به گزارش میگنا خیلی ساده می­توانید به دام این داستان بیفتید که به خودتان بگویید چقدر زندگی سخت و دردناک و شلوغ است. خیلی راحت می توانید اطرافیان خود را مقصر بدانید. شما نمی­توانید اطرافیان خود را عوض کنید. تنها می­توانید خود را عوض کنید.اگر مکث کنید و درنگ کنید و به زمان حال تمرکز کنید؛ هیچ چیزی جز آرامش و زیبایی نمی بینید و این امر می­تواند کل وجود شما را تحت تاثیر قرار بدهد.

آرامش همیشه حی و حاضراست
من شاهد آن هستم که دوستم فرصتی برای حضور پیدا کرد؛ وقتی در این مورد نظر دادم که چقدر لباس های سه بچه او عالی و زیبا به نظر می­رسند.آنها سر پله مرتب و شیک به نظر می رسند.کفش های آنها  آماده و مرتب به نظر می­رسند.وقتی به دوستم نظر دادم؛ چشمانش گرد شد. در یک آن او کارهایی را که انجام داده بود؛ و گفت امروز برایش روز بزرگی است.در یک آن به کارهایی که کرده بود؛ توجه کرد و باز به این مسئله پرداخت که فردا چه چیزی برایش به ارمغان می­آورد.صبحی که پر از خستگی و آشفتگی و کارهای زیادی که باید انجام می­داد.
 
زیبایی زندگی هنوز در انتظار ماست؛ اگر بخواهیم که در زمان حال به سر ببریم و نخواهیم که از زمان جلو بزنیم.
 
بله ما باید برای کارهایی که می­خواهیم انجام دهیم؛ برنامه ریزی کنیم.اما خدای من چقدر احساس استرس و تنش ما کم می شود اگر بخواهیم توجه کنیم و بخواهیم غرق در زیبایی های اطراف خود شویم. و استرس ما زمانی کمتر می­شود که بخواهیم روی خود سرمایه گذاری کنیم در واقع روی آنچه که مورد علاقه ماست تمرکز و سرمایه گذاری کنیم.ممکن است دوست داشته باشید به کافه محل تان بروید و آنجا مجله ایی بخوانید و یا جایی بیرون از خانه توی آفتاب بنشینید و آفتاب بگیرید تا پشت تان گرم شود. و تنها پرنده ها دور و برتان بنشینند.

روز را با ورزش چی کونگ شروع کنید و یا کمی پیاده روی کنید.من در فصول بعدی کتاب شما را تشویق می­کنم تا از این دیدگاه دست بردارید که چندان وقتی ندارید و خیلی سرتان شلوغ است و به این باور برسید که می­توانید در زندگی تان چیزی گرانبها خلق کنید.دیدگاه خود را از این دید تغییر دهید که وای باید این همه کار انجام دهم؛ در عوض به این فکر کنید که چقدر عالی من این همه کار دارم.
 
اما قبل از این که ما از حالت شتابزده به آرامش برسیم؛ دوست دارم که یک نکته را در این باره با شما در میان بگذارم که بدانید این همه شتاب و عجله ممکن است چه به روزتان بیاورد.
 
سر ناهار با دوستی صحبت می­کردم که روانشناس است . او از جمعی از خانمها سوال پرسید که معنای رمانتیک از نظر آنها چیست؟ اکثر زنانی که در اتاق حضور داشتند؛ می گفتند که وقتی همسرم جاروبرقی می­کشد ؛ برای من لحظه رمانتیکی است . یا وقتی بدون آنکه ازش بخواهم آشغال ها را بیرون می­برد؛ برای من لحظه رمانتیکی است.تعداد کمی از زنان جواب عاشقانه ایی نظیر این جمله می دادند که وقتی مرا صدا می­زند تا با هم غروب خورشید را تماشا کنیم.یا هر وقت بدون هیچ علتی برایم دسته گل یا شاخه گلی می­خرد. یا هر وقت شوهرم مرا می­بیند؛ رنگ ورویش عوض می­شود و گل می­اندازد. آنچه که مرا حیرت زده کرد؛ آن بود که اکثر نظرات این خانم ها در باره انجام کارهای خانه بود و چقدر زنان بابت کمبود وقت برای انجام کارهای خانه خود را تحت فشار می­بینند.اگر به نظر من بیاید که بردن آشغال ها بیرون خانه کاری رمانتیک است ؛ نشان دهنده آن است که  من خیلی سرم شلوغ است.
مسلما هیچ زنی در اتاق بخاطر آن ازدواج نکرده است که شوهرش خیلی خوب جاروبرقی می­کشد. با این حال به نظر خیلی از زنان کمک شوهرها در کارهای خانه کاری رمانتیک به نظر می­رسد.من انکار نمی­کنم­ که کمک گرفتن از همسران در نحوه احساس ما بی تاثیر است و یا کار تیمی و همکاری در ازدواج امری حیاتی است. من می­گویم وقتی بردن سطل آشغال به نظر شما رمانتیک بیاید؛ به معنای آن است که لیست کارهایی که می بایست انجام دهید؛زیاد است و حالا وقت آن است که دیدگاهی تازه را انتخاب کنید.
 
مدت زیادی از زمانی نمی گذرد که زنان شروع به انجام کارهایی که به لحاظ تاریخی کار پدران آنها محسوب می­شد؛ کردند؛ در حالی که در همان ضمن می­بایست کارهای زنانه و کارهایی که از مسئولیت های مادران آنها بود را انجام دهند.آنچه نصیب خیلی از زنان شده است ؛ آن است که بعد از شیفت کارهای بیرون می بایست به کارهای خانه بپردازند؛ آن هم زمانی که وقت چندانی برای استراحت ندارند.
البته ما زنان توانمندیم. البته که توانمندیم.با این حال می­خواهم به شما بگویم این اولین بار در تاریخ انسانی است که ما از بدن خود می خواهیم به این شیوه عمل کند.و سلامت خیلی از زنان به این دلیل در معرض خطر حتمی قرار دارد. ما آنقدر تکامل نیافته ایم که بخواهیم با این سبک زندگی کنار بیاییم.
 
زنان اطلاعات زیادی را در ذهن خود نگه می­دارند و به نظر می رسد که این اطلاعات آنها را تنها نمی­گذارد. آلیسون پیرسون مثال می­زند که درون ذهن یک زن مثل یک فرودگاه بین المللی است. ذهن او میلیونها سال در ساعت در مورد هر چیزی از خواندن برنامه ها گرفته تا تعمیر ماشین و نظرش در مورد آخرین خواستگارش و شش گزارشی که باید به مراجع  یک ساعت پیش می داد؛ در نوسان است.
دوستم آماندا به این مسائل؛ مشکلات جهان اول می نامد. تمام این اطلاعات در ذهن ما می چرخد و می چرخد و منتظر دستور از مرکز کنترل هوایی است تا ببیند کجا فرود بیایند.اگر زنان در طول روز خود را به سلامت به زمین نرسانند؛ تمام دنیا از هم می پاشد.در عوض سلامت زنان به شکل قابل پیش بینی در معرض خطر است.
 
سندرم زن شتابزده.
دکتر لی بی ویور.برگردان عفت حیدری.
نشربهار سبز.زمستان 1400