شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 27 Apr 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۲ / ۱۲:۵۶
کد مطلب: 19136
۲
۱۱

کليدهايي براي بازکردن قفل مشکلات دوران عقد

کليدهايي براي بازکردن قفل مشکلات دوران عقد
پاسخ:
نخستين نکته قابل توجه در وضعيت شما طولاني شدن دوران عقد شماست. بهترين طول مدت دوران عقد يک سال است.
فلسفه دوران عقد آشنايي بيشتر زوجين با يکديگر و رسيدن به اين قطعيت است که: "ما مي خواهيم با هم زندگي کنيم." دوران عقد به دليل يک جا زندگي نکردن زوجين، نداشتن حريم خصوصي و رفت و آمدهاي هميشگي، دوراني پر از فشار رواني و تنش است. هرچه اين دوره طولاني تر شود فشارهاي خانواده ها و امکان ايجاد اختلاف و بحث و مشاجره بيشتر مي شود. به طور معمول 3 سال براي دوره عقد زمان زيادي است.
ممکن است در اين دوره، خانواده شما يا همسرتان کم کم خسته شوند و اين خستگي را در قالب تغيير رفتارهايي نشان دهند که طبيعتا اين فشارها از سوي شما يا همسرتان به ديگري منتقل و سبب کوک شدن ساز يک بحث و مشاجره مي شود.

از سوي ديگر برخي تعامل هاي سازنده و اتفاق هاي مثبت، پس از ازدواج و فقط پس از انتقال به خانه جديد براي زوجين رخ مي دهد. پس نوشداروي مشکل شما انتقال هرچه سريع تر به خانه خودتان است.اما تا زماني که امکان اين امر خير ميسر شود، توصيه هاي زير به شما در بهبود روابط کمک مي کند .

از کليدهاي ارتباطي استفاده کنيد نه از قفل ها! به اين مثال توجه کنيد:
قفل ها:
تو نسبت به من بي توجه شدي!
تو ديگر مرا دوست نداري!
تو بلد نيستي با يک خانم چه طور رفتار کني!

کليد ها:
من به توجه تو نياز داشتم و احساس کردم به من توجه نداري!
من به محبت بيشتر تو نياز دارم!
من به اين که به من بگويي دوستم داري نياز دارم! دلم مي خواهد با من اين طوري صحبت کني!
من دوست دارم با من اين طوري رفتار کني!

قفل ها و کليدها هردو يک مطلب را بيان مي کنند اما به شيوه اي متفاوت. در واقع هر قفلي يک کليد دارد و هر کليدي يک قفل که مي توان شکل هرکدام را از ديگري دريافت. وقتي که شما درباره موضوعي از همسرتان انتقاد مي کنيد، وقتي قضاوت يا ادراک تان نسبت به وي را بيان مي کنيد، وقتي شما چيزي را به همسرتان گوشزد مي کنيد، شما در حال استفاده از قفل ها هستيد و مطمئن باشيد فضاي گفت وگوي شما و همسرتان بسته و بسته تر خواهد شد و سرانجام به بحث و مشاجره خواهد انجاميد.اما کليد ها فضاي گفت وگو را، هرچند غمگين يا منفي باشد، به سوي باز شدن و يافتن راه حل پيش مي برد.
وقتي شما از احساس و انتظارات تان صحبت و بيان مي کنيد به چه چيزهايي نياز داريد، هم به خاطر بيان احساس تان سبک و راحت مي شويد و هم به همسرتان نشان مي دهيد که چه کار بايد بکند.
در صورتي که قفل ها به وي نمي گويد که چه کار بايد بکند. هربار که شما از کليدها استفاده کنيد قدمي هم در راه صميمي تر شدن برداشته ايد.نکته مهم اين که تغيير الگوي ارتباطي زن و مرد به راحتي و به سرعت امکان پذير نيست.
زن و مرد بعد از مدتي به الگوي ارتباطي قبلي خود، چه مناسب باشد و چه نامناسب، عادت مي کنند.
تغيير الگوي ارتباطي و استفاده از کليد ها مستلزم کوشش و گذشت زمان است.

خراسان
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

آریا --- جنوب کشور
Romania
با سلام. و وقت بخير......
/
من پسر هستم. و 25 سال سنم هست.. و به مدت 3 ماه است که در عقد هستيم... همسرم رو از خانواده سنتي انتخاب. کردم. تو اين جور خانواده ها ي سنتي. نميشه دوران عقد بيشتر از 2 هفته باشه.../ مثلا يکي از بزرگ ترين مشکلاتي که مادريم. بحث رفت امد و تردد ها هستند. .... مثلا من به اتفاق همسرم بعد از ظهر که ميريم بيرون.اولا که باید از پدرش اجازه بگیرم/ و بعدش .زمان غروب که رسيد ، مدام خانواده اش مخصوصا پدرش به همسرم تماس ميگيرد که : زودباش سريع بيا خونه... و حداکثر من بايد ساعت 2100 دختر را تحويل منزل پدريش بدهم. خوب ظاهرا به اين ميگن عرف../// رسمي که خلاف قانون و شرع است... من نميدونم که کي همچين رسمو رسوماتي رو در جامعه ي ما انداخته که زن و شوهري که در عقد بسر ميبرند . مدام بايد در استرس و اضطراب باشند... که ما زمان بعد از ظهر که رفتيم بيرون .. نزديک غروب که شد. مدام . پدر و مادرش به گوشي همسر م تماس ميگيرند که کجايي و سريع زودباش بيا خونه...///
/
اگر مشکل مسکنمون حل بود. همين فردا مراسم عروسي رو برگزار ميکرديم...
.
.
جالب اينه که حق نفقه رو هم و خرجي و هزينه دانشگاه رو در اين دوران به بنده تحويل داده اند... اخه نفقه رو زماني ميدن که زن در کنار شوهرش باشه. در زمان عقد که زن از شوهر جداست. و طبق رسومات غلط خانواده نميتونن باهم تردد کنند . پس نفقه براي چيه... حتي هزار تومن هم خرجي بهش نميدن... حتي روسري 10هزار تومني که بخره. پدرش بهش خرجي نميده. بهش ميگه به شوهرت بگو پول بريزه رو حسابت . ولي حق هم نداري تا شب باش بري بيرون. بايد قبل از غروب افتاب منزل پدريت باشي..
/
من چه کنم؟؟؟؟؟؟؟
Iran, Islamic Republic of
بنظر من برای همسرت در حد توان خرج کن و بدون که تنها تکیه گاهش هستی تو این دوران سخت و هیچوقت اگه چیزی بهش میدی به روش نیار و بذار احساس کنه از جون و دل براش این کارهارا میکنی.
براتون از عمق وجودم گشایش در کارها و خوشبختی آرزو میکنم مرد جوان
نسترن
Germany
خیلی خوبه که خرج زنتو میدی با این وضوع هم مخالفت نکردی اما خب خانواده زنتم اشتباه میکنن منم تو عقدم تا شبم با شوهرم بیرونم در ارتباطم هستیم اما کلا از خرجیه من خودشو کشیده بیرون میگه پول ندارم قسط دارم خب تو که قسط داشتی زن نمیگرفتی شوهر ما هم اینجوریه دیگ
سارا
Iran, Islamic Republic of
با سلام و عرض ادب
دختري هستم 29 ساله كه نزديك يكسالي هست عقد كردم ولي واقعيتش از روزي كه يادمه همش با خانواده ها دعوا و بگو مگو داريم.ازدواج ما يه ازدواج سنتي بوده و همسرم هم دو سال از من كوچكتره.چند ماهي ميشه كه همسرم از كارش ييرون امده كه مثلا بره دنبال يه كار بهتر ولي تا پيدا شدن كار دولتي كار آزاد ميكنه ولي يه اشتباهات كوچيكي كرده كه خانوادم و بخصوص خواهر بزرگترم زيادي دارن گير ميدن و حتي مامانم ميگه طلاق بگير ولي به نظر من مشكل انقدر كه اونا ميگن حاد نيست.از طرفي نامزدم حرفاي خواهرمو شنيده كه داشت با من دعوا ميكرد و ميگه نميتونم ببخشمش.مگه من چيكار كردم؟واقعا حالم خوب نيست.از يه طرف همسرم و از طرف ديگه خانواده م.كمكم كنيد چيكار كنم خانواده ام كوتاه بيان و همسرم هم اشتباهات خودشو قبول كنه؟؟
Iran, Islamic Republic of
kheili sakhte k aam beine kaonevaasho shoharesh gir kone manam kheili moshkel daram . mamanam kheili dekhalat mikone ke hoharamoo be marze divonegi resonde . rabetamon are kharab mishe jofteshon az ham badeshon miyad. bekhoa dg kam ovoram
Iran, Islamic Republic of
من و همسرم تا ٢ماه ديگه عروسيمونه
متاسفانه خانواده همسرم كوچكترين كاري هم كه انجام ميدن سر پسرشون منت ميزارن
همسرم خيلي تحت فشاره
ما تا حالا با هم دعوامون نشده، چندبار حرفمون شده اونم. به خاطر خانواده اش بوده
من چيكار كنم به خاطر يه روسري خريدن هم سر ما منت نزارن؟!؟!
زهرا
United States
سلام خسته نباشید.راستش من خیلی حالم داغونه از دست خانوادم.الان من یکماه ک عقد کردم اما پدرم به هیچ وجه نمیزاره که ما باهم در ارتباط باشیم
نیکا
Iran, Islamic Republic of
با سلام. من یه سال وسه ماهه عقدکردم قرار بود که هشت ماه بعد عقد عروسی کنیم که متاسفانه پدر بزرگم به رحمت خدا رفت به خاطر همین تو شهر ما رسمه تا سالگرد نباید عروسی کنیم درصورتی که همه شرایط عروسی رو داریم به خاطر این قضیه عقد ما باید دو سال طول بکشه نا مزدمم کارش تو شهر دیگه است وهمش از هم دوریم وخیلی اذیت میشیم وخییلی دلتنگ اما دی گه به خا این رسم وسوم های باید این همه سختی وتحمل کنیم من دیگه دارم دیونه میشم نمی دونم چیکار کنم خیلی سخته .نمیدونم چجوری تحمل کنم
Iran, Islamic Republic of
اصلا عقد و عروسي جدا شده خيلي مسخرست كاش مثل قبل بود عقد و عروسي باهم بود
آتنا
Romania
سلام به همه
من یه خانم 26 ساله م. مشکل من ازهمتون حادتره. واقعا میگم. من الان نزدیک به 4 ساله عقدم.دارم رسما جون میدم. هرچی از همسرم خاهش میکنم زودتر بریم سر خونه زندگی بخاطر سربازی میگه نمیتونم خونوادشم که انگار نه انگار. البته چون شوهرم همه کاراشونو انجام میداده عمدا دارن عقدو طولانی میکنن. دیگه باهاش میخام اتمام حجت کنم گفتم یا تابسون میبرین خونه یا طلاقمو میگیرم. بخدا بیچاره شدیم از بس جهیزیه خریدیم هر سال یه چی مد میشه.من که دیگه تحمل ندارم و خیلی به طلاق فکر میکنم.
زهرا
Egypt
سلام خانم 26 ساله هستم نامزدم سه سال از من خورد هست . 3ماه میشه که نامزد شدم باهم خیلی دعوا میکنیم . هر حرفی که میزنم نمیتوانه درک کنه به خودش میگیره سری ناراحت میشه بهم میگه برو بهم بزن برو کناری کسی باش که خوشحال باشی . دارم خودمو فراموش میکنم خیلی سعی میکنم که حتی از حرفش ناراحت بشم هیچی نگم ولی اصلا حالم خوب نیست میترسم که بعداز ازدواج چقدر بی ارزش باشم لطفا راهنمایی کنید
ممنون میشم .
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چرا گاهی نمی‌توان بخشید و فراموش کرد؟!
مغز چطور خاطرات ماندگار می‌سازد؟
روانشناسی جمع‌آوری اشیا و یا کلکسیونر شدن
دربارۀ تاثیرات عجیب «ترس از پشیمانی»
خوشبختی یعنی بدست آوردن یک زندگی و تقسیم آن با دیگران!