مشکلات درس «دین و زندگی»
دین و زندگی از معدود درسهای دوره متوسطه است که مشکلات خاص و منحصر بهفردی دارد . بعضا مشاهده میشود که دبیران انگیزه کافی برای تدریس این درس را ندارند و چون نیروهای موازی در دبیرستان مانند معاون تربیتی و یا مربی تربیتی امور مشابهی را در یک موضوع مشترک انجام میدهند؛ این تداخل وظایف موجب نوعی دلسردی در تدریس این درس مهم شده است .
در مواردی دیده شده است که دبیران درس عربی به علت پرکردن ساعت موظف خود مجبور به گرفتن این درس شدهاند، در حالی که اصولا انگیزهای برای تدریس این درس را ندارند.
گفتوگو با برخی دبیران این درس نشان میدهد که دانشآموزان نیز انگیزه کافی برای فراگیری این درس و انجام تکالیف مطروحه در کتاب درسی را ندارند. کتابهای تدوین شده از نظر ظاهر و یا محتوا، حالت کلیشهای و فلسفی دارند و در مجموع برای بسیاری از دانشآموزان قابل هضم نیست و حتی ممکن است با نیازهای آنها نیز همخوانی نداشته باشد، درحالی که بحث اخلاق و دین از مهمترین موضوعات مطرح برای هر فرد در طول زندگی است و باید شناخت منطقی و واقعبینانهای نسبت به آن وجود داشته و پایههای این شناخت باید توسط یک متخصص و کارشناس پایهریزی و برنامهریزی شود .بهعنوان مثال، در کتاب «دین و زندگی» پایه دوم دبیرستان، موضوعات درسی غالبا مواردی است که به سالهای قبل برمیگردد و اکثرا تکراری است و این «نو نبودن» موجب دلزدگی دانشآموزان میشود درحالی که در کتاب پایه سوم دبیرستان به یک باره مسائل سنگین و دیر هضم مطرح میشود .
در کتاب درسی سال دوم در قسمت «فعالیت» گفته شده است که دانشآموزان آیههای قرآن را همراه با معانی استخراج کنند در حالی که به اذعان بسیاری از دبیران این درس، دانشآموزان این فعالیتها را انجام نمیدهند .
در بخش دیگر، در کتاب درسی بخشی تحت عنوان «بررسی» وجود دارد که برای دانشآموزان تکالیف خواسته شده ملموس نیست و کلی و ذهنی بودن آن، دانشآموزان را خسته میکند .همچنین، بخشی تحت عنوان «برای مطالعه» در کتاب سال دوم و سوم وجود دارد که جزو موارد امتحان نیست و به این علت اکثر دانشآموزان به آن کمتوجهی میکنند.
دانشآموزان به «دین و زندگی» چندان به عنوان یک «موضوع درسی» نمینگرند و انتظار آنها این است که معلم دینی باید سادهگیر باشد و آنها در کلاس آزاد باشند و این ذهنیت موجب بروز مشکلاتی در امر «کلاسداری» برای برخی دبیران این درس شده است. بهعنوان مثال، گنجاندن مواردی از اصول همزیستی و اخلاق شهروندی میتواند بر تنوع مطالب بیفزاید .
از سوی دیگر، نهادهای تصمیمگیر و یا تصمیمساز مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا شورایعالی آموزش و پرورش میتوانند با غنیسازی و محتوابخشی در برنامهها و کمک کردن در استقلال حوزه آموزش و پرورش بهعنوان یگانه دستگاه «انسانساز» و علمی کردن موضوعات و کاهش مدیریت سلایق، گام مهمی را در جهت توسعه «اخلاق» در جامعه بردارند .
* کارشناس مسائل آموزش و پرورش - علی پورسلیمان
http://armandaily.ir/?News_Id=59389 لينك
در مواردی دیده شده است که دبیران درس عربی به علت پرکردن ساعت موظف خود مجبور به گرفتن این درس شدهاند، در حالی که اصولا انگیزهای برای تدریس این درس را ندارند.
گفتوگو با برخی دبیران این درس نشان میدهد که دانشآموزان نیز انگیزه کافی برای فراگیری این درس و انجام تکالیف مطروحه در کتاب درسی را ندارند. کتابهای تدوین شده از نظر ظاهر و یا محتوا، حالت کلیشهای و فلسفی دارند و در مجموع برای بسیاری از دانشآموزان قابل هضم نیست و حتی ممکن است با نیازهای آنها نیز همخوانی نداشته باشد، درحالی که بحث اخلاق و دین از مهمترین موضوعات مطرح برای هر فرد در طول زندگی است و باید شناخت منطقی و واقعبینانهای نسبت به آن وجود داشته و پایههای این شناخت باید توسط یک متخصص و کارشناس پایهریزی و برنامهریزی شود .بهعنوان مثال، در کتاب «دین و زندگی» پایه دوم دبیرستان، موضوعات درسی غالبا مواردی است که به سالهای قبل برمیگردد و اکثرا تکراری است و این «نو نبودن» موجب دلزدگی دانشآموزان میشود درحالی که در کتاب پایه سوم دبیرستان به یک باره مسائل سنگین و دیر هضم مطرح میشود .
در کتاب درسی سال دوم در قسمت «فعالیت» گفته شده است که دانشآموزان آیههای قرآن را همراه با معانی استخراج کنند در حالی که به اذعان بسیاری از دبیران این درس، دانشآموزان این فعالیتها را انجام نمیدهند .
در بخش دیگر، در کتاب درسی بخشی تحت عنوان «بررسی» وجود دارد که برای دانشآموزان تکالیف خواسته شده ملموس نیست و کلی و ذهنی بودن آن، دانشآموزان را خسته میکند .همچنین، بخشی تحت عنوان «برای مطالعه» در کتاب سال دوم و سوم وجود دارد که جزو موارد امتحان نیست و به این علت اکثر دانشآموزان به آن کمتوجهی میکنند.
دانشآموزان به «دین و زندگی» چندان به عنوان یک «موضوع درسی» نمینگرند و انتظار آنها این است که معلم دینی باید سادهگیر باشد و آنها در کلاس آزاد باشند و این ذهنیت موجب بروز مشکلاتی در امر «کلاسداری» برای برخی دبیران این درس شده است. بهعنوان مثال، گنجاندن مواردی از اصول همزیستی و اخلاق شهروندی میتواند بر تنوع مطالب بیفزاید .
از سوی دیگر، نهادهای تصمیمگیر و یا تصمیمساز مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا شورایعالی آموزش و پرورش میتوانند با غنیسازی و محتوابخشی در برنامهها و کمک کردن در استقلال حوزه آموزش و پرورش بهعنوان یگانه دستگاه «انسانساز» و علمی کردن موضوعات و کاهش مدیریت سلایق، گام مهمی را در جهت توسعه «اخلاق» در جامعه بردارند .
* کارشناس مسائل آموزش و پرورش - علی پورسلیمان
http://armandaily.ir/?News_Id=59389 لينك