شراکت زندگی با همسری بدبین!
فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی روی می آورد.
اوایل ازدواج تمام رفتارهای همسرش را به حساب علاقه او به خودش میگذاشت. کمتر پیش می آمد از شنیدن سوالاتی مانند کجا هستی؟ چکار میکنی؟ و یا کی به خانه بر میگردی ناراحت شود.
همه رفتارهای همسرش رنگ و بویی از علاقه داشت، تماسهای مکرر او هیچ گاه باعث از کوره در رفتنش نمیشد، گاهی فکر میکرد میتوان نگرانی او از هم صحبت شدنش با یک جنس مخالف را به حساب تعصبی بودن او گذاشت اما چرا همه این افکار خیلی زود رنگ باخت...
چندماهی از زندگی مشترکشان میگذرد به نظرش همسرش با او وارد یک رابطه پلیسی شده است، سوالهایش کم کم شکل بازجویی به خود گرفته است. همسرش به همه چیز مشکوک بود و حساسیت بیش از حدی درباره تلفنها، رفت و آمدها و رفتارهای او نشان میداد. بعد از چند ماه دیگر کسی نمانده بود که جرأت کند به او سری بزند یا تلفنی احوالش را بپرسد.
عذاب آورتر از همه این بود که شوهرش نمیپذیرفت که درباره او شک بیمورد دارد و به خود حق میداد او را محدود و محدودتر کند. شاید این داستان برای شما تازگی نداشته باشد.
واقعیت هم این است که متاسفانه همه ما کمابیش افرادی را میشناسیم که از شک و تردید بیدلیل همسر و یا یکی از اعضای خانوادهشان به ستوه آمدهاند.
آفتی به نام بدبینی
برخی از افراد دچار مشکلی به نام بدبینی هستند و نسبت به اخلاق و رفتار دیگران حتی نزدیکانشان هم شک و تردید دارند. این معضل می تواند به سادگی یک زندگی را به تباهی بکشاند. زیرا شخصی که این مشکل را دارد احساس می کند چیزی را که می بیند یا می شنود واقعیت ندارد و با چیزی که در پشت صحنه وجود دارد متفاوت است. در واقع در ایجاد بیماری بدبینی، هم خانواده، الگوهای اجتماعی و زیست شناختی هر کدام به سهم خود در این بیماری نقش دارند که متاسفانه هیچ چیز مثل بدبینی در خراب کردن یک رابطه مخصوصاً در زندگی مشترک قدرتمند نیست.
فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی روی می آورد.
بدبيني به همسر اشكال متفاوتي دارد
خيلي از زوجين بدبينيهاي بيمارگونه خود را نوعي رفتار طبيعي تلقي ميكنند و آنرا با عناويني همچون غيرت و تعصب ومراقبت توجيه ميكنند، حال آنكه واقعيت چيز ديگري است. اساسا بدبيني به همسر در3 حالت كلي بروز ميكند:
گروه اول افرادي هستند كه بدبيني در ذاتشان است. اين افراد را از همان ابتداي زندگي براحتي ميتوان شناخت؛ آن زمان كه نسبت به هر موضوعي نيمه خالي ليوان را ميبينند و در رابطه با پيرامون خود نوعي نگاه منفي دارند.
گروه دوم افرادي هستند كه نوعي وسواس نيز در بدبينيهايشان نهفته است. اين دسته از زوجين نسبت به برخي رفتارها و واكنشهاي همسر خود به جنس مخالف، حال در محيط كاري باشد، نوعي وسواس فكري دارند كه در پارهاي اوقات همراه با بدبيني به وي است كه البته در اين فرم باز هم اختلاف بين زوجين خيلي پديدار نميشود.
گروه سوم كه در حقيقت روزگاري جزو گروههاي يك و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا كه مبتلا به اختلالات پارانوئيدال ميشوند به اين معنا كه با كنار هم گذاشتن برخي پارامترهاي خيالي به اين نتيجه ميرسند كه همسرشان قطعا در حال خيانت به وي است و اين فكر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود ميكند و اگر خوشبين باشيم كه اتفاق ناگواري در اين بين نيفتد، طلاق و جدايي بين زوجين مسالمت آميز ترين اتفاق است.
ريشههاي بدبيني به همسر
ـ خيلي اوقات بدبيني و شك بين زوجين از علاقه و عشق زياد به يكديگر نشات ميگيرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود ميداند و طبيعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برايش سخت و غير قابل هضم است. بتدريج اين عشق و علاقه به نوعي احساس شكست از ديدگاه خودش تبديل ميشود و هر آن فكر ميكند كه زندگي اش در حال فروپاشي است.
ـ عدم شناخت كافي از همسر، اساس بدبيني و شك به وي است. وقتي مرد از همسر آيندهاش تصويري ديگر را در ذهن ميپرورانده با ورود به زندگي مشترك متوجه ميشود كه درانتخابش اشتباه كرده و اين خود نوعي نفرت و انزجار را در وي نسبت به همسرش ايجاد ميكند و طبيعتا اين موضوع مهمترين دليل ميشود براي پيدايش بهانه گيريها و بدبينيهاي بيمار گونه.
ـ فرزندان والدين بدبين و شكاك در طول زندگي ياد ميگيرند كه در آينده نيز نسبت به همسرشان و اطرافيان خود بدبين و شكاك باشند. اين موضوع نقش تربيت خانواده را براحتي روشن ميكند، اينگونه كه فرزندتان از شما بدبيني و شك به همسرش را ياد ميگيرد.
ـ مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازي و حسادتهاي دشمنان خانوادگي كه عموما به شكل يك دوست وارد زندگي ميشوند نيز اساس خيلي از بدبينيها و سوءتفاهمهاست. دوست شما نسبت به زندگيتان حسادت ميكند و بر همين اساس پروژهاي را پياده ميكند كه اطمينان شما را نسبت به همسرتان سلب كند. بیمار مبتلا به این اختلال همیشه دارای عدم اطمینان است و خودش را از همه مسائل مبرا می داند و حق به جانب است که گاهی ممکن است همراه با خودشیفتگی باشد. وی همه را مقصر می داند جز خودش و هرگز زیر بار تغییر رفتار یا دیدگاه خود درباره دیگرانی که نسبت به او مشکوکند نمی رود
شخصی که دچار بدبینی است نمی تواند حقیقت را قبول کند. البته ما با دو گروه افراد بدبین مواجه هستیم؛ یکی افرادی که ممکن است در طول زندگی شان دچار بدبینی شوند و در حالت طبیعی دانستن و ندانستن قرار گیرند که فرد با آگاهی می تواند به قطعیت برسد اما گروه دوم شامل همان افرادی می شود که رگه شخصیتی بدبینی شان غیرقابل کنترل است و فرد در حالت ترس به سر می برد و به دلیل ترس و اضطراب دچار حالت توهم یا همان پارانویید می شود.
یکی از مهم ترین ویژگی های این افراد احساس تحقیر است و چنان چه عقاید و افکارشان مورد قبول دیگران واقع نشود، احساس کینه و عداوت با دیگران دارند. فرد در این اختلال قادر نیست از منطق خود کمک بگیرد بلکه به دلیل هنجارهای از پیش تعیین شده ذهنی خود همه چیز را رد می کند، در چنین شرایطی فرد در همه حال خود را محق می داند و سعی دیگران برای از بین بردن فکر و توهم باطل فرد پارانوئید به نتیجه نمی رسد. بیمار مبتلا به این اختلال همیشه دارای عدم اطمینان است و خودش را از همه مسائل مبرا می داند و حق به جانب است که گاهی ممکن است همراه با خودشیفتگی باشد. وی همه را مقصر می داند جز خودش و هرگز زیر بار تغییر رفتار یا دیدگاه خود درباره دیگرانی که نسبت به او مشکوکند نمی رود. فرد بدبین به نکات منفی بسیار توجه دارد و نکات ریز و کوچک را خوب می بیند و همچنین از مکانیسم های روانی بسیاری استفاده می کند و به شدت پرخاشگر است. ظاهر آرام فرد نباید حمل بر خونسردی و آرامش خیال گذاشته شود زیرا فرد پارانوئیدی خشمی پنهان در وجودش دارد که شناور و همیشگی است و هر بار متوجه یک نفر می شود، تحت کنترل گرفتن اوضاع و شرایط، تلاش برای نداشتن خطا و اشتباه، در افتادن با مراجع قدرت مثل کارفرما یا پدر و مادر، حساسیت نسبت به انتقادها، محدودیت در روابط اجتماعی، تنگ بودن دایره دوستان، از دیگر علایم شخصیت پارانوئیدی است.
وجود موارد ژنتیکی باعث آمادگی اختلال در فرد می شود و محیط محرک آن به شمار می رود.
متاسفانه در زندگی مشترک امروزی، بدبینی بسیار دیده می شود که از طرف زن یا مرد نمایان است. فرد در اول نسبت به خود آگاهی داشته باشد و سپس وارد رابطه جدی شود و آن هنگام است که می تواند از یک رابطه مطمئن برخوردار باشد، زن یا شوهر ممکن است نسبت به یک امری شک کنند.در این صورت در درجه اول سوالشان را می پرسند و با توجه به خود آگاهی آن را هضم می کنند و به واقعیت می رسند.
ما به عنوان همسر در زندگی مشترک حق داریم که بدانیم در زندگیمان چه می گذرد. وقتی با مساله ای مواجه می شویم که برایمان سوءظن یا بدبینی پیش بیاید باید با شریک زندگیمان در میان بگذاریم که بتوانیم به قطعیت برسیم و نسبت به دانستن امری ناخوشایند خود را آماده کنیم.
تعصب در روان شناسی به معنای فکر غیرمنطقی است که با موقعیت متناسب نیست اما بدبینی به معنای آن است که من می ترسم آن اتفاقی را که دوست ندارم، بیفتد و دلیل واقعی و منطقی برای آن ندارم.البته فرد بدبین هیچ وقت خودش را با تعصب توجیه نمی کند بلکه همسر یا طرف مقابلش است که طرف بدبین را متعصب می نامد.
چه بايد كرد؟
1ـ هميشه سعي كنيد در هر موضوعي با همسر خود صادق باشيد. ريشه بسياري از بدبينيها عدم صداقت در ابتداي زندگي است. زن يا مرد رازي را در زندگي دارد كه ميكوشد آن را از همسرش پنهان كند كه البته در بيشتر مواقع موفق نميشود و خود اين پنهانكاري نقطه شروع بدبينيها ميشود.
2ـ نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خيلي حساس باشيد. اين موضوع براي مردها بايد بيشتر رعايت شود، چراكه خانمها هر نوع تاخير را در رسيدن به قرار مثبت نگاه نميكنند و طبيعتا افكار منفي در آنها شكل ميگيرد.
3- در مراودات اجتماعي خود خيلي مراقب باشيد بويژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد. هر نوع صحبت غيركاري، تماسهاي بيمورد و روابط آزاد در محيطهاي كاري نتيجهاي شوم در بردارد كه اگر شما هم فكري در سر نداشته باشيد، همسرتان جور ديگري برداشت ميكند.
4- از غافلگيريهاي احساسي كه نيازمند پروژهاي پيچيده باشد، پرهيز كنيد. مثلا براي سالگرد ازدواجتان بخواهيد همسرتان را غافلگير كنيد و نوعي پنهانكاري داشته باشيد. ديده شده كه بسياري از زوجين به اين نوع كارها با بدبيني نگاه ميكنند كه اگر هم به خير و خوشي ختم شود، گمان ميكنند كه پايان خوش كار هم در حقيقت قسمتي از يك پروژه خطرناك براي خيانت به وي بوده است.
آن کسی که باید مشاوره و تحت روان درمانی قرار گیرد شریک فرد بدبین است. یک سری الگوهای رفتاری وجود دارد که همسر فرد بدبین باید آنها را رعایت کند که عبارتند از :
** رفتارشان با همسرشان باثبات و با اقتدار باشد.
** بحث کلامی نداشته باشند.
** وارد بازی های طرف مقابله نشود حساسیت های خود را نشان ندهند.
** اگر این افراد با رعایت الگوهای رفتاری فوق به نتیجه نرسیدند باید از مشاوره کمک گیرند.
** اگر در زندگی مشترک، یکی از دو نفر نسبت به هم بدبینی شدید داشته باشند، دیگر رابطه ای باقی نمی ماند و فقط انگار این دو نفر همدیگر را دارند اذیت می کنند.
اگر هر کدام از زوجین نسبت به امری در زندگی شک دارند و باعث ابهام برایشان شده از طرف مقابل شان سۆال بپرسند و سعی کنند برای این کار از سۆالات انعکاسی و بدون تهدید استفاده کنند
** رابطه زناشویی بهنجار رابطه ای است که دو طرف نسبت به هم اطمینان و اعتماد دارند.
** بدبینی در زندگی مشترک یک آفت است که باعث خشم طرف مقابل می شود. در زندگی زناشویی، اصل بر صداقت، تعهد و صمیمیت است و اگر این موارد وجود نداشته باشد اسم این رابطه، زندگی نیست.
** ایجاد ابهام و پاسخ ندادن به آن، توجه نکردن به علایق و مسایلی که برای فرد مقابل مهم است.
** اگر هر کدام از زوجین نسبت به امری در زندگی شک دارند و باعث ابهام برایشان شده از طرف مقابل شان سۆال بپرسند و سعی کنند برای این کار از سۆالات انعکاسی و بدون تهدید استفاده کنند.
بخشي از مطالب از : دكتر شاهد فدايي فر
منابع:آفتاب /جهان نیوز/صداقت نیوز/تبیان/میگنا
اوایل ازدواج تمام رفتارهای همسرش را به حساب علاقه او به خودش میگذاشت. کمتر پیش می آمد از شنیدن سوالاتی مانند کجا هستی؟ چکار میکنی؟ و یا کی به خانه بر میگردی ناراحت شود.
همه رفتارهای همسرش رنگ و بویی از علاقه داشت، تماسهای مکرر او هیچ گاه باعث از کوره در رفتنش نمیشد، گاهی فکر میکرد میتوان نگرانی او از هم صحبت شدنش با یک جنس مخالف را به حساب تعصبی بودن او گذاشت اما چرا همه این افکار خیلی زود رنگ باخت...
چندماهی از زندگی مشترکشان میگذرد به نظرش همسرش با او وارد یک رابطه پلیسی شده است، سوالهایش کم کم شکل بازجویی به خود گرفته است. همسرش به همه چیز مشکوک بود و حساسیت بیش از حدی درباره تلفنها، رفت و آمدها و رفتارهای او نشان میداد. بعد از چند ماه دیگر کسی نمانده بود که جرأت کند به او سری بزند یا تلفنی احوالش را بپرسد.
عذاب آورتر از همه این بود که شوهرش نمیپذیرفت که درباره او شک بیمورد دارد و به خود حق میداد او را محدود و محدودتر کند. شاید این داستان برای شما تازگی نداشته باشد.
واقعیت هم این است که متاسفانه همه ما کمابیش افرادی را میشناسیم که از شک و تردید بیدلیل همسر و یا یکی از اعضای خانوادهشان به ستوه آمدهاند.
آفتی به نام بدبینی
برخی از افراد دچار مشکلی به نام بدبینی هستند و نسبت به اخلاق و رفتار دیگران حتی نزدیکانشان هم شک و تردید دارند. این معضل می تواند به سادگی یک زندگی را به تباهی بکشاند. زیرا شخصی که این مشکل را دارد احساس می کند چیزی را که می بیند یا می شنود واقعیت ندارد و با چیزی که در پشت صحنه وجود دارد متفاوت است. در واقع در ایجاد بیماری بدبینی، هم خانواده، الگوهای اجتماعی و زیست شناختی هر کدام به سهم خود در این بیماری نقش دارند که متاسفانه هیچ چیز مثل بدبینی در خراب کردن یک رابطه مخصوصاً در زندگی مشترک قدرتمند نیست.
فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی روی می آورد.
بدبيني به همسر اشكال متفاوتي دارد
خيلي از زوجين بدبينيهاي بيمارگونه خود را نوعي رفتار طبيعي تلقي ميكنند و آنرا با عناويني همچون غيرت و تعصب ومراقبت توجيه ميكنند، حال آنكه واقعيت چيز ديگري است. اساسا بدبيني به همسر در3 حالت كلي بروز ميكند:
گروه اول افرادي هستند كه بدبيني در ذاتشان است. اين افراد را از همان ابتداي زندگي براحتي ميتوان شناخت؛ آن زمان كه نسبت به هر موضوعي نيمه خالي ليوان را ميبينند و در رابطه با پيرامون خود نوعي نگاه منفي دارند.
گروه دوم افرادي هستند كه نوعي وسواس نيز در بدبينيهايشان نهفته است. اين دسته از زوجين نسبت به برخي رفتارها و واكنشهاي همسر خود به جنس مخالف، حال در محيط كاري باشد، نوعي وسواس فكري دارند كه در پارهاي اوقات همراه با بدبيني به وي است كه البته در اين فرم باز هم اختلاف بين زوجين خيلي پديدار نميشود.
گروه سوم كه در حقيقت روزگاري جزو گروههاي يك و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا كه مبتلا به اختلالات پارانوئيدال ميشوند به اين معنا كه با كنار هم گذاشتن برخي پارامترهاي خيالي به اين نتيجه ميرسند كه همسرشان قطعا در حال خيانت به وي است و اين فكر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود ميكند و اگر خوشبين باشيم كه اتفاق ناگواري در اين بين نيفتد، طلاق و جدايي بين زوجين مسالمت آميز ترين اتفاق است.
ريشههاي بدبيني به همسر
ـ خيلي اوقات بدبيني و شك بين زوجين از علاقه و عشق زياد به يكديگر نشات ميگيرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود ميداند و طبيعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برايش سخت و غير قابل هضم است. بتدريج اين عشق و علاقه به نوعي احساس شكست از ديدگاه خودش تبديل ميشود و هر آن فكر ميكند كه زندگي اش در حال فروپاشي است.
ـ عدم شناخت كافي از همسر، اساس بدبيني و شك به وي است. وقتي مرد از همسر آيندهاش تصويري ديگر را در ذهن ميپرورانده با ورود به زندگي مشترك متوجه ميشود كه درانتخابش اشتباه كرده و اين خود نوعي نفرت و انزجار را در وي نسبت به همسرش ايجاد ميكند و طبيعتا اين موضوع مهمترين دليل ميشود براي پيدايش بهانه گيريها و بدبينيهاي بيمار گونه.
ـ فرزندان والدين بدبين و شكاك در طول زندگي ياد ميگيرند كه در آينده نيز نسبت به همسرشان و اطرافيان خود بدبين و شكاك باشند. اين موضوع نقش تربيت خانواده را براحتي روشن ميكند، اينگونه كه فرزندتان از شما بدبيني و شك به همسرش را ياد ميگيرد.
ـ مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازي و حسادتهاي دشمنان خانوادگي كه عموما به شكل يك دوست وارد زندگي ميشوند نيز اساس خيلي از بدبينيها و سوءتفاهمهاست. دوست شما نسبت به زندگيتان حسادت ميكند و بر همين اساس پروژهاي را پياده ميكند كه اطمينان شما را نسبت به همسرتان سلب كند. بیمار مبتلا به این اختلال همیشه دارای عدم اطمینان است و خودش را از همه مسائل مبرا می داند و حق به جانب است که گاهی ممکن است همراه با خودشیفتگی باشد. وی همه را مقصر می داند جز خودش و هرگز زیر بار تغییر رفتار یا دیدگاه خود درباره دیگرانی که نسبت به او مشکوکند نمی رود
شخصی که دچار بدبینی است نمی تواند حقیقت را قبول کند. البته ما با دو گروه افراد بدبین مواجه هستیم؛ یکی افرادی که ممکن است در طول زندگی شان دچار بدبینی شوند و در حالت طبیعی دانستن و ندانستن قرار گیرند که فرد با آگاهی می تواند به قطعیت برسد اما گروه دوم شامل همان افرادی می شود که رگه شخصیتی بدبینی شان غیرقابل کنترل است و فرد در حالت ترس به سر می برد و به دلیل ترس و اضطراب دچار حالت توهم یا همان پارانویید می شود.
یکی از مهم ترین ویژگی های این افراد احساس تحقیر است و چنان چه عقاید و افکارشان مورد قبول دیگران واقع نشود، احساس کینه و عداوت با دیگران دارند. فرد در این اختلال قادر نیست از منطق خود کمک بگیرد بلکه به دلیل هنجارهای از پیش تعیین شده ذهنی خود همه چیز را رد می کند، در چنین شرایطی فرد در همه حال خود را محق می داند و سعی دیگران برای از بین بردن فکر و توهم باطل فرد پارانوئید به نتیجه نمی رسد. بیمار مبتلا به این اختلال همیشه دارای عدم اطمینان است و خودش را از همه مسائل مبرا می داند و حق به جانب است که گاهی ممکن است همراه با خودشیفتگی باشد. وی همه را مقصر می داند جز خودش و هرگز زیر بار تغییر رفتار یا دیدگاه خود درباره دیگرانی که نسبت به او مشکوکند نمی رود. فرد بدبین به نکات منفی بسیار توجه دارد و نکات ریز و کوچک را خوب می بیند و همچنین از مکانیسم های روانی بسیاری استفاده می کند و به شدت پرخاشگر است. ظاهر آرام فرد نباید حمل بر خونسردی و آرامش خیال گذاشته شود زیرا فرد پارانوئیدی خشمی پنهان در وجودش دارد که شناور و همیشگی است و هر بار متوجه یک نفر می شود، تحت کنترل گرفتن اوضاع و شرایط، تلاش برای نداشتن خطا و اشتباه، در افتادن با مراجع قدرت مثل کارفرما یا پدر و مادر، حساسیت نسبت به انتقادها، محدودیت در روابط اجتماعی، تنگ بودن دایره دوستان، از دیگر علایم شخصیت پارانوئیدی است.
وجود موارد ژنتیکی باعث آمادگی اختلال در فرد می شود و محیط محرک آن به شمار می رود.
متاسفانه در زندگی مشترک امروزی، بدبینی بسیار دیده می شود که از طرف زن یا مرد نمایان است. فرد در اول نسبت به خود آگاهی داشته باشد و سپس وارد رابطه جدی شود و آن هنگام است که می تواند از یک رابطه مطمئن برخوردار باشد، زن یا شوهر ممکن است نسبت به یک امری شک کنند.در این صورت در درجه اول سوالشان را می پرسند و با توجه به خود آگاهی آن را هضم می کنند و به واقعیت می رسند.
ما به عنوان همسر در زندگی مشترک حق داریم که بدانیم در زندگیمان چه می گذرد. وقتی با مساله ای مواجه می شویم که برایمان سوءظن یا بدبینی پیش بیاید باید با شریک زندگیمان در میان بگذاریم که بتوانیم به قطعیت برسیم و نسبت به دانستن امری ناخوشایند خود را آماده کنیم.
تعصب در روان شناسی به معنای فکر غیرمنطقی است که با موقعیت متناسب نیست اما بدبینی به معنای آن است که من می ترسم آن اتفاقی را که دوست ندارم، بیفتد و دلیل واقعی و منطقی برای آن ندارم.البته فرد بدبین هیچ وقت خودش را با تعصب توجیه نمی کند بلکه همسر یا طرف مقابلش است که طرف بدبین را متعصب می نامد.
چه بايد كرد؟
1ـ هميشه سعي كنيد در هر موضوعي با همسر خود صادق باشيد. ريشه بسياري از بدبينيها عدم صداقت در ابتداي زندگي است. زن يا مرد رازي را در زندگي دارد كه ميكوشد آن را از همسرش پنهان كند كه البته در بيشتر مواقع موفق نميشود و خود اين پنهانكاري نقطه شروع بدبينيها ميشود.
2ـ نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خيلي حساس باشيد. اين موضوع براي مردها بايد بيشتر رعايت شود، چراكه خانمها هر نوع تاخير را در رسيدن به قرار مثبت نگاه نميكنند و طبيعتا افكار منفي در آنها شكل ميگيرد.
3- در مراودات اجتماعي خود خيلي مراقب باشيد بويژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد. هر نوع صحبت غيركاري، تماسهاي بيمورد و روابط آزاد در محيطهاي كاري نتيجهاي شوم در بردارد كه اگر شما هم فكري در سر نداشته باشيد، همسرتان جور ديگري برداشت ميكند.
4- از غافلگيريهاي احساسي كه نيازمند پروژهاي پيچيده باشد، پرهيز كنيد. مثلا براي سالگرد ازدواجتان بخواهيد همسرتان را غافلگير كنيد و نوعي پنهانكاري داشته باشيد. ديده شده كه بسياري از زوجين به اين نوع كارها با بدبيني نگاه ميكنند كه اگر هم به خير و خوشي ختم شود، گمان ميكنند كه پايان خوش كار هم در حقيقت قسمتي از يك پروژه خطرناك براي خيانت به وي بوده است.
آن کسی که باید مشاوره و تحت روان درمانی قرار گیرد شریک فرد بدبین است. یک سری الگوهای رفتاری وجود دارد که همسر فرد بدبین باید آنها را رعایت کند که عبارتند از :
** رفتارشان با همسرشان باثبات و با اقتدار باشد.
** بحث کلامی نداشته باشند.
** وارد بازی های طرف مقابله نشود حساسیت های خود را نشان ندهند.
** اگر این افراد با رعایت الگوهای رفتاری فوق به نتیجه نرسیدند باید از مشاوره کمک گیرند.
** اگر در زندگی مشترک، یکی از دو نفر نسبت به هم بدبینی شدید داشته باشند، دیگر رابطه ای باقی نمی ماند و فقط انگار این دو نفر همدیگر را دارند اذیت می کنند.
اگر هر کدام از زوجین نسبت به امری در زندگی شک دارند و باعث ابهام برایشان شده از طرف مقابل شان سۆال بپرسند و سعی کنند برای این کار از سۆالات انعکاسی و بدون تهدید استفاده کنند
** رابطه زناشویی بهنجار رابطه ای است که دو طرف نسبت به هم اطمینان و اعتماد دارند.
** بدبینی در زندگی مشترک یک آفت است که باعث خشم طرف مقابل می شود. در زندگی زناشویی، اصل بر صداقت، تعهد و صمیمیت است و اگر این موارد وجود نداشته باشد اسم این رابطه، زندگی نیست.
** ایجاد ابهام و پاسخ ندادن به آن، توجه نکردن به علایق و مسایلی که برای فرد مقابل مهم است.
** اگر هر کدام از زوجین نسبت به امری در زندگی شک دارند و باعث ابهام برایشان شده از طرف مقابل شان سۆال بپرسند و سعی کنند برای این کار از سۆالات انعکاسی و بدون تهدید استفاده کنند.
بخشي از مطالب از : دكتر شاهد فدايي فر
منابع:آفتاب /جهان نیوز/صداقت نیوز/تبیان/میگنا