کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

روایتی واقعی از یک پرونده

گرفتار در دام شیطان

22 شهريور 1400 ساعت 2:00

دختر نوجوان که در دام دوست مجازی خود گرفتار شده بود، از مشاوران پلیس برای حل مشکل‌اش کمک گرفت. همراه مادرش وارد اتاق مشاوره شدند، نگاهش به موزاییک‌ های کف اتاق دوخته شده‌بود و دستانش با دستمالی که در دست داشت بازی می‌کرد. پرونده‌اش را ورق زدم، قربانی 15ساله شبکه‌ های اجتماعی و پسری سوءاستفاده‌گر شده ‌بود.


خواستم خودش ماجرا را کامل برایم تعریف کند، نگاهی به مادرش کرد و بعد سرش را پایین انداخت. فهمیدم صحبت مقابل مادرش سخت است. به همین دلیل از زن میانسال خواستم بیرون منتظر باشد و او در حالی که زیر لب به دخترش غر می‌زد، بیرون رفت.

«همه چیز از سه ماه قبل شروع شد. پدر و مادرم مخالف حضور من در شبکه‌های اجتماعی بودند و خیلی سختگیری می‌کردند. آنها در ذهن خودشان از من خانم دکتر ساخته‌بودند و همه فکر و ذهن‌شان درس خواندن من بود. البته بگویم من هم بچه درسخوانی بودم اما برای خودم یک وقت استراحت هم می‌خواستم. همه دوستانم در اینستاگرام فعال بودند اما من این اجازه را نداشتم.

بالاخره تصمیم خودم را گرفتم و مخفیانه و با اسم دختر دیگری صفحه‌ای باز کرده و در آنجا فعال بودم. یک روز وقتی در خانه تنها بودم، وارد اینستاگرام شده و متوجه شدم پسری پیام داده و از پست‌هایم تعریف کرده‌است. ابتدا برای سرگرمی جوابش را می‌دادم اما وقتی به خودم آمدم، دیدم وابسته او شده‌ام و یک هم صحبت خوب پیدا کرده‌ام. اگر یک روز با او حرف نمی‌زدم دیوانه می‌شدم. یک ماه بعد اصرار‌های سینا برای دیدن همدیگر شروع شد. باید راهی پیدا می‌کردم تا با خیال راحت به دیدن او بروم. شروع به بهانه‌گیری کردم و ‌گفتم در خانه تمرکز ندارم و باید به کتابخانه بروم. این نقشه جواب داد و هر زمان می‌خواستم سینا را ببینم به بهانه رفتن به کتابخانه از خانه بیرون می‌زدم.

یک روز سینا از من خواست به خانه‌شان بروم تا بیشتر با سبک زندگی او آشنا شویم. من هم بدون این که از نقشه شوم او اطلاع داشته‌باشم همراهش شدم و هیچ مقاومتی نکردم. به آنجا که رسیدیم، سینا یک فرد دیگری شد و بی‌رحمانه مرا قربانی نیت شیطانی‌اش کرد. بعد هم تهدید کرد اگر درباره این ماجرا با کسی صحبت کنم، فیلم و عکسی را که از من دارد، در شهر پخش می‌کند و آبرویم را می‌برد. از اینجا به بعد من قربانی دست او شده‌بودم و هر وقت اراده می‌کرد باید نزد او می‌رفتم. این اواخر هم با تهدید از من پول می‌گرفت. یک روز تصمیم گرفتم برای رهایی از این وضع خودکشی کنم. قرص خوردم و بیهوش شدم اما مادرم زود فهمید و مرا به بیمارستان برد.

دکترها گفته‌بودند تعداد کمی قرص خورده‌ام و خطری تهدیدم نمی‌کند. پدر و مادرم،گوشی ام را چک کرده و با دیدن پیام‌های تهدیدآمیز سینا از او شکایت کردند که دستگیر شد. آن‌طور که من شنیدم دختر دیگری هم مثل من قربانی نیت سینا شده‌بود. بعد از این ماجرا گوشه‌گیر و افسرده شدم و مادرم مرا برای مشاوره به مرکز مشاوره پلیس غرب استان تهران آورد.»


نگاه کارشناس:
سختگیری تنها راه‌ حل نیست
سروان الهام دهنوی، رئیس اداره مشاوره و مددکاری فرماندهی انتظامی غرب استان تهران در تحلیل این پرونده می‌گوید: وقتی بحث دوستی‌های اینترنتی یا دوستی با جنس مخالف مطرح شود، تصور اکثر افراد به سمت والدین سهل‌گیر و بی‌توجه جلب می‌شود؛ در حالی که با توجه به زندگی خیلی از این افراد می‌توان دریافت که سبک فرزندپروری سختگیرانه و نبود فضای حمایتی و عاطفی به خصوص در فرزندان دختر و همچنین نبود جو گرم و صمیمی بین اعضای خانواده باعث وابستگی ناایمن فرزند به جنس مخالف و ایجاد پیوند عاطفی نادرست می‌شود. در پی این دوستی و با توجه به کمبود اعتماد به نفس و خلأهایی که در فرد وجود دارد، ممکن است چنین اتفاقات تلخی برای فرد به وجود بیاید.

ضعف باورهای مذهبی، نداشتن مهارت جرات‌ورزی و حل مساله ناتوانی در برقراری رابطه مناسب با والدین، نداشتن اعتماد به نفس و احساس خود کم‌بینی، وجود تعارض در خانواده و بی‌مهری والدین نسبت به فرزندان از مهم‌ترین دلایل ارتباط با جنس مخالف و گرفتار شدن در دام شیادان است.

خانواده‌ها پس از روبه‌رو شدن با این ارتباطات و آسیب‌های روانی به فرزند در پی آن، سریع مراحل مشاوره را آغاز کرده و برای برخورد مناسب با این قربانیان ناآگاهی یا فضای مجازی از اهل فن کمک بگیرند؛ زیرا احتمال خودکشی این قربانیان وجود دارد. همچنین برای پیشگیری باید با فرزند رابطه دوستانه برقرار کرد و آنها را با خطرات فضای مجازی آشنا کرد. برخوردهای سختگیرانه نمی‌تواند راه‌حل مناسب برای دوری از خطرات فضای مجازی باشد و آگاهی‌بخشی به فرزندان و نظارت برارتباطات آنها نقشی موثرتر دارد.


ضمیمه تپش روزنامه جام جم


کد مطلب: 54967

آدرس مطلب :
https://www.migna.ir/news/54967/گرفتار-دام-شیطان

میگنا
  https://www.migna.ir