دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 6 May 2024
تاریخ انتشار :
شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۱ / ۰۹:۴۹
کد مطلب: 11708
۰

اظهارات متناقض در‌باره دانش‌آموزن بازمانده از تحصيل

در تازه‌ترين اظهارنظر مسوولان آموزش‌وپرورش، فاطمه قربان معاون آموزش ابتدايي وزارت آموزش‌وپرورش عنوان كرده است: «براساس آخرين آمار و گزارش‌هاي‌ استاني، در بين دانش‌آموزان شش تا 10ساله هيچ بازمانده از تحصيلي وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، شناسايي نشده است.» او درباره آخرين آمار بازماندگان از تحصيل مي‌گويد: با هماهنگي‌اي‌ كه در معاونت آموزش ابتدايي استان‌هاي كشور صورت گرفته و براساس گزارش‌ها و آمار استان‌ها، بازمانده از تحصيل به معناي واقعي آن وجود ندارد. وي افزوده است: اين آمار مختص كودكان شش تا 10ساله است و در اين سن دانش‌آموز بازمانده از تحصيل در استان‌ها شناسايي نشده است، چراكه آموزش‌وپرورش با توسعه پوشش تحصيلي خود به مناطق دور افتاده و روستاهاي محروم نيز معلم يا سرباز معلم اعزام كرده است، بنابراين در حال حاضر آماري از بازماندگان از تحصيل به معناي واقعي وجود ندارد و چنانچه تعدادي هم وجود داشته باشد، جزو آن دسته‌اند كه شناسايي نشده‌اند. اين درحالي است كه اكثر نهاد‌هاي پژوهشي و آموزشي كشور اعم از مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي، مركز آمار ايران و نهاد‌هاي حمايتي غيردولتي همچون انجمن حمايت از حقوق كودكان به زعم خود با آمار‌هاي متفاوت، از تعداد بالاي كودكان بازمانده از تحصيل خبر مي‌دهند. البته اين نخستين باري نيست كه مسوولان وزارت آموزش‌وپرورش اقدام به تكذيب آسيب‌هاي موجود در مدارس مي‌كنند. پيش از اين افزايش مصرف سيگار در مدارس، افت تحصيلي در مدارس و بسياري از موارد با تكذيب مسوولان همراه شده بود. با اين حال آخرين آمار مستند از وضعيت پوشش تحصيلي براساس سرشماري سال 1385 نشان مي‌دهد جمعيت ويژه سني 17-6ساله (تمامي سطوح آموزشي) حدودا 2/16ميليون نفر بوده است كه در مجموع حدودا 1/13ميليون نفر از اين جمعيت مشغول به تحصيل بوده‌اند. به عبارت ديگر حدود 3/20درصد از اين جمعيت كه بالغ بر 2/3ميليون نفر مي‌شود خارج از مدرسه بوده‌اند كه اين امر به عللي ازجمله عدم دسترسي كامل (كه منجر به بي‌سوادي شده) يا عدم تكميل سطوح آموزشي (كه منجر به ترك‌تحصيل شده) رخ داده است. به عبارت ديگر حدود يك‌ميليون نفر از اين افراد را جمعيت زير 13سال و حدود 2/2‌ميليون نفر ديگر را جمعيت 17-13ساله تشكيل مي‌دهد. به اين‌ترتيب هرقدر به سطوح بالاتر تحصيلي مي‌رسيم ميزان ترك‌تحصيل دانش‌آموزان بيشتر مي‌شود. ناگفته نماند كه از بين 2/3‌ميليون نفري كه هرگز به آموزش دست نيافته‌اند 665‌هزار نفر را گروه سني 17-6ساله تشكيل مي‌دهد. با توجه به اينكه جمعيت بي‌سواد اين گروه سني بالغ بر 665هزار نفر است، مي‌توان گفت حدود 5/2ميليون نفر از كودكان خارج از مدرسه گروه سني 17-6ساله، به‌دليل ترك‌تحصيل در مدرسه حضور ندارند و حدود 665هزار نفر ديگر اصولا به آموزش دست نيافته‌اند. از ميان جمعيت گروه سني 17-6ساله خارج از مدرسه، سهم مناطق شهري و روستايي به ترتيب 5/48 و 5/51درصد است. به عبارت ديگر از جمعيت 2/3ميليون نفري خارج از مدرسه حدود 7/1ميليون نفر از افراد مناطق روستايي و حدود 5/1ميليون نفر از جمعيت گروه سني 17-6ساله مناطق شهري به مدرسه دسترسي ندارند. بنابراين حدود 15درصد از جمعيت ويژه سني مذكور در مناطق شهري تحت‌پوشش آموزش نيستند و حدود 29درصد از جمعيت اين گروه سني در مناطق روستايي نتوانسته‌اند از آموزش برخوردار شوند. همچنين روند تغييرات ميزان پوشش تحصيلي واقعي دوره ابتدايي در طي سه دهه براساس داده‌هاي سرشماري نشان مي‌دهد كه در سال 1355 حدود 6/71درصد از جمعيت لازم‌التعليم اين دوره تحت‌پوشش آموزش ابتدايي بوده‌اند كه به حدود 5/90درصد در سال 1375 و بالاخره به 5/88درصد در سال 1385 رسيده است. به عبارت ديگر در اين سه دهه حدود 17درصد بر ميزان پوشش تحصيلي اين دوره افزوده شده است، اما همچنان 5/11درصد از اين جمعيت لازم‌التعليم در مدرسه حضور ندارند. از سوي ديگر حدود 7/6درصد از اين تعداد نيز مربوط به كساني است كه اصلا نتوانسته‌اند به مدرسه راه يابند (كه بي‌سواد شده‌اند) و تنها 8/4درصد از نرخ عدم پوشش جمعيت لازم‌التعليم مربوط به كساني است كه به مدرسه وارد شده‌اند اما مجددا ترك‌تحصيل كرده‌اند.   يك خبر، يك آرزو در خبرها آمده بود كه معاون آموزش ابتدايي وزارت آموزش‌وپرورش سخن از نبودن هيچ كودك بازمانده از تحصيل در دوران ابتدايي (سن شش تا 10 سال) گفته بود؛ آرزويي كه براي هر ايراني شايسته و بجاست. ايشان در مصاحبه ديگري در حدود دو سال پيش (شهريور 89) اعلام كرده بود كه حدود شش‌ميليون دانش‌آموز ابتدايي داريم. هر دو سخن به جاي خود محل ترديد دارد. گرچه اميد داريم كه ترديد بجا نباشد. نخست آنكه مطابق آمارنامه‌هاي مركز آمار ايران و سرشماري سال 1385 و احتساب سن كودكان در آن سال و انطباق آن با سال 89، در سال مذكور حدود پنج‌ميليون و 400‌هزار كودك در سن ابتدايي در كشور وجود داشته‌اند، حال چگونه شش‌ميليون دانش‌آموز ابتدايي داشته‌ايم، چندان روشن نيست. دوم اينكه معاون محترم وزير فرموده‌اند كه «در حال حاضر آماري از بازماندگان از تحصيل به معناي واقعي وجود ندارد و چنانچه تعدادي هم وجود داشته باشد، جزو آن دسته است كه شناسايي نشده‌اند.» حال جاي اين سوال است كه بازمانده از تحصيل به معناي واقعي و غيرواقعي به چه معناست؟ كودك بازمانده از تحصيل واقعي چه كودكي است؟ مطابق برآورد‌هاي منتج از آمار اعلام شده توسط مقامات رسمي كشور فقط قريب به يكصد‌هزار كودك فاقد شناسنامه در كشور داريم كه البته به مدرسه نمي‌توانند بروند. آيا اين كودكان واقعي‌اند يا غيرواقعي؟ ديگر اينكه عدم شناسايي توسط وزارت معظم آموزش‌وپرورش نشان از نبود اين كودكان نيست. لازم نيست براي پيدا كردن اين كودكان به روستاهاي دوردست برويم. در همين تهران بزرگ با اندكي نگاه مي‌توانيم به وضوح آنان را ببينيم. سر چهارراه‌هاي مختلف شهر هر چقدر هم نخواهيم ببينيم، نمي‌توانيم اين كودكان را ناديده بگيريم. نمي‌دانم آيا اينها هم واقعي‌اند يا غيرواقعي؟ شناخت و تحليل مسايل و مشكلات در هر حوزه‌اي نشان از نگاه مسوولانه به آن حوزه دارد. همان‌گونه كه در بيماري‌ها پنهان كردن عفونت توسط پزشك يا بيمار نشاني از قدرتمندي آنان نيست، بلكه نشان از ناتواني در مواجهه با آن است و عفونت مي‌تواند بدن را به نابودي بكشد اگر باز نشود و مورد عمل قرار نگيرد. در اين خصوص هم متاسفانه عدم توجه به كودكان خارج از چرخه تحصيل نه‌تنها نشاني از بهبودي مناسبات اجتماعي نيست كه نشان از بيماري پنهاني دارد كه روزگاري جامعه بايد براي رفع آن و در مواجهه با پيامد‌هاي آن هزينه‌هاي گزافي را تقبل كند. به نظر مي‌رسد شايد بهتر باشد كه به اطراف خود، به آمال‌ و آرزوهاي جامعه و انطباق آنها با يكديگر نگاه ژرف‌تري داشته باشيم.   فرشيد يزداني *فعال حقوق كودك شرق / شماره 1548
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

چرا فنلاند «شادترین مردم جهان» را دارد؟
علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
چرا همیشه بدنبال این هستیم که بدانیم چرا گل خار دارد؟ بیایید گاهی بدنبال آن باشیم که بدانیم چرا خار گل دارد؟