کتاب قدرت اختلاف روشی نو برای اندیشیدن دربارۀ خودمان و روابطمان پیشنهاد میدهد.
کتاب قدرت اختلاف
قدرت اختلاف (چرا فراز و فرودهای روابط رمز ایجاد صمیمیت تابآوری و اعتمادند)
ما از دل یک رابطه متولد میشویم. در بستر روابط رشد میکنیم. به واسطۀ روابطمان سخن گفتن و گوش فرادادن را میآموزیم. با روابط میبالیم، دل میبازیم و بدینترتیب رابطهای نو شکل میدهیم. تنها مرگ است که ما را از روابطمان جدا میکند.
در هر رابطهای که باشیم دیر یا زود به «اختلاف» بر خواهیم خورد. باید نسبت به این اختلافات چه رویکردی داشته باشیم؟ آیا باید از آنها بگریزیم، پنهانشان کنیم یا وانمود کنیم که وجود ندارند؟
کتاب قدرت اختلاف (چرا فراز و فرودهای روابط رمز ایجاد صمیمیت تابآوری و اعتمادند ) بر اختلافات گریزناپذیر زندگی تمرکز دارد.
این کتاب نشان میدهد که وظیفۀ همیشگی ما پذیرش این اختلافات و حلوفصل آنهاست. هیچ اختلافی را نباید حلنشده یا مسکوت باقی گذاشت. با حل کردن اختلافات، ما صمیمیت، اعتماد و تابآوریمان را تقویت میکنیم. با گوش فرادادن به هم، اذعان کردن به تفاوتهایمان و یافتن راهحلی برای عبور از اختلافها، متحدتر و شادتر خواهیم شد و این موضوع هم در بُعد روابط فردی و هم در گسترۀ وسیعتر روابط اجتماعیمان صادق است.
کتاب قدرت اختلاف روشی نو برای اندیشیدن دربارۀ خودمان و روابطمان پیشنهاد میدهد. طی چند دهه پژوهش و تجربۀ بالینی، سؤالاتی اساسی ذهن ما را به خود مشغول ساختهاند:
چرا برخی افراد از انواع مختلفی از روابط رضایتبخش و صمیمانۀ اجتماعی لذت میبرند، حالآنکه برخی دیگر به خاطر نبودِ ارتباط و تنهاییشان از احساساتی دردناک در رنجاند؟
چرا برخی افراد اندوهگین، گوشهگیر و فاقد عزتنفس، برخی دیگر خشمگین، فاقد تمرکز و ناتوان در ابراز وجود و بااینهمه برخی هم شاد، کنجکاو، مهربان و بااعتمادبهنفس هستند؟
ظرفیت ما جهت تجربه کردن حس تعلق و دلبستگی به سایر افراد چه ارتباطی با نحوۀ پرورش حس شخصیمان از خویشتن دارد؟
و شاید مهمتر از همه این است که پاسخ دادن به این قبیل سؤالات کشفشده طی سالهای فعالیتمان، چگونه میتواند در مسیر یافتن ارتباط و صمیمیت راهنمای ما باشد، آن هم زمانی که به حس گمگشتگی و تنهایی دچار هستیم؟
اینها احساساتی هستند که همه در بازههایی از عمرشان آنها را تجربه میکنند.
این کتاب قرار نیست جایگزینی برای مراقبتهای متخصصان باشد؛ قصد کتاب ارائۀ توصیههای طبی، روانشناختی یا توصیههای مربوط به روشهای فرزندپروری هم نیست. ارائۀ توصیههای کلی بدون پرداختن به پیچیدگیهای تجارب فردی میتواند مانع رشد و تحول فرد شود.
نکتۀ اصلی کتاب حاضر این است که بروز اختلاف در روابط طبیعی است؛ درواقع حس شما از خویشتنتان و تواناییتان برای نزدیک شدن به سایرین مرهون پذیرش همین واقعیت است. نویسندگان کتاب، ادوارد ترانیک و کلودیا ام. گولد میخواهند نگرش شما راجع به روابط و چگونگی برداشتتان از خودتان در جهان را تغییر دهند. شما خواهید آموخت که برای متفاوت اندیشیدن نه یک راه، که چندین راه وجود دارد.
ساختار مطالب کتاب قدرت اختلاف
ادوارد ترانیک و کلودیا ام. گولد در فصل نخست کتاب توضیح میدهند که اختلاف نه تنها سالم است، که برای رشد و تحول فرد ضرورت دارد. آنها در این فصل به شواهدی پژوهشی اشاره میکنند که نشان میدهند چگونه فرآیند ناهمسویی و ترمیم در رشد انسان نقشی مرکزی ایفا میکنند.
سپس در فصل دوم به واکاوی اهمیت نقص میپردازند و از انتظارات فرهنگ معاصر راجع به کمال سخن میگویند. و در فصل سوم نشان میدهند که چه چیزی به احساس امنیت برای استقبال از آشفتگیها یا بالعکس، هراس از بینظمیها، منجر میشود.
در فصل چهارم کتاب، عمدتاً به دوگانهانگاری نادرست زیستشناسی در برابر محیط -یا همان طبیعت در مقابل تربیت- میپردازند. در این بخش توضیح میدهند که چگونه حس شما از خویشتنتان و تواناییتان جهت صمیمیتورزی از ثانیه به ثانیۀ تعاملات روابط آغازینتان تأثیر میپذیرند و در طول عمر به واسطۀ روابط تازهتان تداوم مییابند.
نگاهی نو به تابآوری، موضوع فصل پنجم کتاب است و نویسندگان نشان خواهند داد که تابآوری نه صفتی ذاتی یا واکنشی به ناملایمات، بلکه کیفیتی است که در هنگام مواجهۀ هرکدام از ما با لحظات پرشمار ناهمسویی و ترمیم در تعاملاتمان رشد میکند. سپس در فصل ششم نشان میدهند که چگونه الگوهای تکرارشوندۀ تعاملات -بازیها- به احساس تعلق در خانواده، محل کار و فرهنگ به عنوان یک کل یاری میرسانند.
در فصل هفتم نشان میدهند که تکنولوژی چگونه میتواند این بازیها را به شکل ترسناکی دستخوش تغییر کند و با کمک پارادایم چهرۀ سرد راجع به مدیریت و پذیرش این تغییرات پیشنهادهایی ارائه میدهند.
ادوارد ترانیک و کلودیا ام. گولد در فصل هشتم، روشی نو و متفاوت برای اندیشیدن در مورد رنج هیجانی ناشی از قطع روابط پیشنهاد میکنند.
پس از آن در فصل نُهم نشان میدهند که چگونه افراد با کمک فضا و زمان حاصل از تعاملات پرشمار تازه، مجالی برای خلق معانی نو مییابند.
در فصل دهم به خطر قطعیت و چسبیدن به پاسخهای ساده میپردازند؛ آنها در این فصل ارزش عدم قطعیت را در تسهیل رشد و تحول فردی نشان میدهند. درنهایت در فصل یازدهم، آنها مدل پیشنهادیشان را به بیماریهای اجتماعی کنونی بشر پیوند میزنند و نشان میدهند که پارادایم چهرۀ سرد چگونه میتواند به اجتماعات و به طور کلی جوامع در مسیر دستیابی به امید و تابآوری یاری رساند.