افسردگي «ماژور» شايعترين افسردگي در سطح جامعه است
يك روانپزشك، افسردگي «ماژور» را شايعترين افسردگي در سطح جامعه دانست و گفت: افسردگي در كنار يك بيماري مغزي چون ام.اس، سكته مغزي، تومور مغزي و يا بيماري جسمي چون ديابت و فشارخون كه زمينهساز كم تحملي و عصبانيت هستند، ميتواند وضعيت حادتري پيدا كند.
دكتر نسرين دانش در گفت وگو با ايسنا، ادامه داد: افسردگي انواع متفاوتي دارد و تاكنون دست كم 9 نوع مختلف از افسردگي شناسايي شده است، اما اغلب افسردگي ماليخوليايي كه با غمگين شدن، گوشهگيري، گريه و ... همراه است، شناخته شده است.
وي افسردگي ماژور، ماسك شده، تحريك پذير، دوقطبي، مينور، سندرم پيش از قاعدگي و افسردگي شخصيتي را از جمله افسردگيها دانست و ادامه داد: اين در حالي است كه درصد بزرگي از افراد افسرده به افسردگي «ماسك شده» يا پوشيده شده مبتلا هستند. گويي اين افراد، ماسكي بر چهره خود دارند و علي رغم اين كه بيقراري و برآشفتگي دارند، ممكن است در ظاهر پرشور و پرفعاليت به نظر برسند. اين افراد معمولا در برخوردهايشان كم تحمل و خشن هستند.
اين روانپزشك درباره افسردگي «تحريك پذير» گفت: ممكن است اينها افرادي باشند كه آرام در گوشهاي نشستهاند، اما با كوچكترين تحريكي برآشفته شوند و خشونت نشان دهند.
دانش درباره افسردگي «مينور» نيز توضيح داد: اين نوع از افسردگي به صورت دورهاي اتفاق ميافتد و فرد چند روز در ماه گرفتار حالتهاي افسردگي چون گوشهگيري، صحبت نكردن با ديگران و ... ميشود به گونهاي كه اغلب مردم درباره وي عنوان مي كنند كه «او دو شخصيتي است». در حالي كه تنها افسردگي مينور دارد و اخلاق وي در طول دورهاي كه مبتلا به افسردگي شده با روزهاي ديگر متفاوت است.
بالاترين ميزان گرايش به خودكشي در زنان؛ در دوران سندرم قاعدگي
افسردگي «پيش از دوران قاعدگي» 70 درصد زنان را درگير ميكند وي افسردگي «پيش از دوران قاعدگي» در زنان يا سندرم قاعدگي را نوع ديگري از اين بيماري دانسته و اظهار كرد: بالاترين ميزان گرايش به خودكشي در زنان مربوط به اين دوران است و ميتواند نزديك به 70 درصد زنان را درگير كند. اگر اطرافيان شخص از اين حالات وي خبر نداشته باشند با او به عنوان يك بيمار برخورد كرده و حتي برچسب بيمار رواني بر وي مي نهند. اين روانپزشك همچنين درباره «افسردگي دو قطبي» گفت: اين بيماران هميشه درگير دو فاز هستند يا بسيار افسرده و پرخاشگر هستند و يا بسيار خوشحال. برخلاف افسردگي مينور، افسردگي دوقطبي علائم شديد دارد. اين بيمار در فازي كه حالت پرخاشگري دارد، ممكن است خشونت بالايي بروز دهد. به گفته وي، گرايش به خيانت در مردان در اين دوره افزايش پيدا ميكند و در زنان رفتارهاي توجه طلبانهاي چون آرايشهاي غليظ نمود بيشتري پيدا ميكند. دانش در ادامه درباره «افسردگي شخصيتي» نيز توضيح داد: اين افراد تحصيلات خوبي دارند و اغلب در اجتماع افراد موفقي هستند، اما هرگاه نظر آنها را در مورد زندگي ميپرسيد، زندگي را يك پروسه اجباري ميدانند كه انسان مجبور است آن را طي كند. در واقع اين افراد جهان بيني مثبتي ندارند. وي افسردگي «ماژور» را شايعترين افسردگي در سطح جامعه دانست و اظهار كرد: افسردگي ماژور، همان افسردگي معمولي است كه همه ما ميشناسيم و به هم ريختگي خواب، تغذيه و ارتباط جنسي، حافظه و كارايي فرد، لذت نبردن از زندگي، احساس افسردگي و غمگيني، كندي رواني، حركتي، تنبل شدن، احساس سستي و كرختي و عدم مشاهده حالت سرزندگي از جمله علائم اين افسردگي هستند و چنانچه فردي پنج علامت از موارد ذكر شده را داشته باشد افسرده است البته اين افسردگي شدت و درجه دارد. اين روانپزشك ضمن تاكيد بر اين مطلب كه نبايد فراموش كنيم در بسياري از مواقع افسردگي به تنهايي اتفاق نميافتد و معمولا همراه با يك بيماري ديگر است، عنوان كرد: به عنوان مثال افسردگي در كنار يك بيماري مغزي چون ام.اس، سكتههاي مغزي، تومورهاي مغزي و يا بيماري جسمي چون ديابت و فشارخون كه زمينهساز كم تحملي و عصبانيت هستند، ميتواند وضعيت حادتري پيدا كند. وي ادامه داد: همچنين بيماريهاي درازمدت به علت رژيمهاي طولاني و اين كه بيماران بايد مرتب تحت نظر باشند، ميتواند باعث ايجاد افسردگي شود. دانش درباره طول دوره درمان انواع افسردگيها اظهار كرد: طول درمان افسردگي سرشتي درازمدت است. درمان افسردگيهاي دوقطبي هم مادامالعمر و درازمدت است. افسردگيهاي معمول يك دوره درماني 6 تا 9 ماهه داشته و به مصرف درازمدت دارو نياز نيست در نهايت بايد اضافه كرد طول دوره درمان افسردگي به نوع و شدت آن بستگي دارد. اين روانپزشك در پايان تاكيد كرد: افسردگي در برخي جوامع محصول يك اتفاق نيست كه جلوي آن را بگيريم تا مشكل حل شود، بلكه محصول يك شرايط عمومي اجتماعي است. بنابراين درمان آن نيز سختتر است. مردم بايد سعي كنند فعاليت اجتماعي بيشتري داشته باشند، دوستيابي تسهيل شود و باشگاههايي كه رفتار سالم را آموزش و ترويج ميكنند، چون باشگاههاي خنده گسترش يابند. مسير كاهش بار افسردگي يك مسير طولاني است.
بالاترين ميزان گرايش به خودكشي در زنان؛ در دوران سندرم قاعدگي
افسردگي «پيش از دوران قاعدگي» 70 درصد زنان را درگير ميكند وي افسردگي «پيش از دوران قاعدگي» در زنان يا سندرم قاعدگي را نوع ديگري از اين بيماري دانسته و اظهار كرد: بالاترين ميزان گرايش به خودكشي در زنان مربوط به اين دوران است و ميتواند نزديك به 70 درصد زنان را درگير كند. اگر اطرافيان شخص از اين حالات وي خبر نداشته باشند با او به عنوان يك بيمار برخورد كرده و حتي برچسب بيمار رواني بر وي مي نهند. اين روانپزشك همچنين درباره «افسردگي دو قطبي» گفت: اين بيماران هميشه درگير دو فاز هستند يا بسيار افسرده و پرخاشگر هستند و يا بسيار خوشحال. برخلاف افسردگي مينور، افسردگي دوقطبي علائم شديد دارد. اين بيمار در فازي كه حالت پرخاشگري دارد، ممكن است خشونت بالايي بروز دهد. به گفته وي، گرايش به خيانت در مردان در اين دوره افزايش پيدا ميكند و در زنان رفتارهاي توجه طلبانهاي چون آرايشهاي غليظ نمود بيشتري پيدا ميكند. دانش در ادامه درباره «افسردگي شخصيتي» نيز توضيح داد: اين افراد تحصيلات خوبي دارند و اغلب در اجتماع افراد موفقي هستند، اما هرگاه نظر آنها را در مورد زندگي ميپرسيد، زندگي را يك پروسه اجباري ميدانند كه انسان مجبور است آن را طي كند. در واقع اين افراد جهان بيني مثبتي ندارند. وي افسردگي «ماژور» را شايعترين افسردگي در سطح جامعه دانست و اظهار كرد: افسردگي ماژور، همان افسردگي معمولي است كه همه ما ميشناسيم و به هم ريختگي خواب، تغذيه و ارتباط جنسي، حافظه و كارايي فرد، لذت نبردن از زندگي، احساس افسردگي و غمگيني، كندي رواني، حركتي، تنبل شدن، احساس سستي و كرختي و عدم مشاهده حالت سرزندگي از جمله علائم اين افسردگي هستند و چنانچه فردي پنج علامت از موارد ذكر شده را داشته باشد افسرده است البته اين افسردگي شدت و درجه دارد. اين روانپزشك ضمن تاكيد بر اين مطلب كه نبايد فراموش كنيم در بسياري از مواقع افسردگي به تنهايي اتفاق نميافتد و معمولا همراه با يك بيماري ديگر است، عنوان كرد: به عنوان مثال افسردگي در كنار يك بيماري مغزي چون ام.اس، سكتههاي مغزي، تومورهاي مغزي و يا بيماري جسمي چون ديابت و فشارخون كه زمينهساز كم تحملي و عصبانيت هستند، ميتواند وضعيت حادتري پيدا كند. وي ادامه داد: همچنين بيماريهاي درازمدت به علت رژيمهاي طولاني و اين كه بيماران بايد مرتب تحت نظر باشند، ميتواند باعث ايجاد افسردگي شود. دانش درباره طول دوره درمان انواع افسردگيها اظهار كرد: طول درمان افسردگي سرشتي درازمدت است. درمان افسردگيهاي دوقطبي هم مادامالعمر و درازمدت است. افسردگيهاي معمول يك دوره درماني 6 تا 9 ماهه داشته و به مصرف درازمدت دارو نياز نيست در نهايت بايد اضافه كرد طول دوره درمان افسردگي به نوع و شدت آن بستگي دارد. اين روانپزشك در پايان تاكيد كرد: افسردگي در برخي جوامع محصول يك اتفاق نيست كه جلوي آن را بگيريم تا مشكل حل شود، بلكه محصول يك شرايط عمومي اجتماعي است. بنابراين درمان آن نيز سختتر است. مردم بايد سعي كنند فعاليت اجتماعي بيشتري داشته باشند، دوستيابي تسهيل شود و باشگاههايي كه رفتار سالم را آموزش و ترويج ميكنند، چون باشگاههاي خنده گسترش يابند. مسير كاهش بار افسردگي يك مسير طولاني است.