نقش آموزش سازمانی در توسعه کشور
آموزش همواره به عنوان وسیلهای مطمئن دربالابردن رشد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جوامع و کشورها نقش کلیدی دارد. کیفیت عملکرد و حل مشکلات مدیریت ها،تجهیز نیروی انسانی، بهرهوری و بهرهگیری هر چه مؤثرتر از نیروی انسانی همه وهمه نیازمند یک برنامه ریزی اصولی برای آموزش در هر کشوری است.
آموزش در هر زمینه نه تنها به ارتقاي رشد شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی جوامع کمک بسیار میکند بلکه باعث پیوستگی و انسجام هر چه بیشتر افراد یک جامعه به یکدیگر شده و آن را به سوی یک هدف عالی وغايی رهنمون میسازد.
آموزش همچنین یکی از مهمترین و مؤثرترین تدابیر و عوامل برای بهبود امور یک سازمان و یا بخش های کاری در ادارات و واحدهای دولتی وغیر دولتی درجوامع مختلف به شمار ميآید. هر کارمند در هر سطحی از سطوح سازمانی یا شغلی که باشد نیازمند آموزش و کسب مهارتهای مربوط به آن کار است و بایستی همواره برای بهتر انجام دادن کار و شغل خود اطلاعات جدید کسب نماید و اگر هر زمان و به هر علت شغل تعریف شده سازمانی هر کس تغییر پیدا کرد، لازم است اطلاعات و مهارتهای متناسب با آن کار و شغل جدید برای او تعریف شود، تا هم خود فرد در کارش موفق شود و هم آن سازمان به اهداف متعالی خود برسد.
از این رو برنامه های آموزشی کوتاهمدت یا بلند مدت با هدف و تعریف درست برای ارتقاي نیروی انسانی کارآمد و همپا با تکنولوژی روز نه فقط در پیشرفت یک سازمان مفید است بلکه دیگر نیازی به نظارت پیاپی مدیران آن سازمان نسبت به زیردستان خود نخواهد بود.
نقش آموزش در توسعه اقتصادی و ساختارهای اجتماعی
هیچ کشوری نمیتواند یک توسعه اقتصادی قابل دوام بدون سرمایهگذاری اساسی و بنیادی بر روی نیروی انسانی داشته باشد.آموزش فهم انسانها را از خود و جهان پیرامون خود کامل ميکند و کیفیت زندگی را در هر زمینهای بالا ميبرد، آموزش همچنین قدرت خلاقیت، سازندگی و بهرهوری را افزایش داده و افراد را به سوی کار آفرینی و تکنولوژیهای پیشرفته ترغیب مینماید. علاوه بر همه اینها آموزش نقش تعیینکننده و سرنوشت سازی در اقتصاد ایمن و توسعه اجتماعی و بهبود توزیع درآمد در میان اقشار مختلف جامعه دارد.
آموزش زیر ساختهایی را برای توسعه اجتماعی و اقتصادی فراهم ميکند و کلید بالا بردن استعدادها و قابلیتهای اقتصادی بادوام و پایدار است. آموزش همچنین به طور معناداری به ساختار ملتها و تساهل میان افراد جامعه کمک ميکند.
قرن نيروي انساني
پیش از قرن نوزدهم سرمایهگذاریهای سیستماتیک در جوامع بشری از اهمیت ویژه در کشورها برخوردار نبود و درزمينه آموزش در حین خدمت و اشکال دیگر از این قبیل کمتر سرمایهگذاری صورت ميگرفت. رفته رفته در اواسط قرن بیستم با گسترش کالاهای جدید و روشهای تأثیرگذار تولید، آموزش، مهارت و فراگیری دانش به شدت در کشورهای توسعه يافته اهمیت يافت و رفته رفته به سمت کشور های در حال توسعه نیز سرازیر گشت، به طوریکه ميتوانیم قرن بیستم را قرن نیروی انسانی بدانیم.
آموزش در هر زمینه ابتدا موجب بالا بردن استانداردهای زندگی به گونههای خوب و تعیینکننده و سپس موفقیت در توسعه و بهره گرفتن از دانشها و مهارتهای بشری و فراتر از همه بهداشت، سلامت و آموزش اکثریت افراد یک جامعه است.
در دهههای گذشته، رونق وگسترش آموزشهای علوم پایه در خاورمیانه به طور چشمگیری افزایش یافت، به طوری که در حال حاضر بسیاری از کشورها بیش از پیش در دستیابی به آموزشهای متوسطه و عالی و حتی سطوح عالیتر گامهای بسیار مؤثر و رو به جلو برداشتهاند، حتی آموزش زنان و دختران نیز در سطوح عالی تحصیلی و شغلی در این کشورها بویژه در سالهای اخیر رشد قابل ملاحظهای داشتهاند.
همین کشورها به طور فزایندهای در بازارهای جهانی برای کالاهای تولیدی خود جا باز کرده و وارد بازارهای جهانی شدهاند، از این رو این بازارها با سایر بازارهای جهانی به لحاظ نیروی کار عالی پا به عرصه رقابت گذاشتهاند.
بالا بردن سطح آموزشی شهروندان و افزایش قدرت محاسبه و یادگیری بسیاری از مهارتهای فردی و اجتماعی بویژه در این کشورها، حتی اگر از ضریب اشتباه بالایی هم برخوردار باشد ولی باز جای امیدواری دارد.
آنچه باید متذکر شویم این است که بسیاری از مهارتهای رسمی مطابق با استانداردهای جهانی نیازمند برنامههای آموزشی جدید و بهروز، برنامه ریزی برای بهره جستن از استادان و آموزگاران توانمند و به کارگیری روشهای آکادمیک بوده و جوامع تازه توسعه يافته و در حال توسعه را به سوی شناخت مهارتهای نیروی انسانی تشویق و ترغیب ميكند.
مطالعات قبلی نشان داده، هیچ کشوری قادر به دستیابی به توسعه اقتصادی پایدار و ماندگار بدون در نظر گرفتن نیروی انسانی ماهر نيست، همچنین سودهای قابل ملاحظه و چشمگیر به اشکال مختلفی از ذخاير نیروی انسانی از جمله :آموزش پایه، تحقیق، آموزشهای عالی، آموزشهای ضمن خدمت، ظرفیت سازی و بالاخره توزیع مطالب آموزشی بهدست ميآید.
تحصیلات نابرابر تأثیرات منفی بر درآمد سرانه در اغلب کشورها ميگذارد علاوه بر اینکه کنترل بر تقسیمات جوامع بشری به لحاظ بهرهبرداری واستفاده از امکانات آموزشی در سطوح عالی بایستی صورت گیرد.
همچنین استفاده از اشکال کارآمد و مناسب تولید، مدلهای تخصیص درآمد و اعتبار متفاوتی را برای سرمایهگذاری روی مدلهای مختلف آموزش چه متوسطه و چه عالی برقرار ميكند.
از سوی دیگر بی اهمیت جلوه دادن آموزش متوسطه در برخی از جوامع بشری با رشد آموزشهای اقتصادی در این جوامع رابطه مستقیم دارد بهگونهای که اگر مردم آموزشهای اولیه و استاندارد را نداشته باشند، نمی توانند آموزشهای اقتصادی و مهارتهای استفاده از بازارهای اقتصادی را کسب کنند.
مدلهای تازه نمیتوانند به مانند مدلهای کلاسیک پیشین آموزش یکنواخت داشته باشند، بنابراین آموزش یک سهم اصلی را برای تولید و رشد اقتصادی در جوامع بشری ایفا میکند.
آموزش در هر زمینه نه تنها به ارتقاي رشد شخصیتی، اجتماعی و فرهنگی جوامع کمک بسیار میکند بلکه باعث پیوستگی و انسجام هر چه بیشتر افراد یک جامعه به یکدیگر شده و آن را به سوی یک هدف عالی وغايی رهنمون میسازد.
آموزش همچنین یکی از مهمترین و مؤثرترین تدابیر و عوامل برای بهبود امور یک سازمان و یا بخش های کاری در ادارات و واحدهای دولتی وغیر دولتی درجوامع مختلف به شمار ميآید. هر کارمند در هر سطحی از سطوح سازمانی یا شغلی که باشد نیازمند آموزش و کسب مهارتهای مربوط به آن کار است و بایستی همواره برای بهتر انجام دادن کار و شغل خود اطلاعات جدید کسب نماید و اگر هر زمان و به هر علت شغل تعریف شده سازمانی هر کس تغییر پیدا کرد، لازم است اطلاعات و مهارتهای متناسب با آن کار و شغل جدید برای او تعریف شود، تا هم خود فرد در کارش موفق شود و هم آن سازمان به اهداف متعالی خود برسد.
از این رو برنامه های آموزشی کوتاهمدت یا بلند مدت با هدف و تعریف درست برای ارتقاي نیروی انسانی کارآمد و همپا با تکنولوژی روز نه فقط در پیشرفت یک سازمان مفید است بلکه دیگر نیازی به نظارت پیاپی مدیران آن سازمان نسبت به زیردستان خود نخواهد بود.
نقش آموزش در توسعه اقتصادی و ساختارهای اجتماعی
هیچ کشوری نمیتواند یک توسعه اقتصادی قابل دوام بدون سرمایهگذاری اساسی و بنیادی بر روی نیروی انسانی داشته باشد.آموزش فهم انسانها را از خود و جهان پیرامون خود کامل ميکند و کیفیت زندگی را در هر زمینهای بالا ميبرد، آموزش همچنین قدرت خلاقیت، سازندگی و بهرهوری را افزایش داده و افراد را به سوی کار آفرینی و تکنولوژیهای پیشرفته ترغیب مینماید. علاوه بر همه اینها آموزش نقش تعیینکننده و سرنوشت سازی در اقتصاد ایمن و توسعه اجتماعی و بهبود توزیع درآمد در میان اقشار مختلف جامعه دارد.
آموزش زیر ساختهایی را برای توسعه اجتماعی و اقتصادی فراهم ميکند و کلید بالا بردن استعدادها و قابلیتهای اقتصادی بادوام و پایدار است. آموزش همچنین به طور معناداری به ساختار ملتها و تساهل میان افراد جامعه کمک ميکند.
قرن نيروي انساني
پیش از قرن نوزدهم سرمایهگذاریهای سیستماتیک در جوامع بشری از اهمیت ویژه در کشورها برخوردار نبود و درزمينه آموزش در حین خدمت و اشکال دیگر از این قبیل کمتر سرمایهگذاری صورت ميگرفت. رفته رفته در اواسط قرن بیستم با گسترش کالاهای جدید و روشهای تأثیرگذار تولید، آموزش، مهارت و فراگیری دانش به شدت در کشورهای توسعه يافته اهمیت يافت و رفته رفته به سمت کشور های در حال توسعه نیز سرازیر گشت، به طوریکه ميتوانیم قرن بیستم را قرن نیروی انسانی بدانیم.
آموزش در هر زمینه ابتدا موجب بالا بردن استانداردهای زندگی به گونههای خوب و تعیینکننده و سپس موفقیت در توسعه و بهره گرفتن از دانشها و مهارتهای بشری و فراتر از همه بهداشت، سلامت و آموزش اکثریت افراد یک جامعه است.
در دهههای گذشته، رونق وگسترش آموزشهای علوم پایه در خاورمیانه به طور چشمگیری افزایش یافت، به طوری که در حال حاضر بسیاری از کشورها بیش از پیش در دستیابی به آموزشهای متوسطه و عالی و حتی سطوح عالیتر گامهای بسیار مؤثر و رو به جلو برداشتهاند، حتی آموزش زنان و دختران نیز در سطوح عالی تحصیلی و شغلی در این کشورها بویژه در سالهای اخیر رشد قابل ملاحظهای داشتهاند.
همین کشورها به طور فزایندهای در بازارهای جهانی برای کالاهای تولیدی خود جا باز کرده و وارد بازارهای جهانی شدهاند، از این رو این بازارها با سایر بازارهای جهانی به لحاظ نیروی کار عالی پا به عرصه رقابت گذاشتهاند.
بالا بردن سطح آموزشی شهروندان و افزایش قدرت محاسبه و یادگیری بسیاری از مهارتهای فردی و اجتماعی بویژه در این کشورها، حتی اگر از ضریب اشتباه بالایی هم برخوردار باشد ولی باز جای امیدواری دارد.
آنچه باید متذکر شویم این است که بسیاری از مهارتهای رسمی مطابق با استانداردهای جهانی نیازمند برنامههای آموزشی جدید و بهروز، برنامه ریزی برای بهره جستن از استادان و آموزگاران توانمند و به کارگیری روشهای آکادمیک بوده و جوامع تازه توسعه يافته و در حال توسعه را به سوی شناخت مهارتهای نیروی انسانی تشویق و ترغیب ميكند.
مطالعات قبلی نشان داده، هیچ کشوری قادر به دستیابی به توسعه اقتصادی پایدار و ماندگار بدون در نظر گرفتن نیروی انسانی ماهر نيست، همچنین سودهای قابل ملاحظه و چشمگیر به اشکال مختلفی از ذخاير نیروی انسانی از جمله :آموزش پایه، تحقیق، آموزشهای عالی، آموزشهای ضمن خدمت، ظرفیت سازی و بالاخره توزیع مطالب آموزشی بهدست ميآید.
تحصیلات نابرابر تأثیرات منفی بر درآمد سرانه در اغلب کشورها ميگذارد علاوه بر اینکه کنترل بر تقسیمات جوامع بشری به لحاظ بهرهبرداری واستفاده از امکانات آموزشی در سطوح عالی بایستی صورت گیرد.
همچنین استفاده از اشکال کارآمد و مناسب تولید، مدلهای تخصیص درآمد و اعتبار متفاوتی را برای سرمایهگذاری روی مدلهای مختلف آموزش چه متوسطه و چه عالی برقرار ميكند.
از سوی دیگر بی اهمیت جلوه دادن آموزش متوسطه در برخی از جوامع بشری با رشد آموزشهای اقتصادی در این جوامع رابطه مستقیم دارد بهگونهای که اگر مردم آموزشهای اولیه و استاندارد را نداشته باشند، نمی توانند آموزشهای اقتصادی و مهارتهای استفاده از بازارهای اقتصادی را کسب کنند.
مدلهای تازه نمیتوانند به مانند مدلهای کلاسیک پیشین آموزش یکنواخت داشته باشند، بنابراین آموزش یک سهم اصلی را برای تولید و رشد اقتصادی در جوامع بشری ایفا میکند.