آشنايي با اختلالات رفتاري و رواني
-
-
-
تعريف رفتار غير عادي
روان شناسان کوشيده اند براي رفتارهاي غير عادي افراد جامعه تعريفي را ارائه کنند، اما به دليل پيچيدگي موضوع، تعريفي مورد اتفاق نيافته اند. از اين روي، برخي از جنبه ي معيار آماري (2) به موضوع نگاه کرده اند و رفتارهايي را غير عادي دانسته اند که از حد متوسط آماري منحرف شده باشند. به تعبير ديگر، رفتاري ناهنجار است که از منحني رفتار بيشتر افراد جامعه خارج شده باشد. اما اين تعريف شامل افرادي که نبوغ و استعداد بالايي دارند نيز مي شود؛ در حالي که آنان ناهنجار نيستند. برخي ديگر، ملاک رفتار غير عادي را سازگاري با هنجاري هاي اجتماعي (3) دانسته اند. به تعبير ديگر، قضاوت عمومي جامعه، معيار الگوي رفتار بهنجار و ناهنجار است. اگر بيشتر مردم آن الگوي رفتار را پذيرفته باشند، بهنجار و عادي است، و اگر غير عادي به شمار مي آيد. اشکال اين تعريف نيز آن است که فرهنگ ها، آموزه هاي ديني و مانند آن متفاوت است و نمي تواند ملاک هاي معيني را بيان کرد. افزون بر آنکه يک فرهنگ نيز ممکن است با گذشت زمان تعبير کند. برخي ديگر، معيار شناخت رفتارهاي غير عادي را سازگاري شخصي (4) فرد دانسته اند؛ يعني فرد به سبب داشتن مشکلات رواني، عاطفي و مانند آن، نتواند سازش اجتماعي برقرار کند. به اين ملاک نيز نمي توان اعتماد کرد؛ زيرا خود فرد ممکن است هيچ گونه ناراحتي و اضطرابي احساس نکند. (5)
ملاک هاي رفتار بهنجار و ناهنجار:
1. تعريف آماري يا انحراف از هنجارهاي آماري؛
2. سازگاري با هنجارهاي اجتماعي يا انحراف از آن؛
3. سازگاري شخصي يا غير انطباقي بودن رفتار.
طبقه بندي اختلالات رفتاري و رواني
1. اختلالات مغزي؛ (6)
2. اختلالات کار کردي؛ (7)
3. عقب ماندگي ذهني. (8)
-
1. اختلالات مغزي
2. اختلالات کارکردي
الف) اختلالات عاطفي يا خُلقي (13)
يک- افسردگي (14)
دو - شيدايي ( مانيک ) (18)
سه - افسردگي- شيدايي (20)
ب) اسکيزوفرني (22)
به هم ريختگي افکار و تداعي هاي ذهني؛
عقب نشيني از دنياي واقعيت و ورود به دنياي خصوصي با مشغوليات ذهني خاص؛
احساس دو گانگي به محيط؛
عواطف نامتناسب. (24)
بيماري اسکيزوفرني اقسامي دارد که به دو نوع آن، يعني حاد و مزمن اشاره مي کنيم:
يک - نوع ساده و حاد
دو - نوع مزمن
ج) اختلالات روان رنجوري (28)
بيماران مبتلا به اختلالات روان رنجوري، احساس عدم محبت، حقارت و گناه دارند و از ديگران مضطرب و ناخشنودند. آنان در پي کنترل اختلالات عاطفي خود به روش هاي دفاعي اند. البته نظام شخصيتي افراد اين گروه از هم پاشيده نيست و انديشه و سخن گفتني منطقي دارند. اضطراب، ترس و مرضي و وسواس، از مصداق هاي اين گونه اختلالات روان رنجوري است.
يک اضطراب (30)
دو - ترس مرضي (34)
سه - وسواس (36)
وسواس تکرار افراطي و بدون اراده ي افکار و اعمال است. (37) تعريف دقيق تر وسواس، تکانه ها، تصورهاي ذهني و افکار پايدار است که دست کم در آغاز مزاحم و نامعقول بوده، شخص مي کوشد اين گونه افکار يا تکانه ها را ناديده انگارد يا سرکوب کند و يا آنها را با افکار يا اعمال ديگري خنثي سازد. شخص درک مي کند که اين افکار وسواسي محصول ذهن خودش است و از بيرون تحميل نمي شود. (38) نکته ي مهم در افراد وسواسي، آگاهي آنان از افکار و اعمال نامناسب خودشان است، ولي قدرت کنار گذاشتن آنها را ندارند. بنابراين، افکار وسواسي، انديشه هاي ذهني تکراري و مزاحمي اند که فرد آنها را خود زا، نفرت انگيز يا بي معنا مي داند، اما کنار گذاشتن آنها را از ذهنش به هيچ روي آسان نمي يابد. (39) وسواس يکي از شايع ترين رفتارهاي دروني انسان است که او را به انجام يا باز داشتن از اعمالي وادار مي کند.
دچار شدن يکي از اعضاي خانواده به وسواس، افزون بر آنکه ممکن است الگويي براي ديگران، به ويژه کودکان قرار گيرد، در نظام خانواده نيز اخلال ايجاد مي کند؛ به گونه اي که بيم آن مي رود که از مسائل مهم زندگي غفلت شود يا به سبب ترس و شرمندگي از فاش شدن نشانه هاي وسواس نزد ديگران، خانواده از معاشرت با دوستان و اقوام دوري کند.
افرادي که به وسواس دچارند، اغلب اعتماد به نفس ندارند و خود را موجودي بي ارزش مي پندارند. آنان همواره مي ترسند که به حادثه ي ناگواري دچار شوند و احساس مي کنند بايد کارها و رفتارهايي را به اجبار انجام دهند. افراد وسواسي، در رويارويي با مشکل، خود را ناتوان و درمانده مي بينند و نمي توانند وسواس خود را کنترل کنند. از آنجا که نمي توانند انديشه هاي وسواسي را دور بريزند، بيشتر احساس حقارت مي کنند. گاهي نيز براي انجام رفتارهاي وسواسي کارهايي مي کنند که با پرخاشگري، عصبانيت و حتي خود آزاري همراه است. (40)
انواع وسواس
وسواس فکري
وسواس عملي
مهم ترین نشانه های ابراز شده | |
نگرانی یا انزجار از ترشحات یا مواد دفعی بدن ( ادرار، مدفوع و آب دهان )، کثیفی، میکروب ها، آلودگی های محیطی و... . |
افکار وسواسی |
شستن دست، دوش گرفتن، حمام کردن، مسواک زدن، یا آراستن افراطی یا با تشریفات ویژه، تشریفات تکرار کردن ( داخل و خارج شدن از در یا نشستن و برخاستن از صندلی و ...). |
رفتار وسواسی |
هر دو گونه ي وسواس به پريشاني هاي فراوان مي انجامند، زمان برند ( بيش از يک ساعت در روز زمان مي گيرند ) و يا به طور محسوس با وظايف عادي، فعاليت ها يا روابط اجتماعي عادي شخص تداخل مي کنند.
عوامل مؤثر در پيدايش وسواس
در برخورد با بيماران وسواسي، بسيار مهم است که بکوشيم محيط خانواده را آرام سازيم و از انتقاد يا مسخره کردن رفتارهاي بيمار خودداري کنيم؛ زيرا وسواس نيز گونه اي بيماري است. بنابراين، از سرزنش هاي کلامي مانند « نکن »، « نشور » و « مگر نمي داني نبايد اين کار را بکني » پرهيز کنيم؛ زيرا تنها موجب تشديد بيماري مي شويم. بايد از مراقبت بيش از اندازه ي فرد وسواسي خودداري کنيم. اغلب بهتر است با او کار نداشته باشيم و بکوشيم اعتماد به نفس بيمار را تقويت کنيم. سرانجام در روزهايي که بيمار آرامش دارد، او را دل گرم و تشويق کنيم تا بتواند راه مثبت مبارزه با افکار ناخوشايند را تا پايان ادامه دهد.
3. اختلالات روان نژندي (47)
اختلالات روان نژندي انواعي دارند که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
1. اختلالات حسي مانند بينايي يا شنوايي؛ براي مثال يک يا هر دو چشم بيمار نابينا يا کم سو شود؛
2. اختلالات عضلاني، که فرد نتواند حرکت هاي ارادي انجام دهد يا ضعيف شده باشد و براي مدت طولاني نتواند انگشتان، زانو و بازوي خود را حرکت دهد که گاهي به فلج هميشگي مي انجامد؛
3. اختلالات حرکتي که بسيار متداول است ( تيک، لرزش و لکنت زبان )؛
4. اختلالات داخلي بدن، مانند اختلالات در دستگاه تنفسي، گرفتگي گلو، کم اشتهايي مرضي، اشتهاي زياد، يبوست و علايم ديگر.
-
4. اختلالات روان تني (48)
1. در دستگاه گردش خون، مانند فشار خون و ميگرن؛
2. در دستگاه تنفسي، مانند نفس زدن شديد و آسم؛
3. واکنش هاي پوستي، مانند التهاب و تورم پوست و جوش هاي پوستي؛
4. واکنش هاي استخواني - عضلاني، مانند احساس درد در اعضاي بدن؛
5. واکنش هاي داخلي، مانند اولسر ( زخم معده )، کليت ( زخم روده ) و بي اشتهايي رواني؛
6. در دستگاه ادراري - جنسي در مرد. همچنين پر کاري برخي غدد مانند تيروئيد، گاهي از اختلالات روان تني ناشي مي شود. (50)
-
5. اختلالات روان پريشي (51)
6. اختلالات شخصيت
براي اختلالات شخصيت گونه هاي فراواني وجود دارد که در اينجا تنها به چند نمونه اشاره مي کنيم.
الف) شخصيت پارانوييد (55)
ب) شخصيت اسکيزوييد (57)
ج) شخصيت نمايشي (59)
د) شخصيت خود شيفته (61)
هـ) شخصيت ضد اجتماعي (63)
و) شخصيت وابسته (66)
-
7. اختلالات گسستي (68)
-
8. عقب ماندگي ذهني (70)
اختلالات کروموزومي، عفونت ها، مسموميت ها، صدمه هاي سر، اختلالات تشنجي، سوء تغذيه و محروميت هاي محيطي، از جمله عوامل مؤثر در عقب ماندگي ذهني است. (73) در فصل ششم اشاره کرديم که عقب ماندگي ذهني درجه هايي دارد که بر پايه ي بهره ي هوشي تعيين مي شود. به طور کلي، عقب ماندگي ذهني را مي توان به سه گروه تقسيم کرد:
1. عقب ماندگي هاي شديد. بهره ي هوشي اين گروه کمتر از سي است. اينان در انجام اعمال بسيار عادي کودکان سنين پايين تر از خود ناتوان اند و معمولاً در گوارش، تنفس و تکلم مشکلاتي دارند؛
2. عقب ماندگي ذهني متوسط. بهره ي هوشي اين گروه بين سي الي پنجاه است و تنها مي توانند کارهاي به نسبت ابتدايي را فرا گيرند. اينان توانايي اداره ي زندگي خود را نداشته، با آموزش هاي مناسب، مي توانند برخي از اعمال مربوط به خود را انجام دهند. اين افراد معمولاً در مراکز آموزشي ويژه اي نگه داري مي شوند؛
3. عقب ماندگي هاي خفيف. بهره ي هوشي اين گروه پنجاه الي هفتاد بوده، از نظر عاطفي افرادي منفعل و ساده لوح اند و به آساني فريب مي خورند. اين افراد قدرت سازگاري طبيعي با اوضاع و محيط آموزش را ندارند. از اين روي در مدارس خاص و استثنايي آموزش مي بينند. فهرستي از اختلالات رواني را به طور خلاصه در جدول زير مي خوانيد.
- اختلالاتي که نخستين بار در دوره هاي شير خوارگي، کودکي و نوجواني بروز مي کند، مانند عقب ماندگي ذهني و بيش فعالي،
- اختلالات رواني عضوي که در آنها نشانه ها، به طور مستقيم به آسيب مغزي مربوط است، مانند آلزايمر؛
- اختلالات ناشي از مصرف مواد، مانند الکل، کوکائين و مانند آن؛
- اختلالات اسکيزوفرني که موجب قطع تماس با واقعيت مي شوند؛
- اختلالات پارانويایي که با ويژگي هاي بد گماني و دشمني شديد و احساس توطئه از سوي ديگران همراه است؛
- اختلالات عاطفي يا خلقي که فرد ممکن است به شدت افسرده، يا به طور غير عادي سر خوش و يا در دوره هايي بين آن دو باشد؛
- اختلالات اضطرابي که نشانه ي اصلي آن ترس يا وسواس و مانند آن است؛
- اختلالات جسماني شکل که نشانه ي آن جسماني است، اما مبناي زيستي ندارد، مانند بيماري هيستري؛
- اختلالات گسستي که شامل تغييرهاي موقت در کارکردهاي هشياري، حافظه و مانند آن مي شود؛
- اختلالات رواني - جنسي که در ارضاي جنسي اختلال ايجاد مي شود؛
- اختلالات شخصيت که فرد الگوها و ويژگي هاي شخصيتي نامناسب را بر مي گزيند؛
- اختلالات يادگيري که شامل مشکلات در سخن گفتن، نوشتن، خواندن و مانند آن است. (74)
شيوه هاي درمان
در دوره ي قرون وسطا نيز همين داستان ادامه داشت؛ با اين تفاوت که مي پنداشتند بيمار با شيطان هم پيمان شده است. و بايد شيطان را تنبيه کرد. بدين ترتيب، همان رفتارها و شيوه هاي غير منطقي و بي پايه را براي درمان آنان اجرا مي کردند. (75)
پس از قرون وسطا و با پيشرفت علم، همگان دانستند که بيماران رواني مانند بيماران جسماني به درمان عاقلانه و منطقي نياز دارند که بر پايه ي نوع بيماري بايد انجام شود. migna.ir از اين روي، شيوه هاي گوناگوني را براي درمان در پيش گرفتند.
پيش از آنکه به شيوه هاي درمان بپردازيم، ياد آوري اين نکته ضروري است که افراد مبتلا به اختلالات رواني را مي توان به چهار گروه تقسيم کرد:
1. گروهي که از مشکل رواني شان آگاهي دارند و خود را براي درمان آن اقدام مي کنند؛ مانند افرادي که به بيماري اضطراب يا افسردگي خفيف دچار شده اند؛
2. افرادي که از مشکل رواني شان آگاه نيستند و آن را انکار مي کنند. پس از آگاهي از آن نيز خود را بيمار نمي دانند و به همين دليل، براي درمان خود هيچ اقدامي نمي کنند. اين افراد شامل بيماراني چون شخصيت هاي روان پريش، پارانوييد و مانند آن اند؛
3. گروه سوم نوعي بيماري جسمي دارند که در حقيقت، ريشه ي آن رواني است؛ مانند بيماران روان تني که اغلب سراغ متخصصان غير روان پزشک مي روند و با توصيه آنان نيز به روان پزشک رجوع نمي کنند؛
4. گروه چهارم به هر دليل از مراجعه به روان پزشک واهمه دارند و مي پندارند تنها ديوانگان نزد روانپزشکان مي روند و اگر کسي نزد روان پزشک رفته باشد، به تمسخر، شوخي و حتي عيب گذاري و سرکوب، او را متهم مي کنند. (76)
گفتني است که اگر بيمار در پي درمان بيماري و اختلال رواني خود نباشد، افزون بر امکان تشديد بيماري، اين بيماري، پيامدهاي فردي، خانوادگي، زناشويي، اجتماعي و روان تني را در پي خواهد داشت.
-
1. روان درماني (77)
فرد درماني، گروه درماني، خانواده درماني و زوج درماني، از نمونه هاي روان درماني اند. روان درمانگر شش اصل اساسي را بايد در همه ي موارد و نمونه هاي روان درماني رعايت کند:
1. برقراري رابطه ي گرم، همراه با حمايت هيجاني و اطمينان بخش با درمان جو؛
2. بيان منطقي، شامل توضيح علت هاي پريشاني مراجع؛
3. فراهم کردن اطلاعات جديد مرتبط با ماهيت و سر چشمه ي مشکلات مراجع و راه هاي احتمالي برخورد با آنها؛
4. تقويت انتظارات مراجع درباره ي دريافت کمک از موقعيت و شايستگي شخصي درمانگر؛
5. تدارک تجربه هاي موفقيت آميز براي مراجع که باعث اميدواري وي شود؛
6. تسهيل برانگيختگي هيجاني، که به نظر مي رسد پيش در آمد تغيير در نگرش و رفتار است. (79)
-
شايد برخي مي پندارند که روان درماني کار آساني است و با آشنايي اجمالي با دانش روان شناسي، به راحتي مي توان به درمان روان درمان جو پرداخت. اما حقيقت آن است که روان درماني کاري تخصصي است که روان درمانگر بايد با توجه به تخصص خود و دقت فراوان به کار درمان بپردازد؛ تا جايي که کوچک ترين اشتباه از سوي روان درمانگر، ممکن است مسير درمان را تغيير دهد. آغاز و پايان مصاحبه و گفت و گو، محل مشاوره و محتواي آن، از جمله اموري است که مشاوران و روان درمانگران به آن کاملاً توجه دارند.
نکته ي مهم در درمان بيماران رواني، نقش بيمارستان هاي روان پزشکي است. حمايت هاي همه جانبه ي بيمارستان از بيمار موجب بهبود سريع و چشمگير وي مي شود؛ زيرا بيمارستان محيطي امن، سالم، مراقبت کننده و تغذيه دهنده است که در آن، بيماران تعارض هاي زندگي واقعي شان را بيرون مي ريزند. همچنين گروه هاي متخصص، از روان پزشک ( روان درماني، دارو درماني و روان پزشکي داخلي )، پرستار، متخصص بهداشت رواني، روان شناس، مددکار اجتماعي ( روابط با فاميل )، کادرِ درمانگر ( مهارت هاي شغلي و غير شغلي ) و کادر اداري ( برنامه هاي بستري شدن نيمه وقت و تمام وقت ) در آن حضور دارند. در اين مکان، ارزيابي تشخيص و درمان بيمار به وسيله ي همکاري و انسجام گروه هاي گوناگون تسهيل مي شود. (80)
روان درماني شيوه هاي گوناگوني دارد که برخي از آنها نيز بر پايه ي ديدگاه خاص روان شناسي اند. براي مثال، روشي که فرويد بر پايه ي مکتب روان تحليل گري براي بيمارانش در پيش گرفته است، با شيوه ي روان درماني يک انسان گرا، کاملاً متفاوت است. در جدول زير، به اختصار به برخي شيوه هاي روان درماني چند مکتب اشاره کرده ايم.
شیوه های درمان | علت اساسی بیماری | نام مکتب |
تداعی آزاد، تعبیر رؤیاها، تجزیه و تحلیل انتقال ها و مقاومت ها در جهت بازسازی دوباره ی شخصیت | تعارض های درونی و ناهشیار | روان تحلیل گری ( فروید ) |
ایجاد امید و شهامت، هدایت به سوی پیدایش علاقه ی اجتماعی، حس نوع دوستی و احساس تعلق به جامعه | احساس حقارت | روان شناسی فردی ( آدلر ) |
گوش دادن فعال، انعکاس احساسات و افکار، روشن سازی مطالب و رهنمودهای عمومی | متضاد بودن | انسان گرایی ( راجرز ) |
تغییر رفتارهای نامطلوب، ایجاد طرح های رفتاری آموخته نشده | یادگیری های نامطلوب | رفتار گرایی ( واتسون ) |
2. دارو درماني (81)
1. به جز چند دارو، بيشتر داروها اعتياد آور نيست و بنابر تجويز پزشک، بايد تا آخرين دارو را ادامه داد؛
2. استفاده خود سرانه از داروها، بر اساس نوشته ها يا تجربه ي بيماران مشابه کار بسيار خطرناکي است که به طور جدي بايد از آن پرهيز کرد؛
3. درمان بيماري به نوع آن بستگي دارد و ممکن است بيمار براي درمان، چند سال زير نظر پزشک باشد.
3. شوک درماني (83)
شوک درماني بر خلاف نام آن، شوک آور نيست، بلکه عبور جريان الکتريکي بسيار ضعيفي است که از يک سوي سر ( مغز ) آغاز و از سوي ديگر سر ( مغز ) خارج مي شود. اين روش نه تنها هيچ خطر يا ضرري براي بيمار ندارد، بلکه کمک مي کند تا حالات حاد بيماري به سرعت بهبود يابد. در اين روش، به دليل بي هوش کردن بيمار، وي هيچ دردي را احساس نمي کند. (86)
-
4. جراحي رواني (87)
پينوشتها:
1. سعيد شاملو، آسيب شناسي مرضي، ص 2.
2. statistical normality.
3. conformity to social norms.
4. personal adjus tment as normal.
5. ليندا ليل، چکيده ي روان شناسي، ترجمه ي مهدي محي الدين بناب و نيسان گاهان، ص 193.
6. brain disorders.
7. functional disorders.
8. mental retardation.
9. acute reversible.
10. سعيد شاملو، آسيب شناسي مرضي، ص 124.
11. chronic irreversible.
12. سعيد شاملو، همان، ص 125.
13. affective disorders.
14. Depression.
15. ريتا ال. اتکينسون و ديگران، زمينه ي روان شناسي هيلگارد، ترجمه ي محمد نقي براهني و ديگران، ج2، ص 206.
16. داشتن همه ي علامت ها، به منزله ي وجود نشانه هاي افسردگي ضرورت ندارد.
17. جان دبليو، سانتراک، زمينه ي روان شناسي سانتراک، ترجمه ي مهرداد فيروز بخت، ج 2، ص 202.
18. manic episodes.
19. ريتا ال. اتکينسون و ديگران، زمينه ي روان شناسي هيلگارد، ترجمه ي محمد نقي براهني و ديگران، ص 207.
20. Manic- depressive disorder.
21. جان دبليو، سانتراک، زمينه ي روان شناسي سانتراک، ترجمه ي مهرداد فيروز بخت، ص 204.
22. Schizophrenia.
23. ديويد روز نهان و مارتين سليگمن، روان شناسي نابهنجاري، آسيب شناسي رواني، ترجمه ي يحيي سيد محمدي، ج2، ص 110.
24. سعيد شاملو، آسيب شناسي مرضي، ص 222.
25. مايکل گيلدر و ديگران، روان پزشکي، ترجمه ي نصرت الله پورافکاري، ص 382.
26. محمد پارسا، زمينه ي روان شناسي، ص 223.
27. همان، ص 385.
28. psychoneurotic.
29. کاپلان، هارولد، نورزها و اختلالات شخصيت، ترجمه ي بنجامين سادوک و نصرت الله پور افکاري، ص 7.
30. anxiety neurosis.
31. هلن کنرلي، اختلالات اضطرابي، ترجمه ي سيروس مبيني، ص 28.
32. سعيد شاملو، آسيب شناسي مرضي، ص 144.
33. ريتا. ال. اتکينسون و ديگران، زمينه ي روان شناسي هيلگارد، ترجمه ي محمد نقي براهني و ديگران، ج2، ص 197.
34. phobic disorder.
35. جان دبليو، سانتراک، زمينه ي روان شناسي سانتراک، ترجمه ي مهرداد فيروز بخت، ص 191- 192.
36. Obsessive.migna.ir
37. سعيد شاملو، بهداشت رواني، ص 243.
38. شهناز صبوري، وسواس و روش هاي درماني و روان شناختي آن، ص 12.
39. هلن کنرلي، اختلالات اضطرابي، ترجمه ي سيروس مبيني، ص 43.
40. سعيد شاملو، بهداشت رواني، ص 243.
41. براي تفصيل بيشتر، ر. ک: گايل اس. استکتي، روش هاي درمان اختلال وسواس فکري و عملي، ترجمه ي حسن توزنده جاني و نسرين کمال پور، ص 275- 279.
42. شهناز صبوري، وسواس و روش هاي درماني و روان شناختي آن، ص 16.
43. همان.
44. برگرفته از: همان، ص 37.
45. مايکل گيلدر و ديگران، مباني روان پزشکي آکسفورد، ترجمه ي کيانوش هاشميان و الهام ابوحمزه، ص 133.
46. گايل اس. استکتي، روش هاي درمان اختلال وسواس فکري و عملي، ترجمه ي حسن تو زنده جاني و نسرين کمال پور، ص 28.
47. hysterical neurosis.
48. psychosomatic disorders.
49. conflict.
50. براي آگاهي بيشتر، ر. ک: سعيد شاملو، آسيب شناسي مرضي، ص 174- 182.
51. psychosis.
52. محمد پارسا، زمينه ي روان شناسي، ص 220.
53. سعيد شاملو، آسيب شناسي مرضي، ص 275.
54. ريتا ال. اتکينسون و ديگران، زمينه ي روان شناسي هيلگارد، ترجمه ي محمد نقي براهني و ديگران، ج2، ص 234.
55. paranoid personality.
56. مايکل گيلدر و ديگران، روان پزشکي، ترجمه ي نصرت الله پور افکاري، ص 190.
57. schizoid personality.
58. جان دبليو. سانتراک، زمينه ي روان شناسي سانتراک، ترجمه ي مهرداد فيروز بخت، ص 221.
59. hysterical personality.
60. حسين آزاد، آسيب شناسي رواني، ص 88.
61. narcissistic personality.
62. ريتا ال. اتکينسون و ديگران، زمينه ي روان شناسي هيلگارد، ترجمه ي محمد نقي براهني و ديگران، ج 2، ص 234.
63. antisocial personality.
64. سعيد شاملو، آسيب شناسي مرضي، ص 283.
65. حسين آزاد، آسيب شناسي رواني، ص 104.
66. dependent personality.
67. ديويد روزنهان و مارتين سليگمن، روان شناسي نابهنجاري، آسيب شناسي رواني، ترجمه ي يحيي سيد محمدي، ص 256.
68. dissociative disorders.
69. جان دبليو، سانتراک، زمينه ي روان شناسي سانتراک، ترجمه ي مهرداد فيروز بخت، ص 198.
70. mental retardation.
71. ديويد روزنهان و مارتين سليگمن، روان شناسي نابهنجاري، آسيب شناسي رواني، ص 412.
72. فيليپ سي. کندال، روان شناسي مرضي کودک، ترجمه ي بهمن نجاريان و ايران داوودي، ص 158.
73. روت لاکامون و ديگران، عقب ماندگي ذهني، ترجمه ي فرهاد ماهر، ص 130- 144.
74. بر گرفته از: ريتا ال. اتکينسون و ديگران، زمينه ي روان شناسي هيلگارد، ترجمه ي محمد نقي براهني و ديگران، ج2، ص 194.
75. همان، ص 257- 258.
76. حسين عسگري، نقش بهداشت روان در ازدواج، زندگي زناشويي، طلاق، ص 341- 343.
77. psychotherapy.
78. احمد اعتمادي، روان درماني، مفهوم سازي، اجرا و مورد پژوهي، ص 9 - 11.
79. همان، ص 9.
80. شهريار شهيدي و مصطفي حمديه، اصول و مباني بهداشت رواني، ص 241- 243.
81. drug therapy.
82. traquilizer.
83. shock treatment.
84. electroconvusive therapy (ECT).
85. ليندا ليل، چکيده ي روان شناسي، ترجمه ي مهدي محي الدين بناب و نيسان گاهان، ص 222.
86. حسين عسگري، نقش بهداشت روان در ازدواج، زندگي زناشويي، طلاق، ص 348.
87. psychosurgery.
88. ليندا ليل، چکيده ي روان شناسي، ترجمه ي مهدي محي الدين بناب و نيسان گاهان، ص 222.
89. سعيد شاملو، بهداشت رواني، ص 266- 287.
حقاني، ابوالحسن؛ (1390)، روانشناسي کاربردي(1)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ دوم