در یک مقیاس عددی 0_10 که در آن عدد10 یعنی؛ روز پس از رخ دادن این معجزه و عدد 0 یعنی؛ بدترین حالات ممکن برای این وضعیت باشد، فکر میکنی، الان و امروز در کدام شماره هستی؟ چه نمرهای به خودت میدهی؟
در یک مقیاس مشابه، در پایان یک درمان موفق، دوست داری در کدام موقعیت (شماره) باشی؟
در مدت زمان بین اکنون و جلسهی بعدی که همدیگر را ملاقات میکنیم، چه کارهایی میتوانی انجام دهی تا بتوانی این مقیاس را فقط نیم نمره پیش ببری؟
سوالات اسنادی
این نوع از سوالات، معمولا به نام سوالات مقابله ای هم شنیده میشوند، اما ترجیح میدهم که آنها را سوالات اسنادی بنامم، زیرا امیدوارم با استفاده از آنها بتوانیم، بیاموزیم که چگونه با مشکل خود بیش از این مقابله کنیم. امیدوارم، بتوانیم آنچه که پیشرفت بیمار را تحت تاثیر قرار میدهد، شناسایی کنیم، زیرا این موضوع برای به ثمر رساندن اهداف درمان، بسیار مفید است. نمونهی سوالات اسنادی:
چگونه (چطور) توانستید با چنین مشکلی در این زمان دست و پنجه نرم کنید؟
آیا میتوانید مقیاس خود را در طول این هفته دو نمره ارتقاء دهید؟
چه خصوصیاتی در شما هست که با استفاده از آنها بتوانید، مقیاس را در طی این هفته بالا ببرید؟
اهداف درمانی
هدف مدل راه حل-محور حل گلایه هایی است که مطرح می شود. آنها این کار را با کمک به مراجع برای تفکر درباره فعالیت متفاوتی که موجب خشنودی بیشتر او در زندگی اش می شود و یا انجام چنین فعالیتی، محقق می سازد.
آنها معتقدند که انسان ها خود حائز مهارت حل قوت و توانایی های خود عاجز مانده اند. گاهی وقت ها فقط یک تغییر جهت ساده از آنچه که کارایی خوبی برایشان نداشته است به آنچه که قبلا برایشان کار آمد بوده است،می تواند یادآور این منابع به مراجعان باشد.در مواقع دیگر،شاید لازم باشد انسان ها در جستجوی توانایی هایی باشند که در حال حاضر از آن استفاده نمی کنند وآن مهارت های خفته را برای حل مشکلاتشان بیدار نمایند. هدف در سطح دیگری،صرفا کمک به مراجع برای شروع تغییر زبانش از حرف زدن درباره راه حل است.
وظیفه درمان راه حل محور کمک به مراجع برای توسعه میزان موارد استثنا نسبت به مشکلاتش است.
ارزیابی
درمانگرانی که از مدل راه حل محور استفاده می کنند سرسختانه می کوشند تا از هرگونه ارزیابی پیرامون چگونگی به وجود آمدن مشکل اجتناب ورزند.آنها همچنین علاقه ای به ارزشیابی آن دسته از الگو های رفتاری که موجب تداوم مشکلات هستند ، ندارند. آنها مایل به شناسایی آن گروه از الگوهای رفتاری هستندکه از قبل از این که مشکل خود را در عرصه عمل آشکار کند موجود بوده اند.
تبین اهداف
تبین اهداف یک فعالیت پیش گستر است که از همان نخستین جلسه درمانی آغاز می شود و در تمام طول دوره درمان استمرا می یابد و ممکن است طی جلسات، در قالب برخی پرسش های زیر مطرح گردد( اقتباس از لیپچیگ،2002)
• فکر میکنی مشکلت در حال حاضر چیست؟
• چگونه خواهی دانست که مشکلت حل شده است؟
• چگونه خواهی دانست که دیگر نیازی به مراجعه به اینجا نداری؟ علایم آن چه خواهند بود؟
• برای این منظور، چه چیزی باید در افکارت، رفتارت، و احساساتت تغییر کند؟
• انتظار داری چه چیز هایی در سایر افرادی که درگیر این قضیه اند تغییر کند؟
• بالاترین آرزو و تصورت درباره آنچه دوست داری واقع شود ،چیست؟
• سایر درمانگران این مکتب به تبعیت از د شازر(1988) بین ارتباط با مراجعانی که از نظر سطح انگیزش با یکدیگر متفاوتند، فرق می گذارند. برخی مراجعان، مشکلاتشان را مطرح می کنند ولی تمایلی به کار کردن روی آنها ندارند، حال آنکه گروهی دیگر مشتاقو آماده ایجاد تغییرات هستند.
• وظیفه درمانگر در قبال فرد که ظاهرا انگیزه تغییر را ندارد این است که او را درگیر یک مکالمه راه حل محور کند. از او تعریف و تمجید کند واحتمالا به او تکلیفی بدهد تا استثنائات پیرامون مشکل را مشاهده نماید. درمانگر بدون این که فشاری بر مراجع برای تغییر وارد کند توجه او را از مشکلات دور می سازد و معطوف به راه حل ها می کند.
فنون درمانی
مداخله های درمانی در یک فرایند سه مرحله ای انجام می پذیرد:
درمانگر:
1. فعالانه می کوشد مشکل را در قالب مثبت تر و کارآمد تری مطرح کند و پشتکار و کاردانی مراجع را تحسین کند.
2. آن دام اسارت آور عقلانی را که مراجع برای خود تنیده است، تبین سازد.
3. یک رهنمود شبه تلفیقی را با یک نشانه بدیهی از پیشرفت در رفتار مراجع پیوند بزند.
«پرسش استثنا» و « پرسش معجزه» دو نقطه اتکا در رویکرد راه حل محور هستند( د شازر،1985،1988)
پرسش استثنا
با محل نذاشتن به تصویری که مراجع از مشکلات خویش ترسیم می کند توجه او را به طرف عکس آن سوق می دهد – یعنی به اوقاتی که هنوز این مشکلات را نداشتند. با کشف این اوقات و تفاوتی که با الان داشتند، مراجع به سرنخ هایی می رسد که می تواند او را در توسعه آن استثنائات رهنمون گردد. افزون بر این ، مراجع شاید در پرتو این واقعیت که او قادر به تغییر یا حذف مشکل است، به تغییر در دیدگاهش نیز نایل آید و مشکل، دیگر چندان هم حل نشدنی در نظرش جلوه نکند.
در جای که پیدا کردن موارد استثنا و بنا کردن بر اساس آنها موثر واقع نشود یعنی یافتن موفقیت های در گذشته برای مراجع دشوار است، طرح پرسش معجزه می تواند مفید باشد.
پرسش معجزه
پرسش معجزه چنین است « تصور کن یک شب وقتی تو خواب هستی، معجزه ای برای تو اتفاق بیفتد و مشکل تو حل شود، چگونه آگاه خواهی شد؟»
این سوال سازمان ذهن را برای حل مسئله فعال می سازد، زیرا دورنمایی از هدف در ذهنش ایجاد می کند. چنانچه درمانگر بتواند مراجع را،صرف نظر از مشکلش، تشویق به انجام آن کارها بنماید، شاید به ناگهان مشکل آنچنان بزرگ هم به نظر جلوه نکند. پرسش معجزه زمانی بیشترین تاثیر و مورد استفاده را دارد که گلایه های مراجع مبهم هستند.
پرسش سازگاری
پرسش سازگاری می تواند به مراجع کمک کند تا به توانایی ها و ذکاوتمندی های خودصرفا از طریق شکیبایی بیش از قبل آگاه شود که چه چیزی تو را تحت چنین موقعیت دشواری حفظ می کند؟» « چگونه است که شرایط بدتر از این نیست؟» پرسش قیاس گر این اواخر پرسش قیاس گر به عنوان عنصر مهمی در درمان راه حل محور مطرح شده.
پرسشهای قیاس گر
ابتدا برای کمک به گفتگوی درمانگر و مراجع پیرامون مقوله های مبهمی مانند افسردگی و ارتباط طراحی شدند، برای زمانی که شناسایی اهداف و تغییرات رفتاری مشخص، دشوار است( برک و دشازر،1993) از این پرسشها برای ترغیب مراجع به درجه بندی قدرت اراده اش در اجرای راه حل ها نیز استفاده می شود متعاقب واکنش مراجع به پرسش قیاس گر،درمانگر از او در خصوص رفتارهایی که احتمال نیل به موفقیت را افزایش می دهد سوال می کند. بهکار گیری پرسشهای قیاس گر، شیوه هوشمندانه ای برای پیش بینی مقاومت ها و عقب نشینی ها و نیز عقیم کردن آنهاست، ضمن این که تعهد به تغییر را نیز در مراجع تقویت می نماید.
تعارفات
تعریف هایی که درمانگر از مراجع میکند،بخش مهمی از درمان راه حل – محور را تشکیل می دهند. برای هر چه موثر تر بودن تعارفات، باید آنها را درباره رفتارهایی که تکرارشان مفید خواهد بود و نه درباره رفتارهایی که باید حذف گردند، مطرح کرد. بیشتر مراجعان خودشان از اشتباهاتشان آگاهند اما نمی دانند که برای اجتناب از تکرار راخه حل های قدیمی غیر موثرشان باید چه کار کنند.
پیام چکیده
درمانگر مصاحبه کننده معمولا در اواخر جلسه درمانی پیام چکیده ای برای مراجع انشاء میکند که مشتمل بر چها عنصر است( لپچیک 2002)
بازخورد آنچه که درمانگر طی جلسه درمانی شنیده است
تعریف و تمجید در زمینه گام های مثبتی که مراجع قبلا برداشته است
چارچوبی که در آن وضعیت نامساعد مراجع نیز گنجانده شده باشد و معمولا بر بهنجار بودن شرایط بیشتر تکیه می شود.
یک تکلیف پیشنهادی که بین جلسات درمانی تمرین می شود.
هدف کلی پیام چکیده ایجاد دیدگاههای امیدوارانه جدیدی نسبت به مشکل است، به طوری که امید و آرزوهای مثبتی برای مراجع بیافریند.
پیام چکیده با جمع بندی آنچه درمانگر طی مصاحبه از مراجع شنیده است، آغاز می شود که شامل مشکل مراجع، سابقه مشکل، اهداف مراجع، و نقاط قوت و میزان موفقیت مراجع قبل از شروع درمان است.
پروتکل درمانی راه حل مدار کوتاه مدت
راهنمای تکلیف نخستین جلسه
تکلیف متداولی است که در پایان نخستین جلسه درمانی توسط روان درمانگر راه حل محور به مراجع داده می شود. « از تو می خواهم از حالا تا جلسه بعد که با هم ملاقات خواهیم کرد خوب مشاهده کنی ( طوری که جلسه آینده بتوانی برایم شرح دهی)که از بین وقایعی که در زندگی، خانواده، ازدواج و روابط تو در جریانند، می خواهی کدام یک همچنان استمرار یابند»
خلاصه شرح جلسات
جلسه اول
هدف این جلسه معارفه و ایجاد ارتباط و اطمینان دهی به بیماران در مورد اجرای اصل رازداری و اجرای پیش آزمون و تعيين چارچوب ها و بیان اصول کلی درمان راه مدار است. پس از اینکه درمانگر خود را به بیماران معرفی می کند به بیماران یادآور این نکته می شود که به کار بستن تکنیک های این نوع از درمان می تواند زندگی لذت بخش تری را برای آنها به همراه آورد.
تکلیف این جلسه این است که بیماران اهداف خود را برای جلسه آینده به صورت مکتوب بنویسند...
جلسه دوم
بررسی اهداف بیماران و منطبق کردن اهدافشان بر سه اصل مثبت و معین و ملموس و قابل اندازه گیری بودن و سپس از بیماران خواسته می شود که در مورد مشکلات خود صحبت کنند و راه حل هایی که از دید خودشان در مورد بالا رفتن بهبود شرایط زندگیشان مؤثر هست را بیان کنند و انتظارات خود را از زندگی به صورت دقیق و واضح بیان کنند تا بتوانند به ارزیابی امکانات خود در راستای رسیدن به خواسته هایشان بپردازند.
تکلیف این جلسه این است که در مورد پاسخشان به سوالات معجزه بیندیشند و جواب هایشان را به صورت مکتوب برای جلسه بعدی بیاورند. محتوای سؤال معجزه به این شرح است که اگر یک روز از خواب بیدار شوند و ببینند که مشکلتان کامل حل شده است، چه چیزی در زندگیتان متفاوت خواهد بود؟
جلسه سوم
هدف این جلسه حذف الگوی مخل رفتاری با استفاده از پرسش معجزه آسا و تأمل در مورد پاسخشان در مورد سؤالات شرایط استثناست.
در این جلسه در مورد پاسخ ها و راه حل هایی که بیماران ارائه داده اند بحث و تبادل نظر میشود و در کنار راهنمایی به آنها، جنبه های مختلف راه حل هایی که در پاسخ آنان نهفته و قبلا در زندگی آنها اتفاق افتاده پی ببرند و برای آنها توضیح داده که در حقیقت آنها بخش هایی از این معجزه را در زندگی خود داشته اند اما به آن توجه نکرده اند. تکلیف این جلسه این است که توانمندی های خود را یادداشت کرده و برای جلسه آتی با خود بیاورند.
جلسه چهارم
هدف این جلسه یافتن موارد استثناست که شرکت کنندگان به موارد مثبت زندگی خود پی ببرند و سطح کیفیت زندگی خود را بر پایه ی خوکفایی و خودکارآمدی کشف شده، بالا ببرند و حوزه ی مشکلات خود را کاهش دهند و دقت کنند در زمان هایی که احساس خوکار آمدی بیشتری می کردند، چه کار متفاوتی انجام می دادند؟؟
تکلیف این جلسه این است که شرکت کنندگان چه راه حل هایی را به دیگرانی که مشکلات مشابه با خودشان را دارند، پیشنهاد می کنند؟
جلسه پنجم
هدف این جلسه ایجاد راه حل ها و تثبیت است و تحسین شدن شرکت کنندگان برای یافتن راه حل های متفاوت و بدیع برای اهداف جدید خود تا دریابند برای بهبود شرایط و کیفیت زندگی خود می توانند از منابع و قابلیتهای خود به طرز مطلوبی استفاده کنند.
شرکت کنندگان بایستی به این سؤالات جواب بدهند که اگر قرار باشد قدمی کوچک برای مشکلاتشان بر دارند، چه کار خواهند کرد؟ و زمانی که مشکلاتشان حل شد برای تثبیت روند مطلوب زندگی خود چه کار متفاوتی انجام خواهند داد؟
تکلیف این جلسه آن است که شرکت کنندگان کارهای متفاوتی که در آنها حتی پس از اتمام این جلسات می توانند انجام دهند تا احساس توانمندی و خو کارآمدی بیشتری داشته باشند را یادداشت کنند و واژهی «به جای» را در عملکردهای روزانه ی خود جایگزین کنند تا احساس جدیدتری در مورد توانمندی هایشان پیدا کنند.
جلسه ششم
هدف این جلسه جمع بندی و نتیجه گیری از طول این مدت درمان و آماده کردن شرکت کنندگان برای اتمام جلسات است، علاوه بر این از شرکت کنندگان پرسیده شود که از زمان شروع جلسات تا به الان چه چیزی بهتر شده است و چه چیزی مایه ی انگیزه ی شماست که به تلاشتان ادامه دهید؟ و اینکه بعد از اتمام درمان می خواهند چه کار کنند و چه تغییراتی را در زندگیشان اجرا کنند؟
خلاصه
درمان راه حل محور، مدلی از درمان است که به دلیل تمرکز آن بر روی وجود راه حلها و نه صرفا عدم وجود مشکل، تقریبا با همه مدل های روان درمانی دیگر متفاوت است. برای موثر بودن این رویکرد، یک درمانگر باید دانستهها و درک بیشتری از یک روش و تکنیک صرف، بلد باشد. این درمانگران باید، اصول کلیدی را به خوبی درک کنند تا بفهمند که آیا این رویکرد میتواند برای آنها مناسب باشد یا نه. ابتدا باید مشخص کنند که این رویکرد با شخصیت درمانگر و اعتقادات نظری او درباره روند درمان هماهنگ است یا نه؛ سپس تنها چیزی که برای درمانگر باقی میماند، این است که به این مدل و طرح، اعتماد کرده و به مراجع اجازه دهند آنها را هم در شیوهی تفکر و هم در روند درمان، هدایت کرده و پیش ببرند. در این روش با استفاده از سوالات و ایده های درمان راه حل محور، مسیر درمانی، برای هر دو فرد(درمانگر و مراجع)، پر از احتمالات خواهد بود.
منابع
کری، جرالد (۲۰۰۵) نظریه و کاربست مشاوره و روان درمانی، ترجمه یحیی سید محمدی (۱۳۹۱)، تهران: ارسباران
کوئیک،الن. (۲۰۱۴).رواندرمانی راهبردی راه حل مدار . ترجمه سمی شاه مرادی، مریم فاتحي زاده و لیلا میرنیام(۱۳۹۲). تهران: نشر ساوالان
میرهاشمی،مالک نجفی، فاطمه (۱۳۹۳) اثربخشي درمان راه حل مدار بر تاب آوري و احساس انسجام بیمار انمولتیپلاسکلروز يس (ام اس) مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاداسلامی (۳)۲۴: صص ۱۷۵-۱۸۱
Berg, 1. K & Dolan, and Y. (2001) Tales of solution: A collection of hope-inspiring stories. New York: Norton
De Sahzer, S. Dolan, Y.M. Korman, H. Trepper, T.S. McCollum, E.E. & Berg, I.K. (2006), more than miracles: The state of the art of solution focused therapy. New York: Haworth Press.
Geldard, D. & Geldard, K. (2005) Practical counseling skills training: An Integrative Approach.Oct 14, 2005.book:Amazon.com
Guterman.J. T. & Leite,N.(2006).Solution-focused counseling for celints with Religious and spiritual concerns. Counselling and values. 5(1).
Schreurs, K. D. Ridder, D. Bensing, J. M. (2002). Fatigue in multiple sclerosis reciprocal relationship with physical disability and depression.Jouranl psychotherapy research.53:775-781.
Herbert, B. C. & Ross, A. F. (2005) Rehabilitation Professionals and solution-focused brief therapy.In proceedings Inaugural Australian Counselling and supervision Conference: 12-18