جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۱ / ۰۵:۱۹
کد مطلب: 13738
۰
۱

علم روان‌شناسي اسلامي بر پايه «توسّع وجودي» است

پروفسور سيد محسن فاطمي استاد دانشگاه هاروارد، فوق دکتري از اين دانشگاه و از شاگردان مرحوم علامه جعفري در حوزه فلسفه و عرفان اسلامي است. پروفسور سید محسن فاطمی فوق دکترای روان‌شناسی از دانشگاه هاروارد است که در برخی از دانشگاههای برجسته آمریکا و اروپا از جمله بریتیش کلمبیا، مدرسه عالی روان‌کاوی بستن، دانشگاه فینکس، دانشگاه وستون واشنگتن... و نیز دانشگاه تهران و علم و صنعت تدریس داشته است.

فاطمی علاوه بر تألیفات مختلف در حوزه های روان‌شناسی، آموزش و ارتباطات به زبانهای انگلیسی و فارسی دارد، از جمله سخنرانان کلیدی کنفرانسهای بین المللی به شمار می رود و  چندین سال از محضر مرحوم علامه محمدتقی جعفری در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی بهره برده است.

وی عضو انجمن روان‌شناسی آمریکا، سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران است و سمینارهای مختلفی را در حوزه های روان‌شناسی مذاکره و نفوذ، مدیریت استرس، هوش هیجانی، تفکر خلاق، خانواده پویا، مدیریت اضطراب، مهارتهای ارتباطی و... در آمریکای شمالی، اروپا و ایران برگزار کرده است.

دکتر فاطمي با حضور در خبرگزاري مهر، در گفت وگويي مفصل به سوالات مختلفي در حوزه روان شناسي و به ويژه روان شناسي ديني و روان شناسي اسلامي پاسخ داده است که گزيده اي از آن در پي مي آيد. دکتر فاطمي در اين گفت و گو تاکيد کرده که روان شناسي اسلامي برپايه توسع وجودي است و وجود را در عالم محسوسات خلاصه نمي کند.

اولين سؤالي که در حوزه روان شناسي به نظر مي رسد اين است که اخلاق حلقه گمشده روان شناسي است. در جايي که دستگاه فکري فرويدي غلبه بيشتري دارد چطور مي توان از اخلاق و دين در حوزه روان شناسي سخن گفت زيرا فرويد بي اخلاقي را کليد حل مشکلات رواني مي داند و اساسا نقشي براي دين قائل نيست. با اين توصيفات مي‌توانيم از روان شناسي اسلامي سخن بگوييم؟

بله مي توان درباره روان شناسي اسلامي سخن گفت. هر نحله اي در روان شناسي اعم از روان شناسي انسان گرا، روان شناسي وجودي، روان شناسي رفتارگرا و... مبتني بر مقدمات معرفت شناسي و وجود شناسي است؛ يعني در دستگاه فرويد، معرفت و دانايي در حوزه خاصي تعريف مي شود. فرويد چون ماهيت ارتباط معنوي را چيزي جز والايش نمي داند و آن را در درون مايه هاي جسمي و جنسي جست وجو مي کند، بنابراين معرفت ديني در رويکردش معنايي ندارد. اين در حالي است که، خانم آنسکامب که در آکسفورد در فلسفه، صاحب کرسي بود و آثار «ويتگنشتاين» را ترجمه کرده است؛ بحثي را مطرح مي کند و مي گويد: ما امروز بيش از هر چيز به روان شناسي فلسفي(philosophical psychology) نيازمنديم و صاحبان حوزه روان شناسي بايد دقيق تر در اين باره بحث کنند که روان شناسي فلسفي تا چه اندازه مي تواند به ما کمک کند. بر اين اساس روان‌شناسي اسلامي(Islamic psychology) را مي توان به عنوان يک منظر جديد مطرح کرد. نه تنها مي توان درباره روان‌شناسي اسلامي صحبت کرد بلکه مي توان درباره روان شناسي ديني(Religious psychology) و روان شناسي دين(psychology of religion) که با هم متفاوت است، صحبت کرد و دستگاه خاص آن را مطرح کرد. در روان شناسي اسلامي وجود صرفا در عالم محسوسات و اين جهان خلاصه نمي شود؛ قرآن کريم در سوره بقره مي فرمايد: «يؤمنون بالغيب...» يکي از مؤلفه هاي مهم ايمان آورندگان به غيب اين است که سطح وجودي براي آن ها خلاصه به اين شکل محسوس و ملموس عيني نخواهد شد. بنابراين از نظر وجودشناختي قلمرو وجود توسع(ontological expansion) پيدا مي کند و در اينجا توسع وجودي خواه ناخواه گسترده مي شود. همچنين هدفمندي جهان بر مي گردد به بعد وجودشناختي که قالب ها و شقوق (Ramifications) آن در پرتو هم معنا پيدا مي کند.

با اين که روان شناسي يکي از علوم تأثيرگذار در زندگي فردي و اجتماعي است اما گويي دين در زندگي روان شناسان نقش کمرنگي دارد. آيا ما مي‌توانيم در اين شرايط از روان شناسي اسلامي سخن بگوييم و توصيه ها و آموزه هاي اسلامي را در اين حوزه وارد کنيم؟

قلمرو هستي‌شناختي روان شناسي اسلامي به مراتب فراتر از قلمرو هستي‌شناختي روان شناسي است که صرفا وجود محسوس را بررسي مي کند. روش شناسي در حوزه هاي روان شناختي به روش هاي کمي و کيفي تقسيم مي شود؛ روان شناسي پوزيتويستي مبتني بر روش کمي است و مبتني بر پيشگيري و کنترل است در حالي که در روان شناسي امروز جهان در کنار روش هاي پوزيتويستي بحث هاي کيفي نيز مطرح شده است. در بعد کيفي روش هاي مختلفي داريم. مثلا در يک روش (Grand theory) به جاي اين که ابتدا فرضيه (Hypothesis) را داشته باشيد با پژوهش به يک تئوري مي رسيد، يا روش پديدارشناختي(Phenomenological) که با تجربه زيستي آدمي سروکار دارد.

در بحث کمي و به صورت خاص پوزيتويستي ما از طرح آزمايش (Experimental design) صحبت مي کنيم که در آن براي داشتن يک آزمايش بايد گروه کنترل و آزمايش داشته باشد. ما در حوزه روان شناسي اسلامي نيز مي توانيم هم از روش کمي و هم کيفي استفاده کنيم و در برخي موارد از روش ترکيبي«mixed Method» استفاده کنيم. وقتي اين روش استفاده شود سه حالت دارد يا هر دو روش کمي و کيفي به يک ميزان استفاده مي شود که معمولا «کمي- کيفي» مطرح مي شود يا ممکن است کيفي- کمي باشد يا کمي غالب باشد.

چطور مي توان از يافته هاي علم روان شناسي براي تفسير دين استفاده کرد و يا از اين يافته ها در جذب مردم به مفاهيم ديني بهره برد؟

يک نگاه اين است که بايد روشن شود منظور از علم چيست. چون اين لفظ مشترک دائم رهزن است و مي تواند خطاهاي زيادي داشته باشد، به قول فوکو به نام علم بسياري تو سر بسياري زدند و بازار مکاره اي از تخاصم ها و تباين ها برپا شد. لذا بايد روشن شود که ما منظورمان از علم، بعد پوزيتويستي است يا علم را فراتر از آن تعريف مي کنيم. دوم اين که منظور از علم صرفا آن چيزي است که در علوم تجربي مد نظر است يا نه. تا اين مسائل روشن نشود ما نمي توانيم وارد اين حوزه ها شويم.

« يونگ» نکته مهمي را مطرح مي کند که وقتي ما در جهان صرفا برخاسته از فناوري و دانش تجربي به دنبال حل مسائل مي رويم شايد از بسياري از زوايا غافل شويم و جمله معروف او اين است که اطلاعات ما افزايش يافته اما حکمت و فرزانگي ما کاهش پيدا کرده است.

دومين نکته اين که اين رويکرد درست نيست که هر موضوعي را که به معناي خاص کلمه از طريق علم ثابت شده است، با دين تطبيق دهيم و بگوييم که دين همين را گفته است، پس دين معنا دارد. چه بسا آن گزاره علمي پس از مدتي عوض شود. سومين مسئله اين است که محقق مي تواند نگاه علمي را در کنار نگاه ديني مطرح کند.

مي توانيد يافته هاي علمي مثلا پژوهشهاي «مارتين سليگمن» در روان شناسي «مثبت گرا» را بررسي کنيد، بعد در حوزه گسترده تري بگوييد پيامبر اکرم(ص) موضوعاتي را طرح فرموده اند که روان شناسي مثبت گرا هنوز به الفباي آن دست نيافته است.
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

هروقت فيزيك، شيمي يارياضي اسلامي بوجود آمد مي توان ازوجود روانشناسي اسلامي صحبت كرد. روانشناسي يك علم است واصول آن برمبناي پژوهش علمي قراردارد.(بسياري ازاصول فرويدي امروزه نتوانسته پشتوانه پژوهشي كسب كند)
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
خدايا،ميشه چند لحظه وقتتو بگيرم! اين دفعه چيزي ازت نمي خوام! فقط مي خوام  خيلي ساده بگم: ممنون براي همه چيز...