اعتیاد به خرید نوعی اعتیاد رفتاری حساب میشود که در آن خرید اجباری به عنوان راهی برای ایجاد احساس خوب و جلوگیری از احساسات منفی به حساب میآید.
اعتیاد به خرید جزو اختلالات اضطرابی و خلقی به حساب میآید و یکی از مظاهر زندگی معاصر است. ما امروزه نگرانیهایی داریم که دلایل آن برای ما مبهم است و تلاش میکنیم که از این نگرانیها خودمان را خلاص کنیم. در دنیای مصرفگرای امروزی فکر میکنیم که خرید باعث خوشحالی ما میشود چون در دنیای مصرفگرای ما تبلیغات [گذشته از ایجاد نیاز کاذب] این گونه به ما القا میکند که شما باید برای آن که حالتان خوب شود تا میتوانید خرید کنید و خریدکردنها به مرور زمان تبدیل به یک ارزش اجتماعی میشود و تبدیل به یک نشانهای برای کسب موفقیت فردی.
اما آرامآرام وقتی متوجه میشویم که خریدکردن نمیتواند حال ما را خوب کند، آن وقت است که ممکن است شروع کنیم به این که آن خوشی را که در ابتدا از خریدکردن داشتیم، بیشتر و بیشتر کنیم، یعنی همان جنبههای وابستگی که در اعتیادها میبینیم در ما هم رخ میدهد. در ابتدا که ما خرید میکنیم و حالمان خوب میشود هورمونهایی مانند دوپامین یا هورمون شادی از مغز ما آزاد میشود که حال را خوب میکند ولی بعد که سطح آن پایین میآید، اجبار پیش میآید که دوباره خرید کنیم تا دوپامین را برگردانیم بالا.»
اما چه نشانههایی وجود دارد برای این که بفهمیم به خرید معتاد شدهایم یا نه؟
«آدمهایی که خرید میکنند معمولاً بعد از خرید یک هیجان و سرخوشی شدید را تجربه میکنند. آنهایی که برای کنارآمدن با استرسهایشان خرید میکنند، در خریدهای روزانه و هفتگیشان دچار وسواس میشوند و معمولاً چیزهای غیر ضروری را هم میخرند و از توجیهاتی مثل این که فلان چیز بالاخره لازم میشود یا تخفیف داشت استفاده میکنند. آنها همچنین مدیریتکردن پول را فراموش میکنند.
افرادی که به خرید معتاد میشوند، به ظاهر ثروتمندند اما در واقع بهشدت مقروض هستند و فقط تلاش میکنند که ظاهر خیلی قشنگ و لاکچری داشته باشند اما آیا این خریدکردن و اعتیاد به خریدکردن واقعاً حال ما را خوب میکند؟ خیر. برای روزهای اول هیجان دارد ولی به مرور زمان نه تنها این احساس هیجان را به ما نمیدهد بلکه ممکن است گاهی اوقات حتی احساس عذاب وجدان و گناه بدهد.
به مرور چون نمیتوانیم از این کار دست بکشیم، آرامآرام به اختلالی به نام «اختلال احتکار» ممکن است دچار شویم. اختلال احتکار یعنی کلی خرید میکنید؛ بدون این که از آنها استفاده کنید. اختلال احتکار، انباشت و تلنبارکردن بسیاری از اجناس است؛ بدون این که حتی یک بار استفاده شده باشد. من در یک مورد شاهد بودم که کسی ۵۰ جفت کفش یک مارک و یک رنگ و یک سایز داشت و یک بار هم هیچکدام آنها را نپوشیده بود.
کسانی که اعتیاد خرید دارند، روزهایی که خرید نمیکنند دچار استرس میشوند و حالشان بد است به محض این که میروند پاساژ احساس میکنند که حالشان خوب شده است. ما حتی مواردی داشتهایم که افراد چون دیگر پول ندارند، دست به سرقت میزنند و جنون دزدی میگیرند برای این که کالایی را به دست بیاورند با این که از آن کالا ممکن است استفاده نکنند. همچنین معتادان به خرید دچار اختلافات خانوادگی میشوند.
معتاد به خرید ممکن است به راحتی درگیر اختلال قماربازی شود چون ارتباط نزدیک بین اعتیاد به خرید و اعتیاد به قماربازی را میبینیم. این مشکل میتواند تبعات اقتصادی زیادی هم داشته باشد چون شما وارد چرخه خرید میشوید و مصرفگرایی میتواند به لحاظ اقتصادی به جامعه ضرر برساند. برای مقابله با این پدیده بهترین راه، مراجعه به روانشناسان است که در حوزه درمانهای اضطرابی و درمانهای وسواس متخصص هستند چون اعتیاد به خرید نوعی رفتارهای وسواسی برای ما ایجاد میکند.»
با تلخیص