میگنا: «کیک تولد بچه من باید بزرگتر از دیگران باشد»،«هر سال باید طلا و جواهراتم را عوض کنم تا چشم فامیل را دربیاورم»، «چون فلانی خودرویش را عوض کرده، من هم باید عوض کنم» و ... . حتما شما هم دوروبرتان افرادی را دیدهاید که مدام در حال مقایسه زندگی خودشان با دیگران هستند و مدام چشمشان دنبال این است که دیگران چطور زندگی میکنند، چه چیزهایی دارند، چه سفرهایی میروند و بعد از این مقایسه، حالشان بد میشود.
چشموهم چشمی یعنی هر چیزی که دیگران دارند، من هم باید داشته باشم و عزت و احترام و احساس رضایت من وابسته به این موضوع است. مشکلی که معمولا خانمها بیشتر به آن دچار میشوند و شبیه یک بیماری پیش رونده، روح و روان و زندگی آنها را در بر میگیرد اما ریشه این مشکل چیست، چه آسیبهایی دارد و چطور باید آن را مدیریت کنیم؟
ریشه چشموهمچشمی
یکی از علل چشموهمچشمی و حسادت به دیگران، ضعف در اعتمادبهنفس است. احساس حقارت درونی و ذهنی باعث میشود فرد خودش را کمتر از دیگران و دیگران را خیلی دست بالا ببیند و چون از درون احساس تهی بودن دارد، میخواهد خودش را شبیه دیگران کند و با رقابت ناسالم و چشموهم چشمی برای خودش احترام، شان و اعتبار کسب کند.
نداشتن هدف در زندگی: زمانی که افراد در زندگی معنا و هدف مشخصی ندارند، شروع میکنند به کنجکاو شدن در زندگی دیگران و آرزو کردن اهداف و معنای زندگی دیگران.
تربیت: خانمی که از کودکی در محیطی رقابتی و مقایسه کننده قرار گرفته است در بزرگ سالی نیز دچار چشموهم چشمی میشود.
نارضایتی از زندگیمشترک: هنگامی که افراد از زندگی مشترک یا شغلی خود رضایت ندارند، در دام چشموهمچشمی میافتند. آنها فکر می کنند دیگران حتما زندگی بهتر و بدون مشکلی دارند.
چشموهمچشمی چه مشکلاتی ایجاد میکند؟
چشم و همچشمی آرامش افراد را سلب میکند. افرادی که دچار چشموهمچشمی هستند، نعمتهای زندگی و خوشبختی خود را نادیده می گیرند و حسرت چیزهایی را می خورند که دیگران دارند. این طرز فکر به مرور منجر به حس غم و ناامیدی میشود. چشموهمچشمی نمیگذارد از چیزهایی که خودمان داریم، لذت ببریم و ما را دچار نداشتن لذت عمیق می کند که از علایم افسردگی است. همچنین فشار دایمی برای رقابت ناسالم با دیگران، احساس اضطراب ایجاد میکند.
اختلافات خانوادگی: تمرکز زیاد بر داشتههای دیگران و فشار به همسر و فرزندان برای به دست آوردن آن چه دیگران دارند، تبدیل به یک جنگ روانی همیشگی در خانواده میشود و این اتفاق، یکی از آسیبهای چشم و همچشمی است.
درجا زدن در زندگی: بر خلاف آنچه اغلب افراد فکر میکنند، چشموهمچشمی موجب پیشرفت فردی نمیشود. در چشموهمچشمی افراد بر اساس اهداف و خواستههای واقعی خودشان پیشرفت نمیکنند بلکه درگیر یک رقابت ناسالم و فرسوده کننده میشوند.
برای رهایی از دست این مشکل، مثلا اگر اعتماد به نفستان پایین است، از یک روان شناس کمک بگیرید یا کتابهای خودیاری در این حوزه را مطالعه کنید. اگر مشکلاتی در زندگی مشترک یا شغلی دارید به جای تمرکز بر زندگی دیگران و چشموهمچشمی بر سر مسائل ظاهری و بیهوده، سعی کنید بر حل مشکلات خانوادگی و شغلی خودتان تمرکز کنید. چشموهمچشمی بر سر ظواهر زندگی و رقابت با زندگی دیگران، میزان رضایت شما از زندگی مشترک و شغلی را افزایش نخواهد داد بلکه فقط شما را از حل مسائل واقعی زندگیتان دور میکند.
از داشتههایتان یک فهرست تهیه کنید: مهم نیست این نعمتها بزرگ هستند یا کوچک. افرادی که گرفتار چشموهمچشمی هستند، نقاط مثبت زندگی خود را نمیبینند. یک فهرست از چیزهایی که دارید، بنویسید و آن را جایی در معرض دیدتان قرار دهید، هر روز بخوانید و به خاطر آنها شکرگزاری کنید.
چشموهمچشمی را به الگوبرداری سالم تبدیل کنید: به جای تمرکز بر موفقیتهای ظاهری دیگران، از خودتان بپرسید آنها چقدر تلاش و چه مسیری را طی کردهاند تا به این موفقیتها رسیدهاند؟ و از تلاش آنها الگوبرداری کنید. همچنین روی چیزهایی که خودتان دوست دارید که به دست بیاورید؛ تمرکز کنید نه چیزهایی که دیگران دارند. گاهی افراد به قدری گرفتار چشموهمچشمی میشوند که فراموش میکنند خودشان به چه چیزهایی علاقه دارند و از چه چیزهایی لذت میبرند.
روی پیشرفت خودتان تمرکز کنید: به صورت واقعبینانه، استعدادها و تواناییهای درونی تان را بشناسید و سعی کنید بدون در نظر گرفتن اینکه دیگران چه دستاوردهایی دارند، بر اساس تواناییهای ویژه خودتان پیش بروید و آنها را رشد دهید.
کارهای مفید انجام دهید: مراجعی داشتم که در دام چشموهمچشمی با جاری خود افتاده بود و بعد از بررسی متوجه شدم از اینکه جاریاش شاغل است و او خانهدار، احساس بیکفایتی و مفید نبودن دارد. به همین دلیل سعی میکند با چشموهمچشمیهایی مانند خرید وسایل منزل یا طلا و جواهرات میدان رقابت را نبازد! اگر شما هم در این دام افتادهاید با جستوجویی در اطرافتان ببینید که علاوه بر کارهای روزانه، چه کار مفیدی میتوانید برای خودتان یا دیگران انجام دهید. این کار میتواند یادگیری یک هنر و حرفه یا یک کار خیر داوطلبانه باشد و قطعا احساسی که به شما خواهد داد از چشموهمچشمی خوشایندتر است.
برای خودتان هدف و معنا بیافرینید: از خودتان بپرسید اگر دیگران، دوستان، فامیل و تمام کسانی که در دام چشموهمچشمی با آنها افتادهاید، نبودند، دوست داشتید چطور زندگی کنید؟ چه چیزهایی عمیقا شما را خوشحال میکند؟ چه رویاهایی دارید؟ دلتان میخواهد 10سال بعد، 20 سال بعد و ... چه زندگی داشته باشید و به چطور آدمی تبدیل شده باشید؟
بیرون زندگی دیگران را با درون زندگی خودتان مقایسه نکنید: به قول معروف هیچ فردی از زندگی دیگری خبر ندارد. اغلب افراد تمایل دارند زندگی دیگران را مثبتتر و زندگی خود را منفیتر از آن چه واقعا هست، ببینند. مردم تمایل دارند ظاهر زندگی خود را حفظ کنند و بهترینهای خود را به نمایش بگذارند. در حالی که معلوم نیست زیر ظاهر پر زرق و برق و شاد زندگی دیگران، چه مشکلات، غمها و حسرتهایی نهفته است. بنابراین هرگز بیرون زندگی دیگران را با درون زندگی خودتان مقایسه نکنید.
نویسنده: دکتر پرستو امیری، کترای تخصصی روان شناسی سلامت