آهای مردم! بیایید از جامعه دفاع کنیم
به گزارش میگنا روزنامه شرق نوشت: فارغ از اینکه آیا حادثه واقعی بود یا نه، این حادثه و تصویر آن، رخداد رسانهای بزرگی بود که در فضای رسانهای امروز ایران بهوجود آمد. در پی انتشار گسترده این فیلم، شبکه مجازی و حتی رسانهها و مطبوعات به بازپخش و تجزیه و تحلیل آن اقدام کردند. مجموعه واکنشهایی که به انتشار این فیلم صورت گرفت، حاوی نکات قابل تأملی است. من در اینجا تلاش میکنم به برخی از این واکنشها اشاره کنم و مسئلهای را که درباره این واکنشها وجود دارد، شرح دهم.
بخشی از واکنشها تلاشی بود برای آنکه این فیلم نادرست و غیرواقعی معرفی شود، روانشناسی چنین ادعا کرد که چون تصاویر فیلم با یافتهها و نظریههایی سازگار نیست که او در زمینه خودکشی میداند و میفهمد، در نتیجه اساسا فیلم جعلی است!؛ با وجود آنکه نیروی انتظامی و مقامات مسئول، صحت اقدام به خودکشی این دو دختر نوجوان را تأیید کردهاند.
برخی دیگر نیز تلاش کردند تا از این سخن بگویند که اینگونه خبرها نباید دیده شوند و به سرزنش شبکههای اجتماعی و تلگرام پرداختند و تصورشان این بود که اگر چنین فیلمی دیده نشود، بهتر است؛ چراکه آنها معتقدند تماشای این نوع فیلمها ممکن است رفتارهای نابهنجار، بهویژه رفتارهای مخاطرهآمیز را گسترش دهد.
برخی دیگر نیز موضع اخلاقگرایانه گرفتند و بهطرز مضحکی درباره این حادثه دلخراش به این استناد کردند که دو دختر نوجوان مؤدبانه صحبت نکردهاند و در نتیجه این فیلمها نباید در رسانهها دیده شوند؛ چراکه موجب گسترش بیادبی و زبان ناپاک در میان نوجوانان جامعه خواهد شد. مجموع این دسته از واکنشها را باید در زمره واکنشهایی دانست که اساسا بهنوعی تلاش میکردند تا از انتشار این نوع فیلمها و تصاویر و خبرها در جامعه جلوگیری کنند و روی آن خاک بپاشند. به بیان بهتر، تلاشی بود برای اینکه تا حد ممکن سر خود را توی برف نگه داریم؛ شاید از این طریق گمان کنیم که جامعه در خطر نیست و همهچیز به خیر و خوشی میگذرد.
دسته دوم، واکنشهای روانشناختی بود که امروزه بهصورت نوعی گفتمان هژمونیک در جامعه ما مشاهده میشود. در این دسته از واکنشها شاهد این بودهایم و همچنان هستیم که عدهای تلاش میکنند درباره علل اقدام به خودکشی، ویژگیهای نسل نوجوان از لحاظ اخلاقی و تربیتی و سقوط ارزشهای اخلاقی یا بحثهایی درباره ضرورت گسترش مشاوره و خدمات روانشناختی در مدارس و در جامعه صحبت کنند. در این دسته از واکنشها تلاش بر این بود که بهنوعی خودکشی این دو دختر نه به منزله پدیده اجتماعی یا نماد یا نشانهای از واقعیتی جمعی، بلکه نوعی بیماری یا آسیب در جامعه دیده شود.
بهویژه روانشناسان و روانکاوان، مانند تمام رخدادهای مشابه به حوزه عمومی آمدهاند تا با اظهارنظرها و تحلیلهای فردگرایانه و روانشناسانهشان توضیح دهند که افراد در جامعه ما بیمارند و نه آسیبدیده که آسیبپذیرند.
آنها تلاش کردند تا خود را فرشته نجات افراد بیمار و آسیبدیده در جامعه معرفی کنند و از دولت و مردم بخواهند که میدان بیشتری برای فعالیت فرشتگان نجات روانشناس باز کنند و بگویند ضرورت دارد تا در مدارس و رسانهها یا خانوادهها یا در کلینیکها تعداد بیشتری روانشناس، روانکاو، مددکار و مشاور حضور یابند و بودجههای بیشتری به گسترش خدمات رواندرمانی و مددکاری و مشاوره اختصاص یابد.
این قضیه و روالی است که چندین سال است در حوزه عمومی ایران و حتی در برنامهریزی کشور رواج یافته است. بر این روال و رویه فردگرایانه، با هر حادثهای از این نوع که هر روز هم تکرار میشود، میدان وسیعی برای رونق بیشتر روانشناسان بهعنوان فرشتگان نجات جامعه یا افراد ایجاد میشود.
سومین دسته از واکنشها به این فیلم از منظر رسانه و ارتباطات مطرح شد. ابتدا گفته شد که نهفقط انتشار این فیلم کار رسانه است، بلکه علت خودکشی این دو نوجوان نیز بازی اینترنتی نهنگ آبی است و در نتیجه رسانه و ارتباطات از هر جهت بهمنزله نوعی خطر برای جامعه ما معرفی شدند. حتی بعد از اینکه مقامات مسئول اظهار کردند که خودکشی این دو نوجوان با بازی نهنگ آبی پیوندی ندارد، همچنان بحث بر سر رسانه و رسانههراسی تا به این لحظه ادامه یافت. در این دسته از واکنشها باز هر روز بهمحض وقوع رخدادی مهیب، قلمها و تریبونها فعال میشوند تا رسانههراسی و نقد عملکرد جهان ارتباطی امروز داغتر و گستردهتر شود.
این واکنشهایی که اشاره کردم، به اعتقاد من جملگی از فهم عمیق و درست مسئله بازماندهاند. پرسش اصلی ما درباره این حادثه این است که مسئله چیست؟ این فیلم که وصیت تصویری دو دختر نوجوان را نشان میدهد، چه مسئلهای را بیان میکند؟ البته اگر در جامعه ما این تنها رخداد از نوع کنونی آن بود؛ اگر ما خبر مرگ هر هفته 500 تهرانی در نتیجه آلودگی هوا را که هفته پیش اعلام شد، نشنیده بودیم؛ اگر خبر مرگ سالانه نزدیک به 16 هزار نفر از مردم ایران در تصادفات جادهای را نداشتیم و اگر انواع خبرهای دیگر، حتی خبر افزایش خودکشی زنان در محرومترین استان کشور، یعنی ایلام را نداشتیم یا اگر خبر گسترش خشونتها، بهویژه خشونتهای خیابانی را که منجر به مرگ میشود، نمیشنیدیم، طبیعتا ضرورتی نداشت تا درباره چنین فیلم و رخداد رسانهای، تجزیه و تحلیل جمعی یا اجتماعی کنیم. ضرورت نداشت تا امروز بخواهیم درباره چنین حادثهای از منظر جامعه صحبت کنیم.
تجزیه و تحلیلها و واکنشهایی که اشاره کردم، هیچکدام از منظر جامعه به مسئله نگاه نکردهاند. فقط گزارشها و تحلیلهای پراکندهای در میان برخی از دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای علوم اجتماعی دیدهام که تلاش کردهاند تا با تجزیه و تحلیل و فهم ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و همچنین عملکرد سیستم مدیریتی کشور، اشارهای داشته باشند به اینکه این فیلم کوتاه بیانکننده یا نشانه «مسئلهای کلی» در زندگی جمعی ماست. ازاینرو، نباید با تقلیل این موضوع به امر روانی یا بیماری یا پدیده استثنائی خاص و منحصربهفرد یا تقلیل آن به نوعی آسیب روحی، عملا مانع از فهم چالشها، تضادها، تعارضها و مسئله نهفته در درون جامعه شد.
بهگمان من در هنگام تماشای این فیلم باید بهجای آه و نالهکردن یا نفرین کردن رسانهها یا به جای متهمکردن این دو دختر نوجوان که چرا بیادبانه سخن گفتهاند یا بهجای سرزنشکردن تلگرام و رسانه که چرا چنین تصویرهای ناخوشایندی را منتشر میکنند، باید از خود بپرسیم که جامعه ما چرا مولد چنین پدیدههایی شده است؟ حال جامعه چگونه است؟ نبض جامعه چگونه میزند؟
ما باید هنگام وقوع این نوع حوادث از جامعه دفاع کنیم و برای فهم حال و روز جامعه به تجزیه و تحلیل این نوع پدیدهها از منظر «جامعه در کلیت» آن بپردازیم.
در قسمت دوم که فردا منتشر میشود، چند نمونه از این نوع تحلیلها را ارائه میکنیم؛ شاید کمکی باشد برای اینکه نوعی بازاندیشی اجتماعی درباره حالوروز جامعه در کلیت آن فراهم شود.
-
بنده یک سوال دارم بیمار افسرده و دارای افسردگی شدید را کجای دنیا به جامعه شناس ارجاع میدهند و راه حل و نوع درمان آنها چیست؟؟
مطلب دوم چرا در حوضه کاری خود فعالیت ندارند که به فرض آنها که اعتقاد دارند عامل خودکشی نرسیدن فرد به خواسته هایش میباشد . راه حل شما چیست؟؟ و چرا تا الان دخالت نکردید؟؟
سپاس