شغل شريف اجاره خيابان
«ما هميشه مقابل دو گروه از آدمها سكوت ميكنيم. يك گروه آنهايي كه بيش از حد معمول دوستشان داريم و گروه ديگر آنهايي كه بيش از حد معمول بي شعورند!»
اما چرا اين جمله را اول مطلبمان آورديم، خودمان هم نميدانيم. راستش را بخواهيد الان هم ماندهايم كه اين جمله را چطوري به اصل مطلبمان ربط بدهيم، اگرچه خوب ميدانيم كه يكي از تواناييهاي ما اين روزها اين است كه بسادگي هر چيزي را كه دلمان بخواهد به هر چيز ديگري ربط ميدهيم! بگذريم.
چند روز پيش يكهو سرزده رفتيم تهرانگردي و كل مردم تهران را غافلگير كرديم! قصدمان هم از اين تهرانگردي اين بود كه ببينيم خداي نكرده، زبانمان لال كسي هست كه مشكلي، گرفتاري، دردي... چيزي داشته باشد؟ براي انجام اين كار ابتدا چشمهايمان را شبيه چشم ژاپنيها كرديم تا با ريزبيني خاصي تمام جزئيات را زير نظر بگيريم! اما هر قدر كه تلاش كرديم بيفايده بود الحمد لله اكثر مردم مشكلي نداشتند!
فقط تعداد معدودي از هموطنان عزيز اندكي نگران بودند كه با شروع فصل بارندگي و با توجه به افزايش جزئي قيمت چتر چه خاكي بر سرشان بريزند!
البته ما دست بردار نبوديم و آنقدر به در و ديوار شهر گير داديم تا عاقبت رسيديم به يك مشكل اساسي و حياتي و آن هم چيزي نبود جز يك شغل جديد و تازه احداث (يكي از همان دو ميليون شغلي كه وعده داده بودند) به نام شغل شريف اجاره خيابان!
عرضم به حضورتان كه ما كلا با پرداخت عوارض خودرو به شهرداري مشكل داريم، اصلا نميدانيم شهرداري به چه دليلي از ما عوارض خودرو ميگيرد، اما آنهايي كه بيشتر از ما ميفهمند، معتقدند كه اخذ اين عوارض دلايل بسياري دارد، كه مهمترين آنها مربوط به رفع مشكلات ايجاد شده بر اثر تردد خودروها مثل آلودگي هوا و استهلاك آسفالتها و... بخشي هم براي ساخت پاركينگ و ساير امكانات رفاهي است، اما ما كماكان روي حرف خودمان هستيم و معتقديم كه بيخود و بيجهت عوارض پرداخت ميكنيم، چون مثلا درخصوص آلودگي هوا نهايت كاري كه انجام گرفته اين بوده كه دعا كنيم تا شايد بادي، باراني، چيزي بيايد و درسايه اين موهبتهاي الهي هواي تهران كمي پاك شود.
وضع آسفالت خيابانهاي تهران هم كه بماند، كافي است مثلا از خيابان سئول وارد بزرگراه يادگار امام(ره) شويد، يك شهربازي واقعي است! (كور شويم اگر دروغ بگوييم).
از وضع پاركينگهاي تهران هم چه عرض كنيم كه از همان بدو ورود با نصب يك تابلوي خوانا! با اين مضمون كه مسئوليت اشياء داخل خودرو (بالطبع خسارتهاي احتمالي وارده بر بدنه خودرو) به عهده پاركينگ نيست! خيالتان را از بابت امنيت خودرو راحت ميكنند!
تا چند سال پيش حداقل دلخوشي ما اين بود كه اگر روزي، روزگاري بر حسب تصادف يك جاي پارك خالي كنار خيابان گيرمان ميآمد، براحتي از اين امكانات و تسهيلات گسترده استفاده ميكرديم، اما بعد از چند وقت سر كله يونيفورمپوشهايي به اسم پاركبان پيدا شد كه آنها هم بابت (خودمان هم نميدانيم بابت چي!) از ما پول ميگيرند تا اجازه بدهند كنار خيابان پارك كنيم، به هر حال به همين هم راضي بوديم تا اينكه پاركبانها اعلام استقلال كردند و هر كدام به سليقه خود در محدوده كاريشان به حكمراني پرداختند، مثلا پاركبان محترمي در جواب ما كه پرسيده بوديم براي نيم ساعت توقف چه مبلغي بپردازيم؟ فرمود: «هزار، هر چقدر هم دوست داري توقف كن!»
يكي از دوستان تعريف ميكرد كه آقاي پاركبان در جواب او گفته بود چند نفريد و بابت هر نفر 500 تومان گرفته بود، اصلا روي تابلوي كنار خيابان نوشته از ساعت هشت الي 22، اما باور بفرماييد حوالي ميدان پونك ساعت 23 پاركبان محترم عينهو شير بالاي سر ما ايستاد و تا دوهزارتومان از ما نگرفت، نرفت.
استدلالش هم اين بود كه مغازهها هنوز بازند! اين هم بماند كه در روزهاي تعطيل بعضي از اين عزيزان كماكان مشغول كارند و هرگونه مقاومتي در برابر پرداخت پول را با تهديد به جريمه و يادآوري همكاري تنگاتنگ آنها با نيروهاي محترم راهنمايي و رانندگي بشدت سركوب ميكنند، ضمنا اگر پولي به اين دوستان عزيز نپردازيد با چه اطميناني خودروي خود را كنار خيابان پارك ميكنيد؟ در نهايت به نظر شما اينگونه شغلها و اين قبيل افراد نيازي به نظارت ندارند؟ راستي چرا عوارض ميدهيم؟
در آخر تصميم داريم در مقابل تمام كساني كه در اينگونه امور مسئوليت دارند و كم كاري ميكنند فقط سكوت كنيم! (حال كرديد جمله اول مطلبمان را هر جوري بود چسبانديم به اصل مطلب)
مهيار عربي - جام جم
اما چرا اين جمله را اول مطلبمان آورديم، خودمان هم نميدانيم. راستش را بخواهيد الان هم ماندهايم كه اين جمله را چطوري به اصل مطلبمان ربط بدهيم، اگرچه خوب ميدانيم كه يكي از تواناييهاي ما اين روزها اين است كه بسادگي هر چيزي را كه دلمان بخواهد به هر چيز ديگري ربط ميدهيم! بگذريم.
چند روز پيش يكهو سرزده رفتيم تهرانگردي و كل مردم تهران را غافلگير كرديم! قصدمان هم از اين تهرانگردي اين بود كه ببينيم خداي نكرده، زبانمان لال كسي هست كه مشكلي، گرفتاري، دردي... چيزي داشته باشد؟ براي انجام اين كار ابتدا چشمهايمان را شبيه چشم ژاپنيها كرديم تا با ريزبيني خاصي تمام جزئيات را زير نظر بگيريم! اما هر قدر كه تلاش كرديم بيفايده بود الحمد لله اكثر مردم مشكلي نداشتند!
فقط تعداد معدودي از هموطنان عزيز اندكي نگران بودند كه با شروع فصل بارندگي و با توجه به افزايش جزئي قيمت چتر چه خاكي بر سرشان بريزند!
البته ما دست بردار نبوديم و آنقدر به در و ديوار شهر گير داديم تا عاقبت رسيديم به يك مشكل اساسي و حياتي و آن هم چيزي نبود جز يك شغل جديد و تازه احداث (يكي از همان دو ميليون شغلي كه وعده داده بودند) به نام شغل شريف اجاره خيابان!
عرضم به حضورتان كه ما كلا با پرداخت عوارض خودرو به شهرداري مشكل داريم، اصلا نميدانيم شهرداري به چه دليلي از ما عوارض خودرو ميگيرد، اما آنهايي كه بيشتر از ما ميفهمند، معتقدند كه اخذ اين عوارض دلايل بسياري دارد، كه مهمترين آنها مربوط به رفع مشكلات ايجاد شده بر اثر تردد خودروها مثل آلودگي هوا و استهلاك آسفالتها و... بخشي هم براي ساخت پاركينگ و ساير امكانات رفاهي است، اما ما كماكان روي حرف خودمان هستيم و معتقديم كه بيخود و بيجهت عوارض پرداخت ميكنيم، چون مثلا درخصوص آلودگي هوا نهايت كاري كه انجام گرفته اين بوده كه دعا كنيم تا شايد بادي، باراني، چيزي بيايد و درسايه اين موهبتهاي الهي هواي تهران كمي پاك شود.
وضع آسفالت خيابانهاي تهران هم كه بماند، كافي است مثلا از خيابان سئول وارد بزرگراه يادگار امام(ره) شويد، يك شهربازي واقعي است! (كور شويم اگر دروغ بگوييم).
از وضع پاركينگهاي تهران هم چه عرض كنيم كه از همان بدو ورود با نصب يك تابلوي خوانا! با اين مضمون كه مسئوليت اشياء داخل خودرو (بالطبع خسارتهاي احتمالي وارده بر بدنه خودرو) به عهده پاركينگ نيست! خيالتان را از بابت امنيت خودرو راحت ميكنند!
تا چند سال پيش حداقل دلخوشي ما اين بود كه اگر روزي، روزگاري بر حسب تصادف يك جاي پارك خالي كنار خيابان گيرمان ميآمد، براحتي از اين امكانات و تسهيلات گسترده استفاده ميكرديم، اما بعد از چند وقت سر كله يونيفورمپوشهايي به اسم پاركبان پيدا شد كه آنها هم بابت (خودمان هم نميدانيم بابت چي!) از ما پول ميگيرند تا اجازه بدهند كنار خيابان پارك كنيم، به هر حال به همين هم راضي بوديم تا اينكه پاركبانها اعلام استقلال كردند و هر كدام به سليقه خود در محدوده كاريشان به حكمراني پرداختند، مثلا پاركبان محترمي در جواب ما كه پرسيده بوديم براي نيم ساعت توقف چه مبلغي بپردازيم؟ فرمود: «هزار، هر چقدر هم دوست داري توقف كن!»
يكي از دوستان تعريف ميكرد كه آقاي پاركبان در جواب او گفته بود چند نفريد و بابت هر نفر 500 تومان گرفته بود، اصلا روي تابلوي كنار خيابان نوشته از ساعت هشت الي 22، اما باور بفرماييد حوالي ميدان پونك ساعت 23 پاركبان محترم عينهو شير بالاي سر ما ايستاد و تا دوهزارتومان از ما نگرفت، نرفت.
استدلالش هم اين بود كه مغازهها هنوز بازند! اين هم بماند كه در روزهاي تعطيل بعضي از اين عزيزان كماكان مشغول كارند و هرگونه مقاومتي در برابر پرداخت پول را با تهديد به جريمه و يادآوري همكاري تنگاتنگ آنها با نيروهاي محترم راهنمايي و رانندگي بشدت سركوب ميكنند، ضمنا اگر پولي به اين دوستان عزيز نپردازيد با چه اطميناني خودروي خود را كنار خيابان پارك ميكنيد؟ در نهايت به نظر شما اينگونه شغلها و اين قبيل افراد نيازي به نظارت ندارند؟ راستي چرا عوارض ميدهيم؟
در آخر تصميم داريم در مقابل تمام كساني كه در اينگونه امور مسئوليت دارند و كم كاري ميكنند فقط سكوت كنيم! (حال كرديد جمله اول مطلبمان را هر جوري بود چسبانديم به اصل مطلب)
مهيار عربي - جام جم