شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 27 Apr 2024
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۷ فروردين ۱۴۰۳ / ۱۹:۱۲
کد مطلب: 64113
۱
نوروز باستانی نه تنها رستاخیز طبیعت، بلکه رستاخیز اجتماعی ما ایرانیان است

رستاخیز اجتماعی نوروز برای رهایی از تنهایی و ناامیدی

اردشیر بهرامی
رستاخیز اجتماعی نوروز برای رهایی از تنهایی و ناامیدی
نوروز بهانه آفرینش دیدارها و گفت‌وگوهای رها شده، بازگشت به آغوش گرم و پرمهر خانواده و نیز پای نهادن بر سرای تاریخ، معماری، ادبیات و هنر دیرینه ماست. نوروز باستانی نه تنها رستاخیز طبیعت، بلکه رستاخیز اجتماعی ما ایرانیان است. نوروز به مثابه بخشی از هویت، تاریخ اجتماعی، سنت‌های دیرینه و زیست جهان جامعه در سیر چندین هزار ساله خویش با حفظ ریشه‌های خود با تنوع و تکثر آیینی و مناسکی خود همچون بلوطی سبز و پر شاخ و برگ همگان را زیر سایه صلح، مهربانی، امیدآفرینی و شادی‌بخشی خویش گرد هم آورده است.

جامعه ما با وجود تجربه دردها، رنج‌ها و زخم‌های کهنه و نو خویش، در ایام فرخنده نوروز با پیوندجویی و همدلی اجتماع، همبستگی اجتماعی در معرضِ فروپاشی خود را بازآفرینی می‌کند. آیین نوروز بازنمایی نمادین اسطوره آفرینش جهان و انسان در شش دوره است.
برای ورود به حریم مقدس نوروز و رهایی از زیست غم‌آلود، ناشاد و ناامید راهی نداریم جز آن که خشم‌ها، کینه‌ها، تلخی‌ها و قهرها را چون رخت از تن و جان خویش برهانیم. ‌باید رخساره پلیدی و ناامیدی از چهره خویش بشوییم و کژی و ناراستی از جان برگیریم تا بدون کینه، خشم و انتقام نسبت به دوست و بیگانه از دام خشم‌های فروخورده زندگی سیاست‌زده رهایی یابیم.
نوروز از منظر جامعه‌شناختی «رستاخیز اجتماعی» است؛ آنگاه که جامعه پس از تحمل رنج‌ها و مسائل حل نشده جهان خویش ناگزیر از برپایی جشن و سرور باهم بودن است.
با اتفاقات نگون‌بختی که در این سال‌ها بر جامعه ما گذشت، عناصر بنیادین جامعه یعنی همدلی، اعتماد و مشارکت کم فروغ گشت. در این فراز و فرود مساله، مشکل و آسیب در تارپود جامعه فزونی یافت. آنچه در برابر دیدگان ما آشکار شد جامعه‌ای تنهاتر، ناامیدتر، خشمگین‌تر و ضعیف‌تر است. اما جامعه چون موجودی زنده و پویاست و برای بازسازی تاروپود خویش در تکاپو است، آیین نوروز تکاپوی ما برای آفرینش مجدد هستی اجتماعی است.
حال باید پرسید آیا آیین نوروز به مثابه سرمایه فرهنگی ما می‌تواند دنیای شاد، آرام و قابل‌تحمل و اجتماعی‌تری برای ایرانیان پدید آورد؟ ما رستاخیز نوروز را می‌سازیم یا نوروز رستاخیز اجتماعی را؟
اگرچه مسائل تنهایی، ناامیدی، خشم و عصیانگری ابعاد پیچیده اجتماعی، انسان‌شناختی، فسلفی و روانشناختی خاص خود را دارد اما این مفاهیم هسته‌ بنیادین تفکر ویرانگری انسان علیه خود و جامعه به شمار می‌آیند. رویداد طبیعی، تاریخی و اجتماعی نوروز چگونه می‌تواند انسانی که در کلاف سردرگم تنهایی و ناامیدی و خشم غوطه می‌خورد و مابین افکار و امیال ویرانی خود و دیگری دچار است، رهایی دهد؟ و چگونه آدمی را از دنیای تنهایی و نا امیدی به ساحلِ سبزِ بی‌پایان بهار و رستاخیز اجتماعی می‌رساند؟
آیین نوروز موسم تغییر، تحول و دگرگونی طبیعت و انسان است. گستره این تغییر از فضایی به وسعت اندیشه، احساس و رفتار انسان شروع می‌شود تا آب، خاک، هوا، درختان، حیوانات، پرندگان، زمین و آسمان و هرآنچه مابین آنها است تداوم دارد؛ تغییری که آغاز آفرینش زمین و انسان شروع شده و اکنون در جریان است و تا احتمالا تا پایان عمر جهان تداوم خواهد داشت.

انسان به عنوان کنشگری خلاق و عنصری از طبیعت، هم در تغییر طبیعت -اغلب در نوع ویرانگری- نقش دارد و هم از طبیعت تاثیر می‌پذیرد. بخشی از کنشگری انسان تابع شرایط اقلیم و طبیعت رخ می‌دهد. در این نوشتار ناگفته پیدا است، رکود اقتصادی، گرانی و تورم بر کیفیت و کمیت ارتباطات اجتماعی نوروزی و دیدارها و سفرها به عنوان یک عامل بازدارنده تلقی می‌شود.
شرایط مطلوب اقتصادی در تامین هزینه‌های حمل و نقل، سفر، دید و بازدید در اجرای درست و کامل آیین نوروزی همچون هدیه دادن و عیدی دادن با اهمیت است. بحران اقتصادی امروز طبقه فرودست و حتی طبقه متوسط جامعه را در تنگنای جدی قرار داده و آنها را از پیوستن به رستاخیز اجتماعی نوروز با مشکل مواجه ساخته است. در ادامه نوروز را از منظر اجتماعی و نقش آن در رهایی از تنهایی، نا امیدی و خشم تبیین می‌کنیم.
فرصتی برای تحرک اجتماعی و رهایی از دام تنهایی
نوروز تحرک اجتماعی گسترده‌ای در بین همه خانواده‌ها، اقشار و گروه‌های اجتماعی ایجاد می‌کند. تحرک و پویایی در تغییرات روحی، فکری، معنوی و نیاز ذاتی انسان برای زیستن در جهان اجتماعی ریشه دارد. این تحرک به شکل خانوادگی، گروهی و اجتماعی آغاز می‌شود. از این رو افراد تنهایی، سستی و بی‌حالی و تنبلی را به نفع جریان اجتماعی رها می‌کنند.
انسان تنها و بدون سرمایه اجتماعی ناتوان و بی‌قدرت است و میلی به کنشگری ندارد. رخداد نوروزی با ایجاد تحرک و کنشگری اجتماعی سرمایه اجتماعی محدودی برای شبکه‌های اجتماعی به وجود می‌آورد.
سفر و تحرک جمعی و پدیده ترافیک نوروزی و مسدود شدن راه‌ها نشانه خوبی از زنده شدن و بیدار شدن جامعه است؛ سیل بزرگ جمعیت در شاهراه ارتباطی آغاز آفرینش رستاخیز اجتماعی و رهانیدن انسان‌ها از دام تنهایی و نا امیدی است.
تحرک اجتماعی چرخ آذین‌بندی نشاط اجتماعی را به گردش درمی‌آورد. نشاط اجتماعی درمان دردهای اجتماعی است؛ نشاطی که فرد منزوی و تنها را با روح و فکر خسته به فضای اجتماعی سرشار از بازی، شادی، موسیقی و گفت‌وگو سوق می‌دهد. فرد تنها و منزوی راه گریزی ندارد و می‌باید تن خسته و بی‌رمق خویش را به جریان ساری رودخانه‌های کوچک اجتماع بسپارد و همبستگی اجتماعی را به وجود آورد. اگرچه ممکن است تنهایان، ناامیدان و افسرده‌حالان جامعه میلی به پیوستن به جریان اجتماعی نوروز نداشته باشند.

انسان به عنوان کنشگری خلاق و عنصری از طبیعت، هم در تغییر طبیعت -اغلب در نوع ویرانگری- نقش دارد و هم از طبیعت تاثیر می‌پذیرد. بخشی از کنشگری انسان تابع شرایط اقلیم و طبیعت رخ می‌دهد. در این نوشتار ناگفته پیدا است، رکود اقتصادی، گرانی و تورم بر کیفیت و کمیت ارتباطات اجتماعی نوروزی و دیدارها و سفرها به عنوان یک عامل بازدارنده تلقی می‌شود.
شرایط مطلوب اقتصادی در تامین هزینه‌های حمل و نقل، سفر، دید و بازدید در اجرای درست و کامل آیین نوروزی همچون هدیه دادن و عیدی دادن با اهمیت است. بحران اقتصادی امروز طبقه فرودست و حتی طبقه متوسط جامعه را در تنگنای جدی قرار داده و آنها را از پیوستن به رستاخیز اجتماعی نوروز با مشکل مواجه ساخته است. در ادامه نوروز را از منظر اجتماعی و نقش آن در رهایی از تنهایی، نا امیدی و خشم تبیین می‌کنیم.
فرصتی برای تحرک اجتماعی و رهایی از دام تنهایی
نوروز تحرک اجتماعی گسترده‌ای در بین همه خانواده‌ها، اقشار و گروه‌های اجتماعی ایجاد می‌کند. تحرک و پویایی در تغییرات روحی، فکری، معنوی و نیاز ذاتی انسان برای زیستن در جهان اجتماعی ریشه دارد. این تحرک به شکل خانوادگی، گروهی و اجتماعی آغاز می‌شود. از این رو افراد تنهایی، سستی و بی‌حالی و تنبلی را به نفع جریان اجتماعی رها می‌کنند.
انسان تنها و بدون سرمایه اجتماعی ناتوان و بی‌قدرت است و میلی به کنشگری ندارد. رخداد نوروزی با ایجاد تحرک و کنشگری اجتماعی سرمایه اجتماعی محدودی برای شبکه‌های اجتماعی به وجود می‌آورد.
سفر و تحرک جمعی و پدیده ترافیک نوروزی و مسدود شدن راه‌ها نشانه خوبی از زنده شدن و بیدار شدن جامعه است؛ سیل بزرگ جمعیت در شاهراه ارتباطی آغاز آفرینش رستاخیز اجتماعی و رهانیدن انسان‌ها از دام تنهایی و نا امیدی است.
تحرک اجتماعی چرخ آذین‌بندی نشاط اجتماعی را به گردش درمی‌آورد. نشاط اجتماعی درمان دردهای اجتماعی است؛ نشاطی که فرد منزوی و تنها را با روح و فکر خسته به فضای اجتماعی سرشار از بازی، شادی، موسیقی و گفت‌وگو سوق می‌دهد. فرد تنها و منزوی راه گریزی ندارد و می‌باید تن خسته و بی‌رمق خویش را به جریان ساری رودخانه‌های کوچک اجتماع بسپارد و همبستگی اجتماعی را به وجود آورد. اگرچه ممکن است تنهایان، ناامیدان و افسرده‌حالان جامعه میلی به پیوستن به جریان اجتماعی نوروز نداشته باشند.

انسان با دیدن شاهکار طبیعت هزاررنگ بهار به اندیشه آفرینش و نو شدن زندگی می‌رسد و نوروز فضایی برای تاریکی و نا امیدی در چشم، دل و فکر بیینده بهار باقی نمی‌گذارد. مسافر نوروز کافی است پس از موسم روبوسی، بخشندگی و مهرورزی بر کنار چشمه‌ای، سبزه‌ای و رودخانه‌ای اندکی بیاساید و به هارمونی موسیقی طبیعت و تغییر تدریجی جهان درونی و بیرونی گوش فرا دهد. آنگاه یأس و دل‌مردگی چون پیله ابریشم پر می‌گشاید.
طبیعت قواعد تغییر خاص خویش را دارد و انسان خردمند از این تغییر به وجد می‌آید. دنیای آدمی در فرایند تغییر دنیای تضاد و شکنندگی است!
هنگام اندیشه نو شدن و تلاش برای رهایی از کوره خشم، انتقام و عصیان از تیره‌بختی، فقر و جهل جامعه، تضاد بر فکر آدمی چیره می‌شود. شاید همه چیز را به جریان آرام و روان بهار بسپاریم و دگربار هستی آرام جان خویش را بیابیم. کوره خشمگین درون انسان جولانگاه عصیان، طغیان و انتقام است.
قدم نهادن بر ایوان‌های سبزِ مخملی خانه‌های خشتی کویر، کلبه‌های جنگلی مازنی و گیلک، لنچ‌های آبی خلیج و خزر، بادگیرهای خشتی کویر پهناور و رقص و پایکوبی سرنا و کمانچه‌های لری، رقص چوبی بلوچ، رقص گروه گروه زنان و مردان کرد، رقص پای ترکی، معماری نقش جهان، ستون‌های بر جای مانده تخت جمشید، آرامش کرخه و کارون و یک میلیون و دویست و پنجاه هزار میراث باستانی، تاریخی و فرهنگی سرزمین فرهنگ و هنر و اشعار هشتاد و پنج هزار شاعر شیرین سخن انگشت حیرت را بر لب آدمی خشک می‌کند.
موسم دیدار، گفت‌وگو و همدلی
تنهایی، برآیند دوری گزیدن از انسان‌ها و کاهش میل به گفتگو، ارتباط و همزیستی است. انسانی که نتواند در غم و شادی مردمش شریک شود آشفته‌حال می‌گردد. درد شدید فکر و روان، سلامت جسم و جانش را به مخاطره می‌اندازد. پایان آشفتگی و تنهایی بر همگان روشن و آشکار است.
گفت‌وگو اگر چه یک کنش ارتباطی و مبتنی بر روابط قدرت است، اما در روابط غیررسمی نوروز و پیوندهای عاطفی مبتنی بر مهرورزی، روابط قدرت به نفع دیگری تغییر می‌کند و شبکه ارتباطی از نظر روانی و اجتماعی سالم و مبتنی بر احترام و محبت بازسازی می‌شود. رستاخیز نوروز عرصه پدیدار شدن دیدارها و گفتگوهای خانوادگی، خویشاوندی و اجتماعی است که متفاوت از فضای کنشی کاری، حرفه‌ای و آموزشی است.
گفت‌وگو در موسم نوروز چون با هدف همدلی و مهربانی است، اغلب آزادانه و رها از سلطه است. فضای کنشی نوروز توام با بازی، شادی، تفریح و فعالیت‌های گروهی است که یکی از عناصر اصلی سلامت اجتماعی جامعه به شمار می‌آید. هرچند عمر دیدارها کوتاه است، اما روزنه‌هایی برای برون‌ریزی خشم‌ها ایجاد می‌شود.
فضای باز و آزاد طبیعت برای برگزاری جشن‌ها، رقص‌ها و شادی‌ها نیازی به دریافت مجوز از هیچ نهادی ندارد. خرده‌فرهنگ‌ها و اقوام متناسب با جهان موسیقیایی، هنری، طبیعی و اجتماعی خود جشن و سرور و حلقه‌های رقص آیینی را در کنار خانه‌ها و جاده‌ها برپا می‌کنند. حتی ناظران از شادی نوروزی آنها جرعه شادی نوش می‌کنند.


تجربه دیدارها با خانواده فضای فکری و معنوی را تلطیف می‌کند و زمینه فهم بهتر رنج‌ها و مشکلات زندگی را فراهم می‌سازد. تلاش بزرگترها در ایجاد صلح میان دو برادر و دو دوست که سال‌ها با احساس خشم و انتقام از هم دوری گزیده‌اند، شاهکار اجتماعی این رستاخیز است. میانجی‌گری در حل و فصل اختلافات و شکاف‌های نسلی فضای ارتباطی را تلطیف می‌کند. در واقع پیوند عاطفی نسل‌های جوانتر با والدین خود هم می‌تواند بخشی از سلامت اجتماعی را تامین کنند. نوروز بهانه آفرینش دیدارها و گفتگوهای رها شده و بازگشت به آغوش گرم پرمهر خانواده و پای نهادن بر سرای تاریخ، معماری، ادبیات، موسیقی، هنر و رقص و آواز دیرینه ما است.
امید است جامعه ایرانی با استفاده از ظرفیت‌های اجتماعی و روحی و معنوی رستاخیز نوروز که ریشه در اسطوره‌های دیرینه جهانی و ملی دارد، بخشی از خلاءها و ناامیدی و خشم فروخورده خویش را درمان کند و رستاخیز اجتماعی ما موجب رویش درخت صلح، دوستی و مهربانی در سرزمین تشنه عشق باشد.





 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
چه سكوتی دنیا را فرا می‌گرفت اگر هركس به اندازه عملش صحبت می‌كرد