آسیبشناسی نحوه برگزاری کرسیهای آزاداندیشی
از آسیبهای جدی که موضوع کرسیهای آزاداندیشی و به تبع آن مقوله آزاداندیشی را به شدت تهدید میکند، کلیشه شدن و یا به تعبیر دیگر دست مالی و بیارزش شدن آن است.
به گزارش فارس، محمد فدایی فعال دانشجویی طی یادداشتی با عنوان "کرسیهای بی روح" به آسیبشناسی نحوه برگزاری کرسیهای آزاداندیشی پرداخته است.
متن این یادداشت را در زیر میخوانیم:
از آسیبهای جدی که موضوع کرسیهای آزاداندیشی و به تبع آن مقوله آزاداندیشی را به شدت تهدید میکند، کلیشه شدن و یا به تعبیر دیگر دست مالی و بیارزش شدن آن است.
مفهوم کرسیهای آزاداندیشی ساخته کلام رهبر عزیز انقلاب است. پس به لحاظ روشی برای درک این مفهوم و ویژگیهای حصردهنده آن لازم است به توضیحات خود ایشان توجه کنیم. چند مورد را در اینجا –که ناظر بر ویژگیهاست و نه فواید و راه کارها- ذکر میکنیم:
میدان دادن به دانشجو براى اظهارنظر. از اظهارنظر هیچ نباید بیمناک بود.(۱)
چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد.(۲)
البته این هم از راه گفتگوى محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملى است.(۳)
تریبونهاى آزاد بگذارند و با هم بحث کنند منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده به وسیله جریانات سیاسى و احزاب سیاسى.(۴)
پس اگر ما برنامهای برگزار کنیم به نام آزاداندیشی ولی واقعا دنبال فضا دادن به دانشجو برای اظهار نظر نباشیم؛ صرفا به جهت این که رهبری حرفی زدهاند و باید حرف ایشان را عمل کنیم کاری کرده باشیم ولی توجهی به مبانی نظری کار نکنیم نتیجه این میشود این که برنامههایی با نام آزاداندیشی برگزار میشود ولی به دلیل نداشتن روح برنامه -روح آزاداندیشانه- نتیجه از آب درآمده برنامهای خواهد شد که علاوه بر عدم تامین اهداف کرسیهای آزاداندیشی، خود این مفهوم و این قبیل برنامهها را هم بیآبرو خواهد کرد. پس اگر برنامهمان اسمی باشد و واقعا دنبال آزاداندیشی نباشیم و یا اگر در برنامهمان به دانشجو به عنوان مولفه اصلی برنامه کرسیها بها ندهیم و او را در حد یک شنونده و یا در نهایت یک سوال کننده -به مانند دیگر برنامهها- انگار کنیم؛ اگر به دلایل مختلف و تلقیات غلط تنها گام جلوی پایمان را ببینیم و توجهی به نقش کرسی در ایجاد امنیت پایدار و دائمی برای دانشگاهها- و به تبع آن برای جامعه- نکنیم؛
اگر در برنامههایمان دنبال به کرسی نشاندن حرف خودمان -به هر شکل- ولو متعصبانه و لجوجانه باشیم؛
اگر از بیم شنیدن حرف مخالفین و انحراف بچههای خودی با هزار ترفند اصلیت دانشجو را از برنامه خارج و با انواع کارشناسان در اول و آخر برنامه ذهن بچهها را پر کنیم؛ اگر...
آن وقت نمیتوان اظهار کرد که ما کرسی آزاداندیشی برگزار کردهایم.
ذکر چند نکته این جا لازم است:
این مقاله نمیخواهد به مبانی نظری کرسیها و نقش آن در فضاسازی جامعه بپردازد بلکه صرفا در جهت تبیین "آن چه کرسی خوانده میشود و کرسی نیست" از "آن چه که کرسی خوانده میشود و کرسی هست" بپردازد.
پرداختن به نقش کرسی و فواید آن و این که اصلا چرا در دهه چهارم انقلاب اسلامی کرسیها و بالاتر، مقوله آزاداندیشی این مقدار رنگ میگیرد جای بحث جداگانهای را طلب میکند.
برنامههای غیرکرسی برنامه غلط یا ضعیفی نیستند بلکه فقط کرسی نیستند. اگر برنامهای برگزار شود با محوریت یک استاد -و نه دانشجو- برنامهای خوب و مفید است اما نباید نامش کرسی باشد.
باید با خودمان صادق باشیم. کرسیای برگزار نکنیم بهتر است تا کرسی وارههایی برگزار کنیم که کرسی نباشد.
جامعه احتیاجی به بیلان کاری غیر واقعی ندارد. مهم کیفیت برنامههاست. یک کرسی خوب ارزشش از چند کرسی واره دست و پا شکسته که الزامات خود را به همراه ندارد بهتر است.
ممکن است -به ذهن هم نزدیک است- که در کوتاه مدت برگزاری این تیپ برنامهها با این خصوصیات علاوه بر برکات و فوایدی که دارد، هزینههایی هم به ما تحمیل کند. ولی در بلند مدت که انسان نگاه میکند تنها کاری که میتواند بکند احسنت به رهبری فرزانه است و تحسین عمق نگاه ایشان.
برای مشکلات احتمالی برنامهها هم البته میتوان اندیشید ولی نه با خراب کردن برنامه اصلی بلکه با تعریف برنامههای جانبی و مکمل. البته اصل موضوع این است که نگاه ما ایراد دارد حتی در بسیاری از همین آسیبهای به اصطلاح کوتاه مدت.
مثلا اگر نگرانی ایجاد شبهه در بچههای خودی را در طول برنامه دارید (زیرا شما به مخالفینتان تریبون دادهاید تا آزادانه اظهار نظر کنند)، اولا؛ اینکه شبهات صرفا در همین جا مطرح و در هیچ جای دیگری هم حرفی از آن نیست اشتباه است و برعکس شبهات که همیشه و همه جا وجود داشته و دارند اتفاقا این برنامه بستری برای شماست تا یک بار به صورت منطقی بتوانید بر سر همین موضوعات بحث کنید، نه این که شبهات را مثل سنگی پرتاب کنند و شیشه خانه شما را بشکند و فرار کنند.
در کرسیها کسی از حرفی که زده است نمیتواند فرار کند و ثانیا میتوان با برنامهای جانبی این را کاملا برطرف کرد. مثلا میتوان قبل یا بعد از برنامه منابع و مقالات خوبی که پاسخ سوالات بچهها در آن باشد را در اختیار آنها قرار داد و یا کارهای دیگر.
جان کلام این که در مقام ولایت پذیری و تبعیت از ولایت، درک عمق مفاهیم و الزامات و اهداف موضوع طرح شده -که منافاتی هم با تبعیت محض ندارد- از اهمیت بالایی برخوردار است.
تبعیت کور در اصل و کیفیت کار انجام شده اثر منفی میگذارد هر چند به ظاهر داعیه ولایت پذیرانهای است و علاوه بر امکان عدم دستیابی به اهداف خود مقوله ولایت را هم ممکن است با مشکل رو به رو کند.
بعضیها از تشرهای رهبری یک احساس گناه جدی کرده و خالصانه تلاش میکنند که در راستای برگزاری این برنامه تلاش کنند (احساس گناه؛ انگیزه سلبی) ولی بعضی با درک عمق بحث و نیاز امروز جامعه به این مطلب با روحیه بالا و آگاهی بالاتری به دنبال این هستند (انگیزه ی ایجابی).
مشخص است که آن چه در عمل امکان تجلی بهتر و بروز واقعیتری پیدا میکند دسته دوم هستند.
راه آن است که اندکی در مفاهیم و ویژگیهای کرسیها تامل کنیم. در تصریحات رهبری –که اندکی در بالا آمده است- تامل کنیم. نگرانیهای اضافی و غیرواقعی را از خود دور کنیم و بعد جدیت کنیم در طراحی برنامهای که فواید کرسیها را برای دانشگاه و جامعه ما تامین کند.
البته حواسمان هم باشد که از آن لبه پشت بام هم نیفتیم. تامل بیش از حد و عدم ورود به مرحله میدانی و عملی نیز لبه دیگر برنده کرسیهاست. میبایست کار نظری و کار عملی را با هم پیش برد. نه عمل زده و کم محتوا حرکت کرد و نه از صحنه واقعی و اصلی که کف محیطهای دانشجویی است جا ماند.
1) دیدار با اساتید دانشگاه ها ۸/۶/۸۸
۲) دیدار با نخبگان علمی کشور ۶/۸/۸۸
۳) دیدار اعضاى انجمن اهل قلم ۷/۱۱/۸۱
۴) دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان ۱۹/۲/۸۴
به گزارش فارس، محمد فدایی فعال دانشجویی طی یادداشتی با عنوان "کرسیهای بی روح" به آسیبشناسی نحوه برگزاری کرسیهای آزاداندیشی پرداخته است.
متن این یادداشت را در زیر میخوانیم:
از آسیبهای جدی که موضوع کرسیهای آزاداندیشی و به تبع آن مقوله آزاداندیشی را به شدت تهدید میکند، کلیشه شدن و یا به تعبیر دیگر دست مالی و بیارزش شدن آن است.
مفهوم کرسیهای آزاداندیشی ساخته کلام رهبر عزیز انقلاب است. پس به لحاظ روشی برای درک این مفهوم و ویژگیهای حصردهنده آن لازم است به توضیحات خود ایشان توجه کنیم. چند مورد را در اینجا –که ناظر بر ویژگیهاست و نه فواید و راه کارها- ذکر میکنیم:
میدان دادن به دانشجو براى اظهارنظر. از اظهارنظر هیچ نباید بیمناک بود.(۱)
چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد.(۲)
البته این هم از راه گفتگوى محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال، عملى است.(۳)
تریبونهاى آزاد بگذارند و با هم بحث کنند منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده به وسیله جریانات سیاسى و احزاب سیاسى.(۴)
پس اگر ما برنامهای برگزار کنیم به نام آزاداندیشی ولی واقعا دنبال فضا دادن به دانشجو برای اظهار نظر نباشیم؛ صرفا به جهت این که رهبری حرفی زدهاند و باید حرف ایشان را عمل کنیم کاری کرده باشیم ولی توجهی به مبانی نظری کار نکنیم نتیجه این میشود این که برنامههایی با نام آزاداندیشی برگزار میشود ولی به دلیل نداشتن روح برنامه -روح آزاداندیشانه- نتیجه از آب درآمده برنامهای خواهد شد که علاوه بر عدم تامین اهداف کرسیهای آزاداندیشی، خود این مفهوم و این قبیل برنامهها را هم بیآبرو خواهد کرد. پس اگر برنامهمان اسمی باشد و واقعا دنبال آزاداندیشی نباشیم و یا اگر در برنامهمان به دانشجو به عنوان مولفه اصلی برنامه کرسیها بها ندهیم و او را در حد یک شنونده و یا در نهایت یک سوال کننده -به مانند دیگر برنامهها- انگار کنیم؛ اگر به دلایل مختلف و تلقیات غلط تنها گام جلوی پایمان را ببینیم و توجهی به نقش کرسی در ایجاد امنیت پایدار و دائمی برای دانشگاهها- و به تبع آن برای جامعه- نکنیم؛
اگر در برنامههایمان دنبال به کرسی نشاندن حرف خودمان -به هر شکل- ولو متعصبانه و لجوجانه باشیم؛
اگر از بیم شنیدن حرف مخالفین و انحراف بچههای خودی با هزار ترفند اصلیت دانشجو را از برنامه خارج و با انواع کارشناسان در اول و آخر برنامه ذهن بچهها را پر کنیم؛ اگر...
آن وقت نمیتوان اظهار کرد که ما کرسی آزاداندیشی برگزار کردهایم.
ذکر چند نکته این جا لازم است:
این مقاله نمیخواهد به مبانی نظری کرسیها و نقش آن در فضاسازی جامعه بپردازد بلکه صرفا در جهت تبیین "آن چه کرسی خوانده میشود و کرسی نیست" از "آن چه که کرسی خوانده میشود و کرسی هست" بپردازد.
پرداختن به نقش کرسی و فواید آن و این که اصلا چرا در دهه چهارم انقلاب اسلامی کرسیها و بالاتر، مقوله آزاداندیشی این مقدار رنگ میگیرد جای بحث جداگانهای را طلب میکند.
برنامههای غیرکرسی برنامه غلط یا ضعیفی نیستند بلکه فقط کرسی نیستند. اگر برنامهای برگزار شود با محوریت یک استاد -و نه دانشجو- برنامهای خوب و مفید است اما نباید نامش کرسی باشد.
باید با خودمان صادق باشیم. کرسیای برگزار نکنیم بهتر است تا کرسی وارههایی برگزار کنیم که کرسی نباشد.
جامعه احتیاجی به بیلان کاری غیر واقعی ندارد. مهم کیفیت برنامههاست. یک کرسی خوب ارزشش از چند کرسی واره دست و پا شکسته که الزامات خود را به همراه ندارد بهتر است.
ممکن است -به ذهن هم نزدیک است- که در کوتاه مدت برگزاری این تیپ برنامهها با این خصوصیات علاوه بر برکات و فوایدی که دارد، هزینههایی هم به ما تحمیل کند. ولی در بلند مدت که انسان نگاه میکند تنها کاری که میتواند بکند احسنت به رهبری فرزانه است و تحسین عمق نگاه ایشان.
برای مشکلات احتمالی برنامهها هم البته میتوان اندیشید ولی نه با خراب کردن برنامه اصلی بلکه با تعریف برنامههای جانبی و مکمل. البته اصل موضوع این است که نگاه ما ایراد دارد حتی در بسیاری از همین آسیبهای به اصطلاح کوتاه مدت.
مثلا اگر نگرانی ایجاد شبهه در بچههای خودی را در طول برنامه دارید (زیرا شما به مخالفینتان تریبون دادهاید تا آزادانه اظهار نظر کنند)، اولا؛ اینکه شبهات صرفا در همین جا مطرح و در هیچ جای دیگری هم حرفی از آن نیست اشتباه است و برعکس شبهات که همیشه و همه جا وجود داشته و دارند اتفاقا این برنامه بستری برای شماست تا یک بار به صورت منطقی بتوانید بر سر همین موضوعات بحث کنید، نه این که شبهات را مثل سنگی پرتاب کنند و شیشه خانه شما را بشکند و فرار کنند.
در کرسیها کسی از حرفی که زده است نمیتواند فرار کند و ثانیا میتوان با برنامهای جانبی این را کاملا برطرف کرد. مثلا میتوان قبل یا بعد از برنامه منابع و مقالات خوبی که پاسخ سوالات بچهها در آن باشد را در اختیار آنها قرار داد و یا کارهای دیگر.
جان کلام این که در مقام ولایت پذیری و تبعیت از ولایت، درک عمق مفاهیم و الزامات و اهداف موضوع طرح شده -که منافاتی هم با تبعیت محض ندارد- از اهمیت بالایی برخوردار است.
تبعیت کور در اصل و کیفیت کار انجام شده اثر منفی میگذارد هر چند به ظاهر داعیه ولایت پذیرانهای است و علاوه بر امکان عدم دستیابی به اهداف خود مقوله ولایت را هم ممکن است با مشکل رو به رو کند.
بعضیها از تشرهای رهبری یک احساس گناه جدی کرده و خالصانه تلاش میکنند که در راستای برگزاری این برنامه تلاش کنند (احساس گناه؛ انگیزه سلبی) ولی بعضی با درک عمق بحث و نیاز امروز جامعه به این مطلب با روحیه بالا و آگاهی بالاتری به دنبال این هستند (انگیزه ی ایجابی).
مشخص است که آن چه در عمل امکان تجلی بهتر و بروز واقعیتری پیدا میکند دسته دوم هستند.
راه آن است که اندکی در مفاهیم و ویژگیهای کرسیها تامل کنیم. در تصریحات رهبری –که اندکی در بالا آمده است- تامل کنیم. نگرانیهای اضافی و غیرواقعی را از خود دور کنیم و بعد جدیت کنیم در طراحی برنامهای که فواید کرسیها را برای دانشگاه و جامعه ما تامین کند.
البته حواسمان هم باشد که از آن لبه پشت بام هم نیفتیم. تامل بیش از حد و عدم ورود به مرحله میدانی و عملی نیز لبه دیگر برنده کرسیهاست. میبایست کار نظری و کار عملی را با هم پیش برد. نه عمل زده و کم محتوا حرکت کرد و نه از صحنه واقعی و اصلی که کف محیطهای دانشجویی است جا ماند.
1) دیدار با اساتید دانشگاه ها ۸/۶/۸۸
۲) دیدار با نخبگان علمی کشور ۶/۸/۸۸
۳) دیدار اعضاى انجمن اهل قلم ۷/۱۱/۸۱
۴) دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان ۱۹/۲/۸۴