وقتی رسانههاکانال زندگی را عوض میکنند
حياط بزرگ خانه پدربزرگ يكي از خاطرات زيباي دوران كودكي بسياري از ما است كه با يادآوري آن ناخودآگاه به ياد روزهاي خوبي كه همگي در كنار هم در خانه پدربزرگ زندگي ميكرديم، ميافتيم. خانه بزرگ پدربزرگ با حوضي كه وسط آن بود، مكان زندگي ما و خانواده عموها بود. همه بچهها در كنار هم، روزها بازي ميكرديم و شبها پاي قصههاي مادربزرگ مينشستيم.
اين تصويري از زندگي گذشته بسياري از خانوادههاي ايراني است كه امروز هر كدام از آنها در آپارتمانهاي كوچك يا مجتمعهاي چند ده واحدي زندگي ميكنند و ديگر از آن حوض آب زيبا و صداي خنده بچهها يا قصههاي مادربزرگ خبري نيست.
در گذشته خانوادهها در خانهاي بزرگ در كنار هم با خوشي زندگي ميكردند و پسران خانواده هيچ وقت نگران مسكن براي زندگي مشترك نبودند و بعد از ازدواج در همان خانه پدري زندگي ميكردند، اما با گذشت سالها و تغيير فرهنگ و سنت، خانوادهها كم كم از شكل گسترده خارج و به شكل هستهاي درآمد و امروز شاهديم كه كمتر فرزندي حاضر است در خانه پدري زندگي مشترك خود را ادامه بدهد.
دكتر طهمورث شيري، جامعه شناس معتقد است پذيرش گستردگي يا هستهاي بودن به مكانيزمهاي اجتماعي درون خانواده بازمي گردد. در گذشته خانوادههاي ما خانوادهگستردهاي بودند و پدر و مادر و عروس و داماد همه با هم زندگي ميكردند اما بعد از مدتي حس فرديتطلبي درما قوي شد و اين هم متاثر از نيازهاي درون جامعه ما نبود كه در پي آن حتي خانهها را جدا و مستقل زندگي كنند.
وي ادامه داد: بررسيها نشان ميدهد كه اين تغيير متاثر از وسايل ارتباط جمعي بوده و رسانهها در اين زمينه خيلي نقش داشتند و به مرور زمان فرديتها قوي شد و روح جمعي كه حاكم بر خانوادهها بود كم كم جاي خود را به فرديتها داد.
اين جامعه شناس بزرگترين كاركرد مثبت خانواده گسترده را انسجام اعضاي خانواده برشمرد و افزود: روح همكاري و مشاركت در انجام كارها يكي از مهمترين امتيازات مثبت خانوادههاي گسترده بود، بطوري كه اعضاي خانوادهها از حال يكديگر اطلاع داشتند اما وقتي خانوادهها به سمت هستهاي شدن سوق پيدا كردند مشاركتها به حداقل ممكن رسيد و امروز شاهديم كه بسياري از خواهرها يا برادرها شايد تا ماهها همديگر را نبينند و شايد در مراسمها يا اعياد همديگر را ببينند.
وي اظهار کرد: تلفن يا پيامكها موجب فاصله گرفتن بيشتر خانوادهها شده است و ما تلاش ميكنيم با يك پيام رابطه هايمان راحفظ كنيم، غافل از این که پيامك هيچ وقت احساس را به فرد منتقل نميكند و به این علت در شرايطي قرار گرفتيم كه هيچ امكان برقراري انسجام با گذشته وجود ندارد.
دكتر شيري از ديگر نكات مثبت خانواده گسترده را الگو گرفتن از يكديگر برشمرد و گفت: مثلاً وقتي با همسر در خانواده گسترده زندگي ميكنيد همسر شما از مادر شوهر يا بزرگتر الگو ميگيرد، اما اين شيوه به مرور كم شده است و امروزه در خانوادههاي هستهاي اعضاي خانواده الگوهايشان را از برنامههاي ماهوارهاي و يا سريالها ميگيرند و آنها را ملاك قرار ميدهند.
وي با بيان اينكه هستهاي شدن و گسترده بودن هرچه به صورت طبيعي خود را نشان دهد و با نيازهاي جامعه شكل بگيرد خيلي بهتر است،اذعان کرد: اما اگر تحت تاثير شبيهسازي باشد عواقب منفي دارد.
امروز همه حاضرند زندگي در آپارتمانهاي كوچك را تحمل كنند، اما در كنار خانواده زندگي نكنند. اين نوع زندگي خيلي عواقب منفي دارد. ما تصور نكنيم كه فرديتگرايي موجب ميشود افراد استقلال رأي داشته باشند. البته استقلال رأي داشتن خوب است، اما واقعيت اين است كه اين خانوادهها به علت اينكه تحت تاثير الگوهاي آموزشي طبيعي يا داخلي يا تعيين شدهاي نيستند، آسيب ميبينند.
اين تصويري از زندگي گذشته بسياري از خانوادههاي ايراني است كه امروز هر كدام از آنها در آپارتمانهاي كوچك يا مجتمعهاي چند ده واحدي زندگي ميكنند و ديگر از آن حوض آب زيبا و صداي خنده بچهها يا قصههاي مادربزرگ خبري نيست.
در گذشته خانوادهها در خانهاي بزرگ در كنار هم با خوشي زندگي ميكردند و پسران خانواده هيچ وقت نگران مسكن براي زندگي مشترك نبودند و بعد از ازدواج در همان خانه پدري زندگي ميكردند، اما با گذشت سالها و تغيير فرهنگ و سنت، خانوادهها كم كم از شكل گسترده خارج و به شكل هستهاي درآمد و امروز شاهديم كه كمتر فرزندي حاضر است در خانه پدري زندگي مشترك خود را ادامه بدهد.
دكتر طهمورث شيري، جامعه شناس معتقد است پذيرش گستردگي يا هستهاي بودن به مكانيزمهاي اجتماعي درون خانواده بازمي گردد. در گذشته خانوادههاي ما خانوادهگستردهاي بودند و پدر و مادر و عروس و داماد همه با هم زندگي ميكردند اما بعد از مدتي حس فرديتطلبي درما قوي شد و اين هم متاثر از نيازهاي درون جامعه ما نبود كه در پي آن حتي خانهها را جدا و مستقل زندگي كنند.
میگنا: «خانواده هسته ای» در اصطلاح علوم اجتماعی، به خانواده های متشكّل از زن و شوهر و فرزندان آن ها اطلاق می شود و مقصود از «خانواده گسترده» خانواده ای است كه اعضای آن بیش از دو نسل از افراد را در برمی گیرند.
وي ادامه داد: بررسيها نشان ميدهد كه اين تغيير متاثر از وسايل ارتباط جمعي بوده و رسانهها در اين زمينه خيلي نقش داشتند و به مرور زمان فرديتها قوي شد و روح جمعي كه حاكم بر خانوادهها بود كم كم جاي خود را به فرديتها داد.
اين جامعه شناس بزرگترين كاركرد مثبت خانواده گسترده را انسجام اعضاي خانواده برشمرد و افزود: روح همكاري و مشاركت در انجام كارها يكي از مهمترين امتيازات مثبت خانوادههاي گسترده بود، بطوري كه اعضاي خانوادهها از حال يكديگر اطلاع داشتند اما وقتي خانوادهها به سمت هستهاي شدن سوق پيدا كردند مشاركتها به حداقل ممكن رسيد و امروز شاهديم كه بسياري از خواهرها يا برادرها شايد تا ماهها همديگر را نبينند و شايد در مراسمها يا اعياد همديگر را ببينند.
وي اظهار کرد: تلفن يا پيامكها موجب فاصله گرفتن بيشتر خانوادهها شده است و ما تلاش ميكنيم با يك پيام رابطه هايمان راحفظ كنيم، غافل از این که پيامك هيچ وقت احساس را به فرد منتقل نميكند و به این علت در شرايطي قرار گرفتيم كه هيچ امكان برقراري انسجام با گذشته وجود ندارد.
دكتر شيري از ديگر نكات مثبت خانواده گسترده را الگو گرفتن از يكديگر برشمرد و گفت: مثلاً وقتي با همسر در خانواده گسترده زندگي ميكنيد همسر شما از مادر شوهر يا بزرگتر الگو ميگيرد، اما اين شيوه به مرور كم شده است و امروزه در خانوادههاي هستهاي اعضاي خانواده الگوهايشان را از برنامههاي ماهوارهاي و يا سريالها ميگيرند و آنها را ملاك قرار ميدهند.
وي با بيان اينكه هستهاي شدن و گسترده بودن هرچه به صورت طبيعي خود را نشان دهد و با نيازهاي جامعه شكل بگيرد خيلي بهتر است،اذعان کرد: اما اگر تحت تاثير شبيهسازي باشد عواقب منفي دارد.
امروز همه حاضرند زندگي در آپارتمانهاي كوچك را تحمل كنند، اما در كنار خانواده زندگي نكنند. اين نوع زندگي خيلي عواقب منفي دارد. ما تصور نكنيم كه فرديتگرايي موجب ميشود افراد استقلال رأي داشته باشند. البته استقلال رأي داشتن خوب است، اما واقعيت اين است كه اين خانوادهها به علت اينكه تحت تاثير الگوهاي آموزشي طبيعي يا داخلي يا تعيين شدهاي نيستند، آسيب ميبينند.
مرجع : روزنامه روزنامه ايران