شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 27 Apr 2024
تاریخ انتشار :
پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱ / ۱۰:۴۴
کد مطلب: 11113
۰

درگذشت «کارلوس فوئنتس» و پيام تسليت بزرگان ادبيات جهان +عکس

درگذشت «کارلوس فوئنتس» و پيام تسليت بزرگان ادبيات و سياست جهان 'کارلوس فوئنتس'، سياستمدار و نويسنده شناخته شده ادبيات آمريکاي لاتين که در ايران بسيار محبوب بود روز گذشته به دليل مشکل قلبي در 83 سالگي در مکزيکوسيتي درگذشت. اين نويسنده تحسين‌شده که بزرگترين نويسنده مدرن مکزيک بود و در دوران نويسندگي‌اش فيلمنامه، داستان و نقدهاي بسيار نوشت سه‌شنبه ( 15مه) در بيمارستاني خصوصي در مکزيک درگذشت. شوراي فرهنگ ملي مکزيک اين خبر را اعلام کرد اما دليل مرگ فوئنتس را نگفت. برخي روزنامه‌ها نوشتند اين نويسنده يک شب قبل به دليل مشکل قلبي به بيمارستان منتقل شده. اما بسياري معتقد هستند فوئنتس که به‌تازگي نوشتن آخرين رمانش را به پايان رسانده بود و مشغول نوشتن رماني ديگر شده بود، در سلامت جسماني به سر مي‌برد. طبق آخرين گزارش‌ها دليل مرگ او خون‌ريزي شديد بوده است. وي سفير مکزيک در هلند، پاناما، پرتغال و ايتاليا بود. دوران کودکي‌اش در واشنگتن دي.سي. و سانتياگوي شيلي گذشت. فوئنتس در دانشگاه مکزيک و ژنو در رشته حقوق تحصيل کرد. او به زبان‌هاي انگليسي و فرانسه تسلط کامل دارد. فوئنتس با دو رمان «آئورا» و «مرگ آرتميو کروز» به شهرت رسيد و يکي از سردمداران ادبيات مدرن آمريکاي لاتين بود. بسياري از انگليسي‌زبان‌ها به‌ويژه در آمريکا او را با اقتباس سينمايي از رمان «گرينگوي پير» با بازي گريگوري پک و جين فوندا به خاطر مي‌آورند. فوئنتس در ايران شهرت بسياري داشت، او به لطف ترجمه‌هاي مهدي سحابي و عبدا... کوثري و همچنين مترجمان ديگر به خواننده‌هاي ايراني معرفي شده بود. «کنستانسيا»، «آسوده خاطر»، «آئورا»، «مرگ آرتميو کروز»، «پوست انداختن»، «سر هيدرا»، «آب سوخته»، «خويشاوندان دور»، «گرينگوي پير»، «لائور ادياس» و «اينس» از آثار اين نويسنده هستند که به فارسي منتشر شده‌اند. او در کارنامه‌اش جوايز متعددي داشت و هميشه يکي از بخت‌هاي مسلم جايزه نوبل بود اما برنده اين جايزه نشد.

در پي درگذشت «کارلوس فوئنتس»، از سرشناس‌ترين نويسندگان ادبيات آمريکاي لاتين، شخصيت‌هاي مطرح سياسي، هنري و ادبي نسبت به اين فقدان بزرگ واکنش‌ نشان دادند. به گزارش ايسنا، «فيليپه کالدرون»، رييس‌جمهوري مکزيک در پيامي اعلام کرد: من شديدا براي از دست دادن کارلوس فوئنتس، نويسنده مورد تحسين و دوست‌داشتني‌مان سوگوارم. اميدوارم روح اين نويسنده بين‌المللي قرين رحمت باشد. «ماريو بارگاس يوسا»، نويسنده‌ صاحب‌نام پرويي در پيام خود اعلام کرد: با جدايي او،‌ نويسنده‌اي از ميان ما رفت که آثار و وجودش نقطه‌ عطفي به شمار مي‌رفت. داستان‌هاي کوتاه،‌ رمان‌ها و مقاله‌هاي او آينه‌ مشکلات و تاريخ مکزيک بودند، اما او مردي متعلق به تمام جهان بود. «ديويد آنگر»، رمان‌نويس گواتمالايي درباره‌ درگذشت فوئنتس گفت: کارلوس فوئنتس يک چهره‌ بزرگ بود. اگرچه او طبعي بلند و برجسته داشت، اما هميشه با مهاجران، قشر ضعيف و افرادي که صدايشان در جامعه شنيده نمي‌شود با محبت و بزرگ‌منشي رفتار مي‌کرد. «هکتور آگوييلا کامين»، نويسنده‌ مکزيکي در پيام خود گفت: فوئنتس براي خودش يک دوره و يک ژانر بود؛ نويسنده‌اي براي تمام فصول. از صميم قلب به همسرش تسليت مي‌گويم. يکي از شخصيت‌هايي که پس از درگذشت اين نويسنده‌ پيام صادر کرد، «انريک گاز»، تاريخ‌نويس مکزيکي است که هميشه سخت‌گيرترين منتقد آثار فوئنتس به شمار مي‌رفت.  
درگذشت یک شهروند جهان: کارلوس فوئنتس
(1928-2012)
کارلوس فوئنتس، نویسنده، روزنامه نگار و سیاستمدار مکریکی که در کنار یوسا و مارکز یکی از  بزرگترین نویسندگان ادبی زنده آمریکای لاتین به شمار می آمد، روز سه شنبه 15 مه 2012 (26 اردیبهشت 1391) در 83 سالگی درگذشت.
فوئنتس در زمانی  سرزمین و زبان خود را ترک کرد که مکزیک یکی از سهمگین ترین موقعیت های خشونت آمیز را در تاریخ خود را در درگیری دولت این کشور با  قاچاقچیان مواد مخدر می گذراند.اعلام جنگی تمام عیار از طرف رئیس جمهور  مکریک علیه این جنایتکاران، هفته های متعددی است که آن را درون کابوسی از هولناک ترین و بی رحمانه ترین  وحشیگری ها فرو برده است که صحنه های باورنکردنی کشتار را  به  تصاویری روزمره برای مردمی وحشت زده تبدیل کرده است.     
مکزیک در این روزها،  سرنوشتی را که بارها و بارها  در تاریخ خود تجربه کرده  و اگر امروز در حوزه پیوند میان سیاست و مواد مخدر قابل تعریف است از اواخر قرن گذشته با نظام های دیکتاتوری هولناک و در طول انقلاب مکزیک در چند دهه ابتدای قرن بیستم، صحنه هایی مشابه را به وجود آورده بود، بار دیگر تجربه می کند. هم از این رو است که نویسندگانی چون کارلوس فوئنتس و اوکتاویاز ، دوستانی قدیمی که هر دو به جناج سیاسی چپ تعلق داشتند و هر دو در کنار فعالیت گسترده ادبی خود زندگی حرفه ای سیاسی نیز داشتند ، به طرح بحثی در رابطه خشونت تاریخی و معاصر در این کشور کشانده بود. پاز البته پس از خشونت های پلیس مکزیک در تظاهرات علیه دانشجویان از سفارت مکزیک در هندوستان استعفا داد و  فوئنتس نیز که در سال های 1975 تا 1977 سفیر مکزیک در فرانسه بود و از دست فرانسوا میتران، مدال لژیون دونور (1992) را دریافت کرده بود، چند دهه آخر زندگی خویش را  بیشتر صرف فعالیت گسترده ادبی کرد که وی را در سال 1987موفق به دریافت جایزه سروانتس مهم ترین جایزه ادبی در جهان اسپانیایی زبان کرد و بارها وی را تا مرز نوبل ادبیات پیش برد.
فوئنتس جه در داستان ها و رمان هایش، چه در مقالات سیاسی و  ادبی اش، پرسمانی اساسی را مطرح می کرد که اوکتاویو پاز نیز همواره در  خط فکری خود نمایننده ای از آن بود: تفکری قاره ای که سرنوشت  آمریکای لاتین را به گذشته تاریخی و پیش کلمبیایی  آن پیوند می زد: به باور فوئنتس، خشونت تقریبا دائم قاره و به ویژه مکزیک، به نوعی بازگشتی ادبی به خشونت های بنیانگزاری  مربوط می شدند که این قاره را با یورش اروپائیان در یک تراژدی از خون و نفرت آفریدند، پیوند می داد و تلاش اروپائیانی که به قاره هجوم آوردند غارت سرزمین های بکر و از میان بردن میراثی فرهنگی و چند هزار ساله بود ، بی آنکه در این کار موفقیت کاملی بیابند.
برعکس، تمدن جدیدی که با گونه ای از درهم آمیزی فرهنگی میان سرخپوستان و نسل های جدید بومیان پا به هستی گذاشت، نیاکان قربانی شده خود را همچون شبحی همواره به دنبال خود داشت و گویی این نفرین ابدی، هرگز اجازه ندادند قاره به آرامش و آسایشی در خور برسد و  بدون وقفه آن را در خشونتی سخت فرو بردند که سایه همسایه قدرتمند شمالی (ایالات متحده) دائما بر میزان آن می افزود.  دخالت های این همسایه شمالی که با جنگ های قرن نوزدهمی و  از دست رفتن بخش های بزرگی از خاک مکزیک (به ویژه در ابالات سانفرانسیسکو کنونی) همراه بود ، از توحش انقلاب و جنگ داخلی آغاز شد و تا جنگ باندهای موارد مخدر، قاچاق انسان و برده داری جدید ادامه یافت. فرایندی  که هر سال صدها هزار نفر قربانی (به ویژه زنان و کودکان بی دفاع) در چرخه های وحشیانه و بی رحم خود به سرعت و در هولناک ترین و غیر قابل تصور ترین شکنجه ها به قتل می رساند و یا محکوم به فنا در فلاکتی طولانی مدت  می کند. جنایتی آرام و خاموش که ده ها سال است ادامه دارد.  
موضع گیری های سیاسی فوئنتس علیه این همسایه شمالی تا به انتها ادامه داشت و همچون پاز هرگز حاضر نشد، همجون یوسا،  بپذیرد که نولیبرالیسم جدید بتواند راه حلی حتی  مقطعی برای حل مشکلات قاره عرضه کند. برعکس،  فوئنتس را باید همانگونه که خود دوست داشت تکرار کند یک شهروند جهانی دانست و به ویژه فردی که عشقی عظیم به فرانسه داشت، کشوری که برای او رابطه ای بود میان آنجه وی  حیات پرشور و کاتولیک جنوبی با سردی و بی روحی  پروتستان شمالی می دانست. فوئنتس از تبار نیاکان آزتکی بود و همچون پاز همواره اصرار داشت که بر این تبار  و سرنوشت محتومی که در بردارد تاکید کند. این سرنوشت که باید  به وجدانی قاره ای برای آمریکای لاتین دست یافت و آرمان های محرمان سرخپوست و دو رگه های بی سامان را به سرانجامی رساند. آنچه در کشورهایی چون برزیل، شیلی و ارژانتین به تدریج به واقعیتی ولو نسبی نزدیک می شوند اما در  مکزیک نفرین باندهای مواد مخدر و بازار گسترده ای که همسایه شمالی برای آنها در بر دارد،  شانس کوچکی برای رسیدن به آن حتی در آینده ای میان مدت  پیش رو قرار می دهد.
  درگذشت این انسان بزرگ تاریخ فرهنگ بشریت را به تمام فرهنگ دوستان تسلیت می گوئیم. ناصر فکوهی - انسان شناسی و فرهنگ

نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
مشکل فکر های بسته این است که دهانشان پیوسته باز است...