داستان نويسي هنري اكتسابي يا ذاتي ؟
گزارش از داستاننويسي و بايد و نبايدهاي آن
داستان و داستان نويسي از آن دست مباحثي است كه همواره مورد توجه ادبدوستان در هر زبان و كشوري بوده است. بهطوري كه رمانها و شاهكارهايي همچون جنگ و صلح، جنايات و مكافات، اعترافات و... از نويسندگاني كه توانستند نام خود را برعرصه جهاني ادبيات ثبت كنند؛ گاه خوانندگان خود را دچار اين تصور ميكنند كه اگر ما هم قلم در دست بگيريم توانايي خلق چنين آثاري را خواهيم داشت.
چنين وسوسههايي گاه ما را بر آن ميدارد كه سري به صفحات نيازمنديها يا تبليغات رنگارنگي كه به لطف رسانههاي گوناگون به راحتي در دسترس ما قرار دارند بزنيم. تبليغاتي از برپايي و تشويق به حضور در كلاسهاي مختلف هنري كه علاقهمندان به هنر را در هر شاخهاي كه باشد جذب خود ميكند؛ خبر ميدهند. حال با وجود برپايي چنين كلاسهاي متنوعي كه امروز در حيطه ادبيات و داستاننويسي هم رسوخ كردهاند اين مسئله مطرح ميشود كه شركت در اين كلاسها تا چه اندازه ما را در رسيدن به خواستهها و آرزوهايمان ياري ميكند.
از ديگر شاخههاي هنر كه بگذريم بسياري از كارشناسان فعال در حوزه داستاننويسي بر اين باورند كه داستان نويسي هنري نيست كه در كارگاهها و كلاسهاي داستاننويسي بتوان آن را آموخت. اين گروه كه تعدادشان كم هم نيست معتقدند كه هنر بيش از آن كه اكتسابي باشد؛ ذاتي است. البته در كنار اين افراد كارشناسان ديگري نيز هستند كه با وجود تأكيد بر اهميت وجه ذاتي نويسندگي بــر وجـه اكتسابي آن نيز پافشاري بسياري دارنــد.به همين منظور و براي كسب اطلاعاتي پيرامون كارگاههاي داستاننويسي كه امروزه در نقاط مختلف كشور برپاشده و ديده ميشوند به سراغ فيروز زنوزي جلالي، دكتر قاسمعلي فراست و راضيه تجار از داستاننويسان كشورمان ميرويم تا نظر آنها را نيز در اين زمينه مطلع شويم.
راضيه تجار كه خود از فعالان عرصه داستاننويسي كشورمان به شمار ميآيد و تاكنون مسئوليتهاي ادبي-هنري متعددي نيز برعهده داشته است؛ در باره اهميت و جايگاه كارگاههاي داستان نويسي گفت: «اين كه گمان ببريم هر فردي كه به اين كارگاهها قدم ميگذارد تبديل به نويسندهاي بزرگ و صاحبنام خواهد شد؛ تصوري اشتباه و اغراقآميز است. اين كلاسها معمولاً براي افرادي كه برخوردار از استعداد ذاتي، علاقه و پشتكار در اين راه هستند مفيد خواهد بود چرا كه اين كارگاهها معمولاً به هنرجويان خود اطلاعات لازم براي دست به قلم بردن و خلق داستاني قابل قبول را ميدهند. »
تجار كه كسب عنوان نويسنده زن برگزيده ادبيات هشت سال دفاع مقدس را در كارنامه خود دارد در ادامه افزود: «البته مواردي كه به آن اشاره كردم در صورتي به وقوع ميپيوندد كه اين كارگاهها بر اساس اصول صحيح برپاشده باشند. علاقهمندان با شركت در اين كارگاهها به مرور با ساختار داستان آشنا شده و دريچههاي جديدي پيش روي آنها گشوده ميشود. البته چيزي كه نبايد فراموش شود اين است كه حضور دراين كارگاهها تا مقطع زماني خاصي مؤثر خواهد بود چرا كه پس از اين مدت افراد علاقهمند بايد خود به تنهايي اين راه را ادامه بدهند. در مجموع من معتقد هستم كه نويسندگان جواني كه علاقهمند به قدم گذاشتن در اين دنياي پر رمز و راز هستند بايد از تجريبات اساتيد فعال در اين عرصه بهره بجويند تا به بيراهه كشيده نشوند.»
فيروز زنوزي جلالي ديگرنويسنده كشورمان كه كتاب «مردي با كفشهاي قهوهاي» او جزو آثار برتر 20 ساله انقلاب شناخته شده است ضمن تأييد گفتههاي تجار تصريح كرد: «شايد بد نباشد آموختن داستان نويسي را با مثالي همچون تلاش براي آموختن مهارت رانندگي شرح دهم. براي آموختن اين مهارت شما ممكن است به صورت خودآموز براي فراگيري آن تلاش كنيد و آنقدر با ماشين به در و ديوار بزنيد تا بالاخره رانندگي را فرا بگيريد. البته ممكن است اين روش را انتخاب نكرده و براي فراگيري به كلاسهايي كه به همين منظور برپا شدهاند برويد و آن را به صورتي كاملاً اصولي بياموزيد. خوب كه فكر كنيد متوجه ميشويد كه در هر دو صورت شما رانندگي را آموختهايد اما با يك تفاوت عمده ! تفاوت در اصول و روشهاي به كار گرفته شده در اين مهارت كه ميتواند شما را به سمت يك رانندگي اصولي و يا غيراصولي همراه با خطاهاي بسيار هدايت كند. »
زنوزي جلالي در ادامه سخنانش گفت: «در خصوص كلاسها و كارگاههاي داستان نويسي نيز ميتوان چنين چيزي گفت چراكه داستاننويسي علاوه بر وجه ذاتي خود از وجه اكتسابي و آموختني نيز برخوردار است. وجه ذاتي اين هنر همانند بسياري از مهارتهاي ديگر با آموختن وكسب تجربه به دست ميآيد. طبيعي است زماني كه شما در اين كلاسها شركت كنيد با استفاده از رهنمودهاي ارائه شده بايد و نبايد داستان نويسي را زودتر فرا بگيريد. ضمن اين كه نبايد فراموش كنيد كه ما در دوره اي زندگي ميكنيم كه رمانها، داستانها و كلاسهاي مختلفي در دسترس ما قرار گرفته است و ما با انبوهي از آثار خلق شده در اين حوزه مواجه هستيم. دريايي عظيم از نوشتهها و آثاري كه قرار باشد ما به صورت سرخود به سراغ آنها برويم ممكن است درآن غرق شويم.
البته من هم مانند خانم تجار تأكيد ميكنم كه اين كلاسها و كارگاههاي داستان نويسي در صورتي مؤثر خواهند بود كه از حضور اساتيدي مجرب بهرهمند و از همه مهمتر به شكلي اصولي برپاشده باشند چرا كه در غير اين صورت خود تبديل به عاملي در به خطا رفتن علاقهمندان خواهند شد.»
قاسمعلي فراست كه كسب جوايزمختلف ادبي و داوري جشنوارههاي متعدد داستاني را دركارنامه خود دارد با اشاره به سخنان زنوزي جلالي و تجار افزود: «من هم همچون خانم تجار و آقاي زنوزي جلالي بر دو وجهي بودن هنر داستان نويسي و در ابعاد گستردهتر هنر معتقد هستم. با اين وجود من نويسندگان را به سه دسته تقسيم ميكنم. تقسيمبندي خاصي كه به كشور يا محدوده جغرافيايي خاصي محدود نميشود. گروه اول نويسندگاني هستند كه اساساً به كلاس و كارگاههاي داستاننويسي احتياجي ندارند. نويسندگان و شاعراني همچون داستايوسكي، تولستوي و يا حافظ. اينها اديباني هستند كه با خلق شاهكارهاي خود تبديل به معياري براي سنجش و شكل دادن به دستور زبان و ادبيات در زبانهاي مختلف شدند. ما دستور زبان را بر اساس نوشتههاي اين بزرگان تعريف كردهايم. بنابراين اين افراد كه در زمره استثنائات قرار ميگيرند بدون نياز به هيچ آموزه دست به خلق آثاري ميزنند كه دنياي ادبيات را تحت تأثير خود قرار ميدهند و تا ساليان سال ديگران ازآن پيروي ميكنند.»
فراست در ادامه خاطرنشان كرد: «براي افرادي همچون داستايوسكي يا اصلاً چرا راه دور برويم براي بزرگاني نظيرجلال آل احمد نوشتن كاريست همانند نفس كشيدن. ما كاري به اين گروه كه تعدادشان نيز انگشتشمار است نداريم. گروه دوم كه افرادشان نيز كم نيست و مخاطب ما در اين گفتوگو هستند افرادي هستند كه از استعداد نويسندگي و علاقه برخوردار هستند؛ اما نميدانند كه كجا و به چه شيوه اي شروع كنند. به قول خانم تجار و آقاي زنوزي اين كلاسها براي اين گروه از افراد مفيد هستند. بين اين افراد هم باز ما با 2گروه مواجه هستيم؛ گروهي كه بدون استفاده از كلاسهاي رايج به نوشتن ميپردازند و گروه ديگري كه با استفاده از آموزشهاي كارگاههاي فوق به اين هنر ميپردازند.»
وي درخصوص گروه سوم نويسندگان گفت: «گروه سوم نويسندگان آنهايي هستند كه به خوبي اصول نوشتن را فراگرفته و داستانهاي خوب و ضعيف را ازهم تشخيص ميدهند. اين گروه منتقدان ادبي و داستاننويسي هستند. افرادي كه اگرهم به سراغ داستان نويسي بروند مقطعي و با خلق تنها چنداثرهمراه خواهد بود. به عقيده من جامعه ما همانقدر كه به داستاننويسان مجرب و خوب نياز دارد با منتقدان آشنا به عرصههاي داستاننويسي نيزاحتياج دارد.» مريم شهبازي
چنين وسوسههايي گاه ما را بر آن ميدارد كه سري به صفحات نيازمنديها يا تبليغات رنگارنگي كه به لطف رسانههاي گوناگون به راحتي در دسترس ما قرار دارند بزنيم. تبليغاتي از برپايي و تشويق به حضور در كلاسهاي مختلف هنري كه علاقهمندان به هنر را در هر شاخهاي كه باشد جذب خود ميكند؛ خبر ميدهند. حال با وجود برپايي چنين كلاسهاي متنوعي كه امروز در حيطه ادبيات و داستاننويسي هم رسوخ كردهاند اين مسئله مطرح ميشود كه شركت در اين كلاسها تا چه اندازه ما را در رسيدن به خواستهها و آرزوهايمان ياري ميكند.
از ديگر شاخههاي هنر كه بگذريم بسياري از كارشناسان فعال در حوزه داستاننويسي بر اين باورند كه داستان نويسي هنري نيست كه در كارگاهها و كلاسهاي داستاننويسي بتوان آن را آموخت. اين گروه كه تعدادشان كم هم نيست معتقدند كه هنر بيش از آن كه اكتسابي باشد؛ ذاتي است. البته در كنار اين افراد كارشناسان ديگري نيز هستند كه با وجود تأكيد بر اهميت وجه ذاتي نويسندگي بــر وجـه اكتسابي آن نيز پافشاري بسياري دارنــد.به همين منظور و براي كسب اطلاعاتي پيرامون كارگاههاي داستاننويسي كه امروزه در نقاط مختلف كشور برپاشده و ديده ميشوند به سراغ فيروز زنوزي جلالي، دكتر قاسمعلي فراست و راضيه تجار از داستاننويسان كشورمان ميرويم تا نظر آنها را نيز در اين زمينه مطلع شويم.
راضيه تجار كه خود از فعالان عرصه داستاننويسي كشورمان به شمار ميآيد و تاكنون مسئوليتهاي ادبي-هنري متعددي نيز برعهده داشته است؛ در باره اهميت و جايگاه كارگاههاي داستان نويسي گفت: «اين كه گمان ببريم هر فردي كه به اين كارگاهها قدم ميگذارد تبديل به نويسندهاي بزرگ و صاحبنام خواهد شد؛ تصوري اشتباه و اغراقآميز است. اين كلاسها معمولاً براي افرادي كه برخوردار از استعداد ذاتي، علاقه و پشتكار در اين راه هستند مفيد خواهد بود چرا كه اين كارگاهها معمولاً به هنرجويان خود اطلاعات لازم براي دست به قلم بردن و خلق داستاني قابل قبول را ميدهند. »
تجار كه كسب عنوان نويسنده زن برگزيده ادبيات هشت سال دفاع مقدس را در كارنامه خود دارد در ادامه افزود: «البته مواردي كه به آن اشاره كردم در صورتي به وقوع ميپيوندد كه اين كارگاهها بر اساس اصول صحيح برپاشده باشند. علاقهمندان با شركت در اين كارگاهها به مرور با ساختار داستان آشنا شده و دريچههاي جديدي پيش روي آنها گشوده ميشود. البته چيزي كه نبايد فراموش شود اين است كه حضور دراين كارگاهها تا مقطع زماني خاصي مؤثر خواهد بود چرا كه پس از اين مدت افراد علاقهمند بايد خود به تنهايي اين راه را ادامه بدهند. در مجموع من معتقد هستم كه نويسندگان جواني كه علاقهمند به قدم گذاشتن در اين دنياي پر رمز و راز هستند بايد از تجريبات اساتيد فعال در اين عرصه بهره بجويند تا به بيراهه كشيده نشوند.»
فيروز زنوزي جلالي ديگرنويسنده كشورمان كه كتاب «مردي با كفشهاي قهوهاي» او جزو آثار برتر 20 ساله انقلاب شناخته شده است ضمن تأييد گفتههاي تجار تصريح كرد: «شايد بد نباشد آموختن داستان نويسي را با مثالي همچون تلاش براي آموختن مهارت رانندگي شرح دهم. براي آموختن اين مهارت شما ممكن است به صورت خودآموز براي فراگيري آن تلاش كنيد و آنقدر با ماشين به در و ديوار بزنيد تا بالاخره رانندگي را فرا بگيريد. البته ممكن است اين روش را انتخاب نكرده و براي فراگيري به كلاسهايي كه به همين منظور برپا شدهاند برويد و آن را به صورتي كاملاً اصولي بياموزيد. خوب كه فكر كنيد متوجه ميشويد كه در هر دو صورت شما رانندگي را آموختهايد اما با يك تفاوت عمده ! تفاوت در اصول و روشهاي به كار گرفته شده در اين مهارت كه ميتواند شما را به سمت يك رانندگي اصولي و يا غيراصولي همراه با خطاهاي بسيار هدايت كند. »
زنوزي جلالي در ادامه سخنانش گفت: «در خصوص كلاسها و كارگاههاي داستان نويسي نيز ميتوان چنين چيزي گفت چراكه داستاننويسي علاوه بر وجه ذاتي خود از وجه اكتسابي و آموختني نيز برخوردار است. وجه ذاتي اين هنر همانند بسياري از مهارتهاي ديگر با آموختن وكسب تجربه به دست ميآيد. طبيعي است زماني كه شما در اين كلاسها شركت كنيد با استفاده از رهنمودهاي ارائه شده بايد و نبايد داستان نويسي را زودتر فرا بگيريد. ضمن اين كه نبايد فراموش كنيد كه ما در دوره اي زندگي ميكنيم كه رمانها، داستانها و كلاسهاي مختلفي در دسترس ما قرار گرفته است و ما با انبوهي از آثار خلق شده در اين حوزه مواجه هستيم. دريايي عظيم از نوشتهها و آثاري كه قرار باشد ما به صورت سرخود به سراغ آنها برويم ممكن است درآن غرق شويم.
البته من هم مانند خانم تجار تأكيد ميكنم كه اين كلاسها و كارگاههاي داستان نويسي در صورتي مؤثر خواهند بود كه از حضور اساتيدي مجرب بهرهمند و از همه مهمتر به شكلي اصولي برپاشده باشند چرا كه در غير اين صورت خود تبديل به عاملي در به خطا رفتن علاقهمندان خواهند شد.»
قاسمعلي فراست كه كسب جوايزمختلف ادبي و داوري جشنوارههاي متعدد داستاني را دركارنامه خود دارد با اشاره به سخنان زنوزي جلالي و تجار افزود: «من هم همچون خانم تجار و آقاي زنوزي جلالي بر دو وجهي بودن هنر داستان نويسي و در ابعاد گستردهتر هنر معتقد هستم. با اين وجود من نويسندگان را به سه دسته تقسيم ميكنم. تقسيمبندي خاصي كه به كشور يا محدوده جغرافيايي خاصي محدود نميشود. گروه اول نويسندگاني هستند كه اساساً به كلاس و كارگاههاي داستاننويسي احتياجي ندارند. نويسندگان و شاعراني همچون داستايوسكي، تولستوي و يا حافظ. اينها اديباني هستند كه با خلق شاهكارهاي خود تبديل به معياري براي سنجش و شكل دادن به دستور زبان و ادبيات در زبانهاي مختلف شدند. ما دستور زبان را بر اساس نوشتههاي اين بزرگان تعريف كردهايم. بنابراين اين افراد كه در زمره استثنائات قرار ميگيرند بدون نياز به هيچ آموزه دست به خلق آثاري ميزنند كه دنياي ادبيات را تحت تأثير خود قرار ميدهند و تا ساليان سال ديگران ازآن پيروي ميكنند.»
فراست در ادامه خاطرنشان كرد: «براي افرادي همچون داستايوسكي يا اصلاً چرا راه دور برويم براي بزرگاني نظيرجلال آل احمد نوشتن كاريست همانند نفس كشيدن. ما كاري به اين گروه كه تعدادشان نيز انگشتشمار است نداريم. گروه دوم كه افرادشان نيز كم نيست و مخاطب ما در اين گفتوگو هستند افرادي هستند كه از استعداد نويسندگي و علاقه برخوردار هستند؛ اما نميدانند كه كجا و به چه شيوه اي شروع كنند. به قول خانم تجار و آقاي زنوزي اين كلاسها براي اين گروه از افراد مفيد هستند. بين اين افراد هم باز ما با 2گروه مواجه هستيم؛ گروهي كه بدون استفاده از كلاسهاي رايج به نوشتن ميپردازند و گروه ديگري كه با استفاده از آموزشهاي كارگاههاي فوق به اين هنر ميپردازند.»
وي درخصوص گروه سوم نويسندگان گفت: «گروه سوم نويسندگان آنهايي هستند كه به خوبي اصول نوشتن را فراگرفته و داستانهاي خوب و ضعيف را ازهم تشخيص ميدهند. اين گروه منتقدان ادبي و داستاننويسي هستند. افرادي كه اگرهم به سراغ داستان نويسي بروند مقطعي و با خلق تنها چنداثرهمراه خواهد بود. به عقيده من جامعه ما همانقدر كه به داستاننويسان مجرب و خوب نياز دارد با منتقدان آشنا به عرصههاي داستاننويسي نيزاحتياج دارد.» مريم شهبازي