يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 28 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲ / ۰۹:۵۴
کد مطلب: 63848
۰
ارزش های فرهنگی از آسیب بیشتر جلوگیری می کند

ارکان چهارگانه ارتباط فرهنگ با بحران چگونه توصیف میشوند ؟

دکتر شاهین مظفری
ارکان چهارگانه ارتباط فرهنگ با بحران چگونه توصیف میشوند ؟
موضوع ارتباط فرهنگ با بحران را می توان در این 4 گروه دسته بندی کرد:
1- شیوه های فرهنگی مواجهه با بحران؛ این دسته، ناظر بر بحران هایی است که در بستر فرهنگ، می توان پیش بینی و مدیریت کرد.
2- فرهنگ متاثر از بحران؛ موضوع این دسته، بحران هایی است که تغییردهنده جریان های فرهنگی جاری در بطن جامعه هستند.
3- فرهنگ بحران ساز؛ وقتی زمینه ساز بروز بحران ها، عوامل فرهنگی هستند.
4- تاب آوری فرهنگی؛ در این دسته، پذیرش، سازگاری، عبور از بحران و بازیابی فردی و اجتماعی به وسیله فرهنگ را مد نظر دارد.
با توجه به این دسته بندی، موارد زیر به عنوان راهبردهای کلی در مواجهه فرهنگی با بحران ها توصیه می شود:
پیش از وقوع بحران ، نقشه هایی دقیق از آمایش فرهنگی از سطح کلان تا سطح محلی استخراج و تدوین شود و مطابق با این نقشه ها برنامه ریزی لازم صورت گیرد.
در تمرین ها و مانورهای برگزار شده، شاخص های فرهنگی درنظرگرفته شود و مدیریت مبتنی با ظرفیت های فرهنگی محلی صورت پذیرد.
تیم های واکنش سریع در ارزیابی های اولیه خود از حادثه ضروری است به ویژگی های فرهنگی اجتماعی محل حادثه توجه و پیام استمداد خود را از این منظر به نهادهای امدادرسان اعلام کنند.
برنامه ریزی و اقدام مستمر برای به کارگیری ظرفیت های فرهنگی و اجتماعی محلی همانند نخبگان، افراد تاثیرگذار، بزرگان اقوام، ریش سفیدان، پیشکسوتان، هنرمندان، ورزشکاران و مدیران محلی و... صورت گیرد.
شبکه سازی ظرفیت های محلی پیش از وقوع بحران امری ضروری است. برای این منظور، شناسایی ظرفیت های محلی، برگزاری جلسات انگیزه بخشی، آموزش، هویت دهی، ایجاد حس تعلق و برقراری راه های ارتباطی پایدار و دقیق و در نهایت سازماندهی افراد تاثیرگذار و رسانه های محلی اهمیت دارد.
لازم است فرماندهان و امدادگران، با آگاهی از ظرایف فرهنگی محل وقوع حوادث، تصمیم گیری های خود را با ارزش های فرهنگی منطبق کنند. به عنوان مثال امدادگران اشراف به زبان، لهجه، جایگاه گروه های جنسیتی، دین(مذهب)، غذاهای محلی، آیین سوگواری و... افراد آسیب دیده داشته باشند. همچنین نیروهای اعزامی (تیم های عملیاتی) به هر حادثه باید منطبق با شرایط محل وقوع حادثه، دارای نفرات متفاوت از لحاظ دین، زبان و... باشند و منطبق با ارزش های محلی سازماندهی شوند.
پس از وقوع بحران ، لازم است تا زمینه ها و بسترهای گفت و گو، شکایت و گله گزاری افراد آسیب دیده فراهم شود تا علاوه بر انتقال حس درد و کاهش آلام، با ایجاد روحیه همدلی از بار روانی فرد کاسته و زمینه های همراهی او با جریان امدادرسانی فراهم شود تا دیوارهای شک و مقابله با تیم های امدادی در هم بشکند.

برای دستیابی به این مهم ضروری است تا تیم های اعزامی، بخصوص مدیران ارشد و فرماندهان، ضمن رعایت اصل صداقت با مخاطب، از ارائه اخبار و آمارهای نادرست جلوگیری کنند و برنامه ای برای مدیریت شایعات داشته باشند. همچنین مدیران و امدادگرانی که در صحنه حاضر می شوند باید در دسترس افراد باشند و با سعه صدر به گفت و گو با آنان بپردازند. همچنین با زبان و لهجه افراد آسیب دیده و جزئیات فرهنگی محل وقوع بحران آشنا باشند تا پیام به صورت دقیق، شفاف، بی واسطه و با در نظر گرفتن ظرایف احساسی منتقل شود و تاثیرگذاری مضاعف داشته باشد.
نحوه اطلاع رسانی از بحران وقتی در «وضعیت رسانه ای شده» زندگی می کنیم
«دنیای شبکه ای» کاستلز (مانوئل کاستلز، جامعه شناس اسپانیایی، ارائه دهنده نظریه جامعه شبکه ای است. او جامعه شبکه ای را همانند جامعه اطلاعاتی در عرصه های مختلف حیات اجتماعی تفسیر می کند.) بستری است برای اینکه اخبار، سیر توزیع بی انتهایی را بپیمایند و در آن افراد متعدد با اندیشه های گوناگون در معرض اخبار قرار بگیرند و واکنش های متفاوتی را نشان دهند. تلاقی بحران ها با این شرایط رسانه ای، علاوه بر مزایای گسترده ممکن است آسیب های جدی فرهنگی نیز به همراه داشته باشد که در ادامه به مواردی اشاره شده است.

حضور شهروند خبرنگاران و اغلب رسانه های محلی در صحنه حادثه با هدف غلیان احساسات سایر شهروندان برای جلب کمک های مردمی، باعث می شود بدون ایجاد محدودیت، تصاویر قربانیان منتشر شود و بیننده با حجم انبوهی از اندوه مواجه شود که هیچ نقطه پایانی برای آن متصور نیست و نمی توان تاثیر اجتماعی و آسیب های روحی ناشی از این حجم از اندوه را در ذهن مخاطبان تعیین کرد.

حضور بی پروای برخی رسانه ها در منازل افراد آسیب دیده و ارائه تصویر بدون کنترل از وضعیت منازل، کیفیت لوازم و سبک زندگی آسیب دیدگان باعث می شود مخاطب، سطح کیفی زندگی خود را با افراد آسیب دیده مقایسه کند و این ذهنیت را در مخاطب شکل دهد که کوتاهی مسئولان در ارائه خدمات، زمینه ساز ایجاد این حد از بی عدالتی است.

این مهم باعث ایجاد فاصله بین مخاطب و مسئولان و همچنین افزایش حس بی اعتمادی اجتماعی و کاهش سرمایه اجتماعی در کشور خواهد شد. در بلندمدت باعث کاهش میزان مشارکت های مردمی و عدم اعتماد مردم برای خدمت رسانی به افراد آسیب دیده خواهد شد.
از طرف دیگر فرد آسیب دیده زمانی که در معرض این نوع نگاه رسانه ای قرار می گیرد دچار احساس سرخوردگی و یاس شده و به واکنش های اعتراضی و حتی گاه در شرایطی به خودکشی روی می آورد. فعالیت بی حساب انواع رسانه و تهییج مردم برای حضور در صحنه حادثه نه تنها راهگشا نیست بلکه باعث به هم ریختگی محل حادثه شده و امدادرسانی را با اختلال مواجه خواهد کرد.
به این ترتیب، گروه های مردمی خودجوش و متخصصان فداکار که با اشتیاق خود را به صحنه حادثه رسانده اند با تجربه یک فضای به هم ریخته، انگیزه خود را برای حضور در صحنه حادثه از دست داده و مشارکت اجتماعی دچار ضربه خواهد شد.
تشویق و تهییج شهروندان برای اهدای اقلام و هدایا به مناطق حادثه دیده بدون در نظر گرفتن اتمسفر فرهنگی منطقه از دو بعد قابل بررسی است؛ بعد اول اهدای اقلام و هدایای دست دوم است که باعث تحقیر فرد دریافت کننده و ایجاد نارضایتی و خشم از سایر شهروندان و اقوام می شود. بعد دوم اینکه ممکن است اقلام و هدایایی به دست افراد آسیب دیده برسد که با سبک زندگی آنها تفاوت دارد.
بزرگ نمایی برخی رسانه ها و جلب توجه بیش از اندازه مخاطبان باعث می شود که برخی از مسئولان نیز از این قافله عقب نمانده و برای سوار شدن به این قطار تبلیغاتی به محل حادثه هجوم بیاورند. حضور بی اندازه مسئولان در رده های مختلف گاه باعث ایجاد اختلال و خروج کار از دست فرماندهان محلی می شود و از طرفی آشنا نبودن برخی از این مسئولان با نیازها و ارزش های فرهنگی محل حادثه، باعث می شود هزینه های غیرضروری بر مسئولان محلی و مدیران بحران تحمیل شود.
از طرفی این امر موجب می شود، برای برخی، آسیب دیدگان از بحران تبدیل به ابزاری برای جلوه گری و گزارش دهی به ساختارهای ملی و بین المللی شوند که این موضوع عواقب اجتماعی و روحی نامناسبی خواهد داشت و سرمایه اجتماعی جامعه را در معرض آسیب قرار خواهد داد.
تمایل به دیده شدن و لایک گرفتن، برخی از افراد آموزش ندیده را که با فرهنگ زیست در دنیای مجازی آشنایی ندارند، وادار به تکاپو برای ثبت و انتشار برخط و لحظه ای بلایا و حضور پررنگ و اما بی دلیل در صحنه حادثه می کند. این رفتار غیرفرهنگی علاوه بر ایجاد اختلال در فرایند امدادرسانی، زمینه ساز ارائه تصاویری از افراد آسیب دیده می شود که به کرامت انسانی آنها آسیب می زند و شرایط ناگوارتری برای آنان ایجاد می کند.
ما امروزه در وضعیت «رسانه ای شده» زندگی می کنیم.در این وضعیت مشارکت در رویدادها به معنای مشارکت از طریق رسانه هاست و نه طرق دیگر. فردی که از راه های دیگر کمک و مسئولیت خود را بدون بازنمایی در رسانه ها انتقال دهد گویا اساسا کاری نکرده است.
اما این حضور پررنگ در رسانه و فضای مجازی، علاوه بر اینکه با ارزش های فرهنگی و دینی ما (با درون مایه کمک به همنوع بدون ریا) تفاوت دارد، زمینه ساز تحقیر گروه های آسیب دیده و چشم و هم چشمی های کاذب خواهد شد.
برخی رسانه ها در ساعات اولیه امدادرسانی با انتقادهای احساسی و محکوم کردن تصمیمات فرماندهان فرصت های طلایی نجات را با به حاشیه کشاندن مدیران از بین می برند و با گوشزد کردن مدام تجربه های ناموفق مدیریت بحران درگذشته، زمینه ساز ایجاد حس «تراکم شکست» در مدیران شده و اعتماد به نفس ایشان را در موضوع خدمت رسانی از بین برده و باعث تصمیم گیری های عجولانه و غیرعلمی و رفتارهای نمایشی مبتنی بر ترس از عدم موفقیت می شوند.
رسانه ها گاهی مغلوب جاذبه حضور مسئولان در صحنه می شوند و ترجیح می دهند اخباری را افزون تر منعکس کنند که ارزش خبری بیشتری بواسطه حضور مسئولان دارد. این امر سبب می شود هنگام همزمانی دو یا چند حادثه، به یکی از حوادث بواسطه حضور مسئولان توجه زیاد شود و حادثه دیگر مورد غفلت قرار گیرد.
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
ميزان هوش، با توانايى تغيير كردن، اندازه گيرى ميشود. آلبرت انشتين