شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 27 Apr 2024
تاریخ انتشار :
چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ / ۱۰:۲۹
کد مطلب: 64031
۲

بیماری‌های روحی- روانی در پایتخت اوج می‌گیرد

بیماری‌های روحی- روانی در پایتخت اوج می‌گیرد
مینا حیدری خبرنگار اطلاعات نوشت: مشکلات مربوط به شهرهای بزرگ در همه جای جهان وجود دارد اما کشورهای مختلف به تناسب کوشش می‌کنند به شهروندانشان آرامش روحی بدهند تا از اوج بحران بکاهند.
 
چندی پیش نتایج مطالعه‌ای در تهران نشان داد آمار بیمار‌های روانی در پایتخت 37 درصد و بیش از سایر شهرهاست. سید وحید شریعت، روانپزشک اعلام کرد: به نظر می‌آید اگر در دیگر کلانشهرها هم چنین مطالعه‌ای انجام شود این نتیجه را داشته باشد. ممکن است یکی از دلایل آن استرس بالا برای زندگی در کلانشهرها باشد. معمولاً فشار مالی و آسیب‌های اجتماعی در این شهرها بیشتر است. اختلال‌هایی مانند افسردگی حاد و استرس در کلانشهرها بیشتر و در برخی موارد افکار خودکشی هم به آن نزدیک است. امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس دلایل این امر را در گفتگو با اطلاعات تشریح می‌کند.


شتاب شهرها و صدمات روحی
امان‌الله قرایی مقدم اعتقاد دارد: اصولا در شهرهای بزرگ به دلیل شتاب و سرعتی که در ابعاد مختلف زندگی وجود دارد مردم با مسائل فراوان اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... دست به گریبانند و همین موضوع سبب بروز صدمات روحی و روانی در افراد می‌شود، همچنین دستیابی ساده‌تر به رسانه‌ها و فضای مجازی، بینش افراد را در مورد مسائل گوناگون بالاتر برده است.

بنابراین ساکنان شهرهای بزرگ نسبت به رخدادهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی حساس‌ترند. وقتی فردی برای اولین بار از شهر کوچکی به تهران می‌آید در ابتدا متعجب می‌شود که چرا مردم تهران این قدر شتاب‌زده‌اند و گویی در یک مسابقه دو شرکت کرده‌اند.

شما به‌عنوان یک خانم از صبح به دنبال این هستید که به موقع به محل کار برسید، مسئولیت‌های کاریتان را ایفا کنید، در ترافیک شدید به منزل برسید، به خانه و خانواده رسیدگی کنید، به کارهای شخصیتان بپردازید و فرصتی برای آسایش و آرامش ندارید و به مرور زمان و بر اثر تکرار این روند از نظر روحی و روانی به هم می‌ریزید. اما در روستاها بسیاری از خانم‌ها بخش اعظمی از این مشکلات را ندارند.

او می‌افزاید: ژرژ گورویچ، جامعه‌شناس و حقوقدان فرانسوی روسی الاصل معتقد است زمان‌بندی تغییرات اجتماعی بر 8 نوع است. اولین مورد آن زمان دراز و دیرگذر است و جریان تغییر اجتماعی طی آن بسیار کند و بطئی است و زمان در روستاها از این جنس است. شتاب و سرعت زندگی در شهرهای بزرگ علاوه بر عوامل اقتصادی همچون تأمین مخارج و هزینه‌های بالا، خواسته‌ها، امیال و آرزوها زندگی در شهرها را دشوارتر کرده است.

سبک زندگی در تهران حتی با شهرهای بزرگ مانند مشهد و اصفهان نیز متفاوت است و افراد در گروه همسالان برخی وسایل و یا امکانات را مطالبه می‌کنند که در شهرهای کوچک هنوز این امکانات وجود ندارد و سرعت تغییر در شهرهای بزرگ سبب می‌شود آنچه مردم در آنجا می‌بینند و می‌شنوند با شهرهای کوچک متمایز باشد، در نتیجه در تهران افراد دچار بیماری‌های روحی، روانی، تعارض روحی و در نتیجه برهم خوردن آرامش روانی و فکری می‌شوند. حتی نسل‌های مختلف در این زمینه متفاوتند و شما نسبت به مادر و مادربزرگتان آرامش کمتری دارید.

این جامعه‌شناس می‌افزاید: در مکتب شیکاگو (مجموعه‌ای از تلاش‌های نظری و جامعه‌شناختی گروهی از جامعه‌شناسان دانشگاه شیکاگو در فاصله بین دو جنگ جهانی که یکی از مهم‌ترین شاخه‌های جامعه‌شناسی و جرم‌شناسی آمریکا را شکل داد.) نگاه بوم‌شناسی وجود دارد و به رابطه فرد با محیط زندگی می‌پردازد، مثلا کسی که در کویر زندگی می‌کند کویری فکر می‌کند و به دنبال ساخت خانه چوبی نیست.

یا زنان خانه‌دار در شهرهای کوچک در هفته 28 تا 30 ساعت کار می‌کنند اما زنان در شهرهای بزرگ 72 ساعت در هفته کار می‌کنند و همین موارد تعادل زندگی را برهم می‌ریزد. زندگی در شهرهای بزرگ اصولا زندگی در سرعت، تنهایی، بیگانگی و بی‌کسی است.


احساس درماندگی در شهرهای بزرگ
آقای قرائی مقدم ادامه می‌دهد: به قول ادوین ساترلند، جامعه‌شناس آمریکایی، انسان‌ها در شهرهای بزرگ احساس تنهایی می‌کنند و اگر درمانده شوند نمی‌دانند باید به چه کسی مراجعه کنند.

در شهرهای بزرگ معنویات نیز کمتر است و به قول پیتیریم سوروکین، جامعه‌شناس آمریکایی در دنیایی که ذهنیت مادی است امور معنوی مانند، دوستی، رفاقت، عشق، خانواده نیز جنبه مادی پیدا می‌کنند و در چنین شرایطی آرامش روحی افراد به هم می‌ریزد و به دلیل ترس‌های مداوم تعادل روحیشان را از دست می‌دهند. زندگی در شهرهای بزرگ برای افراد دلهره‌آور است، زیرا در شرایط مختلف کسی یاری‌گرتان نیست.

اگر به یاد داشته باشید در سال 1386 دختر خانمی روی پل مدیریت کشته شد و حتی یک نفر برای کمک به او پیش قدم نشد. یا در واقعه میدان کاج که پسری در آن کشته شد حدود 200 یا 300 نفر این واقعه را تماشا کردند ولی کسی برای کمک پیش نرفت. این هراس برای نسل‌های مختلف وجود دارد و حتی پدربزرگ و مادربزرگ‌ها هم از عاقبت خود می‌ترسند که چه کسی قرار است از آن‌ها مراقبت کند و این مسأله ناشی از ذات و طبیعت زندگی در شهرهای بزرگ است.
این جامعه‌شناس می‌افزاید: مشکلات مربوط به شهرهای بزرگ در همه جای جهان وجود دارد اما کشورهای مختلف به تناسب کوشش می‌کنند به شهروندانشان آرامش روحی بدهند تا از اوج بحران بکاهند.

در بسیاری از کشورها جشنواره‌ها و فستیوال‌های موسیقی به مردم کمک می‌کند تا اوقات فراغت بهتری داشته باشند و پخش برنامه‌های شاد و سرگرمی در غنی کردن زمان مردم و آرام کردن روحشان نقش دارد و همان طور که می‌دانید کشورهای اسکاندیناوی مانند دانمارک، سوئد، نروژ و ... جزو شادترین مردم دنیا هستند اما در آمریکا هم هنوز این مشکل وجود دارد و ما هم به نسبت دیگر کشورهای جهان سوم در وضعیت بدتری قرار داریم. زیرا برنامه‌های تلویزیون در جهت شاد کردن مردم نیست و اخبار و وقایع در کشور سبب ناامیدی و هراس می‌شود و آرامش را از شهروندان سلب می‌کند.

اخبار ناگوار حوادث، وقایع ناگوار اجتماعی، التهابات اقتصادی و ... سبب می‌شوند که ما در شمار بدترین کشورها در زمینه بیماری‌های روحی و روانی باشیم. شاید یک یا دو کشور در این میان شرایط بدتری از ایران دارند و متاسفانه نتوانسته‌ایم زمینه آرامش شهروندانمان را فراهم کنیم.


غنی شدن اوقات فراغت
آقای قرائی مقدم می‌گوید: جوامع مختلف تلاش می‌کنند اوقات فراغت مردم را غنی کنند نه این که آن را پر کنند. زیرا اوقات فراغت مردم با همین برنامه‌های غم افزای تلویزیون هم پر می‌شود اما باید زمینه شادی و تخلیه هیجانات را در اجتماع فراهم کرد .

در کشورهایی که محدودیت‌ها و محرومیت‌های بیشتری وجود دارد درصد بیماری‌های روحی و روانی بیشتر می‌شود. مهاجرت از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچکتر می‌تواند این هراس را کاهش دهد، زیرا این استرس و اضطرابی که در تهران وجود دارد در هیچ کدام از شهرها وجود ندارد. این مسائل به مرور از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک نیز تسری می‌یابند، زیرا آگاهی نسل‌ها سبب می‌شود طبقات مختلف در اقشار گوناگون نیز به آگاهی دست یابند.

طبقه متوسط به طورکلی آگاهی بخش است و طبقه بالا این حساسیت ندارد و به قول ژان پل سارتر، اندیشه من، خود من است: برای همین است که نمی‌توانم وا ایستم. من به وسیله آنچه می‌اندیشم وجود دارم و نمی‌توانم خودم را از اندیشیدن بازدارم. بنابراین افراد طبقه متوسط در همه جوامع تلاش می‌کنند تا آگاهی را به طبقات پایین‌تر انتقال دهند.

او ادامه می‌دهد: یکی دیگر از مسائل شهرهای بزرگ ، حاشیه‌نشینی است که به مشکلات و التهابات در شهرهای بزرگ دامن زده است. حاشیه‌نشینی در بخش‌هایی مانند رباط‌کریم، اسلام‌شهر، پاکدشت، پردیس، پرند و ... سبب بروز بی‌هویتی در میان بسیاری افراد شد، زیرا زندگی در شهرهای بزرگ و حواشی آن ها، زندگی در دنیای بی‌هویتی است و افراد ترس از شناخته شدن ندارند و همین سبب می‌شود که به انواع جرایم و آسیب‌ها روی بیاورند.
زیرا در روستا خانواده شما و حتی اجدادتان را می‌شناسند اما در تهران این شناخت وجود ندارد و در نتیجه هراسی وجود ندارد و به همین دلیل حاشیه‌نشینی علاوه بر بحران‌ها ی روحی و روانی زمینه ایجاد جرائم را فراهم کرده است.


باورهای معنوی و آرامش
آقای قرائی مقدم در پایان می‌افزاید: در این میان کسانی که اعتقادات و باورهای معنوی دارند آرامش بیشتری دارند. به طورکلی دین‌داری و اعتقادات مذهبی به انسان ذهنیت شهودی و معنوی می‌دهد که در نتیجه آن می‌توان آرامش بیشتری داشت.

در همین شهر تهران در محله‌هایی مانند خیابان ایران، میدان شهدا و بلوار آهنگ کمتر هرج و مرج و نزاع می‌بینید ،زیرا این محلات بافت مذهبی‌تری دارند و البته تفکر معنوی و شهودی در جهان تضعیف شده و در ایران هم باورهای مذهبی در بین بسیاری اقشار جامعه کمرنگ شده و شرایط را برای ایجاد آسیب‌های روحی و روانی فراهم‌ کرده است.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
سخت است حرفت را نفهمند سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند حالا میفهمم که خدا چه زجری میکشد وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ اشتباهی هم فهمیده اند. دکترعلی شریعتی