اهمیت "شایستهسالاری" و "پاسخگویی" در جامعه پی ببرند و آن را راهکار قرار داده و به آن عمل کنند. اما متاسفانه در حال حاضر ما "قانونمندی" و "سیستمبندی" صحیحی در حوزههای مختلف نداریم و خشم تنها یکی از تبعات چنین وضعیت اجتماعیای است.
فرارو