يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ / ۰۴:۵۵
کد مطلب: 10720
۰

شور و شناخت / نويسنده : حجت‌الاسلام سيدحسن خميني

 
مرحوم شهيد آيت‌الله مرتضي مطهري (که اين روزها در سالگرد شهادت ايشان هستيم) را بايد در زمره انديشمندان بزرگي قرار داد که در حوزه انديشه اسلامي‌تأثيري ژرف داشته اند؛ تأثيري که شايد با توجه به عمق، مدت زمان اثرگذاري و نيز گستره (به دليل پيروزي انقلاب اسلامي‌و اتکاي آن بر آراي کلامي‌و فلسفي شيعه) کم‌نظير باشد. شخصيت استاد شهيد براي من، به عنوان محصّلي که با بخش وسيعي از آثار و افکار ايشان سروکار داشته‌ام، از جهات گونه گون ستودني است.نخست بايد به دل‌باختگي و پاي‌بندي ايشان به مباني ديني اشاره کرد؛ بي شک مرحوم مطهري جهادگري ديني است و اين امر در سطرسطر آن چه از ايشان بر جاي مانده، به روشني آشکار است. شايد اين امر در آن روزگار خود يک ارزش به شمار مي‌آمده است؛ ليکن اهميت اين پايبندي را وقتي با شناخت مجتهدانه ايشان همراه سازيم، بيشتر درمي‌يابيم. نکته مهم آن است که مرحوم مطهري در تعهد به مباني ديني، از يک سو اصلاح‌گري ديني است (و به همين دليل در مواردي چون کتاب مسئله حجاب و بحث اقتصاد اسلامي، با اعتراض برخي روحانيون سنتي مواجه ميشود) و از سوي ديگر صلاح جامعه را در پاي‌بندي به اساس روحانيت مي‌داند. کافي است به کتاب حماسه حسيني مراجعه کنيم و در نقدهاي ايشان بر قرائت‌هاي بي‌ضابطه از دين و آيين‌هاي ديني دقيق شويم يا نقدهاي ايشان را ـ که بعضاً با تندي‌هايي نيز همراه بوده است ـ بر برخي ديگر انديشمندان آن عصر به ياد آوريم. همين امر دومين ويژگي ممتاز و متمايز مرحوم مطهري با ديگر مصلحان هم عصر است. مرحوم مطهري را نمي‌توان متفکري ديد که يکپارچه شور دينداري در سردارد و شايد به همين دليل برخي انقلابيون آن عصر به نقد وي پرداخته‌اند، بلکه در سير آثار ايشان، شوري آميخته با شناخت را به تماشا مي‌نشينيم. به ياد آوريم که در دهه 30 و 40 علم‌گرايي، گفتمان غالب روزگار است و گروهي مي‌کوشند تا هر ‌چه ديني است، علمي‌ به معناي علوم تجربي ـ معنا کنند يا دهه 50، سال‌هاي اوج گيري مبارزه در سايه انديشه چپ است و بزرگاني در تلاش‌اند، تا مبارزه را اصل بنيادين اسلام بنمايانند؛ تا جايي که برخي گروهها به انديشه سوسياليسم اسلامي‌مي‌رسند.مرحوم مطهري در اين سالها افزون بر آن‌که تلاش دارد اسلام را در جامعه آن روز پاسخ‌گو معرفي کند و مکتب تشيّع را از خرافه بپيرايد و نيز خمودگي ناشي از قشري‌گرايي و تحجّر را به نقد در کشد، در برابر آنان که به نام دين، مانعي پيش روي جريان عدالت‌خواه و استبدادستيز بودند، مي‌ايستد و همواره از التقاط دوري مي‌جويد. انتقادات ايشان بر «ذرّه بي‌انتها» و «راه طي شده»، نمونه‌اي از اين دست است. مرحوم مطهري به دليل برخورداري از چارچوب فقهي ـ فلسفي‌ خاص خود و نيز ريشه‌هاي دانشي که پيش از اين آموخته، در تندبادهاي جامعه گرفتار نمي‌شود. با اين همه ايشان هرگز نقدهاي خود را به آرمان‌خواهي گويندگان آن سخنان متوجه نمي‌سازد و همين سومين ويژگي مهم ايشان است.!در آن سال‌ها برخي به دليل يک گفتار ناصواب، چنان بر امثال شريعتي تاخته‌اند که گويا کافري، تنها به قصد تخريب جامعه، گام برمي‌دارد؛ در حالي که نحوه تعامل مطهري با جوانان مسلمان و تحوّل خواه متفاوت است. ايشان درد دين را در اين طيف ـ البته معمولاً ـ پذيرفته و براي اصلاح آنها مي‌کوشد و همين نکته دقيق، مطهري را به روشنفکري ديني ارتقا مي‌بخشد و اين مسئله اي است که در بيشتر آثار ايشان خودنمايي مي‌کند؛ مروري کوتاه بر کتاب علل گرايش به ماديگري، هر خواننده‌اي را بر اين معنا آگاه مي‌سازد.با اين وصف، شهيد مطهري اسلام را تنها راه نجات جامعه مي‌داند؛ ليکن براي اصلاح برداشت‌هاي ناصواب سنتي از اسلام مي‌کوشد و در اين تلاش، هرگز از اصول اعتقادي خويش فاصله نمي‌گيرد؛ به عبارتي ديگر، در اجتهاد خويش، اصول محکم و تغييرناپذيري را مفروض مي‌داند؛ اصولي که با دانش ژرف خويش به آن دست يافته و همين چهارمين ويژگي ايشان است.بي‌شک استاد شهيد، در حوزه فلسفه اسلامي، از عميق‌ترين شارحان فلسفه صدرايي است؛ البته شايد نتوان ايشان را مبتکر نظرياتي نو در فلسفه اسلامي‌دانست؛ ولي هرگز نمي‌توان ميزان تأثير ايشان را در توسعه اين علم و شيوع آن ناديده گرفت. بي ترديد شرح‌‌هاي ايشان بر منظومه، نشانگر فهم سالم و بيان بي‌نقص آن بزرگوار است، چنان که شرح اصول فلسفه و روش رئاليسم که آن را در جواني نگاشته‌اند، يکي از اثرگذارترين آثار در تبيين فلسفه صدرايي است.افزون بر فلسفه، آن‌چه از ايشان با عنوان تفسير يا در حوزه علم حديث ـ مانند شرح ارزشمند ايشان بر نهج البلاغه ـ منتشر شده، اگرچه بعضاً براي مخاطب عام ارائه شده، ولي نشان‌گر آگاهي گسترده ايشان از مباني ديني است. متأسفانه در فقه و اصول بحث منقّحي از ايشان در دست نيست و تنها رشحاتي از آن را مي‌توان در برخي کتاب‌ها همچون مسئله حجاب مشاهده کرد؛ با اين همه و براساس همين مطالب و برخي ورود و خروج‌هاي ايشان در ساير آثار، مي‌توان به توانمندي کافي ايشان در اين علوم آگاهي يافت.

نکته حائز اهميت آن است که مرحوم مطهري از معدود کساني است که در حوزه کلام جديد ـ از قبيل مسائل زنان، رابطه آزادي و دين، مباني کلامي‌اقتصاد و حجت دانستن عدالت به عنوان يکي از حجت‌هاي اصولي، و هم‌چنين ورود به مباحثي از قبيل ايمان و جبرگرايي تاريخي و ... ـ گام نهاده و در مواجهه با پرسشها، شجاعانه برداشتهايي نو را از متون و اصول ارائه کرده است. شايد در ميان انديشمندان برجسته مسلمان در قرن‌هاي اخير کمتر متفکري را بيابيم که به اين اندازه در حوزه‌هاي جديدِ علوم اسلامي‌تلاش و اجتهاد کرده باشد و همين مسئله پنجمين شاخصه مهم آن شهيد است.

نقدهاي ايشان را بر مارکسيسم به ياد آوريم؛ بارور ساختن مفهومي‌چون معقولات ثاني فلسفي ـ که بحثي در لابلاي متون فلسفي است ـ به عنوان سلاح بي‌بديل در مواجهه با فلسفه‌هاي مضاف غربي، يکي از اين نمونه‌هاست. ذهن مستقيم، تيزهوشي و نيز نظم و انضباط گسترده‌اي که در آثار ايشان وجود دارد، همگي به اين متفکر برجسته کمک مي‌کرد تا بتواند به داشته‌هاي فلسفه و کلام شيعه در مقياس وسيع و در حوزه‌هاي نو، کارکردي جديد و تازه بدهد. همين جا لازم است به ياد داشته باشيم که اين تلاش به شجاعت و از خودگذشتگي بسياري نياز داشته است و ايشان را گاه آماج طعنه‌ها و دشنام‌ها مي‌ساخته است.ويژگي و شاخصه ديگري که شهيد مطهري را از اقران خويش متمايز مي‌سازد، گرفتار نشدن در فضاي فلسفي است. با آنکه مرحوم مطهري انديشمندي در حوزه فلسفه است و اين حوزه ـ دست کم در ميان فلاسفه اسلامي‌ با ورود به عرصه اجتماع و امور جزئي‌ آن بيگانه است؛ با اين همه ايشان «داستان راستان» مي‌نويسد و به عنوان واعظ در شهر تهران به وعظ و خطابه مي‌پردازد و در نهايت با مسائل مربوط به انقلاب اسلامي‌درگير مي‌شود و شايد همين مسئله عاملي است که از مطهري فيلسوفي روشنفکر مي‌سازد، چراکه روشنفکر را شايد بتوان کسي دانست که درد جامعه خويش را مي‌شناسد و در پي درمان است.از ديگر وجوه مميّزه مرحوم مطهري گرفتار نشدن در تکرار است. بسياري بزرگان ـ به خصوص آن‌گاه که به وعظ و خطابه مي‌پردازند ـ به تکرار در داشته‌هاي خود دچار مي‌شوند. اگر به کساني که خارج از موطن اصلي هر علم زندگي مي‌کنند نظري بيفکنيم، مي‌ببينيم که آن‌ها به دليل آن‌که دانشي فراتر از سطح مخاطبان خود دارند، معمولاً از توليد فکر جديد باز مي‌مانند و به آن‌چه اندوخته‌اند، بسنده مي‌کنند. البته بر آن نيستم که همه آثار شهيد مطهري يکسان و هم‌ارزش است، بلکه بعضي خطابه‌هاي ايشان که نام علمي‌جديد بر آن نهاده‌اند ـ مثل فلسفه اخلاق ـ با آثار ديگر ايشان هم‌سنگ نيست؛ ولي تنوع مباحث و نيز تلاش براي توليد مطالب جديد، از اموري است که در کلام و قلم مطهري هويداست. البته اين مسئله را نبايد از نظر دور داشت که ـ چنان‌که شنيده‌ايم ـ مرحوم مطهري به کارگروهي چندان توجهي نداشته و بيشتر، حوزه مطالعاتي و پژوهشيِ شخصي داشته و شايد اگر امکانات انقلاب اسلامي‌با او همراه مي‌شد، توان علمي‌او بيش از آن‌چه در دست است، بارور مي‌شد.هشتمين ويژگي استاد شهيد ـ که براي هر خواننده آثار ايشان درس‌آموز است ـ بي‌ادعايي ايشان در مطالب علمي‌است. تقريباً در هيچ‌جا نمي‌توان از ايشان خودنمايي علمي‌ديد که براي مثال نکته‌اي را يافته و آراسته انديشه خويش به شمار آورد؛ به ياد آوريم که برخي با مدارج علمي‌پايين‌تر، چگونه خود را به سبب يافتن يا آراستن يک تفکر، شايسته تقدير مي‌دانند.     مردمسالاري /   شماره 2903 - 1391/02/12



نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
هرگز با آدم نادان مجادله نكنيد، تماشاگران ممكن است نتوانند بين شما را تشخيص دهند