تربیت دینی فرزندان با تأكيد بر نقش مهم خانواده
آدمی از دیر زمان درصدد بوده معمای حیات و مقصود از زندگی را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدی باخبر شود، توجیه درستی از رویدادهای این عالم به دست آورد و تفسیر معقولی نسبت به پدیدهها و دگرگونیهای جهان داشته باشد.
پاسخ گوی اینگونه مسائل، که همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هرزمانی «دین» بوده است; زیرا حقیقت زندگی را تفسیر مینماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا میکند و مسیر درست زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان میدهد (1) . اساسیترین رکن دین - یعنی: ایمان به خدای یکتا - انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه میدارد، به گونهای که هیچ حادثهای نمیتواند تزلزلی در او ایجاد نماید.
بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی میگذارد; ساختار وجودی انسان به گونهای است که او را به سوی خدا هدایت میکند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسانها در آغاز زندگی، از استعداد خاصی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم (ص)، «کل مولود یولد علی الفطرة» (2) ; هر نوزادی با فطرت خدایی زاده میشود.
با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمیکند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد (3) . بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژهای مبذول گردد تا حس دینیاش شکوفا گردد، به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد; زیرا نسبت به بزرگ سالان تربیت پذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکان پذیر است.
نقش شگفتانگيز تعليم و تربيت در زندگي انسان بر هيچ خردمندي پوشيده نيست. شكوفايي استعدادها و ارزشهاي والا بر تعليم و تربيت مبتني است و انسان شدن انسان و وصولش به كمال نهايي، همه مرهون تعليم و تربيت صحيح است (كاردان، 1372).
هدف تعليم و تربيت در فرهنگ اسلامي، شكوفايي تام و تمام استعدادها و خلاقيتها در جهت رشد شخصيت و تجلي عزت نفس در راه رسيدن به كمال و تبديل شدن به انسان كامل دانسته شده است (فرهاديان، 1376). در جاي ديگر تعليم و تربيت به اندازهاي ارزشمند و با اهميت تلقي شده است كه انسانهاي نمونه و معلمان و مربيان معصوم مكتب اسلام، جان خود را فداي آن كردهاند (كاردان، 1376).
ابعاد تربیت
«تربیت» به مفهوم عام آن، شامل جنبههای گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد. آنچه در دوره نخست زندگی توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظم ابعاد وجودی کودک است; به گونهای که اگر در بعضی آنها، دچار نارسایی گردد و یا احیاناً رشد مطلوب نیابد در آینده دچار مشکل خواهد شد. تحقق این امر، مسؤولیت بزرگی است که بر دوش مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین، آموزگاران و دست اندرکاران امور تربیتی مدارس، گذاشته شده است (4) .
تربیت دارای دو نقش مهم آموزش و پرورش است که در یکی اهتمام به آموزش فنون، مهارتها و تواناییهای لازم برای رفع نیازهای جامعه است و در دیگری پرورش حس دینی و مذهبی کودک که به صورت فطری در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسی همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسی آنها در زندگی انسان لازم است، ولی در یک مقاله نمیگنجد، بدین روی، در این نوشتار، تنها به بررسی تربیت دینی اکتفا میشود:
تربیت دینی
شناخت مفهوم «تربیت دینی» منوط به شناخت معنای دو کلمه «تربیت» و «دین» است. از این رو، لازم است به معانی این دو واژه اشاره شود:
واژه «تربیت» در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش دادن - یعنی: به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه (5) - آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندی است که نتیجهاش تغییر رفتار فرد (اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول میباشد.
با توجه به این مطلب، اولاً، حصول چنین چیزی نمیتواند دفعی باشد. ثانیاً، متربی نیز باید استعدادهای لازم را برای تربیت پذیری دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق میشود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد.
واژه «دین» نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت (6) و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزارههای توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اساسی دارد:
الف. شناخت: نخستین عنصر مؤثر در دین داری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است. یعنی متدین باید گزارههای دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید; مانند توصیف این که «الله آفریننده جهان است» یا «خدا یکی است» از گزارههای توصیفی مربوط به مسائل اعتقادی است که یک موحد باید بداند. آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزارههای دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد; زیرا خداوند میفرماید: «لا تقف ما لیس لک به علم (اسراء: 32); از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن». بلکه به علم و یقین باید رسید.
ب. ایمان: عنصر دوم در دین التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبت به خدا نداشته باشد، متدین گفته نمیشود. ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به گزارههای دینی بوده و این ایمان مبتنی بر معرفت و شناخت است، به گونهای که هر چه معرفت کاملتر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود. البته علم و ناخت شرط کافی برای ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرایش باطنی به التزام قلبی نسبت به باورهای دینی جزء اخیر ایمان را تشکیل میدهد.
با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبی کاملاً اختیاری است که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهای بیرونی یا اصول اسلامی را پذیرا میشود و یا آن را انکار میکند. چه بسا افرادی هستند که در عین شناخت گزارههای دینی، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمیآورند. در مورد انتخابی بودن ایمان، شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد; از جمله این که خداوند میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (انسان: 4); ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد یا کفران کننده و ناپذیرا. در جای دیگری میفرماید: «لا اکراه فی الدین» (بقره: 256); در قبول دین اکراهی نیست.
ج. عمل: عنصر سوم دین عمل به گزارههای تجویزی و احکام دینی است; یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی میداند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزشهای مذهبی باشد. در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است; مانند «آمنوا و عملوا الصالحات» (یونس: 10) و این میرساند که هیچ عملی بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست.
در این مورد، شواهد فراوانی از قرآن وجود دارد که عمل صالح را مشروط به ایمان میکند; نظیر «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة» (نحل: 129); هر کس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد، به شرط این که ایمان داشته باشد، ما او را زندگی پاک و پاکیزهای میبخشیم.
از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که مفهوم «تربیت دینی» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند. بنابراین، میتوان گفت: «تربیت دینی» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام میگیرد.
رابطه تربیت دینی و اخلاقی
بررسی این مطلب نیاز به شناخت مفهوم «دین» و «اخلاق» ونسبت میان آن دو دارد. مفهوم دین از مطالب گذشته روشن شد. «اخلاق» صفت فعل اختیاری است و به افعالی اخلاقی گفته میشود که قابل اتصاف به خوب و بد باشد و بر اساس بایدها و نبایدها انجام گیرد. ویژگی دیگر فعل اخلاقی آن است که مطلوبیت بالغیر دارد و همه ارزش آن به دلیل نتیجهای است که با انجام آن کار عاید انسان میشود; مانند انجام کارهای شایسته از قبیل خدمت به محرومان و فقرا که برای کسب رضای خدا صورت میگیرد (7) .
از سوی دیگر، بایدها و نبایدهای اخلاقی مبتنی بر اصول و قواعد بنیادین دینی است. بایدها و نبایدهای اخلاقی از نظر اسلام، بر معیار اندیشهها و باورهای مسلم اسلامی قابل تبیین است; یعنی: هر کس نخست باید اصول و عقاید اسلامی را بشناسد و قلبا به آنها ملتزم شود، سپس به ارزشهای اخلاقی ناشی از آن عمل نماید.
بر این اساس، نسبت بین دین و اخلاق عام و خاص مطلق است; به این معنا که حوزه دین اعم از دایره اخلاق است; زیرا بخشی از گزارههای دینی که عبارت از اندیشههای بنیادین دین میباشد، خارج از معیارهای اخلاقی است. اما گزارههای اخلاقی عموماً داخل در قلمرو دین است. در نتیجه، تربیت دین نیز اعم از تربیت اخلاقی است. تربیت دین در تمام جنبهها، اعم از اعتقادی، رفتاری و عاطفی، فراگیرتر از تربیت اخلاقی است (8) .
منظور ما از تربیت دینی چیزی جز تربیت اسلامی نیست و مهمترین وظیفه مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلم، این است که متربی را در محیط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ایمان در حوزه دینی و در بعد عمل به بایدها و نبایدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند. شروع تربیت دینی بهتر است از محور شناخت باشد تا با اعطای بینش به متربی نسبت به مفاهیم و ارزشهای دینی در وی انگیزه ایجاد کند تا خود با گرایش قلبی به سوی عمل رود. به عنوان مثال، به جای دستور به خواندن نماز، ارزش، فضیلت و پاداش آن را به متربی تفهیم نماید. جریان تربیت، به خصوص تربیت دینی، تحمیل پذیر نیست. از این رو، بر مربی لازم است که به دور از هرگونه فشار بر متربی زمینه رشد و شکوفایی استعدادهایی فطری و بالقوه او را فراهم سازد.
هدف تربیت دینی
روشن است که کار اصلی یک مربی دینی توجه ویژه به پرورش بنیادهای دینی و اخلاقی متربی است. تحقق این موضوع پیش از همه، بسته به این است که مربی از نظر دینی و اسلامی، شرایط لازم را برای تربیت دارا باشد تا بتواند دیگران را درست تربیت نماید.
بنیادیترین اصول اسلامی اعتقاد به وجود خدای یکتا است که حقیقتی است بی نهایت، جامع تمام ارزشها و سرانجام همه چیز به او ختم میشود. اوست کمال مطلق و واجد تمام صفات کمالی که میتواند محور تمام فعالیتهای انسان قرار گیرد. بر این اساس، هدف نهایی زندگی از دیدگاه اسلام، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب» قرب وجودی و کمالی است، به گونهای که انسان در صفات کمالی، مظهر اوصاف الهی گردد. تربیت دینی راه وصول به هدف نهایی زندگی را نشان میدهد (9) . در نتیجه، هدف تربیت دینی در مکتب اسلام، هدایت متربی به سیر الی الله و قرب به خداست. راه رسیدن به این هدف همان چیزی است که در تبیین مفهوم تربیت دینی گفته شد: پرورش در محورهای شناخت، ایمان و عمل.
اهمیت تربیت دینی
در جهان کنونی، رفتار انسانی در قالب فن آوری رفتار و مهندسی ژنتیک شکل میگیرد، زندگی اخلاقی بشر در اثر تزلزل نظامهای ارزشی و انحلال مبانی مقدسات مورد تهدید قرار گرفته، پایدارترین عقاید دینی از وی گرفته شده، اندیشههای مکانیکی و عاریتی جایگزین آن گردیده و انسان با بحرانهای گوناگون درونی و بیرونی مواجه شده که مهمتر از همه بحران معرفت دینی و بدتر از آن، بحران تربیت دینی است (10) .
تنها راه فرار از این بحرانها روی آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونی حقیقت جو است. به عبارت دیگر، راه خروج از بحرانهای زندگی کنونی بازگشت به اسلام و قرآن است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین میکند. اگر به گذشته تاریخ نگاه کنیم، به ا ین نتیجه میرسیم که هدف انبیا: از دعوت مردم به خدا، توحید و معاد و نجات آنها از بحرانهای زندگی بوده است. مفاهیم متعددی در قرآن کریم وجود دارند که مستقیم یا غیر مستقیم، بر تربیت دینی دلالت دارند; مانند مفهوم تقوا، تزکیه و امثال آن که مکرر در قرآن ذکر شده و محتوای اینگونه مفاهیم بدون تربیت دینی قابل تحقق نیست. در برخی آیات نیز تزکیه مردم (11) صریحاً به عنوان هدف بعثت انبیا: بیان شده و این میرساند که مهمترین هدف پیامبران: پرورش انسانها بر اساس دین توحیدی بوده است.
انبیای الهی: هر کدام به نوبه خود، در زمینه تربیت دینی مردم، تلاشهای فراوان کردند و تا حدی نیز در انجام این مهم، موفق گردیدند، به ویژه رسول اکرم (ص) که نظام تربیتی اسلام را در مکه و مدینه پایه گذاری نمودند و افرادی را تربیت کردند که با تمام وجود، به دفاع از دین و عقیده خود برمی خاستند. تربیت یافتگان مکتب پیغمبر (ص) آن چنان در برابر دشمنان اسلام و شرک و نفاق با صلابت و استوار بودند که لحظهای با مخالفان خودسر سازش نداشتند.
در عصر حاضر، که نظام تربیتی اسلام رو به سقوط و نابودی کامل بود و میرفت تا بساط دیانت و دین داری از جامعه اسلامی برچیده شود; حضرت امام خمینی; با الهام از قرآن و سیره ائمه معصوم: مکتب تربیتی اسلام را دوباره زنده ساخت و با تاکید بر این نکته، میفرمود: تربیت کامل از اهم مسائل است. اما هرگونه تربیتی را نمیتوان تربیت مفید و کامل دانست، بلکه تربیت کامل فقط در پرتو ایمان به خدا و به وسیله تعالیم انبیا: امکان پذیر است; زیرا غیر از انبیا: و پیروان آنها، دیگران اعتقادی به جهان آخرت و صراط مستقیم ندارند (12) . همچنین میفرمود: اگر بچه دارید، تربیت الهی کنید، تربیت شیطانی نکنید. خودتان را تهذیب کنید و کودکان خود را اسلامی بار آورید (13) .
انواع تربیت دینی
تربیت دینی در مقام اجرا، به دو شکل رسمی و غیر رسمی در قالب نهادهای آموزشی رسمی، خانه و جامعه انجام میگیرد و هر کدام نقش اساسی در تدین فرد دارد.
پاسخ گوی اینگونه مسائل، که همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هرزمانی «دین» بوده است; زیرا حقیقت زندگی را تفسیر مینماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا میکند و مسیر درست زندگی و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان میدهد (1) . اساسیترین رکن دین - یعنی: ایمان به خدای یکتا - انسان را از نگرانی، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهای نامطلوب زندگی ثابت و استوار نگه میدارد، به گونهای که هیچ حادثهای نمیتواند تزلزلی در او ایجاد نماید.
بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی میگذارد; ساختار وجودی انسان به گونهای است که او را به سوی خدا هدایت میکند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسانها در آغاز زندگی، از استعداد خاصی برای حقیقت جویی و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم (ص)، «کل مولود یولد علی الفطرة» (2) ; هر نوزادی با فطرت خدایی زاده میشود.
با وجود این، فطرت و ساختار وجودی انسان در هر شرایطی به صورت یکسان عمل نمیکند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونی و محیط ناسالم زندگی مانع از شکوفایی و بروز نقش صحیح آن گردد (3) . بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمی توجه ویژهای مبذول گردد تا حس دینیاش شکوفا گردد، به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان، توجه به این جنبه وجودی آنان اهمیت فراوان دارد; زیرا نسبت به بزرگ سالان تربیت پذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکان پذیر است.
نقش شگفتانگيز تعليم و تربيت در زندگي انسان بر هيچ خردمندي پوشيده نيست. شكوفايي استعدادها و ارزشهاي والا بر تعليم و تربيت مبتني است و انسان شدن انسان و وصولش به كمال نهايي، همه مرهون تعليم و تربيت صحيح است (كاردان، 1372).
هدف تعليم و تربيت در فرهنگ اسلامي، شكوفايي تام و تمام استعدادها و خلاقيتها در جهت رشد شخصيت و تجلي عزت نفس در راه رسيدن به كمال و تبديل شدن به انسان كامل دانسته شده است (فرهاديان، 1376). در جاي ديگر تعليم و تربيت به اندازهاي ارزشمند و با اهميت تلقي شده است كه انسانهاي نمونه و معلمان و مربيان معصوم مكتب اسلام، جان خود را فداي آن كردهاند (كاردان، 1376).
ابعاد تربیت
«تربیت» به مفهوم عام آن، شامل جنبههای گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد. آنچه در دوره نخست زندگی توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظم ابعاد وجودی کودک است; به گونهای که اگر در بعضی آنها، دچار نارسایی گردد و یا احیاناً رشد مطلوب نیابد در آینده دچار مشکل خواهد شد. تحقق این امر، مسؤولیت بزرگی است که بر دوش مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین، آموزگاران و دست اندرکاران امور تربیتی مدارس، گذاشته شده است (4) .
تربیت دارای دو نقش مهم آموزش و پرورش است که در یکی اهتمام به آموزش فنون، مهارتها و تواناییهای لازم برای رفع نیازهای جامعه است و در دیگری پرورش حس دینی و مذهبی کودک که به صورت فطری در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسی همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسی آنها در زندگی انسان لازم است، ولی در یک مقاله نمیگنجد، بدین روی، در این نوشتار، تنها به بررسی تربیت دینی اکتفا میشود:
تربیت دینی
شناخت مفهوم «تربیت دینی» منوط به شناخت معنای دو کلمه «تربیت» و «دین» است. از این رو، لازم است به معانی این دو واژه اشاره شود:
واژه «تربیت» در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش دادن - یعنی: به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه (5) - آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندی است که نتیجهاش تغییر رفتار فرد (اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول میباشد.
با توجه به این مطلب، اولاً، حصول چنین چیزی نمیتواند دفعی باشد. ثانیاً، متربی نیز باید استعدادهای لازم را برای تربیت پذیری دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق میشود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد.
واژه «دین» نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت (6) و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزارههای توصیفی و تجویزی است و سه عنصر اساسی دارد:
الف. شناخت: نخستین عنصر مؤثر در دین داری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است. یعنی متدین باید گزارههای دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید; مانند توصیف این که «الله آفریننده جهان است» یا «خدا یکی است» از گزارههای توصیفی مربوط به مسائل اعتقادی است که یک موحد باید بداند. آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزارههای دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد; زیرا خداوند میفرماید: «لا تقف ما لیس لک به علم (اسراء: 32); از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن». بلکه به علم و یقین باید رسید.
ب. ایمان: عنصر دوم در دین التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبت به خدا نداشته باشد، متدین گفته نمیشود. ریشه تمام ارزشهای اخلاقی ایمان به گزارههای دینی بوده و این ایمان مبتنی بر معرفت و شناخت است، به گونهای که هر چه معرفت کاملتر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود. البته علم و ناخت شرط کافی برای ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرایش باطنی به التزام قلبی نسبت به باورهای دینی جزء اخیر ایمان را تشکیل میدهد.
با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبی کاملاً اختیاری است که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهای بیرونی یا اصول اسلامی را پذیرا میشود و یا آن را انکار میکند. چه بسا افرادی هستند که در عین شناخت گزارههای دینی، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمیآورند. در مورد انتخابی بودن ایمان، شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد; از جمله این که خداوند میفرماید: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا» (انسان: 4); ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد یا کفران کننده و ناپذیرا. در جای دیگری میفرماید: «لا اکراه فی الدین» (بقره: 256); در قبول دین اکراهی نیست.
ج. عمل: عنصر سوم دین عمل به گزارههای تجویزی و احکام دینی است; یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی میداند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. عملی از نظر اسلام ارزشمند است که ناشی از ایمان راسخ به اصول دین و ارزشهای مذهبی باشد. در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است; مانند «آمنوا و عملوا الصالحات» (یونس: 10) و این میرساند که هیچ عملی بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست.
در این مورد، شواهد فراوانی از قرآن وجود دارد که عمل صالح را مشروط به ایمان میکند; نظیر «من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوة طیبة» (نحل: 129); هر کس از مرد و زن کار نیکی انجام دهد، به شرط این که ایمان داشته باشد، ما او را زندگی پاک و پاکیزهای میبخشیم.
از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که مفهوم «تربیت دینی» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد و مربی بر همین اساس باید عمل تربیت دینی را اجرا کند. بنابراین، میتوان گفت: «تربیت دینی» فرایندی است که از طریق اعطای بینش، التزام قلبی و عملی به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی انجام میگیرد.
رابطه تربیت دینی و اخلاقی
بررسی این مطلب نیاز به شناخت مفهوم «دین» و «اخلاق» ونسبت میان آن دو دارد. مفهوم دین از مطالب گذشته روشن شد. «اخلاق» صفت فعل اختیاری است و به افعالی اخلاقی گفته میشود که قابل اتصاف به خوب و بد باشد و بر اساس بایدها و نبایدها انجام گیرد. ویژگی دیگر فعل اخلاقی آن است که مطلوبیت بالغیر دارد و همه ارزش آن به دلیل نتیجهای است که با انجام آن کار عاید انسان میشود; مانند انجام کارهای شایسته از قبیل خدمت به محرومان و فقرا که برای کسب رضای خدا صورت میگیرد (7) .
از سوی دیگر، بایدها و نبایدهای اخلاقی مبتنی بر اصول و قواعد بنیادین دینی است. بایدها و نبایدهای اخلاقی از نظر اسلام، بر معیار اندیشهها و باورهای مسلم اسلامی قابل تبیین است; یعنی: هر کس نخست باید اصول و عقاید اسلامی را بشناسد و قلبا به آنها ملتزم شود، سپس به ارزشهای اخلاقی ناشی از آن عمل نماید.
بر این اساس، نسبت بین دین و اخلاق عام و خاص مطلق است; به این معنا که حوزه دین اعم از دایره اخلاق است; زیرا بخشی از گزارههای دینی که عبارت از اندیشههای بنیادین دین میباشد، خارج از معیارهای اخلاقی است. اما گزارههای اخلاقی عموماً داخل در قلمرو دین است. در نتیجه، تربیت دین نیز اعم از تربیت اخلاقی است. تربیت دین در تمام جنبهها، اعم از اعتقادی، رفتاری و عاطفی، فراگیرتر از تربیت اخلاقی است (8) .
منظور ما از تربیت دینی چیزی جز تربیت اسلامی نیست و مهمترین وظیفه مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلم، این است که متربی را در محیط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ایمان در حوزه دینی و در بعد عمل به بایدها و نبایدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند. شروع تربیت دینی بهتر است از محور شناخت باشد تا با اعطای بینش به متربی نسبت به مفاهیم و ارزشهای دینی در وی انگیزه ایجاد کند تا خود با گرایش قلبی به سوی عمل رود. به عنوان مثال، به جای دستور به خواندن نماز، ارزش، فضیلت و پاداش آن را به متربی تفهیم نماید. جریان تربیت، به خصوص تربیت دینی، تحمیل پذیر نیست. از این رو، بر مربی لازم است که به دور از هرگونه فشار بر متربی زمینه رشد و شکوفایی استعدادهایی فطری و بالقوه او را فراهم سازد.
هدف تربیت دینی
روشن است که کار اصلی یک مربی دینی توجه ویژه به پرورش بنیادهای دینی و اخلاقی متربی است. تحقق این موضوع پیش از همه، بسته به این است که مربی از نظر دینی و اسلامی، شرایط لازم را برای تربیت دارا باشد تا بتواند دیگران را درست تربیت نماید.
بنیادیترین اصول اسلامی اعتقاد به وجود خدای یکتا است که حقیقتی است بی نهایت، جامع تمام ارزشها و سرانجام همه چیز به او ختم میشود. اوست کمال مطلق و واجد تمام صفات کمالی که میتواند محور تمام فعالیتهای انسان قرار گیرد. بر این اساس، هدف نهایی زندگی از دیدگاه اسلام، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب» قرب وجودی و کمالی است، به گونهای که انسان در صفات کمالی، مظهر اوصاف الهی گردد. تربیت دینی راه وصول به هدف نهایی زندگی را نشان میدهد (9) . در نتیجه، هدف تربیت دینی در مکتب اسلام، هدایت متربی به سیر الی الله و قرب به خداست. راه رسیدن به این هدف همان چیزی است که در تبیین مفهوم تربیت دینی گفته شد: پرورش در محورهای شناخت، ایمان و عمل.
اهمیت تربیت دینی
در جهان کنونی، رفتار انسانی در قالب فن آوری رفتار و مهندسی ژنتیک شکل میگیرد، زندگی اخلاقی بشر در اثر تزلزل نظامهای ارزشی و انحلال مبانی مقدسات مورد تهدید قرار گرفته، پایدارترین عقاید دینی از وی گرفته شده، اندیشههای مکانیکی و عاریتی جایگزین آن گردیده و انسان با بحرانهای گوناگون درونی و بیرونی مواجه شده که مهمتر از همه بحران معرفت دینی و بدتر از آن، بحران تربیت دینی است (10) .
تنها راه فرار از این بحرانها روی آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونی حقیقت جو است. به عبارت دیگر، راه خروج از بحرانهای زندگی کنونی بازگشت به اسلام و قرآن است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین میکند. اگر به گذشته تاریخ نگاه کنیم، به ا ین نتیجه میرسیم که هدف انبیا: از دعوت مردم به خدا، توحید و معاد و نجات آنها از بحرانهای زندگی بوده است. مفاهیم متعددی در قرآن کریم وجود دارند که مستقیم یا غیر مستقیم، بر تربیت دینی دلالت دارند; مانند مفهوم تقوا، تزکیه و امثال آن که مکرر در قرآن ذکر شده و محتوای اینگونه مفاهیم بدون تربیت دینی قابل تحقق نیست. در برخی آیات نیز تزکیه مردم (11) صریحاً به عنوان هدف بعثت انبیا: بیان شده و این میرساند که مهمترین هدف پیامبران: پرورش انسانها بر اساس دین توحیدی بوده است.
انبیای الهی: هر کدام به نوبه خود، در زمینه تربیت دینی مردم، تلاشهای فراوان کردند و تا حدی نیز در انجام این مهم، موفق گردیدند، به ویژه رسول اکرم (ص) که نظام تربیتی اسلام را در مکه و مدینه پایه گذاری نمودند و افرادی را تربیت کردند که با تمام وجود، به دفاع از دین و عقیده خود برمی خاستند. تربیت یافتگان مکتب پیغمبر (ص) آن چنان در برابر دشمنان اسلام و شرک و نفاق با صلابت و استوار بودند که لحظهای با مخالفان خودسر سازش نداشتند.
در عصر حاضر، که نظام تربیتی اسلام رو به سقوط و نابودی کامل بود و میرفت تا بساط دیانت و دین داری از جامعه اسلامی برچیده شود; حضرت امام خمینی; با الهام از قرآن و سیره ائمه معصوم: مکتب تربیتی اسلام را دوباره زنده ساخت و با تاکید بر این نکته، میفرمود: تربیت کامل از اهم مسائل است. اما هرگونه تربیتی را نمیتوان تربیت مفید و کامل دانست، بلکه تربیت کامل فقط در پرتو ایمان به خدا و به وسیله تعالیم انبیا: امکان پذیر است; زیرا غیر از انبیا: و پیروان آنها، دیگران اعتقادی به جهان آخرت و صراط مستقیم ندارند (12) . همچنین میفرمود: اگر بچه دارید، تربیت الهی کنید، تربیت شیطانی نکنید. خودتان را تهذیب کنید و کودکان خود را اسلامی بار آورید (13) .
انواع تربیت دینی
تربیت دینی در مقام اجرا، به دو شکل رسمی و غیر رسمی در قالب نهادهای آموزشی رسمی، خانه و جامعه انجام میگیرد و هر کدام نقش اساسی در تدین فرد دارد.
رسمی: منظور از «تربیت دینی رسمی» این است که تربیت دینی با برنامه ریزی مدون و از پیش تنظیم شده به وسیله افراد خاصی در نهادهای آموزشی انجام شود. محیط مدرسه جایی است که شخصیت دینی و مذهبی فرد پس از خانواده در آن شکل میگیرد. مدرسه ابتدایی بیش از دیگر نهادهای آموزشی در تربیت دینی متربی مؤثر است; زیرا متربی در این مرحله از زندگی، گیرنده است و هر چه به او القا شود، میپذیرد. در محیط مدرسه، نه تنها معلم و مربی در تربیت دانش آموز مؤثرند، بلکه سایر کارمندان و مسؤولان و فضای آموزشی نیز بر ابعاد تربیتی او تأثیر میگذارند.
دو نهاد خانه و مدرسه مکمل یکدیگرند، بر هم تأثیر متقابل دارند و هر یک نقش خاصی در تربیت کودک ایفا میکند; چرا که رابطه کودک و افراد پیرامون او در ا ین دو محیط متفاوت است; یعنی: روابط در خانواده، فردیتر و عاطفیتر، ولی در محیط مدرسه، جمعیتر و منطقیتر است. برای دست یابی به تربیت مطلوب، به خصوص در زمینه مذهبی همکاری این دو نهاد ضروری است. مدرسه علاوه بر تکمیل آموختههای دینی کودک از محیط خانواده، میتواند آموزشهای تازهای در زمینههای دینی با شیوههای جدید به وی ارائه دهد (14) .
اگر این دو کانون تربیتی (خانه و مدرسه) در محور تربیت دینی از قبیل القاء ارزشها، ارائه الگوهای مناسب و دستورات لازم به کودکان، به صورت یکسان و هماهنگ عمل کنند، بدون تردید، نتیجه مطلوبی به دست خواهد آمد. از این رو، برقراری روابط عمیق میان این دو نهاد تربیتی ضروری است و در ا ین زمینه، انجمن اولیا و مربیان نقش اساسی دارد. وظیفه مهم این انجمن فراهم ساختن شرایط مناسب تربیتی و ایجاد هماهنگی لازم میان خانه و مدرسه است که در صورت انجام آن، زمینه شکوفایی استعدادهای مذهبی کودکان فراهم میگردد.
اگر این دو کانون تربیتی (خانه و مدرسه) در محور تربیت دینی از قبیل القاء ارزشها، ارائه الگوهای مناسب و دستورات لازم به کودکان، به صورت یکسان و هماهنگ عمل کنند، بدون تردید، نتیجه مطلوبی به دست خواهد آمد. از این رو، برقراری روابط عمیق میان این دو نهاد تربیتی ضروری است و در ا ین زمینه، انجمن اولیا و مربیان نقش اساسی دارد. وظیفه مهم این انجمن فراهم ساختن شرایط مناسب تربیتی و ایجاد هماهنگی لازم میان خانه و مدرسه است که در صورت انجام آن، زمینه شکوفایی استعدادهای مذهبی کودکان فراهم میگردد.
غیر رسمی: این نوع از تربیت دینی در قالب دو نهاد خانه و جامعه بدون طرح و برنامه پیشین انجام میگیرد. پس از خانه و مدرسه، جامعهای که کودک در آن زندگی میکند به عنوان یک عامل مؤثر در تربیت دینی وی ایفای نقش میکند; زیرا کودک تمامی آداب و رسوم اجتماعی و بیشتر نگرشهای دینی و مذهبی را از اجتماع فرا میگیرد. اگرچه در زمینه تربیت دینی کودک در جامعه، طرح و برنامه ریزی قبلی پیش بینی نمیشود، ولی آنچه در جامعه میگذرد، اعم از فرهنگ عمومی مردم، روابط اجتماعی، مسائل سیاسی و برداشتهای دینی، بدون شک، بر ابعاد جسمی و روحی متربی تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، اگر فضای حاکم بر اجتماع و محل زندگی فضای دینی و معنوی باشد و هر روز برنامههای نماز جماعت و دیگر مراسم دینی و مذهبی در آن برقرار شود، کودکی که در چنین جامعهای پرورش مییابد به احتمال بسیار قوی، متدین خواهد بود. به عکس، در جوامع آلوده به انواع انحرافات و بی بند و باریهای فکری و عملی بعید است افراد صالح و متعهد به ارزشهای دینی و اسلامی پرورش یابند.
بنابراین، فرهنگ و ارزشهای رایج در اجتماع مستقیم یا غیر مستقیم، بر فکر و اندیشه کودک تأثیر میگذارد و بدین روی باید از وی مراقبت نمود. اما آنچه بیش از همه بر ابعاد رشد کودک مؤثر است و ا همیت فراوانی در تربیت دینی او دارد نهاد خانواده است. از این رو، لازم است به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد:
انواع خانوادهها
خانوادهها را از نظر ساختار و نوع روابط دروني بين اعضا به چند نوع تقسيم كردهاند؛ مثلاً جامعه شناسان از خانوادههاي گسترده و هستهاي نام ميبرند يا روانشناسان نيز از خانوادههاي با اقتدار، قدرت طلب و سهلانگار ياد ميكنند. نوع ديگر طبقهبندي زماني است كه ملاك طبقهبندي مباحث اعتقادي و ديني است. در اين زمان از خانوادههاي مذهبي، خانوادههاي بيمذهب و خانوادههاي ضدمذهب نام برده ميشود (رحمان دوست، 1371). خانوادههاي بيمذهب و ضدمذهب خانوادههايي هستند كه يا نسبت به تربيت مذهبي فرزندان غافل وبياعتنا هستند و خانوادهها را از نظر ساختار و نوع روابط دروني بين اعضا به چند نوع تقسيم كردهاند؛ مثلاً جامعه شناسان از خانوادههاي گسترده و هستهاي نام ميبرند يا روانشناسان نيز از خانوادههاي با اقتدار، قدرت طلب و سهلانگار ياد ميكنند. نوع ديگر طبقهبندي زماني است كه ملاك طبقهبندي مباحث اعتقادي و ديني است. در اين زمان از خانوادههاي مذهبي، خانوادههاي بيمذهب و خانوادههاي ضدمذهب نام برده ميشود (رحمان دوست، 1371). خانوادههاي بيمذهب و ضدمذهب خانوادههايي هستند كه يا نسبت به تربيت مذهبي فرزندان غافل وبياعتنا هستند و ياحتي نسبت به اين نوع تربيت نگرش منفي دارند. بنابراين به ارتقاي افكار و اعتقادات ديني فرزندان خود با آموزشهاي ديني نيازي نميبينند. خانوادههاي مذهبي دوست دارند فرزندان خود را با مفاهيم ديني و مذهبي دمخور سازند؛ اعتقادات و باورهاي مذهبي را به فرزندان منتقل كنند. اين خانوادهها تلاش ميكنند در تربيت فرزندان خود تا آنجا كه ممكن است دستورالعملهاي ديني و اعتقادي را در فرزندان خود نهادينه سازند و براي توفيق در تربيت ديني سؤالات زيادي دارند و به منابع مختلفي رجوع ميكنند؛ نگران وضعيت اعتقادي فرزندان خود هستند و تلاش ميكنند با آموزش مفاهيم ديني و كمك به فرزندان در جهت پيروي از آنها سعادتمندي را براي آنها به ارمغان بياورند و بخشي از حقوق آنها را تأمين كنند. در اين بخش از مقاله به راهكارهايي اشاره ميشود كه ميتواند به خانوادهها كمك كند تا در راه آموزش اعتقادي فرزندان خود توفيق بيشتري داشته باشند.
الف ـ تفاهم بين والدين
فعاليتهاي تربيتي زماني ثمربخشتر است كه ثبات و آرامش بيشتري موجود باشد. يكي از راههاي ايجاد ثبات و آرامش در خانواده، تفاهم اعتقادي بين والدين است. رابطه بين اعضاي خانواده (همسران با همديگر و والدين با فرزندان) كه از آن به جّو يا بافت عاطفي خانوادگي تعبير ميشود در انتقال مفاهيم تربيتي از اهميت فراواني برخوردار است. تحقيقات روانشناسان اجتماعي، آسيبشناسان رواني، آسيبشناسان اجتماعي و جامعهشناسان (كينيا، 1375. احدي، 1369. ستوده، 1379) همگي بر اين نكته مهر تأييد ميزنند كه كجرفتاريها و انحرافات اجتماعي در انسانها تا اندازه زيادي ريشه خانوادگي دارد و حتي يكي از راههاي پيشبيني رفتارهاي بزهكارانه را روابط خانوادگي دانستهاند. رابطه بين زن و شوهر بر بهداشترواني مجموعه خانواده فعاليتهاي تربيتي زماني ثمربخشتر است كه ثبات و آرامش بيشتري موجود باشد. يكي از راههاي ايجاد ثبات و آرامش در خانواده، تفاهم اعتقادي بين والدين است. رابطه بين اعضاي خانواده (همسران با همديگر و والدين با فرزندان) كه از آن به جّو يا بافت عاطفي خانوادگي تعبير ميشود در انتقال مفاهيم تربيتي از اهميت فراواني برخوردار است. تحقيقات روانشناسان اجتماعي، آسيبشناسان رواني، آسيبشناسان اجتماعي و جامعهشناسان (كينيا، 1375. احدي، 1369. ستوده، 1379) همگي بر اين نكته مهر تأييد ميزنند كه كجرفتاريها و انحرافات اجتماعي در انسانها تا اندازه زيادي ريشه خانوادگي دارد و حتي يكي از راههاي پيشبيني رفتارهاي بزهكارانه را روابط خانوادگي دانستهاند. رابطه بين زن و شوهر بر بهداشترواني مجموعه خانواده تأثير ميگذارد و در اين مجموعه فرزندان شكنندهترند. در محيط گرم و دوستانه خانوادگي كه در آن پدر، مادر و اعضاي ديگر خانواده داراي روابطي دوستانه و صميانهاند، معمولاً كودكاني شاد، سالم، با شخصيتي فعال و مثبت و مستقل بار ميآيند كه بازتاب عشق و علاقه خانوادگي را به صورت محبت و كمك به ديگران نشان ميدهند. برعكس در محيطهاي خانوادگي از هم پاشيده و زندگي در محيطهاي آلوده و منحرف كننده، عدم مراقبت و بيتوجهي والدين به تربيت فرزندان، اساس نابهنجاريها را در آنها پايهريزي ميكند كهاين امر در نوجواني و جواني شدت و حدّت بيشتري پيدا ميكند (ستوده، 1379).
ب ـ بعد الگويي خانواده
اسلام به روش الگويي بسيار تكيه دارد و در ترسيم برنامه تربيتي همواره به اين فن به عنوان شيوهاي بسيار مؤثر نگاه كرده و يكي از مكانهاي كاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدين خواه ناخواه در فرزندان تأثير ميگذارد. فرزندان با چشماني تيزبين به رفتار و گفتار والدين توجه ميكنند. والدين در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلايل متعددي وجود دارد كه كودك براي فراگيري ارزشها و رفتارهاي والدين برانگيخته شود. كودك با رفتار كردن شبيه والدينش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبيه و سرزنش آنها پرهيز ميكند. نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه عمل الگو بسيار تأثيرگذارتر از بيان الگوست. بنابراين اگر خانوادهها رفتارهاي مذهبي را براي فرزندان خود ميپسندند، ابتدا خود بايد الگوي عملي باشند. اگر والدين دروغگويي را نميپسندند اول خود بايد صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود بايد به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود بايد به نماز و حجاب عملاً اهميت بدهند. والدين آنگاه در تربيت ديني توفيق مييابند كه خود به آنچه ميگويند عامل باشند. حضرت علي(ع) روش كساني را كه ميگويند اما عمل نميكنند بشدت نهي فرموده، ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه جدي يا شوخي دروغ بگويد و يا وعدهاي بدهد كه بدان عمل نكند» يا درجاي ديگري ميفرمايند: «من مردم را به هيچ كار خيري دعوت نكردهام مگر اينكه پيش از آنها، اسلام به روش الگويي بسيار تكيه دارد و در ترسيم برنامه تربيتي همواره به اين فن به عنوان شيوهاي بسيار مؤثر نگاه كرده و يكي از مكانهاي كاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدين خواه ناخواه در فرزندان تأثير ميگذارد. فرزندان با چشماني تيزبين به رفتار و گفتار والدين توجه ميكنند. والدين در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلايل متعددي وجود دارد كه كودك براي فراگيري ارزشها و رفتارهاي والدين برانگيخته شود. كودك با رفتار كردن شبيه والدينش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبيه و سرزنش آنها پرهيز ميكند. نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه عمل الگو بسيار تأثيرگذارتر از بيان الگوست. بنابراين اگر خانوادهها رفتارهاي مذهبي را براي فرزندان خود ميپسندند، ابتدا خود بايد الگوي عملي باشند. اگر والدين دروغگويي را نميپسندند اول خود بايد صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود بايد به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود بايد به نماز و حجاب عملاً اهميت بدهند. والدين آنگاه در تربيت ديني توفيق مييابند كه خود به آنچه ميگويند عامل باشند. حضرت علي(ع) روش كساني را كه ميگويند اما عمل نميكنند بشدت نهي فرموده، ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه جدي يا شوخي دروغ بگويد و يا وعدهاي بدهد كه بدان عمل نكند» يا درجاي ديگري ميفرمايند: «من مردم را به هيچ كار خيري دعوت نكردهام مگر اينكه پيش از آنها، خودم آن را انجام دادهام» و به مردم ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه شوخي يا جدي دروغ بگويد و شايسته نيست كسي به كودك خود وعدهاي بدهد و بدان وفا نكند» (شيخ حر عاملي، 1398، ج2: 145). در اين زمينه پيامبر (ص) و ائمه(ع) همواره بهترين الگوها معرفي شدهاند. قرآن كريم حضرت محمد (ص) را سرمشق و الگوي مطلق در همه ابعاد زندگي براي همه خداجويان و كساني كه اعتقاد به رستاخيز دارند معرفي ميكند؛ مثلاً در سوره احزاب آيه 21 ميفرمايد: «بيترديد براي شما در همه ابعاد اسوه و الگوي نمونه، رسول خدا (ص) است براي آن كس كه به ثواب خدا و روز قيامت اميدوار باشد و ياد خدا بسيار كند.»
ج ـ جديت و منظم بودن
آموزش ديني، جدي است؛ بنابراين به نظم و جديت نياز دارد. خنده، شوخي و مزاح پسنديده است اما در خصوص دين و هنجارهاي ديني جاي هيچگونه شوخي و مزاح نيست. كودك بايد پي ببرد كه هرآنچه به دين مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس بايد در برابر آن خاضع و خاشع بود. اين اهميت و جديت در خانواده بايد عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسيار مشاهده ميشود كه هنگام مشاهده يك مسابقه فوتبال يا يك فيلم سينمايي از تلويزيون، والدين، بچهها را مجبور به سكوت و آرامش ميكنند در حالي كه چنين تعصبي را هنگام پخش برنامههاي ديني و مذهبي ندارند و بدين ترتيب عملاً به اينگونه برنامهها بيحرمتي ميكنند و ارزش آنها را پايين ميآورند در حاليكه اگر والدين اين برخورد را براي برنامههاي مذهبي به كار ببرند، نگرش فرزندان نيز دستخوش تغيير خواهد شد. خانوادههاي مذهبي همانگونه كه براي درس و تحصيلات فرزندان با حرارت و جديت صحبت و برنامهريزي ميكنند، براي اداي فرايض ديني نيز بايد صبر، حوصله و وقت صرف آموزش ديني، جدي است؛ بنابراين به نظم و جديت نياز دارد. خنده، شوخي و مزاح پسنديده است اما در خصوص دين و هنجارهاي ديني جاي هيچگونه شوخي و مزاح نيست. كودك بايد پي ببرد كه هرآنچه به دين مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس بايد در برابر آن خاضع و خاشع بود. اين اهميت و جديت در خانواده بايد عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسيار مشاهده ميشود كه هنگام مشاهده يك مسابقه فوتبال يا يك فيلم سينمايي از تلويزيون، والدين، بچهها را مجبور به سكوت و آرامش ميكنند در حالي كه چنين تعصبي را هنگام پخش برنامههاي ديني و مذهبي ندارند و بدين ترتيب عملاً به اينگونه برنامهها بيحرمتي ميكنند و ارزش آنها را پايين ميآورند در حاليكه اگر والدين اين برخورد را براي برنامههاي مذهبي به كار ببرند، نگرش فرزندان نيز دستخوش تغيير خواهد شد. خانوادههاي مذهبي همانگونه كه براي درس و تحصيلات فرزندان با حرارت و جديت صحبت و برنامهريزي ميكنند، براي اداي فرايض ديني نيز بايد صبر، حوصله و وقت صرف كنند، همانگونه كه ساعتها وقت، صرف نقل و انتقال فرزندان براي كلاسهاي تقويتي و البته تجديدي!! ميكنند، بايد صرف حضور در مجالس وعظ و خطابه و مسجد و منبر كنند تا نتيجه مطلوب حاصل شود. همه چيز را نبايد به دست حوادث و اتفاقات سپرد. در ميان برنامههاي ضدديني و ضداعتقادي فراگير، كه هرروزه در تبليغات ماهوارهاي و تلويزيوني و شبكه جهاني اينترنت قابل مشاهده است، بخشي از نتايج آن در كوچه و خيابان كشور ديده ميشود. بايد با جديت و تلاش زياد به تربيت مذهبي فرزندان اقدام، و آنها را نسبت به اين آسيبها واكسينه كنيم.
د ـ تشويق تفكر و انديشه
تفكر در آموزشهاي اسلامي يكي از فعاليتهاي بسيار ارزشمند تلقي ميشود به گونهاي كه در حديثي شريف، پيامبر اكرم (ص) «يك ساعت تفكر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسي، 1385، ج 20: 326) و مولاي متقيان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايند: «هيچ دانشي مانند انديشيدن نيست.»(شهيدي، 1368) اين تأكيدها براي اين است كه انسان جاهل براحتي نميتواند از اعتقادات خود دفاع كند. لازم است كه فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشيار سازيم و از آنها بخواهيم دنبال استدلالهايي باشند كه دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً ميتوانيم به فرزند خود در خصوص زيبايي و مفاهيم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و انديشههاي جديد ايجاد كنيم و به او بفهمانيم كه زيبايي امري است كه انسانها به آن گرايش دارند. انسان محو زيبايي يك غروب زيبا ميشود؛ در زيبايي يك گل غرق ميشود و به سمت زيبايي يك تابلو نقاشي كشيده ميشود. انسان مفتون زيباييهاي ايثار و فداكاري و ازخودگذشتگي ميشود. انديشهها و افكار زيبا و جذاب، نو و بديع انسانها را درگير ميكند. اما زماني كه افراد از اين امكانات بيبهره تفكر در آموزشهاي اسلامي يكي از فعاليتهاي بسيار ارزشمند تلقي ميشود به گونهاي كه در حديثي شريف، پيامبر اكرم (ص) «يك ساعت تفكر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسي، 1385، ج 20: 326) و مولاي متقيان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايند: «هيچ دانشي مانند انديشيدن نيست.»(شهيدي، 1368) اين تأكيدها براي اين است كه انسان جاهل براحتي نميتواند از اعتقادات خود دفاع كند. لازم است كه فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشيار سازيم و از آنها بخواهيم دنبال استدلالهايي باشند كه دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً ميتوانيم به فرزند خود در خصوص زيبايي و مفاهيم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و انديشههاي جديد ايجاد كنيم و به او بفهمانيم كه زيبايي امري است كه انسانها به آن گرايش دارند. انسان محو زيبايي يك غروب زيبا ميشود؛ در زيبايي يك گل غرق ميشود و به سمت زيبايي يك تابلو نقاشي كشيده ميشود. انسان مفتون زيباييهاي ايثار و فداكاري و ازخودگذشتگي ميشود. انديشهها و افكار زيبا و جذاب، نو و بديع انسانها را درگير ميكند. اما زماني كه افراد از اين امكانات بيبهره باشند و از اينگونه زيباييها بيخبر به سمت همان چيزهايي ميروند كه آنها را در اختيار دارند و سعي ميكنند تا با به نمايش گذاشتن و عرضه آنها خود را معرفي كرده، جلب توجه كنند و حقارتهاي خود را بپوشانند. در اينجاست كه زيبايي معناي واقعي خود را از دست ميدهد. زيبايي در اين زمان به انحراف كشيده شده به طرز سخيفي آلوده شده است و ميتواند ديگران را نيز آلوده و منحرف كند. افراد در اين زمان به جاي داشتن افكار زيبا دنبال چشم و ابرو و بيني زيبا ميروند. به جاي داشتن رفتار زيبا دنبال منزل ودكورأسيون زيبا و به جاي داشتن آمال و اميدهاي زيبا دنبال طلا و جواهرات زيبا ميروند تا با آنها به تفاخر اقدام كرده، نداشتههاي بسيار خود را پنهان كنند. نكته قابل ذكر اين است كه نبايد تصور كرد كه اين امور زيبا نيستند بلكه مسئله تعيين اولويت براي رفتارهاست وگرنه در اسلام نيز به زيبايي بسيار اهميت داده شده است ولي به شرط اينكه در جاي خود اقدام شود و در صورت جابهجا شدن موارد لطمات و صدمات جبرانناپذيري به زيباييهاي اصيل انساني ميزند. تعليم و تربيت مذهبي بايد به گونهاي باشد كه انسان را به سمت زيباييهاي اصيل و ماندگار و جاودان هدايت كند. فرزندان را به سمت زيباييهاي الهي و قرآني بكشاند كه پيامبر(ص) و ائمه (ع) الگوهاي كاملي از اين گونه زيباييها قلمداد ميشوند. بنابراين به كودكان و نوجوانان بايد آموخت كه درباره پديدههاي پيرامون خود بينديشند و هرچيز را خام و ندانسته قبول نكنند؛ تلاش كنند به عمق معاني و مفاهيم رجوع كنند؛ رفتارها را در نظر بگيرند؛ سؤال كنند و همواره در جهت ارتقا و افزايش دانش و اطلاعات خود باشند. البته در اين ميان نبايد از نقش مشوقهاي والديني غافل شد. صبر، حوصله و دانش والدين در اين ميان بسيار اساسي است كه فرزندان بتوانند در اين جهت قرار بگيرند.
هـ ـ استفاده از جاذبهها
نظافت در پوشش و آراستگي ظاهري از جمله اموري است كه به صورت فطري مورد توجه انسانهاست. بسياري از فعاليتهاي روزانه صرف اين ميشود كه افراد در نظر ديگران آراسته و نظيف و تميز جلوه كنند و ژوليده و كثيف به نظر نيايند. دين و دينداري نه تنها با آراستگي منافاتي ندارد بلكه همواره از جمله دستورالعملهاي ديني توجه به اموري نظير نظافت و آراستگي است. جداي از مفاهيمي كه ميتوان در زمينه آراستگي و فلسفه آن و معاني مختلف آن ذكر كرد (آن چنانكه در بحث مفهوم زييابي شد) بايد اذعان كرد كه آراستگي ظاهر ميتواند در جذب افراد به سمت رفتارهاي خاص مؤثر باشد. در اينجا بيشتر به دو فعاليت در زمينه آراستگي اشاره ميشود: شستشو و نظافت مناسب و خوشبو بودن؛ بدين صورت كه افراد سعي كنند همواره تميز و معطر باشند.
و ـ تمرين و تكرار
مفهوم تكرار در يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است (كار نيكو كردن از پر كردن است). تمرين و تكرار موجب كسب مهارت در يك زمينه و باعث ايجاد عادت و ملكه رفتاري است. در قرآن كريم برخي از مسائل اساسي و مهم، همانند اصول اعتقادي و امور غيبي كه اين كتاب آسماني ميخواهد آنها را در اذهان مردم جا بيندازد مثل توحيد، ايمان به غيب، رستاخيز و ... از شيوه تكرار استفاده شده است. يكي از اين نمونههاي تكرار در مورد عقيده به يگانهپرستي (توحيد) است كه در سوره نمل ديده ميشود. در اين سوره مبارك جمله «اَ اله مع الله» آيا معبود ديگري با خداوند همراه است؟» پنج بار تكرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در يادگيري آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحكيم و ماندگاري رفتار منجر مفهوم تكرار در يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است (كار نيكو كردن از پر كردن است). تمرين و تكرار موجب كسب مهارت در يك زمينه و باعث ايجاد عادت و ملكه رفتاري است. در قرآن كريم برخي از مسائل اساسي و مهم، همانند اصول اعتقادي و امور غيبي كه اين كتاب آسماني ميخواهد آنها را در اذهان مردم جا بيندازد مثل توحيد، ايمان به غيب، رستاخيز و ... از شيوه تكرار استفاده شده است. يكي از اين نمونههاي تكرار در مورد عقيده به يگانهپرستي (توحيد) است كه در سوره نمل ديده ميشود. در اين سوره مبارك جمله «اَ اله مع الله» آيا معبود ديگري با خداوند همراه است؟» پنج بار تكرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در يادگيري آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحكيم و ماندگاري رفتار منجر ميشود، تمرين و تكرار است. در زمينه امور ديني نيز اين مسئله صدق ميكند؛ به عنوان مثال ابتدا به نوجوان انواع رفتارهاي ديني را آموزش ميدهيم. سپس در مواقع مختلف و به بهانههاي زياد استفاده كردن از آن را از وي ميخواهيم. اين تمرين و تكرار موجب عادي شدن آن رفتارها براي نوجوان خواهد شد.
ز - ايجاد رابطه عاطفي برقراري رابطه صميمانه و پرمهر و محبت براي الگو لازم است. تحقيقات روانشناسي نشان داده است كه از بين عواملي نظير شباهت، قدرت و صميميت، عامل صميميت تأثيري قويتر بر فرد به جاي ميگذارد (اتكينسون و هيلگارد[1]، ترجمه براهني و همكاران، 1369). كودك تا مدتها به اطرافيان و بويژه به پدر و مادر وابستگي كامل دارد و به همين دليل شديداً نيازمند امنيت عاطفي است كه در ماههاي اول، مادر تنها پناهگاه براي به دستآوردن اين امنيت است. با افزايش سن، راههاي ارتباط عاطفي ديگري با افراد مختلف براي كودك گشوده ميشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافيان وي، كه در درجات بعدي قرار دارند، هريك به سهم خود در رشد و تكامل عاطفي وي مؤثرند. ايجاد صميميت و رابطه محبتآميز باعث ميشود كه فرزندان از والدين و درخواستهاي آنان پيروي كنند؛ زيرا ميترسند كه درغيراينصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراين با استفاده از علائق خانوادگي، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنايت، تحريك عواطف و گاهي نيز استفاده توأمان از مهر و قهر ميتواند بسيار مفيد باشد؛ به عنوان نمونه پيامبر اكرم ميفرمايد: «فرزندت را كتك نزن بلكه با وي قهر كن ولي مدت قهر را طولاني نكن.» (مجلسي، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعليم و برقراري رابطه صميمانه و پرمهر و محبت براي الگو لازم است. تحقيقات روانشناسي نشان داده است كه از بين عواملي نظير شباهت، قدرت و صميميت، عامل صميميت تأثيري قويتر بر فرد به جاي ميگذارد (اتكينسون و هيلگارد[2]، ترجمه براهني و همكاران، 1369). كودك تا مدتها به اطرافيان و بويژه به پدر و مادر وابستگي كامل دارد و به همين دليل شديداً نيازمند امنيت عاطفي است كه در ماههاي اول، مادر تنها پناهگاه براي به دستآوردن اين امنيت است. با افزايش سن، راههاي ارتباط عاطفي ديگري با افراد مختلف براي كودك گشوده ميشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافيان وي، كه در درجات بعدي قرار دارند، هريك به سهم خود در رشد و تكامل عاطفي وي مؤثرند. ايجاد صميميت و رابطه محبتآميز باعث ميشود كه فرزندان از والدين و درخواستهاي آنان پيروي كنند؛ زيرا ميترسند كه درغيراينصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراين با استفاده از علائق خانوادگي، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنايت، تحريك عواطف و گاهي نيز استفاده توأمان از مهر و قهر ميتواند بسيار مفيد باشد؛ به عنوان نمونه پيامبر اكرم ميفرمايد: «فرزندت را كتك نزن بلكه با وي قهر كن ولي مدت قهر را طولاني نكن.» (مجلسي، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعليم و تربيت و روانشناسان تربيتي يكي از راههاي رشد عاطفي كودك توسط بزرگسالان مشاركت در بازيهاي آنان است (هترينگتون)[3]. پيشوايان گرامي اسلام به اين امر توجه زيادي داشته و در اين باره توصيههاي زيادي فرمودهاند؛ مثلاً رسول اكرم(ص) ميفرمايند: «آنكس كه كودكي نزد اوست، بايد در پرورش وي، رفتاري مناسب با حال كودك را در پيش بگيرد» (شيخ حر عاملي، 1401، ج 5: 126) و باز در جاي ديگر ميفرمايند: «رحمت خداوند بر پدري كه در راه نيكي و نيكوكاري به فرزند خود كمك كند؛ يعني به او احسان كند و همچون كودكي، رفيق دوران كودكي وي باشد واو را عالم و مؤدب بار بياورد» (ري شهري، 1416). باز ميفرمايد: «كسي كه دختر خود را شادمان كند، همچون كسي است كه بندهاي را از فرزندان اسمعيل آزاد كرده باشد و آن كس كه پسر خود را مسرور و ديده او را روشن سازد، مانند كسي است كه ديدهاش از خوف خدا گريسته باشد» (طبرسي، 1365: 114).
ح ـ استفاده از زمينههاي تشخصطلبي
همه انسانها دوست دارند كه جدي گرفته، و ارزشمند تلقي شوند. كودكان و نوجوانان نيز از اين قاعده مستثني نيستند. هرجا كه اين عامل قدرتمند اجتماعي موجود باشد گرايشهاي افراد نيز به همان سمت خواهد بود. بنابراين اگر مشاهده ميكنيم كه گرايش نوجوانان به سمت همسالاني است كه براي نظريات و عقايدشان احترام قائل هستند و نوجوانان آنها را بر اعضاي خانواده ترجيح ميدهند، نبايد تعجب كرد زيرا نوجوان اين نياز را در جمع دوستان بيشتر فراهم شده ميبيند. والدين ميتوانند از اين عنصر در جهت مثبت استفاده كنند و با فراهم آوردن زمينههاي تشخص طلبي، مسئوليت پذيري و مسئوليت خواهي در امور، نوجوان را جذب كنند. والدين ميتوانند در جمعهاي خانوادگي به طور غيرمستقيم به ارزشهاي مذهبي اشاره كنند و كساني را كه از آنها پيروي ميكنند ستايش كرده، افراد معروف ومحبوب و شناختهشدهاي را كه از ارزشهاي مذهبي پيروي ميكنند، معرفي نمايند. سپس به فعاليتهاي مذهبي كودك ونوجوان خود پرداخته، آنها را بسيار كوتاه و گذرا براي حاضران تشريح كنند. در چنين مواقعي كودك از اينكه در زمره چنين افرادي قرار گرفته، احساس شايستگي كرده برخود ميبالد و نسبت به شعائر مذهبي نگرشي مثبت پيدا ميكند و نسبت به اداي آنها اصرار بيشتري خواهد كرد.
ط ـ كنترلهاي غيرمستقيم
احتمال غفلت و فراموشي براي همگان هست خصوصاً براي كودك يا نوجواني كه اضطرابها و اشتغالات ذهني زيادي دارد. با توجه به اين مراتب بايد اذعان كرد كه همگان به تذكر نياز دارند. اين امر براي كودكان و نوجوانان بيشتر صدق ميكند. بنابراين آنها براي انجام دادن اعمال و شعائر مذهبي نظير نماز و روزه و حجاب و ... نيازمند كمك و راهنمايي هستند. لذا مراقبت از برنامههاي مذهبي كودك و نوجوان، تذكر بموقع و واداشتن آنان به اين امور، لازم و حتمي است. در عين حال بايد توجه داشت كه اين كنترلها هر اندازه غيرمستقيمتر و هنرمندانهتر باشد، مفيدتر است و احتمال گرايش نوجوان را بيشتر ميكند. نكته مهمتر ديگر اينكه اجراي اين تذكرات و درخواستها نبايد جنبه خشونت، رسواگري و تنبيهي داشته باشد كه در اين صورت، نتيجهاي جز دوري هرچه بيشتر كودك و نوجوان از فعاليتهاي مذهبي نخواهد داشت.
ي ـ حمايتهاي اجتماعي
داشتن حمايتهاي اجتماعي در رفتارهاي اجتماعي بسيار مهم است. در مفهوم حمايت اجتماعي، فردي كه از يك الگوي رفتاري خاص پيروي ميكند با مشاهده افراد ديگري كه در همان زمينه فعال هستند احساس ميكند كه تنها نيست و لذا اعتماد به نفس او افزايش مييابد. اين قاعده براي رفتارهاي مذهبي نيز صادق است. بنابراين وقتي نوجوان مذهبي ما با نوجوانان مذهبي ديگر رو به رو ميشود، خود را تنها نمييابد لذا دلگرم ميشود. پس بهتر است وي را به مدرسهاي بفرستيم كه تعداد بچههاي مذهبي در آنجا بيشتر است. او را به مراسم و جشنهايي ببريم كه تعداد افراد با گرايشهاي مذهبي فراوانتر است. يكي از بهترين راههاي تقويت رفتارهاي مذهبي از طريق حضور در مراسم مذهبي مخصوصاً نماز جمعه است؛ جايي كه دختران و پسران بسياري حضور دارند و نوجوان با حضور در آن جمعيت وسيع احساس تنهايي و غربت نميكند و از عنصر حمايت اجتماعي بياندازه بهرهمند ميشود. البته در اين موقعيت چند عنصر كارامد ديگر نيز وجود دارد؛ نظير الگوبرداري، كنترل غيرمستقيم، ايجاد رابطه عاطفي، جديت و منظم بودن، تمرين و تكرار و تشويق تفكر.
ك ـ ايجاد وضعيت خاص
اين عنصر به ابتكارات فردي والدين در خانواده مربوط است. خانوادهها ميتوانند با فرزندان خود قرارهايي بگذارند و در صورت اجرا شدن به آن قرارها عمل كنند. مراسمهايي مانند جشن عبادت كه در مدارس برقرار ميشود مثال بسيار خوبي است. در منزل نيز خانوادهها ميتوانند با برقراري چنين برنامههايي، كه رنگ مذهبي داشته باشد، موقعيتي فراهم كنند كه تا نوجوانان احساس شايستگي و افتخار كنند.
ل ـ فضاسازي
فضا سازي در تعليم و تربيت از دستورالعملهاي مستقيم مهمتر است. محيط فاسد و مسموم زمينهساز فساد است و محيط صالح و شايسته زمينهساز صلاح. در فضاسازي، وضعيت بهگونهاي سازماندهي ميشود كه فرد احساس ميكند مجبور است كار معيني را انجام دهد؛ مثلاً وقتي فرد در يك مجلس ختم شركت ميكند ناگزير از انجام دادن اعمال خاصي است. بسياري از خانوادهها ميتوانند با بهرهگيري از اين عنصر، موقعيت را بهگونهاي آماده سازند كه بچه به سمت درس خواندن، كمك در كارهاي منزل، انجام دادن اعمال اخلاقي ومذهبي برود؛ به عنوان مثال، زماني كه مادر، خواهر، خاله و دخترخالهها با پوشش مناسب براي خريد اقدام ميكنند، نوجوانما هم در آنفضا ناگزير بهانتخاب همانپوشش خواهدشد. زمانيكه براي رفتن به مدرسه چهار دختر نوجوان از چادر استفاده ميكنند، نوجوان پنجم نيز از چادر استفاده خواهدكرد. از فضاسازي در فعاليتهاي بسياري ميتوان استفادهكرد.
م ـ خلوص در اعمال
در برخوردها، ارشادات و راهنماييها همواره بايد رضايت الهي را مدنظر قرار داد و اعمال را با در نظر گرفتن صفاي باطن انجام داد. بايد به اين نكته توجه كرد كه دل ميتواند دل را هدايت كند. لذا سخني از مربي پذيرفته است كه از دل و جان وي برخاسته باشد. خلوصها و القائات نشات گرفته از ايمان و باوردروني كارسازند و نمونهها در اين زمينه بسيار.
تربیت دینی خانواده
خانواده و اهميت آن در تربيت ديني
برمبناي يك احساس و سنت ديرين، مشخصترين مسئوليت خانواده در برابر زيست و رفاه فرزندان در تأمين خوراك و پوشاك، مسكن، بهداشت و تربيت خلاصه شده است. غذا و پوشاك و مسكن در چهارچوب تسهيلاتي كه خانواده براي خود فراهم ميكند تأمين ميشود. در اين سه زمينه فرزندان خانوادهها از امكاناتي كه نيازهاي ديگر اعضاي خانواده را تأمين ميكند خود به خود بهرهمند ميشوند. بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پيشگيري ودرمان، يكي با مسئوليت و كوشش خانواده و ديگري با مباشرت پزشك و سازمانهاي درماني شكل برمبناي يك احساس و سنت ديرين، مشخصترين مسئوليت خانواده در برابر زيست و رفاه فرزندان در تأمين خوراك و پوشاك، مسكن، بهداشت و تربيت خلاصه شده است. غذا و پوشاك و مسكن در چهارچوب تسهيلاتي كه خانواده براي خود فراهم ميكند تأمين ميشود. در اين سه زمينه فرزندان خانوادهها از امكاناتي كه نيازهاي ديگر اعضاي خانواده را تأمين ميكند خود به خود بهرهمند ميشوند. بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پيشگيري ودرمان، يكي با مسئوليت و كوشش خانواده و ديگري با مباشرت پزشك و سازمانهاي درماني شكل ميگيرد.
يكي ديگر از موارد، تربيت است كه گرچه گروهها و عوامل اجتماعي زيادي بر تربيت (فرايند انتقال ارزشهاي ديني) تأثير ميگذارند، غالباً خانواده در اين زمينه به منزله با نفوذترين عامل به شمار ميرود. در خانواده است كه كودك نخستين چشمانداز را از جهان پيرامون ميآموزد و احساس وجود ميكند. در خانواده است كه كودك با آداب و رسوم ملي، مراسم ديني، وظايف فردي و حدود و اختيارات و مسئوليتها پي ميبرد (پارسا، 1368). با توجه به نقش سرنوشت ساز تربيت خانوادگي در رشد و تعالي فرزندان است كه بحث حقوق كودكان در اسلام مطرح ميشود تا به خانوادهها تذكر داده شود كه كودكان داراي حقوقي هستند و بايد در رفع نيازهاي آنان كوشيد. از جمله حقوق كودكان كه بر عهده خانوادههاست تأمين سعادت دنيايي و آخرتي آنان است كه اين امر ميسر نميشود مگر از راه انتقال مفاهيم ديني. آيات و روايات فراواني متذكر اين معني شده در عين حال در سيره عملي پيامبر (ص) و ائمه (ع) جلوههاي فراواني از اين موارد را مشاهده ميكنيم (شاكري نيا، 1380).
بر اساس آیات و روایات اسلامی، سرپرست خانواده، اعم از پدر و مادر و یا افراد دیگر، نسبت به تربیت دینی فرزندان و دیگر زیر دستان خود، مسؤولیت سنگینی دارد. به همین دلیل، خدای متعال در این زمینه، خطاب به مؤمنان از پیامدهای اخروی آن خبر داده، به آنان هشدار میدهد: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها است، نگهدارید.» (تحریم: 6) نگه داری خویشتن از طریق ترک معاصی و تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش میسور است، نگه داری خانواده نیز به وسیله تعلیم و تربیت درست و فراهم ساختن محیط پاک و به دور از هرگونه آلودگی فکری و عملی حاصل میشود (15) .
حضرت محمد (ص) در پاسخ به سؤالی در این زمینه، که چگونه انسان میتواند اهل و فرزندانش را از آتش (اعم از آتش دنیا و آخرت) نجات دهد; فرمودند: آنها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهی کرده باز دارید. اگر از شما پذیرفتند آنان را از آتش جهنم حفظ کردهاید و اگر قبول نکردند به وظیفه خود عمل نمودهاید (16) .
از اینگونه آیات و روایات در زمینه تربیت دینی خانواده فراوان است و از آنها به روشنی استفاده میشود که والدین و به خصوص پدر، به عنوان سرپرست خانواده، وظیفه مهمی در زمینه مسائل دینی فرزندان و دیگر اعضای خانواده بر عهده دارد. از این رو، انجام این مهم با استفاده از شیوههای جدید تربیتی در قالب امر به معروف و نهی از منکر در میان افراد خانواده، بر همه پدران و مادران لازم است. توجه دقیق و جدی والدین به تربیت دینی فرزندان در محیط خانه و سرمایه گذاری لازم در این زمینه، آثار مهم تربیتی از لحاظ فردی و اجتماعی بر کودک به جای خواهد گذاشت.
جنبههای فردی و اجتماعی تربیت دینی
انواع خانوادهها
خانوادهها را از نظر ساختار و نوع روابط دروني بين اعضا به چند نوع تقسيم كردهاند؛ مثلاً جامعه شناسان از خانوادههاي گسترده و هستهاي نام ميبرند يا روانشناسان نيز از خانوادههاي با اقتدار، قدرت طلب و سهلانگار ياد ميكنند. نوع ديگر طبقهبندي زماني است كه ملاك طبقهبندي مباحث اعتقادي و ديني است. در اين زمان از خانوادههاي مذهبي، خانوادههاي بيمذهب و خانوادههاي ضدمذهب نام برده ميشود (رحمان دوست، 1371). خانوادههاي بيمذهب و ضدمذهب خانوادههايي هستند كه يا نسبت به تربيت مذهبي فرزندان غافل وبياعتنا هستند و خانوادهها را از نظر ساختار و نوع روابط دروني بين اعضا به چند نوع تقسيم كردهاند؛ مثلاً جامعه شناسان از خانوادههاي گسترده و هستهاي نام ميبرند يا روانشناسان نيز از خانوادههاي با اقتدار، قدرت طلب و سهلانگار ياد ميكنند. نوع ديگر طبقهبندي زماني است كه ملاك طبقهبندي مباحث اعتقادي و ديني است. در اين زمان از خانوادههاي مذهبي، خانوادههاي بيمذهب و خانوادههاي ضدمذهب نام برده ميشود (رحمان دوست، 1371). خانوادههاي بيمذهب و ضدمذهب خانوادههايي هستند كه يا نسبت به تربيت مذهبي فرزندان غافل وبياعتنا هستند و ياحتي نسبت به اين نوع تربيت نگرش منفي دارند. بنابراين به ارتقاي افكار و اعتقادات ديني فرزندان خود با آموزشهاي ديني نيازي نميبينند. خانوادههاي مذهبي دوست دارند فرزندان خود را با مفاهيم ديني و مذهبي دمخور سازند؛ اعتقادات و باورهاي مذهبي را به فرزندان منتقل كنند. اين خانوادهها تلاش ميكنند در تربيت فرزندان خود تا آنجا كه ممكن است دستورالعملهاي ديني و اعتقادي را در فرزندان خود نهادينه سازند و براي توفيق در تربيت ديني سؤالات زيادي دارند و به منابع مختلفي رجوع ميكنند؛ نگران وضعيت اعتقادي فرزندان خود هستند و تلاش ميكنند با آموزش مفاهيم ديني و كمك به فرزندان در جهت پيروي از آنها سعادتمندي را براي آنها به ارمغان بياورند و بخشي از حقوق آنها را تأمين كنند. در اين بخش از مقاله به راهكارهايي اشاره ميشود كه ميتواند به خانوادهها كمك كند تا در راه آموزش اعتقادي فرزندان خود توفيق بيشتري داشته باشند.
الف ـ تفاهم بين والدين
فعاليتهاي تربيتي زماني ثمربخشتر است كه ثبات و آرامش بيشتري موجود باشد. يكي از راههاي ايجاد ثبات و آرامش در خانواده، تفاهم اعتقادي بين والدين است. رابطه بين اعضاي خانواده (همسران با همديگر و والدين با فرزندان) كه از آن به جّو يا بافت عاطفي خانوادگي تعبير ميشود در انتقال مفاهيم تربيتي از اهميت فراواني برخوردار است. تحقيقات روانشناسان اجتماعي، آسيبشناسان رواني، آسيبشناسان اجتماعي و جامعهشناسان (كينيا، 1375. احدي، 1369. ستوده، 1379) همگي بر اين نكته مهر تأييد ميزنند كه كجرفتاريها و انحرافات اجتماعي در انسانها تا اندازه زيادي ريشه خانوادگي دارد و حتي يكي از راههاي پيشبيني رفتارهاي بزهكارانه را روابط خانوادگي دانستهاند. رابطه بين زن و شوهر بر بهداشترواني مجموعه خانواده فعاليتهاي تربيتي زماني ثمربخشتر است كه ثبات و آرامش بيشتري موجود باشد. يكي از راههاي ايجاد ثبات و آرامش در خانواده، تفاهم اعتقادي بين والدين است. رابطه بين اعضاي خانواده (همسران با همديگر و والدين با فرزندان) كه از آن به جّو يا بافت عاطفي خانوادگي تعبير ميشود در انتقال مفاهيم تربيتي از اهميت فراواني برخوردار است. تحقيقات روانشناسان اجتماعي، آسيبشناسان رواني، آسيبشناسان اجتماعي و جامعهشناسان (كينيا، 1375. احدي، 1369. ستوده، 1379) همگي بر اين نكته مهر تأييد ميزنند كه كجرفتاريها و انحرافات اجتماعي در انسانها تا اندازه زيادي ريشه خانوادگي دارد و حتي يكي از راههاي پيشبيني رفتارهاي بزهكارانه را روابط خانوادگي دانستهاند. رابطه بين زن و شوهر بر بهداشترواني مجموعه خانواده تأثير ميگذارد و در اين مجموعه فرزندان شكنندهترند. در محيط گرم و دوستانه خانوادگي كه در آن پدر، مادر و اعضاي ديگر خانواده داراي روابطي دوستانه و صميانهاند، معمولاً كودكاني شاد، سالم، با شخصيتي فعال و مثبت و مستقل بار ميآيند كه بازتاب عشق و علاقه خانوادگي را به صورت محبت و كمك به ديگران نشان ميدهند. برعكس در محيطهاي خانوادگي از هم پاشيده و زندگي در محيطهاي آلوده و منحرف كننده، عدم مراقبت و بيتوجهي والدين به تربيت فرزندان، اساس نابهنجاريها را در آنها پايهريزي ميكند كهاين امر در نوجواني و جواني شدت و حدّت بيشتري پيدا ميكند (ستوده، 1379).
ب ـ بعد الگويي خانواده
اسلام به روش الگويي بسيار تكيه دارد و در ترسيم برنامه تربيتي همواره به اين فن به عنوان شيوهاي بسيار مؤثر نگاه كرده و يكي از مكانهاي كاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدين خواه ناخواه در فرزندان تأثير ميگذارد. فرزندان با چشماني تيزبين به رفتار و گفتار والدين توجه ميكنند. والدين در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلايل متعددي وجود دارد كه كودك براي فراگيري ارزشها و رفتارهاي والدين برانگيخته شود. كودك با رفتار كردن شبيه والدينش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبيه و سرزنش آنها پرهيز ميكند. نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه عمل الگو بسيار تأثيرگذارتر از بيان الگوست. بنابراين اگر خانوادهها رفتارهاي مذهبي را براي فرزندان خود ميپسندند، ابتدا خود بايد الگوي عملي باشند. اگر والدين دروغگويي را نميپسندند اول خود بايد صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود بايد به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود بايد به نماز و حجاب عملاً اهميت بدهند. والدين آنگاه در تربيت ديني توفيق مييابند كه خود به آنچه ميگويند عامل باشند. حضرت علي(ع) روش كساني را كه ميگويند اما عمل نميكنند بشدت نهي فرموده، ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه جدي يا شوخي دروغ بگويد و يا وعدهاي بدهد كه بدان عمل نكند» يا درجاي ديگري ميفرمايند: «من مردم را به هيچ كار خيري دعوت نكردهام مگر اينكه پيش از آنها، اسلام به روش الگويي بسيار تكيه دارد و در ترسيم برنامه تربيتي همواره به اين فن به عنوان شيوهاي بسيار مؤثر نگاه كرده و يكي از مكانهاي كاربرد آن را خانوادهها دانسته است. رفتار و اعمال والدين خواه ناخواه در فرزندان تأثير ميگذارد. فرزندان با چشماني تيزبين به رفتار و گفتار والدين توجه ميكنند. والدين در انتقال ارزشها نقش الگو را به عهده دارند. دلايل متعددي وجود دارد كه كودك براي فراگيري ارزشها و رفتارهاي والدين برانگيخته شود. كودك با رفتار كردن شبيه والدينش، مهر و محبت آنها را حفظ و از تنبيه و سرزنش آنها پرهيز ميكند. نكتهاي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه عمل الگو بسيار تأثيرگذارتر از بيان الگوست. بنابراين اگر خانوادهها رفتارهاي مذهبي را براي فرزندان خود ميپسندند، ابتدا خود بايد الگوي عملي باشند. اگر والدين دروغگويي را نميپسندند اول خود بايد صادق باشند. اگر احترام به بزرگتر را طالب هستند خود بايد به بزرگترها احترام بگذارند. اگر به نماز و حجاب فرزندان خود علاقهمندند ابتدا خود بايد به نماز و حجاب عملاً اهميت بدهند. والدين آنگاه در تربيت ديني توفيق مييابند كه خود به آنچه ميگويند عامل باشند. حضرت علي(ع) روش كساني را كه ميگويند اما عمل نميكنند بشدت نهي فرموده، ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه جدي يا شوخي دروغ بگويد و يا وعدهاي بدهد كه بدان عمل نكند» يا درجاي ديگري ميفرمايند: «من مردم را به هيچ كار خيري دعوت نكردهام مگر اينكه پيش از آنها، خودم آن را انجام دادهام» و به مردم ميفرمايد: «شايسته نيست كه انسان از راه شوخي يا جدي دروغ بگويد و شايسته نيست كسي به كودك خود وعدهاي بدهد و بدان وفا نكند» (شيخ حر عاملي، 1398، ج2: 145). در اين زمينه پيامبر (ص) و ائمه(ع) همواره بهترين الگوها معرفي شدهاند. قرآن كريم حضرت محمد (ص) را سرمشق و الگوي مطلق در همه ابعاد زندگي براي همه خداجويان و كساني كه اعتقاد به رستاخيز دارند معرفي ميكند؛ مثلاً در سوره احزاب آيه 21 ميفرمايد: «بيترديد براي شما در همه ابعاد اسوه و الگوي نمونه، رسول خدا (ص) است براي آن كس كه به ثواب خدا و روز قيامت اميدوار باشد و ياد خدا بسيار كند.»
ج ـ جديت و منظم بودن
آموزش ديني، جدي است؛ بنابراين به نظم و جديت نياز دارد. خنده، شوخي و مزاح پسنديده است اما در خصوص دين و هنجارهاي ديني جاي هيچگونه شوخي و مزاح نيست. كودك بايد پي ببرد كه هرآنچه به دين مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس بايد در برابر آن خاضع و خاشع بود. اين اهميت و جديت در خانواده بايد عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسيار مشاهده ميشود كه هنگام مشاهده يك مسابقه فوتبال يا يك فيلم سينمايي از تلويزيون، والدين، بچهها را مجبور به سكوت و آرامش ميكنند در حالي كه چنين تعصبي را هنگام پخش برنامههاي ديني و مذهبي ندارند و بدين ترتيب عملاً به اينگونه برنامهها بيحرمتي ميكنند و ارزش آنها را پايين ميآورند در حاليكه اگر والدين اين برخورد را براي برنامههاي مذهبي به كار ببرند، نگرش فرزندان نيز دستخوش تغيير خواهد شد. خانوادههاي مذهبي همانگونه كه براي درس و تحصيلات فرزندان با حرارت و جديت صحبت و برنامهريزي ميكنند، براي اداي فرايض ديني نيز بايد صبر، حوصله و وقت صرف آموزش ديني، جدي است؛ بنابراين به نظم و جديت نياز دارد. خنده، شوخي و مزاح پسنديده است اما در خصوص دين و هنجارهاي ديني جاي هيچگونه شوخي و مزاح نيست. كودك بايد پي ببرد كه هرآنچه به دين مربوط است از ارزش و احترام برخوردار است. پس بايد در برابر آن خاضع و خاشع بود. اين اهميت و جديت در خانواده بايد عملاً برقرار شود؛ مثلاً بسيار مشاهده ميشود كه هنگام مشاهده يك مسابقه فوتبال يا يك فيلم سينمايي از تلويزيون، والدين، بچهها را مجبور به سكوت و آرامش ميكنند در حالي كه چنين تعصبي را هنگام پخش برنامههاي ديني و مذهبي ندارند و بدين ترتيب عملاً به اينگونه برنامهها بيحرمتي ميكنند و ارزش آنها را پايين ميآورند در حاليكه اگر والدين اين برخورد را براي برنامههاي مذهبي به كار ببرند، نگرش فرزندان نيز دستخوش تغيير خواهد شد. خانوادههاي مذهبي همانگونه كه براي درس و تحصيلات فرزندان با حرارت و جديت صحبت و برنامهريزي ميكنند، براي اداي فرايض ديني نيز بايد صبر، حوصله و وقت صرف كنند، همانگونه كه ساعتها وقت، صرف نقل و انتقال فرزندان براي كلاسهاي تقويتي و البته تجديدي!! ميكنند، بايد صرف حضور در مجالس وعظ و خطابه و مسجد و منبر كنند تا نتيجه مطلوب حاصل شود. همه چيز را نبايد به دست حوادث و اتفاقات سپرد. در ميان برنامههاي ضدديني و ضداعتقادي فراگير، كه هرروزه در تبليغات ماهوارهاي و تلويزيوني و شبكه جهاني اينترنت قابل مشاهده است، بخشي از نتايج آن در كوچه و خيابان كشور ديده ميشود. بايد با جديت و تلاش زياد به تربيت مذهبي فرزندان اقدام، و آنها را نسبت به اين آسيبها واكسينه كنيم.
د ـ تشويق تفكر و انديشه
تفكر در آموزشهاي اسلامي يكي از فعاليتهاي بسيار ارزشمند تلقي ميشود به گونهاي كه در حديثي شريف، پيامبر اكرم (ص) «يك ساعت تفكر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسي، 1385، ج 20: 326) و مولاي متقيان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايند: «هيچ دانشي مانند انديشيدن نيست.»(شهيدي، 1368) اين تأكيدها براي اين است كه انسان جاهل براحتي نميتواند از اعتقادات خود دفاع كند. لازم است كه فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشيار سازيم و از آنها بخواهيم دنبال استدلالهايي باشند كه دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً ميتوانيم به فرزند خود در خصوص زيبايي و مفاهيم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و انديشههاي جديد ايجاد كنيم و به او بفهمانيم كه زيبايي امري است كه انسانها به آن گرايش دارند. انسان محو زيبايي يك غروب زيبا ميشود؛ در زيبايي يك گل غرق ميشود و به سمت زيبايي يك تابلو نقاشي كشيده ميشود. انسان مفتون زيباييهاي ايثار و فداكاري و ازخودگذشتگي ميشود. انديشهها و افكار زيبا و جذاب، نو و بديع انسانها را درگير ميكند. اما زماني كه افراد از اين امكانات بيبهره تفكر در آموزشهاي اسلامي يكي از فعاليتهاي بسيار ارزشمند تلقي ميشود به گونهاي كه در حديثي شريف، پيامبر اكرم (ص) «يك ساعت تفكر را از هفتاد سال عبادت برتر دانسته است» (مجلسي، 1385، ج 20: 326) و مولاي متقيان حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايند: «هيچ دانشي مانند انديشيدن نيست.»(شهيدي، 1368) اين تأكيدها براي اين است كه انسان جاهل براحتي نميتواند از اعتقادات خود دفاع كند. لازم است كه فرزندان خود را نسبت به علت انتخاب رفتار هشيار سازيم و از آنها بخواهيم دنبال استدلالهايي باشند كه دهان مخالفان را ببندند؛ مثلاً ميتوانيم به فرزند خود در خصوص زيبايي و مفاهيم متعدد آن سخن گفته در ذهن او سؤال و انديشههاي جديد ايجاد كنيم و به او بفهمانيم كه زيبايي امري است كه انسانها به آن گرايش دارند. انسان محو زيبايي يك غروب زيبا ميشود؛ در زيبايي يك گل غرق ميشود و به سمت زيبايي يك تابلو نقاشي كشيده ميشود. انسان مفتون زيباييهاي ايثار و فداكاري و ازخودگذشتگي ميشود. انديشهها و افكار زيبا و جذاب، نو و بديع انسانها را درگير ميكند. اما زماني كه افراد از اين امكانات بيبهره باشند و از اينگونه زيباييها بيخبر به سمت همان چيزهايي ميروند كه آنها را در اختيار دارند و سعي ميكنند تا با به نمايش گذاشتن و عرضه آنها خود را معرفي كرده، جلب توجه كنند و حقارتهاي خود را بپوشانند. در اينجاست كه زيبايي معناي واقعي خود را از دست ميدهد. زيبايي در اين زمان به انحراف كشيده شده به طرز سخيفي آلوده شده است و ميتواند ديگران را نيز آلوده و منحرف كند. افراد در اين زمان به جاي داشتن افكار زيبا دنبال چشم و ابرو و بيني زيبا ميروند. به جاي داشتن رفتار زيبا دنبال منزل ودكورأسيون زيبا و به جاي داشتن آمال و اميدهاي زيبا دنبال طلا و جواهرات زيبا ميروند تا با آنها به تفاخر اقدام كرده، نداشتههاي بسيار خود را پنهان كنند. نكته قابل ذكر اين است كه نبايد تصور كرد كه اين امور زيبا نيستند بلكه مسئله تعيين اولويت براي رفتارهاست وگرنه در اسلام نيز به زيبايي بسيار اهميت داده شده است ولي به شرط اينكه در جاي خود اقدام شود و در صورت جابهجا شدن موارد لطمات و صدمات جبرانناپذيري به زيباييهاي اصيل انساني ميزند. تعليم و تربيت مذهبي بايد به گونهاي باشد كه انسان را به سمت زيباييهاي اصيل و ماندگار و جاودان هدايت كند. فرزندان را به سمت زيباييهاي الهي و قرآني بكشاند كه پيامبر(ص) و ائمه (ع) الگوهاي كاملي از اين گونه زيباييها قلمداد ميشوند. بنابراين به كودكان و نوجوانان بايد آموخت كه درباره پديدههاي پيرامون خود بينديشند و هرچيز را خام و ندانسته قبول نكنند؛ تلاش كنند به عمق معاني و مفاهيم رجوع كنند؛ رفتارها را در نظر بگيرند؛ سؤال كنند و همواره در جهت ارتقا و افزايش دانش و اطلاعات خود باشند. البته در اين ميان نبايد از نقش مشوقهاي والديني غافل شد. صبر، حوصله و دانش والدين در اين ميان بسيار اساسي است كه فرزندان بتوانند در اين جهت قرار بگيرند.
هـ ـ استفاده از جاذبهها
نظافت در پوشش و آراستگي ظاهري از جمله اموري است كه به صورت فطري مورد توجه انسانهاست. بسياري از فعاليتهاي روزانه صرف اين ميشود كه افراد در نظر ديگران آراسته و نظيف و تميز جلوه كنند و ژوليده و كثيف به نظر نيايند. دين و دينداري نه تنها با آراستگي منافاتي ندارد بلكه همواره از جمله دستورالعملهاي ديني توجه به اموري نظير نظافت و آراستگي است. جداي از مفاهيمي كه ميتوان در زمينه آراستگي و فلسفه آن و معاني مختلف آن ذكر كرد (آن چنانكه در بحث مفهوم زييابي شد) بايد اذعان كرد كه آراستگي ظاهر ميتواند در جذب افراد به سمت رفتارهاي خاص مؤثر باشد. در اينجا بيشتر به دو فعاليت در زمينه آراستگي اشاره ميشود: شستشو و نظافت مناسب و خوشبو بودن؛ بدين صورت كه افراد سعي كنند همواره تميز و معطر باشند.
و ـ تمرين و تكرار
مفهوم تكرار در يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است (كار نيكو كردن از پر كردن است). تمرين و تكرار موجب كسب مهارت در يك زمينه و باعث ايجاد عادت و ملكه رفتاري است. در قرآن كريم برخي از مسائل اساسي و مهم، همانند اصول اعتقادي و امور غيبي كه اين كتاب آسماني ميخواهد آنها را در اذهان مردم جا بيندازد مثل توحيد، ايمان به غيب، رستاخيز و ... از شيوه تكرار استفاده شده است. يكي از اين نمونههاي تكرار در مورد عقيده به يگانهپرستي (توحيد) است كه در سوره نمل ديده ميشود. در اين سوره مبارك جمله «اَ اله مع الله» آيا معبود ديگري با خداوند همراه است؟» پنج بار تكرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در يادگيري آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحكيم و ماندگاري رفتار منجر مفهوم تكرار در يادگيري از اهميت خاصي برخوردار است (كار نيكو كردن از پر كردن است). تمرين و تكرار موجب كسب مهارت در يك زمينه و باعث ايجاد عادت و ملكه رفتاري است. در قرآن كريم برخي از مسائل اساسي و مهم، همانند اصول اعتقادي و امور غيبي كه اين كتاب آسماني ميخواهد آنها را در اذهان مردم جا بيندازد مثل توحيد، ايمان به غيب، رستاخيز و ... از شيوه تكرار استفاده شده است. يكي از اين نمونههاي تكرار در مورد عقيده به يگانهپرستي (توحيد) است كه در سوره نمل ديده ميشود. در اين سوره مبارك جمله «اَ اله مع الله» آيا معبود ديگري با خداوند همراه است؟» پنج بار تكرار شده است (نمل / 64- 60). گام اول در يادگيري آموزش است. آنچه پس از آموزش به تحكيم و ماندگاري رفتار منجر ميشود، تمرين و تكرار است. در زمينه امور ديني نيز اين مسئله صدق ميكند؛ به عنوان مثال ابتدا به نوجوان انواع رفتارهاي ديني را آموزش ميدهيم. سپس در مواقع مختلف و به بهانههاي زياد استفاده كردن از آن را از وي ميخواهيم. اين تمرين و تكرار موجب عادي شدن آن رفتارها براي نوجوان خواهد شد.
ز - ايجاد رابطه عاطفي برقراري رابطه صميمانه و پرمهر و محبت براي الگو لازم است. تحقيقات روانشناسي نشان داده است كه از بين عواملي نظير شباهت، قدرت و صميميت، عامل صميميت تأثيري قويتر بر فرد به جاي ميگذارد (اتكينسون و هيلگارد[1]، ترجمه براهني و همكاران، 1369). كودك تا مدتها به اطرافيان و بويژه به پدر و مادر وابستگي كامل دارد و به همين دليل شديداً نيازمند امنيت عاطفي است كه در ماههاي اول، مادر تنها پناهگاه براي به دستآوردن اين امنيت است. با افزايش سن، راههاي ارتباط عاطفي ديگري با افراد مختلف براي كودك گشوده ميشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافيان وي، كه در درجات بعدي قرار دارند، هريك به سهم خود در رشد و تكامل عاطفي وي مؤثرند. ايجاد صميميت و رابطه محبتآميز باعث ميشود كه فرزندان از والدين و درخواستهاي آنان پيروي كنند؛ زيرا ميترسند كه درغيراينصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراين با استفاده از علائق خانوادگي، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنايت، تحريك عواطف و گاهي نيز استفاده توأمان از مهر و قهر ميتواند بسيار مفيد باشد؛ به عنوان نمونه پيامبر اكرم ميفرمايد: «فرزندت را كتك نزن بلكه با وي قهر كن ولي مدت قهر را طولاني نكن.» (مجلسي، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعليم و برقراري رابطه صميمانه و پرمهر و محبت براي الگو لازم است. تحقيقات روانشناسي نشان داده است كه از بين عواملي نظير شباهت، قدرت و صميميت، عامل صميميت تأثيري قويتر بر فرد به جاي ميگذارد (اتكينسون و هيلگارد[2]، ترجمه براهني و همكاران، 1369). كودك تا مدتها به اطرافيان و بويژه به پدر و مادر وابستگي كامل دارد و به همين دليل شديداً نيازمند امنيت عاطفي است كه در ماههاي اول، مادر تنها پناهگاه براي به دستآوردن اين امنيت است. با افزايش سن، راههاي ارتباط عاطفي ديگري با افراد مختلف براي كودك گشوده ميشود. پدر، پدربزرگ، مادربزرگ، خواهر و برادر و اطرافيان وي، كه در درجات بعدي قرار دارند، هريك به سهم خود در رشد و تكامل عاطفي وي مؤثرند. ايجاد صميميت و رابطه محبتآميز باعث ميشود كه فرزندان از والدين و درخواستهاي آنان پيروي كنند؛ زيرا ميترسند كه درغيراينصورت عشق و علاقه آنان را از دست بدهند. بنابراين با استفاده از علائق خانوادگي، اعلام جهت، نشان دادن رحمت وعنايت، تحريك عواطف و گاهي نيز استفاده توأمان از مهر و قهر ميتواند بسيار مفيد باشد؛ به عنوان نمونه پيامبر اكرم ميفرمايد: «فرزندت را كتك نزن بلكه با وي قهر كن ولي مدت قهر را طولاني نكن.» (مجلسي، 1385، ج 23: 114) از نظر متخصصان تعليم و تربيت و روانشناسان تربيتي يكي از راههاي رشد عاطفي كودك توسط بزرگسالان مشاركت در بازيهاي آنان است (هترينگتون)[3]. پيشوايان گرامي اسلام به اين امر توجه زيادي داشته و در اين باره توصيههاي زيادي فرمودهاند؛ مثلاً رسول اكرم(ص) ميفرمايند: «آنكس كه كودكي نزد اوست، بايد در پرورش وي، رفتاري مناسب با حال كودك را در پيش بگيرد» (شيخ حر عاملي، 1401، ج 5: 126) و باز در جاي ديگر ميفرمايند: «رحمت خداوند بر پدري كه در راه نيكي و نيكوكاري به فرزند خود كمك كند؛ يعني به او احسان كند و همچون كودكي، رفيق دوران كودكي وي باشد واو را عالم و مؤدب بار بياورد» (ري شهري، 1416). باز ميفرمايد: «كسي كه دختر خود را شادمان كند، همچون كسي است كه بندهاي را از فرزندان اسمعيل آزاد كرده باشد و آن كس كه پسر خود را مسرور و ديده او را روشن سازد، مانند كسي است كه ديدهاش از خوف خدا گريسته باشد» (طبرسي، 1365: 114).
ح ـ استفاده از زمينههاي تشخصطلبي
همه انسانها دوست دارند كه جدي گرفته، و ارزشمند تلقي شوند. كودكان و نوجوانان نيز از اين قاعده مستثني نيستند. هرجا كه اين عامل قدرتمند اجتماعي موجود باشد گرايشهاي افراد نيز به همان سمت خواهد بود. بنابراين اگر مشاهده ميكنيم كه گرايش نوجوانان به سمت همسالاني است كه براي نظريات و عقايدشان احترام قائل هستند و نوجوانان آنها را بر اعضاي خانواده ترجيح ميدهند، نبايد تعجب كرد زيرا نوجوان اين نياز را در جمع دوستان بيشتر فراهم شده ميبيند. والدين ميتوانند از اين عنصر در جهت مثبت استفاده كنند و با فراهم آوردن زمينههاي تشخص طلبي، مسئوليت پذيري و مسئوليت خواهي در امور، نوجوان را جذب كنند. والدين ميتوانند در جمعهاي خانوادگي به طور غيرمستقيم به ارزشهاي مذهبي اشاره كنند و كساني را كه از آنها پيروي ميكنند ستايش كرده، افراد معروف ومحبوب و شناختهشدهاي را كه از ارزشهاي مذهبي پيروي ميكنند، معرفي نمايند. سپس به فعاليتهاي مذهبي كودك ونوجوان خود پرداخته، آنها را بسيار كوتاه و گذرا براي حاضران تشريح كنند. در چنين مواقعي كودك از اينكه در زمره چنين افرادي قرار گرفته، احساس شايستگي كرده برخود ميبالد و نسبت به شعائر مذهبي نگرشي مثبت پيدا ميكند و نسبت به اداي آنها اصرار بيشتري خواهد كرد.
ط ـ كنترلهاي غيرمستقيم
احتمال غفلت و فراموشي براي همگان هست خصوصاً براي كودك يا نوجواني كه اضطرابها و اشتغالات ذهني زيادي دارد. با توجه به اين مراتب بايد اذعان كرد كه همگان به تذكر نياز دارند. اين امر براي كودكان و نوجوانان بيشتر صدق ميكند. بنابراين آنها براي انجام دادن اعمال و شعائر مذهبي نظير نماز و روزه و حجاب و ... نيازمند كمك و راهنمايي هستند. لذا مراقبت از برنامههاي مذهبي كودك و نوجوان، تذكر بموقع و واداشتن آنان به اين امور، لازم و حتمي است. در عين حال بايد توجه داشت كه اين كنترلها هر اندازه غيرمستقيمتر و هنرمندانهتر باشد، مفيدتر است و احتمال گرايش نوجوان را بيشتر ميكند. نكته مهمتر ديگر اينكه اجراي اين تذكرات و درخواستها نبايد جنبه خشونت، رسواگري و تنبيهي داشته باشد كه در اين صورت، نتيجهاي جز دوري هرچه بيشتر كودك و نوجوان از فعاليتهاي مذهبي نخواهد داشت.
ي ـ حمايتهاي اجتماعي
داشتن حمايتهاي اجتماعي در رفتارهاي اجتماعي بسيار مهم است. در مفهوم حمايت اجتماعي، فردي كه از يك الگوي رفتاري خاص پيروي ميكند با مشاهده افراد ديگري كه در همان زمينه فعال هستند احساس ميكند كه تنها نيست و لذا اعتماد به نفس او افزايش مييابد. اين قاعده براي رفتارهاي مذهبي نيز صادق است. بنابراين وقتي نوجوان مذهبي ما با نوجوانان مذهبي ديگر رو به رو ميشود، خود را تنها نمييابد لذا دلگرم ميشود. پس بهتر است وي را به مدرسهاي بفرستيم كه تعداد بچههاي مذهبي در آنجا بيشتر است. او را به مراسم و جشنهايي ببريم كه تعداد افراد با گرايشهاي مذهبي فراوانتر است. يكي از بهترين راههاي تقويت رفتارهاي مذهبي از طريق حضور در مراسم مذهبي مخصوصاً نماز جمعه است؛ جايي كه دختران و پسران بسياري حضور دارند و نوجوان با حضور در آن جمعيت وسيع احساس تنهايي و غربت نميكند و از عنصر حمايت اجتماعي بياندازه بهرهمند ميشود. البته در اين موقعيت چند عنصر كارامد ديگر نيز وجود دارد؛ نظير الگوبرداري، كنترل غيرمستقيم، ايجاد رابطه عاطفي، جديت و منظم بودن، تمرين و تكرار و تشويق تفكر.
ك ـ ايجاد وضعيت خاص
اين عنصر به ابتكارات فردي والدين در خانواده مربوط است. خانوادهها ميتوانند با فرزندان خود قرارهايي بگذارند و در صورت اجرا شدن به آن قرارها عمل كنند. مراسمهايي مانند جشن عبادت كه در مدارس برقرار ميشود مثال بسيار خوبي است. در منزل نيز خانوادهها ميتوانند با برقراري چنين برنامههايي، كه رنگ مذهبي داشته باشد، موقعيتي فراهم كنند كه تا نوجوانان احساس شايستگي و افتخار كنند.
ل ـ فضاسازي
فضا سازي در تعليم و تربيت از دستورالعملهاي مستقيم مهمتر است. محيط فاسد و مسموم زمينهساز فساد است و محيط صالح و شايسته زمينهساز صلاح. در فضاسازي، وضعيت بهگونهاي سازماندهي ميشود كه فرد احساس ميكند مجبور است كار معيني را انجام دهد؛ مثلاً وقتي فرد در يك مجلس ختم شركت ميكند ناگزير از انجام دادن اعمال خاصي است. بسياري از خانوادهها ميتوانند با بهرهگيري از اين عنصر، موقعيت را بهگونهاي آماده سازند كه بچه به سمت درس خواندن، كمك در كارهاي منزل، انجام دادن اعمال اخلاقي ومذهبي برود؛ به عنوان مثال، زماني كه مادر، خواهر، خاله و دخترخالهها با پوشش مناسب براي خريد اقدام ميكنند، نوجوانما هم در آنفضا ناگزير بهانتخاب همانپوشش خواهدشد. زمانيكه براي رفتن به مدرسه چهار دختر نوجوان از چادر استفاده ميكنند، نوجوان پنجم نيز از چادر استفاده خواهدكرد. از فضاسازي در فعاليتهاي بسياري ميتوان استفادهكرد.
م ـ خلوص در اعمال
در برخوردها، ارشادات و راهنماييها همواره بايد رضايت الهي را مدنظر قرار داد و اعمال را با در نظر گرفتن صفاي باطن انجام داد. بايد به اين نكته توجه كرد كه دل ميتواند دل را هدايت كند. لذا سخني از مربي پذيرفته است كه از دل و جان وي برخاسته باشد. خلوصها و القائات نشات گرفته از ايمان و باوردروني كارسازند و نمونهها در اين زمينه بسيار.
تربیت دینی خانواده
خانواده و اهميت آن در تربيت ديني
برمبناي يك احساس و سنت ديرين، مشخصترين مسئوليت خانواده در برابر زيست و رفاه فرزندان در تأمين خوراك و پوشاك، مسكن، بهداشت و تربيت خلاصه شده است. غذا و پوشاك و مسكن در چهارچوب تسهيلاتي كه خانواده براي خود فراهم ميكند تأمين ميشود. در اين سه زمينه فرزندان خانوادهها از امكاناتي كه نيازهاي ديگر اعضاي خانواده را تأمين ميكند خود به خود بهرهمند ميشوند. بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پيشگيري ودرمان، يكي با مسئوليت و كوشش خانواده و ديگري با مباشرت پزشك و سازمانهاي درماني شكل برمبناي يك احساس و سنت ديرين، مشخصترين مسئوليت خانواده در برابر زيست و رفاه فرزندان در تأمين خوراك و پوشاك، مسكن، بهداشت و تربيت خلاصه شده است. غذا و پوشاك و مسكن در چهارچوب تسهيلاتي كه خانواده براي خود فراهم ميكند تأمين ميشود. در اين سه زمينه فرزندان خانوادهها از امكاناتي كه نيازهاي ديگر اعضاي خانواده را تأمين ميكند خود به خود بهرهمند ميشوند. بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پيشگيري ودرمان، يكي با مسئوليت و كوشش خانواده و ديگري با مباشرت پزشك و سازمانهاي درماني شكل ميگيرد.
يكي ديگر از موارد، تربيت است كه گرچه گروهها و عوامل اجتماعي زيادي بر تربيت (فرايند انتقال ارزشهاي ديني) تأثير ميگذارند، غالباً خانواده در اين زمينه به منزله با نفوذترين عامل به شمار ميرود. در خانواده است كه كودك نخستين چشمانداز را از جهان پيرامون ميآموزد و احساس وجود ميكند. در خانواده است كه كودك با آداب و رسوم ملي، مراسم ديني، وظايف فردي و حدود و اختيارات و مسئوليتها پي ميبرد (پارسا، 1368). با توجه به نقش سرنوشت ساز تربيت خانوادگي در رشد و تعالي فرزندان است كه بحث حقوق كودكان در اسلام مطرح ميشود تا به خانوادهها تذكر داده شود كه كودكان داراي حقوقي هستند و بايد در رفع نيازهاي آنان كوشيد. از جمله حقوق كودكان كه بر عهده خانوادههاست تأمين سعادت دنيايي و آخرتي آنان است كه اين امر ميسر نميشود مگر از راه انتقال مفاهيم ديني. آيات و روايات فراواني متذكر اين معني شده در عين حال در سيره عملي پيامبر (ص) و ائمه (ع) جلوههاي فراواني از اين موارد را مشاهده ميكنيم (شاكري نيا، 1380).
بر اساس آیات و روایات اسلامی، سرپرست خانواده، اعم از پدر و مادر و یا افراد دیگر، نسبت به تربیت دینی فرزندان و دیگر زیر دستان خود، مسؤولیت سنگینی دارد. به همین دلیل، خدای متعال در این زمینه، خطاب به مؤمنان از پیامدهای اخروی آن خبر داده، به آنان هشدار میدهد: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها است، نگهدارید.» (تحریم: 6) نگه داری خویشتن از طریق ترک معاصی و تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش میسور است، نگه داری خانواده نیز به وسیله تعلیم و تربیت درست و فراهم ساختن محیط پاک و به دور از هرگونه آلودگی فکری و عملی حاصل میشود (15) .
حضرت محمد (ص) در پاسخ به سؤالی در این زمینه، که چگونه انسان میتواند اهل و فرزندانش را از آتش (اعم از آتش دنیا و آخرت) نجات دهد; فرمودند: آنها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهی کرده باز دارید. اگر از شما پذیرفتند آنان را از آتش جهنم حفظ کردهاید و اگر قبول نکردند به وظیفه خود عمل نمودهاید (16) .
از اینگونه آیات و روایات در زمینه تربیت دینی خانواده فراوان است و از آنها به روشنی استفاده میشود که والدین و به خصوص پدر، به عنوان سرپرست خانواده، وظیفه مهمی در زمینه مسائل دینی فرزندان و دیگر اعضای خانواده بر عهده دارد. از این رو، انجام این مهم با استفاده از شیوههای جدید تربیتی در قالب امر به معروف و نهی از منکر در میان افراد خانواده، بر همه پدران و مادران لازم است. توجه دقیق و جدی والدین به تربیت دینی فرزندان در محیط خانه و سرمایه گذاری لازم در این زمینه، آثار مهم تربیتی از لحاظ فردی و اجتماعی بر کودک به جای خواهد گذاشت.
جنبههای فردی و اجتماعی تربیت دینی
جنبه فردی: به لحاظ فردی، میتوان با تربیت درست کودک فردی صالح و دارای ایمان و اخلاق اسلامی ساخت; زیرا شخصیت انسان غالباً از همان سالهای اولیه زندگی در محیط خانواده شکل میگیرد. گرایشها، نگرشها، افکار، عادات و رفتار انسان از خانه آغاز و با عوامل موجود در محیط تکمیل و تقویت میشود. آنچه را کودک از آغوش خانواده دریافت میدارد در طول زندگی همراه دارد و در شرایط گوناگون زندگی، تحت تأثیر آن قرار میگیرد. افراد صالح و رهبران دینی عموماً از خانوادههای پاک و متدین پرورش یافته و ارزشهای دینی را از آن جا فرا گرفتهاند. بر این اساس، تربیت دینی از نظر فردی، ارتباط انسان را با خدا محکم میکند و زمینه خدمت به اسلام و مردم را در نهاد او فراهم میسازد.
جنبه اجتماعی: تربیت دینی خانواده از نظر اجتماعی نیز آثار قابل توجهی دارد; زیرا جامعه از واحدهای کوچکی به نام «خانواده» تشکیل شده و اگر این واحدها اصلاح گردد مسلماً جامعه اصلاح میشود. خانوادهها به عنوان هسته اصلی جامعه، در اصلاح و یا افساد آن نقش اساسی دارند; زیرا کودکان امروز، که در آغوش خانواده پرورش مییابند، مربیان، مجریان و قانون گذاران آینده خواهند بود. اگر نسل امروز با برنامههای درست دینی و اخلاقی تربیت یابند، اجتماع آینده به یقین، صالح و تکامل یافته خواهد بود بدین روی، پدران و مادران مسؤولیت بزرگی در برابر جامعه دارند و باید در انجام آن سعی و تلاش فراوان نمایند(17) .
جنبه اجتماعی: تربیت دینی خانواده از نظر اجتماعی نیز آثار قابل توجهی دارد; زیرا جامعه از واحدهای کوچکی به نام «خانواده» تشکیل شده و اگر این واحدها اصلاح گردد مسلماً جامعه اصلاح میشود. خانوادهها به عنوان هسته اصلی جامعه، در اصلاح و یا افساد آن نقش اساسی دارند; زیرا کودکان امروز، که در آغوش خانواده پرورش مییابند، مربیان، مجریان و قانون گذاران آینده خواهند بود. اگر نسل امروز با برنامههای درست دینی و اخلاقی تربیت یابند، اجتماع آینده به یقین، صالح و تکامل یافته خواهد بود بدین روی، پدران و مادران مسؤولیت بزرگی در برابر جامعه دارند و باید در انجام آن سعی و تلاش فراوان نمایند(17) .
اگر پدران و مادران در زمینه تربیت دینی به وظیفه خود عمل نمایند و فرزندان صالحی تحویل جامعه دهند، گذشته از آثار فردی و اجتماعی، به پاداشهای بزرگ الهی نائل میشوند. در زمینه پاداش اخروی اینگونه پدران و مادران روایات فروانی دراختیار است; از جمله رسول اکرم (ص) فرمودند: «هر کس دختری داشته باشد و او را نیکو ادب بیاموزد و در تعلیم و تربیتش کوشش نماید و اسباب رفاه و آسایش و زمینه تربیت دینی او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش دوزخ نجات میدهد.» (18) در روایت دیگری آمده است: «وجبت له الجنة»; (19) بهشت برایش واجب میشود.
ضرورت توجه پدران و مادران به تربیت دینی فرزندان از روایات متعددی استفاده میشود که باید به آن اهمیت داد. بسیاری از مشکلات جوامع کنونی در اثر بی توجهی خانوادهها به تربیت صحیح فرزندان، اعم از دختر و پسر، است; جوانان بی بندوباری که در خیابانها، کوچهها و محلهها دست به اعمال خلاف میزنند و جامعه را آلوده میسازند از خانوادههای بی مسؤولیت وارد جامعه میشوند.
شیوههای تربیت دینی خانواده
تربیت دینی در محیط خانواده دارای دو شیوه اساسی کلامی و نمادین است که هر یک در تربیت کودک نقش اساسی دارد. به طور خلاصه، به آنها اشاره میشود:
الف. شیوه کلامی: منظور از شیوه کلامی (دستوری - بیانی) امر و نهیهای والدین و دیگر اعضای خانواده است که نسبت به بایدها و نبایدهای دینی کودک صورت میگیرد; یعنی: به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهای دینی به کودک دستور میدهند «شیوه» کلامی تربیت گفته میشود. این نوع تربیت به نوبه خود، در رشد و شکوفایی حس دینی کودک تأثیر فراوان دارد; زیرا کودک در دوره کودکی وابستگی کامل به والدین دارد و با دید مثبت به آنها مینگرد و هر چه از آنان دریافت کند، میپذیرد. گفتارهای والدین، اعم از دستوری و غیر دستوری، حتی سخنان معمولی آنها در شکل گیری رفتار و افکار کودک مؤثر است و چه بسیار سخنان نامناسب و احیاناً دروغها، سرزنشها و تهدیدهایی که در محیط خانه جریان مییابد در روح کودک اثر منفی میگذارد. بر این اساس، پدر و مادر لازم است در گفتار و دستورات خود به کودک، دقت نمایند تا عامل بدآموزی فرزندانشان نگردد.
ب. شیوه نمادین (عملی): به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدین و دیگر افراد خانواده یاد میگیرد بدون این که دعوتی از او شده باشد، «شیوه نمادین (عملی)» تربیت گفته میشود. اینگونه یادگیری و تربیت به صورت پنهان صورت میگیرد و در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر بوده و در عین حال، دارای دامنه گستردهای است.
اساساً یکی از شیوههای تربیتی انبیا: تربیت از راه عمل بوده و برای تربیت دینی مردم از آن استفاده میکردهاند; یعنی: پیش از آن که به مردم دستوری بدهند، خود به آن عمل مینمودند و برای مردم الگو قرار میگرفتند. بیشتر مردم و به ویژه کودکان، از رفتار ظاهری دیگران تقلید میکنند و یا پس از مشاهده رفتار آنها دست کم، زمینه تربیت کلامی برایشان فراهم میشود. بر این اساس، حضرت ابراهیم (ع) برای هدایت بت پرستان از شیوه غیر کلامی و عملی استفاده مینمود و به جای موعظه و نصیحت با شکستن بتها به آنها نشان داد که چنان معبودهایی بی روح نفع و ضرری به حالشان ندارد و وقتی بت پرستان او را مورد بازپرسی و تهدید قرار دادند، برای او زمینه تربیت کلامی فراهم شد و با بیان قوی و استدلال منطقی به سؤالات بت پرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آنها را بیدار ساخت. در اثر گفتار منطقی و بیان شیوای حضرت ابراهیم (ع)، فطرت توحیدی بسیاری از بت پرستان از پشت پردههای جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهی از آنها به دین توحیدی گرویدند (20) .
پیامبر گرامی (ص) نیز در موارد متعددی، مانند تعلیم نماز و حج، از این شیوه استفاده کردند و فرمودند: «صلوا کما رایتمونی اصلی»(21) ; نماز بگزارید، آن گونه که میبینید من نماز میگزارم.
استفاده از شیوه غیر کلامی و عملی در تربیت دینی کودک نیز بسیار مؤثر است و باید در این زمینه، از آن بهره گرفت. دوره کودکی دوره وابستگی و اعتماد کامل کودک به والدین است و میزان تأثیرپذیری او از پدر و مادر بسیار عمیق و پابرجاست. از این رو برای تربیت دینی کودک فرصت مناسبی است. بیشترین ارتباط کودک در این دوره با والدین است و ارتباط در تمامی ابعاد پنهان و آشکار و کلامی و غیر کلامی آن زمینه ساز رشد و تحول کودک در جنبههای روحی و بدنی است. تنها الگوی مورد اعتماد کودک در این دوره، پدر و مادر است و تا آن جا که بتواند، خود را بر اساس رفتارهای آنان منطبق میسازد (22) .
چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حساس از تمام صحنههای زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن، فیلم برداری میکند. از لبخندها، زمزمهها و نوازشهای والدین درس خوش بینی، امیدواری، اعتماد و محبت میآموزد و به عکس، از تندیها، بد رفتاریها و عصبانیتهای آنها درس تندی و بداخلاقی میگیرد. معمولاً کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بی نظمی، امانت داری یا خیانت، راست گویی یا دروغ گویی، خیرخواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرا میگیرد. اگر پدر و مادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک، بر ابعاد روحی و دینی کودک تأثیر میگذارند (23) . به همین دلیل، کودک سه یا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب میشود و مانند آنان به رکوع و سجده میرود. فرزندان کوچکی که همراه پدر و مادر به مساجد و حسینیهها رفته در مجالس عزاداری امام حسین (ع) شرکت مینمایند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گریه در میآورند، همه حاکی از تأثیر عملکرد والدین بر رفتار دینی فرزندان است. اظهار اینگونه رفتارها از کودک ناشی از تأثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح اوست که غالباً تبدیل به ملکه میشود و تا پایان عمر در او باقی میماند.
از میان اعضای خانواده، مادر نقش بیشتری در تربیت کودک دارد; چرا که او نخستین کسی است که رابطهای مستقیم با کودک دارد، نیازهای او را تأمین میکند و به خواستههایش پاسخ میگوید. از این رو، کودک از عواطف، احساسات، نگرشها و اندیشههای مادر بیشتر متأثر میشود و بر این اساس، وظیفه مادر در قبال تربیت دینی کودک سنگینتر است.
عوامل مؤثر در تربیت دینی خانواده
ضرورت توجه پدران و مادران به تربیت دینی فرزندان از روایات متعددی استفاده میشود که باید به آن اهمیت داد. بسیاری از مشکلات جوامع کنونی در اثر بی توجهی خانوادهها به تربیت صحیح فرزندان، اعم از دختر و پسر، است; جوانان بی بندوباری که در خیابانها، کوچهها و محلهها دست به اعمال خلاف میزنند و جامعه را آلوده میسازند از خانوادههای بی مسؤولیت وارد جامعه میشوند.
شیوههای تربیت دینی خانواده
تربیت دینی در محیط خانواده دارای دو شیوه اساسی کلامی و نمادین است که هر یک در تربیت کودک نقش اساسی دارد. به طور خلاصه، به آنها اشاره میشود:
الف. شیوه کلامی: منظور از شیوه کلامی (دستوری - بیانی) امر و نهیهای والدین و دیگر اعضای خانواده است که نسبت به بایدها و نبایدهای دینی کودک صورت میگیرد; یعنی: به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهای دینی به کودک دستور میدهند «شیوه» کلامی تربیت گفته میشود. این نوع تربیت به نوبه خود، در رشد و شکوفایی حس دینی کودک تأثیر فراوان دارد; زیرا کودک در دوره کودکی وابستگی کامل به والدین دارد و با دید مثبت به آنها مینگرد و هر چه از آنان دریافت کند، میپذیرد. گفتارهای والدین، اعم از دستوری و غیر دستوری، حتی سخنان معمولی آنها در شکل گیری رفتار و افکار کودک مؤثر است و چه بسیار سخنان نامناسب و احیاناً دروغها، سرزنشها و تهدیدهایی که در محیط خانه جریان مییابد در روح کودک اثر منفی میگذارد. بر این اساس، پدر و مادر لازم است در گفتار و دستورات خود به کودک، دقت نمایند تا عامل بدآموزی فرزندانشان نگردد.
ب. شیوه نمادین (عملی): به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدین و دیگر افراد خانواده یاد میگیرد بدون این که دعوتی از او شده باشد، «شیوه نمادین (عملی)» تربیت گفته میشود. اینگونه یادگیری و تربیت به صورت پنهان صورت میگیرد و در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر بوده و در عین حال، دارای دامنه گستردهای است.
اساساً یکی از شیوههای تربیتی انبیا: تربیت از راه عمل بوده و برای تربیت دینی مردم از آن استفاده میکردهاند; یعنی: پیش از آن که به مردم دستوری بدهند، خود به آن عمل مینمودند و برای مردم الگو قرار میگرفتند. بیشتر مردم و به ویژه کودکان، از رفتار ظاهری دیگران تقلید میکنند و یا پس از مشاهده رفتار آنها دست کم، زمینه تربیت کلامی برایشان فراهم میشود. بر این اساس، حضرت ابراهیم (ع) برای هدایت بت پرستان از شیوه غیر کلامی و عملی استفاده مینمود و به جای موعظه و نصیحت با شکستن بتها به آنها نشان داد که چنان معبودهایی بی روح نفع و ضرری به حالشان ندارد و وقتی بت پرستان او را مورد بازپرسی و تهدید قرار دادند، برای او زمینه تربیت کلامی فراهم شد و با بیان قوی و استدلال منطقی به سؤالات بت پرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آنها را بیدار ساخت. در اثر گفتار منطقی و بیان شیوای حضرت ابراهیم (ع)، فطرت توحیدی بسیاری از بت پرستان از پشت پردههای جهل و تعصب ظاهر گشت و گروهی از آنها به دین توحیدی گرویدند (20) .
پیامبر گرامی (ص) نیز در موارد متعددی، مانند تعلیم نماز و حج، از این شیوه استفاده کردند و فرمودند: «صلوا کما رایتمونی اصلی»(21) ; نماز بگزارید، آن گونه که میبینید من نماز میگزارم.
استفاده از شیوه غیر کلامی و عملی در تربیت دینی کودک نیز بسیار مؤثر است و باید در این زمینه، از آن بهره گرفت. دوره کودکی دوره وابستگی و اعتماد کامل کودک به والدین است و میزان تأثیرپذیری او از پدر و مادر بسیار عمیق و پابرجاست. از این رو برای تربیت دینی کودک فرصت مناسبی است. بیشترین ارتباط کودک در این دوره با والدین است و ارتباط در تمامی ابعاد پنهان و آشکار و کلامی و غیر کلامی آن زمینه ساز رشد و تحول کودک در جنبههای روحی و بدنی است. تنها الگوی مورد اعتماد کودک در این دوره، پدر و مادر است و تا آن جا که بتواند، خود را بر اساس رفتارهای آنان منطبق میسازد (22) .
چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حساس از تمام صحنههای زندگی خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضای آن، فیلم برداری میکند. از لبخندها، زمزمهها و نوازشهای والدین درس خوش بینی، امیدواری، اعتماد و محبت میآموزد و به عکس، از تندیها، بد رفتاریها و عصبانیتهای آنها درس تندی و بداخلاقی میگیرد. معمولاً کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بی نظمی، امانت داری یا خیانت، راست گویی یا دروغ گویی، خیرخواهی یا بدخواهی را در محیط خانه فرا میگیرد. اگر پدر و مادر به دستورات دینی اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک، بر ابعاد روحی و دینی کودک تأثیر میگذارند (23) . به همین دلیل، کودک سه یا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب میشود و مانند آنان به رکوع و سجده میرود. فرزندان کوچکی که همراه پدر و مادر به مساجد و حسینیهها رفته در مجالس عزاداری امام حسین (ع) شرکت مینمایند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گریه در میآورند، همه حاکی از تأثیر عملکرد والدین بر رفتار دینی فرزندان است. اظهار اینگونه رفتارها از کودک ناشی از تأثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح اوست که غالباً تبدیل به ملکه میشود و تا پایان عمر در او باقی میماند.
از میان اعضای خانواده، مادر نقش بیشتری در تربیت کودک دارد; چرا که او نخستین کسی است که رابطهای مستقیم با کودک دارد، نیازهای او را تأمین میکند و به خواستههایش پاسخ میگوید. از این رو، کودک از عواطف، احساسات، نگرشها و اندیشههای مادر بیشتر متأثر میشود و بر این اساس، وظیفه مادر در قبال تربیت دینی کودک سنگینتر است.
عوامل مؤثر در تربیت دینی خانواده
تغذیه: هر چند از دیدگاه اسلامی، حقیقت انسان جنبه روحانی و معنوی اوست و هدف اصلی تربیت نیز پرورش حس دینی و رسیدن آنان به کمالات معنوی میباشد، ولی با وجود این، جنبه جسمانی او را نمیتوان نادیده گرفت; زیرا جسم و روح رابطه متقابل با هم دارند و هر کدام بر دیگری تأثیر میگذارند. بنابراین، عوامل مؤثر در تربیت نیروی جسمی انسان بر جنبه روحی او نیز مؤثر است و بدین دلیل، باید به آن، توجه کرد. از جمله عوامل مؤثر بر جسم انسان، تغذیه، نوع غذا و کیفیت آن است که به لحاظ تاثیرگذاری بر نگرش، گرایش و عملکرد او باید مورد بررسی قرار گیرد.
به نظر روان شناسان، «سلامت بدن بیش از هر چیز، به چگونگی غذای شخص مربوط است و حالات روانی و روحی نیز همواره از حالات بدنی متأثر میشود و بدین ترتیب، چگونگی تغذیه در رشد ذهنی و بدنی انسان اثر میکند.» (24) امروزه از نظر علمی ثابت شده است که تغذیه سالم مادران پس از انعقاد نطفه، در دوره بارداری، در تکامل جسمانی و روحانی کودک تأثیر فراوان دارد. به همین دلیل، مادران در این دوره، از مصرف برخی داروها و مواد الکلی که ممکن است موجب بروز اختلالات عصبی و روانی کودک گردد، نهی شدهاند.
در مورد تأثیر غذا بر اعمال و رفتار انسان در دورههای گوناگون زندگی، روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار: رسیده که به برخی آنها اشاره میشود:
حضرت محمد (ص) درباره تأثیر غذا و کیفیت آن بر اعمال عبادی و دعاهای انسان فرمودند: «هر کس به اندازه یک لقمه حرام بخورد، چهل شب و روز نمازش قبول نمیشود و دعایش به اجابت نمیرسد و هر گوشتی که از حرام رشد کرده باشد سزاوار آتش دوزخ است.» (25)
در روایت دیگری از رسول اکرم (ص) در این زمنیه، آمده است: «بدنی که از طریق حرام تغذیه کرده باشد داخل بهشت نمیشود.» (26)
در زمینه تأثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی انسان، جای انکار نیست. از این رو، دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن نسبت به تغذیه مادران و فرزندان، توصیههای فراوانی نموده که اگر به خوبی اجرا شود، مسلماً مشکلات تربیتی پدید نمیآید. امروزه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی در اثر غذاهایی است که به نحوی از راه حرام به دست آمده و در خانوادهها به مصرف میرسد. کودکانی که با غذای حرام تغذیه شوند و دوره حساس کودکی را به همین صورت سپری نمایند، فطرت دینی خود را از دست میدهند و به هر خلافی دست میزنند. دلیل بر این مطلب کلامی است از امام حسین (ع) که در روز عاشورا پس از ناامیدی از هدایت لشگریان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقیق، شکمهای شما از حرام پر شده است» (27) ; یعنی: گوشت و پوست شما از حرام پرورش یافته و قابل هدایت و اصلاح نیستید و حتی کلام امام معصوم (ع) بر شما تاثیری ندارد.
در این زمینه، رسول خدا (ص) نسبت به زنان باردار میفرمودند: «زنان باردار را در آخرین ماههای حاملگی خرما بخورانید تا فرزندان شما بردبار و متقی شوند» (28) طبق این روایت، خوردن خرما در دوره بارداری توسط مادر، به تربیت دینی کودک کمک میکند و او را متدین و با تقوا بار میآورد.
نخستین غذایی که پس از تولد، کودک از آن تغذیه میکند شیر مادر است. شیر مادر از جنبههای گوناگون بر کودک تأثیر میگذارد و آنچه مهم است تاثیرات روحی آن است. نسبت به تغذیه از شیر مادر و چگونگی آن دستوراتی از ائمه معصوم: رسیده که قابل توجه است:
حضرت علی (ع) فرمودند: «چیزی برای کودک سودمندتر و پربرکتتر از شیر مادر نیست.» (29) در مورد انتخاب دایه نیز فرمودند: در انتخاب دایه چنان تلاش و دقت کنید که در ازدواج دقت مینمایید; زیرا شیر طبیعت کودک را دگرگون میسازد، (30) و نیز فرمودند: «از شیر زنهای زانیه و دیوانه به فرزندانتان ندهید; زیرا شیر در اخلاق کودک سرایت میکند.» (31)
از مجموع روایات، برمی آید که تغذیه حلال و مطلوب، اعم از شیر مادر و غذا، در دوره کودکی بر تربیت دینی کودک تأثیر فراوان دارد. از این رو بر پدران و مادران لازم است به این دستورات معصومین: توجه کنند و از غذاهای حلال استفاده نمایند تا فرزندانی صالح و مفید، هم برای خودشان و هم برای جامعه تربیت کنند. شخصیتهای بزرگ دینی و اسلامی در آغوش پدران و مادران مؤمن و متدین پرورش یافتهاند که منشأ خیرات و برکات قرار گرفتهاند. درباره شیخ انصاری; نقل شده است که مادرش هیچ گاه بدون طهارت، به ایشان شیر نداد. مرحوم شیخ انصاری در اثر این مراقبتها و تربیت درست خانوداگی به مقامی رسید که جهان اسلام و حوزههای علمیه شیعه تاکنون مدیون خدمات علمی و فرهنگی اوست.
در مورد تأثیر غذا بر اعمال و رفتار انسان در دورههای گوناگون زندگی، روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار: رسیده که به برخی آنها اشاره میشود:
حضرت محمد (ص) درباره تأثیر غذا و کیفیت آن بر اعمال عبادی و دعاهای انسان فرمودند: «هر کس به اندازه یک لقمه حرام بخورد، چهل شب و روز نمازش قبول نمیشود و دعایش به اجابت نمیرسد و هر گوشتی که از حرام رشد کرده باشد سزاوار آتش دوزخ است.» (25)
در روایت دیگری از رسول اکرم (ص) در این زمنیه، آمده است: «بدنی که از طریق حرام تغذیه کرده باشد داخل بهشت نمیشود.» (26)
در زمینه تأثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی انسان، جای انکار نیست. از این رو، دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن نسبت به تغذیه مادران و فرزندان، توصیههای فراوانی نموده که اگر به خوبی اجرا شود، مسلماً مشکلات تربیتی پدید نمیآید. امروزه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی در اثر غذاهایی است که به نحوی از راه حرام به دست آمده و در خانوادهها به مصرف میرسد. کودکانی که با غذای حرام تغذیه شوند و دوره حساس کودکی را به همین صورت سپری نمایند، فطرت دینی خود را از دست میدهند و به هر خلافی دست میزنند. دلیل بر این مطلب کلامی است از امام حسین (ع) که در روز عاشورا پس از ناامیدی از هدایت لشگریان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقیق، شکمهای شما از حرام پر شده است» (27) ; یعنی: گوشت و پوست شما از حرام پرورش یافته و قابل هدایت و اصلاح نیستید و حتی کلام امام معصوم (ع) بر شما تاثیری ندارد.
در این زمینه، رسول خدا (ص) نسبت به زنان باردار میفرمودند: «زنان باردار را در آخرین ماههای حاملگی خرما بخورانید تا فرزندان شما بردبار و متقی شوند» (28) طبق این روایت، خوردن خرما در دوره بارداری توسط مادر، به تربیت دینی کودک کمک میکند و او را متدین و با تقوا بار میآورد.
نخستین غذایی که پس از تولد، کودک از آن تغذیه میکند شیر مادر است. شیر مادر از جنبههای گوناگون بر کودک تأثیر میگذارد و آنچه مهم است تاثیرات روحی آن است. نسبت به تغذیه از شیر مادر و چگونگی آن دستوراتی از ائمه معصوم: رسیده که قابل توجه است:
حضرت علی (ع) فرمودند: «چیزی برای کودک سودمندتر و پربرکتتر از شیر مادر نیست.» (29) در مورد انتخاب دایه نیز فرمودند: در انتخاب دایه چنان تلاش و دقت کنید که در ازدواج دقت مینمایید; زیرا شیر طبیعت کودک را دگرگون میسازد، (30) و نیز فرمودند: «از شیر زنهای زانیه و دیوانه به فرزندانتان ندهید; زیرا شیر در اخلاق کودک سرایت میکند.» (31)
از مجموع روایات، برمی آید که تغذیه حلال و مطلوب، اعم از شیر مادر و غذا، در دوره کودکی بر تربیت دینی کودک تأثیر فراوان دارد. از این رو بر پدران و مادران لازم است به این دستورات معصومین: توجه کنند و از غذاهای حلال استفاده نمایند تا فرزندانی صالح و مفید، هم برای خودشان و هم برای جامعه تربیت کنند. شخصیتهای بزرگ دینی و اسلامی در آغوش پدران و مادران مؤمن و متدین پرورش یافتهاند که منشأ خیرات و برکات قرار گرفتهاند. درباره شیخ انصاری; نقل شده است که مادرش هیچ گاه بدون طهارت، به ایشان شیر نداد. مرحوم شیخ انصاری در اثر این مراقبتها و تربیت درست خانوداگی به مقامی رسید که جهان اسلام و حوزههای علمیه شیعه تاکنون مدیون خدمات علمی و فرهنگی اوست.
دستورات والدین: نهاد خانواده یک نظام کوچک اجتماعی است که اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونی با هم دارند، ولی آنچه بیش از همه مؤثر به نظر میرسد ارتباط کلامی است; زیرا بایدها و نبایدهای دینی و دیگر معارف اسلامی معمولاً در قالب گفت وگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا میشود. دستورات والدین نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و آنها میتوانند با ارائه رهنمودهای درست به فرزند خود، پایههای فکری او را به شکل کاملاً مطلوب بنیان نهند. در این زمینه، نکات چندی به نظر میرسد که ذیلاً بدانها اشاره میشود:
الف - درست بودن دستورات والدین: از عوامل مؤثر در شکل گیری نظام فکری و دینی کودک، امر و نهیهای پدر و مادر و دیگر کسانی است که به او آموزش دینی میدهند. کودک تمامی فرمانهایی را که از ناحیه والدین و دیگر مربیان سبت به او صادر میشود، درست میپندارد و به آنها عمل میکند. یکی از شروط تربیت درست کودک و به خصوص تربیت دینی او، درست بودن فرمانهایی است که به وی داده میشود. اگر دستورات والدین به کودک در زمینه احکام و معارف دینی صحیح و آگاهانه باشد در تمام زندگی مشکل دینی نخواهد داشت; زیرا یادگیری در دوره کودکی بسیار پایدار و بادوام است و آنچه کودک در این دوره فرامی گیرد تا پایان زندگی از آن متأثر میشود. بنابراین، لازم است خود والدین نخست آشنایی کامل با احکام و مسائل دینی پیدا کنند، سپس آنها را به صورت درست به فرزندانشان منتقل نمایند. متاسفانه بسیاری از پدران و مادران با مسائل دینی آشنایی کافی ندارند و در این زمینه، مطالبی را به فرزندان ارائه میدهند که در واقع، خلاف احکام دینی است. آموزشهای غلط والدین در محیط خانه موجب برداشتهای نادرست کودک از دین میشود که از پیامدهای سوء آن انحراف فکری فرزندان است. گناه و کیفر اینگونه آموزشهای نادرست بر عهده والدین است که در عالم پس از مرگ مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت.
درباب امر به معروف و نهی از منکر، آیات و روایات متعددی بر اهمیت این دو فرضیه الهی دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت میکند. اما یکی از شروط اجرای این فرضیه بزرگ شناخت «معروف» و «منکر» است که مجری امر به معروف و نهی از منکر باید بداند معروف و منکر یعنی چه، وگرنه ممکن است به صورت وارونه (معروف را منکر و منکر را معروف) معرفی کند (32) . از جمله جاهایی که این وظیفه عمومی باید اجرا شود، محیط خانواده است و این، شناخت پدران و مادران را از معروفها و منکرهای دینی میطلبد. در نتیجه، درست بودن دستورات پدر و مادر نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و بر این اساس، وظیفه والدین بسیار سنگین است و باید سعی کنند مسائل دینی را با شناخت کافی و به صورت صحیح، به فرزندان یاد دهند.
ب - هماهنگ بودن دستورات والدین: از دیگر عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگی مربیان و به خصوص پدر و مادر در تربیت فرزندان، اعم از تربیت کلامی و غیر کلامی، است; یعنی: اگر پدر کاری را بد بداند و کودک را از انجام آن باز دارد، مادر نیز آن کار را بد بداند و فرزند را از ارتکاب به آن نهی کند. اگر دستورات والدین به کودک، هماهنگ نباشد و کودک گفتارهای ضد و نقیض از آنها بشنود، دچار سرگردانی میشود و نمیتواند راه درست را انتخاب کند. اینگونه کودکان همیشه سعی میکنند تا در برابر ارتکاب خلاف راه فراری برای خود جستجو نماید (33) . اما اگر والدین به صورت هماهنگ، بایدها و نبایدهای دینی را به کودک ارائه دهند و از او رعایت آنها را بخواهند، کودک تحت تأثیر فرمانهای آنان، خود را ملزم به رعایت ارزشهای صحیح میداند. به عنوان مثال، اگر پدر در محیط خانه نسبت به حجاب دختر اهمیت قائل شود و به رعایت آن امر نماید، مادر نیز رعایت حجاب را از دختر بخواهد، معلم هم بر این موضوع تاکید ورزد، آن دختر مسلماً خود را موظف به رعایت آن میداند.
بر این اساس، مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلمان، باید به این مهم توجه کنند و در ارائه ارزشها و معارف دینی به کودکان، هماهنگ عمل نمایند، وگرنه ممکن است کودک در اثر اختلاف عملکرد و بینش مربیان دچار تضاد در یادگیری گردد و به اضطراب و بی اعتمادی گرفتار شود (34) . هرگونه دستور ناهماهنگ در محیط خانه نسبت به ارزشهای دینی موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشی کودک میشود و در نتیجه کودک قادر به تصمیم گیری و نشان دادن واکنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.
ج - قابل فهم بودن دستورات والدین: یکی از شروط لازم برای تأثیر امر و نهی والدین در محیط خانه، قابل فهم بودن آن برای کودک است. پدر و مادر باید با توجه به آمادگی ذهنی و ادراکی کودک به او دستور دهند. اساساً شیوه تعلیمات انبیا: در تبلیغ دین به مردم این بوده که با هر کس به قدر استعداد و سطح درک و فهمش سخن میگفتند. به همین دلیل، پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «ما گروه پیامبران مأمور شدهایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.» (35) این روش در سیره ائمه معصوم (ع) نیز وجود داشته و نحوه برخورد و گفت وگوی آنان با توجه به تفاوت سطح فکری و علمی افراد متفاوت بوده است. بر این اساس، امام صادق (ع) در زمینه مسائل اعتقادی و اثبات صانع با کسی که از اهل علم بود، از روش پیچیده فلسفی استفاده کردند، ولی با دیگری که سطح فکری پایینتری داشت، برای اثبات امامت و رهبری، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند (36) . این شیوه به لحاظ تربیتی، اهمیت فراوان دارد و بهره گیری مربیان از این روش و توجه پدر و مادر به آن ضروری است.
این شیوه تربیتی را از قرآن مجید نیز میتوان استفاده کرد. خدای متعال به پیامبرش (ص) دستور میدهد که در برخورد با مردم با توجه به خصوصیات آنان، از سه روش استفاده کن: با یک دسته از مردم که اهل فکرند، با حکمت و استدلال، با گروه دیگر، با موعظه و نصیحت و با عدهای که اهل عناد و لجاجتاند با جدال احسن برخورد نما (37) . پیامبر گرامی (ص) نیز بر اساس دستور الهی، متناسب با میزان عقل و درک مخاطب با او سخن میگفتند و هیچ گاه از این روش عدول نکردند.
امروزه روان شناسان و کارشناسان امور تربیتی نیز به این نتیجه رسیدهاند و مساله رعایت تفاوتهای فردی را مطرح میکنند; یعنی: هر کس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه نمود، به ویژه در دوره کودکی، رعایت این تفاوتها در تربیت کودک نقش اساسی دارد. تفاوت در استعداد و میزان درک و فهم مطالب از محورهای مهم تفاوت فردی است که باید در محیط خانه به وسیله والدین رعایت گردد.
3- مطابقت گفتار و رفتار والدین: یکی دیگر از عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگ بودن علم و عمل مربی است; یعنی: آنچه مربی از کودک میخواهد و به انجام آن دستور میدهد، پیش از هر چیز، خود عامل به آن باشد. انطباق علم و عمل در محیط خانه، که فضای شکل گیری منشها و باورهای دینی و اخلاقی کودک است، اهمیت فراوان دارد. پدر و مادر، که نقش اساسی در تربیت و به خصوص تربیت دینی، کودک دارند، موظفاند هر گاه کاری را از کودک میخواهند، خود نیز به آن بها داده، عمل نمایند. پدر و مادر به عنوان الگوی تربیتی برای فرزند، خودشان باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشند تا بتوانند فرزندان پاک و صالحی تحویل جامعه دهند، وگرنه چراغی که خاموش و فاقد نور است، نمیتواند به دیگران نور ببخشد.
درباره مطابقت گفتار و رفتار واهمیت دادن به عمل، روایات متعددی از معصومان: رسیده است; از جمله، در این باره، امام صادق (ع) فرمودند: «مردم را با اعمال خود به خوبیها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید» (38) ; یعنی: آنچه را با زبان خوب یا بد می دانید در عمل هم مورد توجه قرار دهید.
گذشته از گفتار، سیره معصومان: نیز نشان میدهد که آنچه را آنان از دیگران میخواستند، پیش از همه، خود بدان عمل میکردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا (س) ضمن هدایت فرزندان به انجام فرایض دینی، خود ارزش واقعی آن را عملاً به آنان نشان میدادند. در همین زمینه، از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده است: «در یکی از شبهای جمعه، دیدم مادرم، زهرا (ع)، تا صبح نماز خواند و برای تک تک همسایهها دعا نمود ولی برای خود و اهل خانه دعایی نکرد. پرسیدم: چرا این همه برای دیگران دعا کردی و برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: یا بنی، الجار ثم الدار; فرزندم، اول همسایه، بعد اهل خانه.» (39)
از این روایت، استفاده میشود که شیوه حضرت زهرا (س) در تربیت فرزند، تلفیق میان علم و عمل بوده و فرزندان ایشان نیز با الهام از رفتار مادر، چنان تربیت یافتند که هر کدام به عنوان یک مربی بزرگ، مسلمانان را هدایت کردند و اگر آنها نبودند امروز چیزی به نام اسلام وجود نداشت.
از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدین در محیط خانه روشن گردید. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملکرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسیبی به تربیت دینی کودک برسد.
درباب امر به معروف و نهی از منکر، آیات و روایات متعددی بر اهمیت این دو فرضیه الهی دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت میکند. اما یکی از شروط اجرای این فرضیه بزرگ شناخت «معروف» و «منکر» است که مجری امر به معروف و نهی از منکر باید بداند معروف و منکر یعنی چه، وگرنه ممکن است به صورت وارونه (معروف را منکر و منکر را معروف) معرفی کند (32) . از جمله جاهایی که این وظیفه عمومی باید اجرا شود، محیط خانواده است و این، شناخت پدران و مادران را از معروفها و منکرهای دینی میطلبد. در نتیجه، درست بودن دستورات پدر و مادر نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارد و بر این اساس، وظیفه والدین بسیار سنگین است و باید سعی کنند مسائل دینی را با شناخت کافی و به صورت صحیح، به فرزندان یاد دهند.
ب - هماهنگ بودن دستورات والدین: از دیگر عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگی مربیان و به خصوص پدر و مادر در تربیت فرزندان، اعم از تربیت کلامی و غیر کلامی، است; یعنی: اگر پدر کاری را بد بداند و کودک را از انجام آن باز دارد، مادر نیز آن کار را بد بداند و فرزند را از ارتکاب به آن نهی کند. اگر دستورات والدین به کودک، هماهنگ نباشد و کودک گفتارهای ضد و نقیض از آنها بشنود، دچار سرگردانی میشود و نمیتواند راه درست را انتخاب کند. اینگونه کودکان همیشه سعی میکنند تا در برابر ارتکاب خلاف راه فراری برای خود جستجو نماید (33) . اما اگر والدین به صورت هماهنگ، بایدها و نبایدهای دینی را به کودک ارائه دهند و از او رعایت آنها را بخواهند، کودک تحت تأثیر فرمانهای آنان، خود را ملزم به رعایت ارزشهای صحیح میداند. به عنوان مثال، اگر پدر در محیط خانه نسبت به حجاب دختر اهمیت قائل شود و به رعایت آن امر نماید، مادر نیز رعایت حجاب را از دختر بخواهد، معلم هم بر این موضوع تاکید ورزد، آن دختر مسلماً خود را موظف به رعایت آن میداند.
بر این اساس، مربیان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلمان، باید به این مهم توجه کنند و در ارائه ارزشها و معارف دینی به کودکان، هماهنگ عمل نمایند، وگرنه ممکن است کودک در اثر اختلاف عملکرد و بینش مربیان دچار تضاد در یادگیری گردد و به اضطراب و بی اعتمادی گرفتار شود (34) . هرگونه دستور ناهماهنگ در محیط خانه نسبت به ارزشهای دینی موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشی کودک میشود و در نتیجه کودک قادر به تصمیم گیری و نشان دادن واکنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.
ج - قابل فهم بودن دستورات والدین: یکی از شروط لازم برای تأثیر امر و نهی والدین در محیط خانه، قابل فهم بودن آن برای کودک است. پدر و مادر باید با توجه به آمادگی ذهنی و ادراکی کودک به او دستور دهند. اساساً شیوه تعلیمات انبیا: در تبلیغ دین به مردم این بوده که با هر کس به قدر استعداد و سطح درک و فهمش سخن میگفتند. به همین دلیل، پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «ما گروه پیامبران مأمور شدهایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.» (35) این روش در سیره ائمه معصوم (ع) نیز وجود داشته و نحوه برخورد و گفت وگوی آنان با توجه به تفاوت سطح فکری و علمی افراد متفاوت بوده است. بر این اساس، امام صادق (ع) در زمینه مسائل اعتقادی و اثبات صانع با کسی که از اهل علم بود، از روش پیچیده فلسفی استفاده کردند، ولی با دیگری که سطح فکری پایینتری داشت، برای اثبات امامت و رهبری، مثال ساده چوپان و گله را مطرح نمودند (36) . این شیوه به لحاظ تربیتی، اهمیت فراوان دارد و بهره گیری مربیان از این روش و توجه پدر و مادر به آن ضروری است.
این شیوه تربیتی را از قرآن مجید نیز میتوان استفاده کرد. خدای متعال به پیامبرش (ص) دستور میدهد که در برخورد با مردم با توجه به خصوصیات آنان، از سه روش استفاده کن: با یک دسته از مردم که اهل فکرند، با حکمت و استدلال، با گروه دیگر، با موعظه و نصیحت و با عدهای که اهل عناد و لجاجتاند با جدال احسن برخورد نما (37) . پیامبر گرامی (ص) نیز بر اساس دستور الهی، متناسب با میزان عقل و درک مخاطب با او سخن میگفتند و هیچ گاه از این روش عدول نکردند.
امروزه روان شناسان و کارشناسان امور تربیتی نیز به این نتیجه رسیدهاند و مساله رعایت تفاوتهای فردی را مطرح میکنند; یعنی: هر کس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه نمود، به ویژه در دوره کودکی، رعایت این تفاوتها در تربیت کودک نقش اساسی دارد. تفاوت در استعداد و میزان درک و فهم مطالب از محورهای مهم تفاوت فردی است که باید در محیط خانه به وسیله والدین رعایت گردد.
3- مطابقت گفتار و رفتار والدین: یکی دیگر از عوامل مؤثر در تربیت دینی کودک، هماهنگ بودن علم و عمل مربی است; یعنی: آنچه مربی از کودک میخواهد و به انجام آن دستور میدهد، پیش از هر چیز، خود عامل به آن باشد. انطباق علم و عمل در محیط خانه، که فضای شکل گیری منشها و باورهای دینی و اخلاقی کودک است، اهمیت فراوان دارد. پدر و مادر، که نقش اساسی در تربیت و به خصوص تربیت دینی، کودک دارند، موظفاند هر گاه کاری را از کودک میخواهند، خود نیز به آن بها داده، عمل نمایند. پدر و مادر به عنوان الگوی تربیتی برای فرزند، خودشان باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشند تا بتوانند فرزندان پاک و صالحی تحویل جامعه دهند، وگرنه چراغی که خاموش و فاقد نور است، نمیتواند به دیگران نور ببخشد.
درباره مطابقت گفتار و رفتار واهمیت دادن به عمل، روایات متعددی از معصومان: رسیده است; از جمله، در این باره، امام صادق (ع) فرمودند: «مردم را با اعمال خود به خوبیها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید» (38) ; یعنی: آنچه را با زبان خوب یا بد می دانید در عمل هم مورد توجه قرار دهید.
گذشته از گفتار، سیره معصومان: نیز نشان میدهد که آنچه را آنان از دیگران میخواستند، پیش از همه، خود بدان عمل میکردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا (س) ضمن هدایت فرزندان به انجام فرایض دینی، خود ارزش واقعی آن را عملاً به آنان نشان میدادند. در همین زمینه، از امام حسن مجتبی (ع) نقل شده است: «در یکی از شبهای جمعه، دیدم مادرم، زهرا (ع)، تا صبح نماز خواند و برای تک تک همسایهها دعا نمود ولی برای خود و اهل خانه دعایی نکرد. پرسیدم: چرا این همه برای دیگران دعا کردی و برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: یا بنی، الجار ثم الدار; فرزندم، اول همسایه، بعد اهل خانه.» (39)
از این روایت، استفاده میشود که شیوه حضرت زهرا (س) در تربیت فرزند، تلفیق میان علم و عمل بوده و فرزندان ایشان نیز با الهام از رفتار مادر، چنان تربیت یافتند که هر کدام به عنوان یک مربی بزرگ، مسلمانان را هدایت کردند و اگر آنها نبودند امروز چیزی به نام اسلام وجود نداشت.
از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدین در محیط خانه روشن گردید. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملکرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسیبی به تربیت دینی کودک برسد.
تأیید رفتار نیک فرزند: عامل دیگری که در تربیت دینی کودک در محیط خانه بسیار مؤثر است تأیید رفتارهای مطلوب او به وسیله والدین است. کارهای درستی که از کودک مشاهده میشود - اگرچه غیر دینی و معمولی باشد - اگر با تأیید و تحسین والدین مواجه شود، تداوم مییابد. تأیید رفتار کودک از سوی والدین ممکن است به شیوههای زبانی یا عملی صورت گیرد که هر کدام به نوبه خود، در تکرار آن تأثیر فراوان دارد. اگرچه تأیید عملی از کارهای مثبت در تربیت او تأثیر دارد، ولی تأیید کلامی از او مانند گفتن «آفرین، بسیار خوب» بیشتر مؤثر است; زیرا کودک در دوره کودکی، برای جلب توجه والدین به خود، به دستورات آنان بیشتر عمل میکند(40) .
اساساً یکی از شیوههای تربیتی قرآن مجید ایجاد انگیزه و رغبت در افراد صالح و برقراری موازنه میان عمل و پاداش است. عوامل ایجاد انگیزه در قرآن متعدد است; گاه از طریق وعده پاداش فراوان و چندین برابر عمل، فرد را به انجام کار نیک تحریک میکند. گاه از طریق تعلیمات عمیق دینی و اسلامی انسان را چنان صالح و متقی بار میآورد که خود به دنبال کارهای با ارزش میرود و جز به کسب رضایت خدا نمیاندیشد.
در زمینه پاداشهای اخروی اعمال نیک انسان، لسان آیات متفاوت است. برخی آیات می گویند: «هر که عمل نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش میگیرد» (41) ، برخی دیگر از آیات تعبیر «اضعافا کثیرة» (رم: 30) دارد; یعنی: چندین برابر، برخی نیز پاداش هفتصد برابر و بی حساب را ذکر میکنند. این تفاوتها در میزان پاداش الهی بیان گر آن است که اجر و جزای اعمال بر اساس درجه اخلاص و نیت انسان تعیین میشود; یعنی: هر اندازه کیفیت اعمال بالاتر باشد، پاداش بیشتر خواهد بود.
بر این اساس، تأیید و تشویق کارهای مطلوب به منظور ایجاد انگیزه در افراد از روشهایی است که از آیات و روایات استفاده میشود و نقش اساسی در تربیت دینی دارد. وظیفه مربیان و والدین است که در تربیت دینی کودکان و نوجوانان از این روش بهره گیرند. پدران و مادران به جای سخت گیری، تحمیل کارهای ناخواسته، تهدید و تنبیه کودک، به جاست از شیوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تأیید و تشویق در تربیت فرزند استفاده کنند.
نقش تربیت دینی فرزندان در کاهش آسیب های اجتماعی
خانواده نخستین نهاد موثر در تربیت فرزندان است و اگر نقش آن کم رنگ شود نهادهایی مانند آموزش و پرورش و دانشگاهها نمیتوانند فرزندان را تربیت کنند. از آسیب های اجتماعی مهم در جامعه اعتیاد، خشونت و طلاق است كه دين باوري و پرورش معنويت فرزندان با كمك مدارس با برگزاری دوره های آموزش مهارت هاي زندگي و اجتماعي، خودمراقبتي و راهبردهاي تنظيم هيجان مي تواند نقش مهمي در کاهش آسیب ها داشته باشد.
با افزایش سطح مهارت های زندگی در بین زوج ها هم اکنون شاهد کاهش و توقف روند طلاق در استان بوده که باید دوره های آموزشی مربوط به این زمینه را گسترش داد. به گفته وی، در خصوص ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نیز با الگوسازی و معرفی نمونه های برتر و مدل های اسلامی و ایرانی سعی کرده ایم جوانان را در انتخاب نوع پوشش راهنمایی کنیم.
برخي رسانه ها و فضای مجازی در آسیب رساني به روابط خانواده ها و کم رنگ شدن اعتماد اعضا به یکدیگر نقش موثري داشتند. بطوري كه از معضلات امروزي خانواده ها، عدم پايبندي به حريم خانواده و متعهد بود زن و شوهر و كاهش صميميت بين آنها و فرزندان به علت تغيير سبك زندگي و كمرنگ شدن اعتقادات و ارزشها،گسترش ماديگرايي به علت استفاده بیرویه و نادرست از برخي رسانه هاي شبهه افكن و فضای مجازی افسار گسخته است.
توصيه هاي بهداشت روان به والدين:
- والدين بايد فضاي خانه را شاداب و با نشاط کنند چرا که محيط سرد و طرد کننده، چهره خشک و خشن و بدون محبت، روابط غير دوستانه ، مقايسه فرزندان با ديگران و تبعيض ، اهانت، تحقير و کنترل هاي مستقيم به شخصيت فرزندان ضربه مي زند جلوگيري شود. زيرا فضاي نامطلوب و متشنج سبب اضطراب هاي عاطفي فرزندان گردد و زمينه بي اعتمادي ، پنهان کاري و تسليم در قبال کليه رفتارهاي فرزندان ، زمينه ساز گستاخي و انحراف آنان خواهد شد .
- همسالان نقش تعيين کننده اي در نوع رفتار نوجوانان دارند، براي اين که نوجوانان بتوانند با پيشنهادات نادرست همسالان مخالفت کنند و مطابق با ارزشهاي جامعه رفتار نمايند. بايد در خانواده مهارت هاي " نه گفتن " را ياد بگيرند تا چنان چه در چنين شرايط مشابهي قرار گرفتند به راحتي و بدون هيچ گونه تعارفي" نه " گويند .
- گوش دادن به صحبتهاي فرزندان ، راه ورود به قلب فرزندان است و کمک شاياني به تحکيم ارتباط بين والدين و فرزندان و افزايش حسن مسئوليت و سهيم شدن آن ها در تصميم گيري هاي خانوادگي خواهد کرد . چنانچه فرزندان به اين نتيجه برسند که والدين آنان وقتي خسته به منزل مي آيند . به حرف شان گوش مي دهند بدين تربيت زمينه برقراري ارتباط خطرناک با افراد نامناسب فراهم و شرايط گرايش فرزندان به رفتارهاي پرخطر مانند اعتياد و . . مهيا مي شود.
برخي از پيامدهاي تربيت ديني در خانواده:
در عصر حاضر در كشورهاي غربي وكشورهايي كه به تعاليم ديني و اخلاقي اهميت نميدهند، بسياري از نابهنجاريها و كجرويهاي اجتماعي به وسيله جوانان انجام ميشود؛ مانند قتل، خودكشي، اعتياد، سرقت، تجاوز و فحشا و... و براي كاهش آنها هرساله سرمايههاي كلاني صرف ميشود كه نتيجه زيادي دربرندارد و روز به روز دامنه آنها گسترش مييابد. ولي اگر دراين باره به نقش دين در جامعه اهميت دهند و جوانان تربيت ديني شوند، هم ميزان جرائم كاهش مييابد، هم جامعه امن و سالم ميگردد و هم به اين همه پليس و زندان و مراكز قضايي نيازي نيست.
در زمینه پاداشهای اخروی اعمال نیک انسان، لسان آیات متفاوت است. برخی آیات می گویند: «هر که عمل نیکی انجام دهد، ده برابر پاداش میگیرد» (41) ، برخی دیگر از آیات تعبیر «اضعافا کثیرة» (رم: 30) دارد; یعنی: چندین برابر، برخی نیز پاداش هفتصد برابر و بی حساب را ذکر میکنند. این تفاوتها در میزان پاداش الهی بیان گر آن است که اجر و جزای اعمال بر اساس درجه اخلاص و نیت انسان تعیین میشود; یعنی: هر اندازه کیفیت اعمال بالاتر باشد، پاداش بیشتر خواهد بود.
بر این اساس، تأیید و تشویق کارهای مطلوب به منظور ایجاد انگیزه در افراد از روشهایی است که از آیات و روایات استفاده میشود و نقش اساسی در تربیت دینی دارد. وظیفه مربیان و والدین است که در تربیت دینی کودکان و نوجوانان از این روش بهره گیرند. پدران و مادران به جای سخت گیری، تحمیل کارهای ناخواسته، تهدید و تنبیه کودک، به جاست از شیوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تأیید و تشویق در تربیت فرزند استفاده کنند.
نقش تربیت دینی فرزندان در کاهش آسیب های اجتماعی
خانواده نخستین نهاد موثر در تربیت فرزندان است و اگر نقش آن کم رنگ شود نهادهایی مانند آموزش و پرورش و دانشگاهها نمیتوانند فرزندان را تربیت کنند. از آسیب های اجتماعی مهم در جامعه اعتیاد، خشونت و طلاق است كه دين باوري و پرورش معنويت فرزندان با كمك مدارس با برگزاری دوره های آموزش مهارت هاي زندگي و اجتماعي، خودمراقبتي و راهبردهاي تنظيم هيجان مي تواند نقش مهمي در کاهش آسیب ها داشته باشد.
با افزایش سطح مهارت های زندگی در بین زوج ها هم اکنون شاهد کاهش و توقف روند طلاق در استان بوده که باید دوره های آموزشی مربوط به این زمینه را گسترش داد. به گفته وی، در خصوص ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نیز با الگوسازی و معرفی نمونه های برتر و مدل های اسلامی و ایرانی سعی کرده ایم جوانان را در انتخاب نوع پوشش راهنمایی کنیم.
برخي رسانه ها و فضای مجازی در آسیب رساني به روابط خانواده ها و کم رنگ شدن اعتماد اعضا به یکدیگر نقش موثري داشتند. بطوري كه از معضلات امروزي خانواده ها، عدم پايبندي به حريم خانواده و متعهد بود زن و شوهر و كاهش صميميت بين آنها و فرزندان به علت تغيير سبك زندگي و كمرنگ شدن اعتقادات و ارزشها،گسترش ماديگرايي به علت استفاده بیرویه و نادرست از برخي رسانه هاي شبهه افكن و فضای مجازی افسار گسخته است.
توصيه هاي بهداشت روان به والدين:
- والدين بايد فضاي خانه را شاداب و با نشاط کنند چرا که محيط سرد و طرد کننده، چهره خشک و خشن و بدون محبت، روابط غير دوستانه ، مقايسه فرزندان با ديگران و تبعيض ، اهانت، تحقير و کنترل هاي مستقيم به شخصيت فرزندان ضربه مي زند جلوگيري شود. زيرا فضاي نامطلوب و متشنج سبب اضطراب هاي عاطفي فرزندان گردد و زمينه بي اعتمادي ، پنهان کاري و تسليم در قبال کليه رفتارهاي فرزندان ، زمينه ساز گستاخي و انحراف آنان خواهد شد .
- همسالان نقش تعيين کننده اي در نوع رفتار نوجوانان دارند، براي اين که نوجوانان بتوانند با پيشنهادات نادرست همسالان مخالفت کنند و مطابق با ارزشهاي جامعه رفتار نمايند. بايد در خانواده مهارت هاي " نه گفتن " را ياد بگيرند تا چنان چه در چنين شرايط مشابهي قرار گرفتند به راحتي و بدون هيچ گونه تعارفي" نه " گويند .
- گوش دادن به صحبتهاي فرزندان ، راه ورود به قلب فرزندان است و کمک شاياني به تحکيم ارتباط بين والدين و فرزندان و افزايش حسن مسئوليت و سهيم شدن آن ها در تصميم گيري هاي خانوادگي خواهد کرد . چنانچه فرزندان به اين نتيجه برسند که والدين آنان وقتي خسته به منزل مي آيند . به حرف شان گوش مي دهند بدين تربيت زمينه برقراري ارتباط خطرناک با افراد نامناسب فراهم و شرايط گرايش فرزندان به رفتارهاي پرخطر مانند اعتياد و . . مهيا مي شود.
برخي از پيامدهاي تربيت ديني در خانواده:
در عصر حاضر در كشورهاي غربي وكشورهايي كه به تعاليم ديني و اخلاقي اهميت نميدهند، بسياري از نابهنجاريها و كجرويهاي اجتماعي به وسيله جوانان انجام ميشود؛ مانند قتل، خودكشي، اعتياد، سرقت، تجاوز و فحشا و... و براي كاهش آنها هرساله سرمايههاي كلاني صرف ميشود كه نتيجه زيادي دربرندارد و روز به روز دامنه آنها گسترش مييابد. ولي اگر دراين باره به نقش دين در جامعه اهميت دهند و جوانان تربيت ديني شوند، هم ميزان جرائم كاهش مييابد، هم جامعه امن و سالم ميگردد و هم به اين همه پليس و زندان و مراكز قضايي نيازي نيست.
بنابراين پرورش استعداد ديني جوانان بسيار با اهميت و اساسي است و نبايد از آن غافل شد و در اين رأستا به سرمايهگذاري و برنامهريزي نياز است تا نسلي با ايمان، سالم، وظيفهشناس، درستكار، امين، فداكار، شجاع و هدفدار داشته باشيم تا انشاءالله جامعهاي اسلامي و ايدهآل به وجود آيد
آموزش صحيح و عميق آموزه هاي ديني در فرزندان موجب مي شود که آنها در سختي ها و مصائب زندگي که جزء لاينفک زندگي هر فرد مي باشد ، به پناهگاهي پناه ببرند که در آن به سوي اميدواري باز شده است و به سمت نااميدي بسته است .
آموزش صحيح و عميق آموزه هاي ديني در فرزندان موجب مي شود که آنها در سختي ها و مصائب زندگي که جزء لاينفک زندگي هر فرد مي باشد ، به پناهگاهي پناه ببرند که در آن به سوي اميدواري باز شده است و به سمت نااميدي بسته است .
- دين با تدارک زمينه اي که در آن زمينه فرد خودش را با ارزش تصور مي کند عزت نفس نسبتا پايداري را در فرد ايجاد مي کند که اين عزت نفس بالا موجب پيشرفت فرد در همه زمينه هاي فردي، اقتصادي، خانوادگي و اجتماعي مي شود .
- افراد مذهبي قادر هستند وقايع را به صورت مثبت ارزيابي و تفسير کنند و اين امر به خصوص در بهبود روابط بين اعضاي خانواده بسيار مؤثر واقع مي شود .
- شرکت در مراسم مذهبي مي تواند عامل مؤثري در کاهش استرس و اضطراب هاي روزمره در بين اعضاي خانواده باشد . - در خانواده هايي که بيشتر به مناسک مذهبي اهميت مي دهند آينده نگري، اميدواري و سلامت رواني بيشتري به چشم مي خورد .
-احتمال گرايش به رفتارهاي ضد اجتماعي و ضداخلاقي در خانواده هاي پايبند به مذهب کمتر وجود دارد .
جمع بندی
بر اساس آنچه گفته شد، روشن گردید که در نهاد هر انسانی، حس دینی و میل به خداجویی وجود دارد. در قرآن کریم، از این گرایش ذاتی به «فطرت الله» (بقره: 245) تعبیر شده که از آغاز زندگی، به تدریج نمایان میشود و در رشد و شکوفایی آن، تربیت نقش اساسی دارد. به همین دلیل، تربیت درست و هماهنگ در محیط خانه و مدرسه زمینه رشد و شکوفایی سریع آن را فراهم میسازد. استفاده از شیوههای مناسب تربیتی در محیط خانه و عرضه درست معارف دینی و مذهبی به کودک در تربیت دینی او تأثیر فراوان دارد. بنابراین بر پدران و مادران لازم است که تمام تلاش خود را نسبت به تربیت مطلوب دینی فرزندان خویش به کار گیرند; از جمله اقدامات تربیتی در جهت تحقق یافتن عوامل اصلی تربیت دینی خانواده فعالیتهای دینی و فرهنگی والدین است که به منظور تأمین شرایط مساعد تربیتی صورت میگیرد. به طور کلی، از نظر اسلام، تربیت یافته کسی است که در محور شناخت، ایمان و عمل به احکام کاملاً فعال باشد.
پی نوشت ها
1- رجب علی مظلومی، گامی به سوی تربیت، نشر آفاق، 1364، ص 80
2- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، 3/281
3- علی رضا اعرافی و همکاران، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، قم دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1376، ص 119
4- ر. ک. به: علی شریعتمداری، روان شناسی تربیتی، امیر کبیر، 1374، ص 191 - 192
5 و 6- علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، واژه «تربیت» و «دین»
7- محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 48 - 49
8- همو، فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، 1374، ص 198 - 200
9- دفترهمکاری حوزه و دانشگاه، «اهداف تعلیم و تربیت در اسلام» (جزوه)
10- عبدالعظیم کریمی، تربیت دینی، انتشارات قدیانی، 1374، ص 16 - 17
11- جمعه: 2: «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة...»
12- محمد شفیعی، مبانی تربیتی حضرت امام;، دفتر تبلیغات اسلامی، ص 176
13- ماهنامه تربیت، سال 14، ش. 9، ص 6
14- موریس دبی، مراحل تربیت، ترجمه کاردان، انتشارات دانشگاه، 1374، ص 73
15- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 24، ص 286; ذیل آیه «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجارة.»
16- همان، ص 293; عن رسول الله 9: «تامرهم بما امر الله و تنهاهم عمانها هم اللهان اطاعوک کنت قد وقیتهم و ان عصوک کنت قد قضیت ما علیک»
17- ابراهیم امینی، آیین تربیت، قم انتشارات اسلامی، 1368، ص 13 - 12
18- نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج 8، ص 158; عن رسول الله 9: «من کانت له ابنة فادبها و احسن ادبها و علمها و احسن تعلیمها و اوسع علیها من نعم آلتی اوسع علیه کانت له منعة و سترا من النار.»
19- همان، ص 157
20- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 13، ص 435 - 442 / سید محمد حسین طباطبائی، المیزان، ج 14، ص 422 - 426
21- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 85، ص 279
22- مصطفی عباسی، نقش اسوهها در تعلیم و تربیت، سازمان تبلیغات اسلامی، 1371، ص 41 به بعد
23- ابراهیم امینی، آیین تربیت، ص 101
24- شعاری نژاد، روان شناسی رشد، ص 148
25- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 66، ص 314 / کنزالعمال، ج 4، ح. 9266; عن النبی (ص): «من اکل لقمة من حرام لم تقبل له صلاة اربعین لیلة و لم تستحب له دعوة اربعین صباحا و کل لحم نبت من الحرام فالنار اولی به.»
26- علاءالدین هندی، پیشین، ج 4، ح. 9272; عن النبی (ص): «لایدخل الجنة جسد غذی بحرام.»
27- جواد قیومی، صحیفة الحسین (ع)، قم انتشارات اسلامی، 1374، ص 292; عن الحسین (ع) «فقد ملئت بطونکم من الحرام.»
28- مکارم الاخلاق، ج 1، ص 196; عن رسول الله (ص): «اطعموا المراة فی شهرها الذی تلد فیه التمر فان ولدها یکون حلیما تقیا.»
29- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 175; عن امیر المؤمنین (ع): «ما من لبن رضع به الصبی اعظم برکة علیه من لبن امه.»
30- همان، ص 188; عنه (ع): «تخیروا للرضاع کما تخیرون للنکاح فان الرضاع یغیر الطباع.»
31- محمد باقر مجلسی، پیشین. ج 103، ص 333; عنه (ع): «توقوا علی اولادکم لبن البغی من النساء و المجنونة فان اللبن یعدی.»
32- شیوههای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، سازمان تبلیغات اسلامی، 1369، ص 159
33- محمد دشتی، مسئولیت تربیت، ص 112
34- همان، ص 192
35- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 18; عن رسول الله (ص): «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم.»
36- شیوههای صحیح امر به معروف و نهی از منکر، ص 239
37- نحل: 125: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن.»
38- محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 5، ص 198; عن ابی عبد الله (ع): «کونوا دعاة الناس باعمالکم و لا تکونوا دعاة بالسنتکم.»
39- همان، ج 43، ص 81 - 82
40- محمد پارسا، روان شناسی تربیتی، انتشارات سخن،1374، ص 176 - 41186- ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج 6، ص 55 - 56; «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزی الا مثلها.»
منابع مقاله:
1- فصلنامه معرفت، شماره 32، احسانی، محمد؛
2- هومن، احمد. زندان و زنداني. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1332.
3- گيدنز، آنتوني. جامعهشناسي. تهران: انتشارات ني، 1373.
4-فرهاديان، رضا. پايههاي اساسي ساختار شخصيت انسان در تعليم و تربيت. قم: مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376.
5- كاردان، عليمحمد. فلسفه تعليم و تربيت. تهران: انتشارات سمت، 1372.
6- اتكينسون، ريتا. اتكينسون، ريچارد و هيلگارد، ارنست. زمينه روانشناسي. ترجمه براهني و همكاران، تهران: انتشارات رشد، 1369.
7- كينيا، مهدي. مباني جرمشناسي. تهران: انتشارات دانشگاه تهران،1375.
8- ستوده، هدايت الله. آسيبشناسي اجتماعي. تهران: انتشارات آواي نور، 1379.
9- احمدي، احمد. روانشناسي نوجوانان و جوانان. تهران: انتشارات نخستين، 1374.
10- شعارينژاد، علياكبر. فرهنگ علوم رفتاري. تهران: انتشارات اميركبير، 1365.
منبع : پايگاه حوزه با اضافات