طلاق به مردان هم رحم نمي کند
تاثيرات زيانبار طلاق در خانواده به ترتيب متوجه فرزندان، مردان و در انتها زنان است شنيدن واژه «طلاق»، انبوهي از مفاهيم تلخ و تصاوير سياه را به ذهن آدمي متبادر مي کند؛ زني تنها با کوله باري از غم و غصه و معمولا چالش هاي مالي و گرفتاري هاي اجتماعي، فرزنداني آشفته و سرگردان و مرداني حيران و آواره... به طور طبيعي هرگاه سخن از آسيب هاي طلاق به ميان مي آيد بيشتر افراد از پيامدهايي مي گويند که اين اتفاق براي زنان و کودکان به همراه دارد، اما نبايد فراموش کرد که عواقب ناگوار و آسيب هاي اين مسئله به طور گسترده دامان مردان را نيز مي گيرد.
سايت تابناک درمطلبي به تحليل و بررسي آثار طلاق برمردان پرداخته است که در ادامه مي خوانيم:
مردان قرباني تاثيرات زيانبار طلاق
دکتر پرويز مظاهري عضو انجمن روانپزشکان ايران، تاثيرات زيانبار طلاق در خانواده را به ترتيب متوجه فرزندان، مردان و در انتها زنان دانست و اظهار داشت: از آن جا که بسياري از مردان توانايي کمتري در کنار آمدن با مشکلات دارند و توانايي رواني زنان در اين گونه مسائل بيشتر و علت آن نيز ترشحات هورمون «استروژن» است ، هنگام متارکه، مردان به دليل وابستگي به همسر از نظر مسائل تربيتي و مسائل حاکم بر زندگي ضربه بيشتري مي خورند.
دکتر مظاهري افزود: از آن جا که مردان به خاطر مشغله کاري خارج از محيط خانواده نمي توانند همانند زنان زندگي را اداره کنند و از سوي ديگر آشنايي کمتري با مشکلات محيط خانواده اعم از تربيت فرزندان و مسائل حاکم بر خانه دارند، دچار شکست روحي و رواني مي شوند. دکتر فربد فدايي، روان پزشک نيز معتقد است بلافاصله بعد از جدايي، براي بيشتر مردان، يک دوره تضاد، دوگانگي عاطفي و تغييرات خلقي شديد پيدا مي شود.
تضاد از اين نظر که مردي که از همسرش، متارکه کرده در اين که کاري که انجام داده درست بوده يا نه مردد است و هميشه با اين سوال که آيا مي توانسته کار بهتري انجام دهد يا نه مواجه است.
مرد در عين حال که از همسر سابق خوشش نمي آيد، همزمان نسبت به او احساس مثبتي هم دارد؛ چون ممکن است بعضي از جنبه هاي وجود او را که در گذشته دوست داشته است، هنوز هم دوست داشته باشد.
پس از جدايي گاهي اوقات، مرد احساس تاسف مي کند؛ چون فکر مي کند مي توانسته است بهتر رفتار کند، يا احساس شرم در او به وجود مي آيد؛ به اين دليل که در ازدواج و تشکيل خانواده، شکست خورده است.
طلاق؛ فرآيندي با ابتدا و بي انتها
همچنين دکتر محمد مهاجري جامعه شناس بر اين باور است که طلاق بر اساس مطالعات جامعه شناختي فرآيندي است که ابتدا دارد، اما انتهايي ندارد، به اين معنا که طلاق ۱۰۰ درصد اتفاق نمي افتد و صرفا اين مسئله به شکل حقوقي پايان مي پذيرد، اما مسائل عاطفي ناخودآگاه در ذهن طرفين مي ماند.
سوختن و ساختن يا سوختن و سوزاندن
دکتر مهاجري در تشريح اين نظريه گفت: فرآيند طلاق در بررسي هاي جامعه شناسان 13 مرحله است، هفتمين مرحله آن طلاق پنهان است که با رنگ باختن عشق و علاقه در محيط خانواده بين زوجين اتفاق مي افتد، و از آن جا که ساختار سنتي بر جامعه حاکم است، زنان به جمله «مي سوزم و مي سازم» اکتفا مي کنند، در اين مرحله زن معتقد به سوختن و ساختن براي حفظ پيوند خود است، اين در حالي است که هر چه بسوزد مي سوزاند، و قرباني اين تفکرزنان، مردان هستند.
در اين مرحله که به ظاهر بر اساس ايثار زن صورت گرفته است و مرد برنده آن است، آثار مخرب روحي و رواني و زيانبار آن بيشتر متوجه مرد مي شود. دکتر مظاهري با اشاره به فرهنگ حاکم بر جامعه که از کودکي به دختران اجازه گريستن در صورت بروز مشکل را مي دهد، افزود: جامعه ما به زن اجازه گريه کردن را مي دهد، از دوران کودکي دختر بچه حق گريستن دارد در صورتي که اگر پسر بچه اي گريه کند همه او را سرزنش مي کنند، اين موضوع از دوران کودکي مدام تلقين مي شود و از آن جا که عادتا مردان غرور مردانه اي دارند از گريستن و يا بيان مشکلات خود سرباز مي زنند، که اين مسئله باعث بروز رفتارهاي ناهنجاري در مردان پس از متارکه، مانند پرخاشگري ، افسردگي و... مي شود.
افسردگي رايج ترين بحران مردان بعد از طلاق
دکتر اميرحسين توکلي روانپزشک، در تشريح پيامدهاي طلاق براي مردان گفت: غالبا احساساتي نظير نااميدي، ياس، افسردگي، کاهش اعتماد به نفس، کاهش پذيرش شخصيت فردي، زير سوال بردن زيبايي هاي شخصي و زير سوال بردن توانايي هاي شخصي و فردي بعد از متارکه به شکل گسترده و پنهان در مردان شکل مي گيرد.
دکتر توکلي افسردگي را رايج ترين بحران مردان بعد از متارکه دانست و گفت: افسردگي در اين دوران بسيار شايع است؛ زيرا مردان نمي دانند چه وضعيتي در انتظار آنهاست. به طور کلي در دوره پس از طلاق، خشم، تاسف، عشق و نفرت در هم مي آميزد. ممکن است بعضي اوقات، مرد احساس راحتي کند؛ زيرا بر اين باور است که ديگر فشارها و دخالت ها تمام شده است؛ اما ترس از آينده اي نامعلوم، اين احساس راحتي موقت را از بين مي برد.
در اين دوران، مردان با يادآوري مکرر گذشته و بررسي رابطه ازهم گسيخته خود، دچار اختلال تمرکز مي شوند و نمي توانند به هيچ چيزي به طور طبيعي فکر کنند.
ديگر آسيب ها
دکتر مظاهري نيز درباره پيامدهاي جسمي و روحي طلاق براي مردان تصريح کرد: متارکه مي تواند استرس مضاعفي را براي مردان ايجاد کند، در کنار افسردگي حاصل از اين اتفاق، مرد دچار اضطراب مي شود، اضطرابي که در مردان بعد از متارکه شکل مي گيرد بسته به نوع شخصيت مردان باعث بروز ناراحتي هاي قلبي و عروقي، بيماريهاي ريوي، ناراحتي هاي گوارشي، ريزش مو و يا سفيد شدن موي سر مي شود. دکتر مهاجري هم اعتقاد دارد آثار مخرب طلاق ضربه روحي سنگين تري را بر مردان وارد مي کند ومي افزايد: حوزه آسيب ها و کارکرد هاي منفي طلاق بر مردان شبيه زنان نيست و به مراتب بيشتر است، اما جلوه دادن و تجلي دادن آثار منفي نزد زنان بيشتر است که آن هم به مکانيزم دفاعي زنان باز مي گردد.
زنان مکانيزم دفاعي بسيار خوبي دارند و آن مکانيزم برون ريزي اتفاقات تلخ و بيان مشکلات است که باعث ايجاد تعادل در زنان مي شود، اما مردان از آن جا که از اين مکانيزم برخوردار نيستند، آثار رواني و اجتماعي طلاق و مشکلات ناشي از آن در آن ها نهفته مي ماند که اين مسئله باعث اختلال در مکانيزم دفاعي مردان مي شود.
دکتر مهاجري پيامدهاي منفي اقتصادي بعد از طلاق را در دو دهه اخير پر رنگ تر دانست و گفت: يکي از پيامدهاي منفي طلاق براي مردان که در دو دهه گذشته شايع بود مسائل اقتصادي ناشي از مهريه هاي سنگين است. متاسفانه به خاطر رسم و عرف اشتباه حاکم بر جامعه، مرداني که توان مالي کمتري دارند براساس هيجان، احساسات، چشم و همچشمي و بيان عشق و علاقه خود، مهريه هاي سنگيني را که دور از عقل و منطق است تقبل مي کنند و در توجيه کارشان عنوان مي کنند: «مهريه رو کي داده ، کي گرفته»!
سايت تابناک درمطلبي به تحليل و بررسي آثار طلاق برمردان پرداخته است که در ادامه مي خوانيم:
مردان قرباني تاثيرات زيانبار طلاق
دکتر پرويز مظاهري عضو انجمن روانپزشکان ايران، تاثيرات زيانبار طلاق در خانواده را به ترتيب متوجه فرزندان، مردان و در انتها زنان دانست و اظهار داشت: از آن جا که بسياري از مردان توانايي کمتري در کنار آمدن با مشکلات دارند و توانايي رواني زنان در اين گونه مسائل بيشتر و علت آن نيز ترشحات هورمون «استروژن» است ، هنگام متارکه، مردان به دليل وابستگي به همسر از نظر مسائل تربيتي و مسائل حاکم بر زندگي ضربه بيشتري مي خورند.
دکتر مظاهري افزود: از آن جا که مردان به خاطر مشغله کاري خارج از محيط خانواده نمي توانند همانند زنان زندگي را اداره کنند و از سوي ديگر آشنايي کمتري با مشکلات محيط خانواده اعم از تربيت فرزندان و مسائل حاکم بر خانه دارند، دچار شکست روحي و رواني مي شوند. دکتر فربد فدايي، روان پزشک نيز معتقد است بلافاصله بعد از جدايي، براي بيشتر مردان، يک دوره تضاد، دوگانگي عاطفي و تغييرات خلقي شديد پيدا مي شود.
تضاد از اين نظر که مردي که از همسرش، متارکه کرده در اين که کاري که انجام داده درست بوده يا نه مردد است و هميشه با اين سوال که آيا مي توانسته کار بهتري انجام دهد يا نه مواجه است.
مرد در عين حال که از همسر سابق خوشش نمي آيد، همزمان نسبت به او احساس مثبتي هم دارد؛ چون ممکن است بعضي از جنبه هاي وجود او را که در گذشته دوست داشته است، هنوز هم دوست داشته باشد.
پس از جدايي گاهي اوقات، مرد احساس تاسف مي کند؛ چون فکر مي کند مي توانسته است بهتر رفتار کند، يا احساس شرم در او به وجود مي آيد؛ به اين دليل که در ازدواج و تشکيل خانواده، شکست خورده است.
طلاق؛ فرآيندي با ابتدا و بي انتها
همچنين دکتر محمد مهاجري جامعه شناس بر اين باور است که طلاق بر اساس مطالعات جامعه شناختي فرآيندي است که ابتدا دارد، اما انتهايي ندارد، به اين معنا که طلاق ۱۰۰ درصد اتفاق نمي افتد و صرفا اين مسئله به شکل حقوقي پايان مي پذيرد، اما مسائل عاطفي ناخودآگاه در ذهن طرفين مي ماند.
سوختن و ساختن يا سوختن و سوزاندن
دکتر مهاجري در تشريح اين نظريه گفت: فرآيند طلاق در بررسي هاي جامعه شناسان 13 مرحله است، هفتمين مرحله آن طلاق پنهان است که با رنگ باختن عشق و علاقه در محيط خانواده بين زوجين اتفاق مي افتد، و از آن جا که ساختار سنتي بر جامعه حاکم است، زنان به جمله «مي سوزم و مي سازم» اکتفا مي کنند، در اين مرحله زن معتقد به سوختن و ساختن براي حفظ پيوند خود است، اين در حالي است که هر چه بسوزد مي سوزاند، و قرباني اين تفکرزنان، مردان هستند.
در اين مرحله که به ظاهر بر اساس ايثار زن صورت گرفته است و مرد برنده آن است، آثار مخرب روحي و رواني و زيانبار آن بيشتر متوجه مرد مي شود. دکتر مظاهري با اشاره به فرهنگ حاکم بر جامعه که از کودکي به دختران اجازه گريستن در صورت بروز مشکل را مي دهد، افزود: جامعه ما به زن اجازه گريه کردن را مي دهد، از دوران کودکي دختر بچه حق گريستن دارد در صورتي که اگر پسر بچه اي گريه کند همه او را سرزنش مي کنند، اين موضوع از دوران کودکي مدام تلقين مي شود و از آن جا که عادتا مردان غرور مردانه اي دارند از گريستن و يا بيان مشکلات خود سرباز مي زنند، که اين مسئله باعث بروز رفتارهاي ناهنجاري در مردان پس از متارکه، مانند پرخاشگري ، افسردگي و... مي شود.
افسردگي رايج ترين بحران مردان بعد از طلاق
دکتر اميرحسين توکلي روانپزشک، در تشريح پيامدهاي طلاق براي مردان گفت: غالبا احساساتي نظير نااميدي، ياس، افسردگي، کاهش اعتماد به نفس، کاهش پذيرش شخصيت فردي، زير سوال بردن زيبايي هاي شخصي و زير سوال بردن توانايي هاي شخصي و فردي بعد از متارکه به شکل گسترده و پنهان در مردان شکل مي گيرد.
دکتر توکلي افسردگي را رايج ترين بحران مردان بعد از متارکه دانست و گفت: افسردگي در اين دوران بسيار شايع است؛ زيرا مردان نمي دانند چه وضعيتي در انتظار آنهاست. به طور کلي در دوره پس از طلاق، خشم، تاسف، عشق و نفرت در هم مي آميزد. ممکن است بعضي اوقات، مرد احساس راحتي کند؛ زيرا بر اين باور است که ديگر فشارها و دخالت ها تمام شده است؛ اما ترس از آينده اي نامعلوم، اين احساس راحتي موقت را از بين مي برد.
در اين دوران، مردان با يادآوري مکرر گذشته و بررسي رابطه ازهم گسيخته خود، دچار اختلال تمرکز مي شوند و نمي توانند به هيچ چيزي به طور طبيعي فکر کنند.
ديگر آسيب ها
دکتر مظاهري نيز درباره پيامدهاي جسمي و روحي طلاق براي مردان تصريح کرد: متارکه مي تواند استرس مضاعفي را براي مردان ايجاد کند، در کنار افسردگي حاصل از اين اتفاق، مرد دچار اضطراب مي شود، اضطرابي که در مردان بعد از متارکه شکل مي گيرد بسته به نوع شخصيت مردان باعث بروز ناراحتي هاي قلبي و عروقي، بيماريهاي ريوي، ناراحتي هاي گوارشي، ريزش مو و يا سفيد شدن موي سر مي شود. دکتر مهاجري هم اعتقاد دارد آثار مخرب طلاق ضربه روحي سنگين تري را بر مردان وارد مي کند ومي افزايد: حوزه آسيب ها و کارکرد هاي منفي طلاق بر مردان شبيه زنان نيست و به مراتب بيشتر است، اما جلوه دادن و تجلي دادن آثار منفي نزد زنان بيشتر است که آن هم به مکانيزم دفاعي زنان باز مي گردد.
زنان مکانيزم دفاعي بسيار خوبي دارند و آن مکانيزم برون ريزي اتفاقات تلخ و بيان مشکلات است که باعث ايجاد تعادل در زنان مي شود، اما مردان از آن جا که از اين مکانيزم برخوردار نيستند، آثار رواني و اجتماعي طلاق و مشکلات ناشي از آن در آن ها نهفته مي ماند که اين مسئله باعث اختلال در مکانيزم دفاعي مردان مي شود.
دکتر مهاجري پيامدهاي منفي اقتصادي بعد از طلاق را در دو دهه اخير پر رنگ تر دانست و گفت: يکي از پيامدهاي منفي طلاق براي مردان که در دو دهه گذشته شايع بود مسائل اقتصادي ناشي از مهريه هاي سنگين است. متاسفانه به خاطر رسم و عرف اشتباه حاکم بر جامعه، مرداني که توان مالي کمتري دارند براساس هيجان، احساسات، چشم و همچشمي و بيان عشق و علاقه خود، مهريه هاي سنگيني را که دور از عقل و منطق است تقبل مي کنند و در توجيه کارشان عنوان مي کنند: «مهريه رو کي داده ، کي گرفته»!