آیا رنگ ها میتوانند کاری کنند شما احساس بهتری داشته باشید؟
امیرحسین لاله
یکی از اعضای خوش نیت خانواده به تازگی خوانده است که قرار گرفتن در معرض رنگ زرد میتواند به شما انرژی دهد و رنگ آبی باعث آرامش، اطمینان خاطر و افزایش اعتماد به نفس شما میشود. شما درمانده هستید، بنابراین تصمیم میگیرید این روشهای رنگارنگ را امتحان کنید. شما به وضوح امیدوارید که تغییر رنگها در محیط شما، تأثیرات وعده داده شده را داشته باشد.
سوال این است، آیا اینگونه خواهد شد؟
پاسخ این سوال بیاهمیت نیست، مخصوصا هنگامی که موضع مبتنی بر شواهد داشته باشیم. آیا باید شما را تشویق کنیم تا پولتان را برای مشاوره رنگ، رنگ درمانی یا وسایل (به عنوان مثال، عینک رنگی) که تجربه رنگ محیط را تغییر میدهند، خرج کنید؟
حقیقتش را بخواهید، نمیدانیم، چون علم فقط جمعآوری شواهدی درباره قدرت روانشناختی رنگها را شروع کرده است. در اینجا گزارش یک مطالعه اخیر منتشر شده است.
در این مطالعه، ما متعجب شدیم که آیا کسی به رنگ، در رنگ درمانی نیاز دارد یا خیر؟. به احتمال زیاد، اولین واکنش این است "مطمئناً، یک نفر به رنگ احتیاج دارد "، چون رنگ درمانی مداخلهای بر پایه رنگ است.
وب سایتهایی که در حال تبلیغ مداخلات مبتنی بر رنگ هستند از این دیدگاه حمایت میکنند. میتوان مطالعه کرد که "رنگها توانایی آرام کردن، الهام بخشیدن، برانگیختن، تعادل یا تغییر ادراک ما را دارند، که منجر به در نظر گرفتن آنها به عنوان ابزارهای درمانی میشود".
همچنین میتوانید این ادعای مشکوک را بخوانید که "رنگ درمانی علم استفاده از رنگها برای تنظیم و تبدیل ارتعاشات بدن به فرکانس هایی است که منجر به سلامتی و هماهنگی میشوند.
هر رنگ دارای فرکانسهای یک لرزش خاص است و هر لرزش مربوط به علائم مختلف جسمانی است. " این گفتهها تأکید میکنند که، تصور میشود ماده اصلی در چنین مداخلات مبتنی برخلوص رنگ، رنگ است.
وقتی رنگ حذف میشود، آنها نباید به هیچ وجه کار کنند یا اینکه باید از قدرت کمتری برخوردار باشند. ما این فرض را با استفاده از روال رنگ درمانی موجود به طور آزمایشی، امتحان کردیم.
در این آزمایش، از مردم دعوت میشود که به دایرههای رنگی با سایههای متفاوت نگاه کنند. آنها همچنین هنگام راهنمایی صوتی از طریق یک برنامه مدیتیشن (مراقبه)، به موسیقی ملایم گوش میدهند. به آنها گفته میشود که روی بخشهای مختلف بدن خود تمرکز کرده و تصور کنند که چگونه رنگهای مربوطهی خاص از طریق تنفس در بدن آنها حرکت میکنند.
برای مثال، ما گروهی متشکل از 30 شرکتکننده غیر نابینا داشتیم که این آزمایش 60 دقیقهای استاندارد را انجام میدهند. ما سطح استرس و اضطراب آنها را قبل و بعد از آزمایش اندازهگیری کردیم و دریافتیم که استرس و اضطراب پس از آزمایش به طور قابل توجهی کاهش یافت. در این مرحله، شما احتمالاً نتیجه میگیرید که روش رنگ درمانی در کاهش استرس و اضطراب موفقیتآمیز بوده است.
آنچه که ما به شما نگفتهایم این است که گروه دیگری متشکل از 30 شرکتکننده (گروه کنترل) همان آزمایش رنگ درمانی را با یک تغییر اساسی در روش انجام دادند ما حلقههای رنگی را نشان ندادیم. گروه کنترل، وقتی که به یک برگه سفید نگاه میکردند به همان موسیقی گوش میدادند و انرژیهای مشابه در بدنشان جاری میشد.
ما مجدد میزان استرس و اضطراب آنها را قبل و بعد از آزمایش اندازهگیری کردیم و تفاوت دقیقاً یکسانی را یافتیم، استرس و اضطراب بعد از جلسه بطور قابل توجهی کاهش پیدا کرد. این کاهشها با گروهی که حلقههای رنگ را مشاهده کردهاند قابل قیاس است.
حالا، آیا این روشها کار میکنند یا نه؟ یا اینکه آیا حداقل این روش خاص جواب داده است؟ پاسخ این است که ما نمیتوانیم به طور قطعی مطمئن باشیم. اولاً، ما مشاهده کردیم که استرس و اضطراب بعد از جلسه نسبت به قبل از آن کاهش مییابد. اما آیا به دلیل رنگ بود؟ پاسخ منفی است، زیرا کاهش اضطراب و استرس یکسان بود، چه افراد دایرههای رنگی را ببینند و چه یک ورقه سفید را ببینند. دوماً، ما شرایط کنترلی نداشتیم که در آن گروه دیگری از شرکتکنندگان کار دیگری غیر از این روش انجام دهند. به عنوان مثال، یک گروه اضافی از شرکتکنندگان کنترل میتوانستند یک متن فریبنده را بخوانند، یا یک فیلم جذاب ببینند، یا به سادگی برای 60 دقیقه پیادهروی کنند. این گروه همچنین میتوانستند روش دیگری را دنبال کنند که شامل اجزای آرامشبخشی مانند (موسیقی و صدا) یا، (موسیقی یا صدا) به تنهایی است. احتمالاً تمام این گروه از شرکتکنندگان کاهش استرس و اضطراب را تجربه کردهاند.
ممکن است نتیجه بگیرید: از هر چیزی که کمک میکند استفاده کنید! اما آیا شما باید چنین کاری کنید؟
اجازه دهید سریع درمورد احتمال اثر دارونما صحبتی کنیم. این اثر یک پدیده روانشناختی قابل توجه را توصیف میکند که در آن یک ماده غیرفعال مثل شکر، آب یا یک محلول نمکی میتواند احساس کسی را بهبود بخشد، فقط به این دلیل که فرد معتقد است این درمان اثربخش است. پزشکان از دارونما برای درمان رنجهایی مانند درد یا اضطراب استفاده میکنند.
اثرات دارونما نیز ممکن است نقشی در رنگ درمانیها داشته باشد. چون مردم بر این باورند که این کارهای روزمره تأثیر مطلوبی دارند، ممکن است مکانیسمهای روانی – فیزیولوژیکی لازم فعال شده و باعث شود فرد آنچه را که انتظار دارد تجربه کند، واقعا تجربه نماید.
به بیان دیگر، اگر اعتقاد دارید که رنگ درمانی احساس بهتری در شما ایجاد میکند، احتمالاً چنین هم خواهد شد. اثر دارونما واقعی است، و دارونماها در اشکال مختلف و با برچسب های مختلف قیمت موجود هستند. پس، این شما هستید که تصمیم می گیرید کدام مداخله ارزش وقت گذاشتن و هزینه کردن را دارد.
سوال این است، آیا اینگونه خواهد شد؟
پاسخ این سوال بیاهمیت نیست، مخصوصا هنگامی که موضع مبتنی بر شواهد داشته باشیم. آیا باید شما را تشویق کنیم تا پولتان را برای مشاوره رنگ، رنگ درمانی یا وسایل (به عنوان مثال، عینک رنگی) که تجربه رنگ محیط را تغییر میدهند، خرج کنید؟
حقیقتش را بخواهید، نمیدانیم، چون علم فقط جمعآوری شواهدی درباره قدرت روانشناختی رنگها را شروع کرده است. در اینجا گزارش یک مطالعه اخیر منتشر شده است.
در این مطالعه، ما متعجب شدیم که آیا کسی به رنگ، در رنگ درمانی نیاز دارد یا خیر؟. به احتمال زیاد، اولین واکنش این است "مطمئناً، یک نفر به رنگ احتیاج دارد "، چون رنگ درمانی مداخلهای بر پایه رنگ است.
وب سایتهایی که در حال تبلیغ مداخلات مبتنی بر رنگ هستند از این دیدگاه حمایت میکنند. میتوان مطالعه کرد که "رنگها توانایی آرام کردن، الهام بخشیدن، برانگیختن، تعادل یا تغییر ادراک ما را دارند، که منجر به در نظر گرفتن آنها به عنوان ابزارهای درمانی میشود".
همچنین میتوانید این ادعای مشکوک را بخوانید که "رنگ درمانی علم استفاده از رنگها برای تنظیم و تبدیل ارتعاشات بدن به فرکانس هایی است که منجر به سلامتی و هماهنگی میشوند.
هر رنگ دارای فرکانسهای یک لرزش خاص است و هر لرزش مربوط به علائم مختلف جسمانی است. " این گفتهها تأکید میکنند که، تصور میشود ماده اصلی در چنین مداخلات مبتنی برخلوص رنگ، رنگ است.
وقتی رنگ حذف میشود، آنها نباید به هیچ وجه کار کنند یا اینکه باید از قدرت کمتری برخوردار باشند. ما این فرض را با استفاده از روال رنگ درمانی موجود به طور آزمایشی، امتحان کردیم.
در این آزمایش، از مردم دعوت میشود که به دایرههای رنگی با سایههای متفاوت نگاه کنند. آنها همچنین هنگام راهنمایی صوتی از طریق یک برنامه مدیتیشن (مراقبه)، به موسیقی ملایم گوش میدهند. به آنها گفته میشود که روی بخشهای مختلف بدن خود تمرکز کرده و تصور کنند که چگونه رنگهای مربوطهی خاص از طریق تنفس در بدن آنها حرکت میکنند.
برای مثال، ما گروهی متشکل از 30 شرکتکننده غیر نابینا داشتیم که این آزمایش 60 دقیقهای استاندارد را انجام میدهند. ما سطح استرس و اضطراب آنها را قبل و بعد از آزمایش اندازهگیری کردیم و دریافتیم که استرس و اضطراب پس از آزمایش به طور قابل توجهی کاهش یافت. در این مرحله، شما احتمالاً نتیجه میگیرید که روش رنگ درمانی در کاهش استرس و اضطراب موفقیتآمیز بوده است.
آنچه که ما به شما نگفتهایم این است که گروه دیگری متشکل از 30 شرکتکننده (گروه کنترل) همان آزمایش رنگ درمانی را با یک تغییر اساسی در روش انجام دادند ما حلقههای رنگی را نشان ندادیم. گروه کنترل، وقتی که به یک برگه سفید نگاه میکردند به همان موسیقی گوش میدادند و انرژیهای مشابه در بدنشان جاری میشد.
ما مجدد میزان استرس و اضطراب آنها را قبل و بعد از آزمایش اندازهگیری کردیم و تفاوت دقیقاً یکسانی را یافتیم، استرس و اضطراب بعد از جلسه بطور قابل توجهی کاهش پیدا کرد. این کاهشها با گروهی که حلقههای رنگ را مشاهده کردهاند قابل قیاس است.
حالا، آیا این روشها کار میکنند یا نه؟ یا اینکه آیا حداقل این روش خاص جواب داده است؟ پاسخ این است که ما نمیتوانیم به طور قطعی مطمئن باشیم. اولاً، ما مشاهده کردیم که استرس و اضطراب بعد از جلسه نسبت به قبل از آن کاهش مییابد. اما آیا به دلیل رنگ بود؟ پاسخ منفی است، زیرا کاهش اضطراب و استرس یکسان بود، چه افراد دایرههای رنگی را ببینند و چه یک ورقه سفید را ببینند. دوماً، ما شرایط کنترلی نداشتیم که در آن گروه دیگری از شرکتکنندگان کار دیگری غیر از این روش انجام دهند. به عنوان مثال، یک گروه اضافی از شرکتکنندگان کنترل میتوانستند یک متن فریبنده را بخوانند، یا یک فیلم جذاب ببینند، یا به سادگی برای 60 دقیقه پیادهروی کنند. این گروه همچنین میتوانستند روش دیگری را دنبال کنند که شامل اجزای آرامشبخشی مانند (موسیقی و صدا) یا، (موسیقی یا صدا) به تنهایی است. احتمالاً تمام این گروه از شرکتکنندگان کاهش استرس و اضطراب را تجربه کردهاند.
ممکن است نتیجه بگیرید: از هر چیزی که کمک میکند استفاده کنید! اما آیا شما باید چنین کاری کنید؟
اجازه دهید سریع درمورد احتمال اثر دارونما صحبتی کنیم. این اثر یک پدیده روانشناختی قابل توجه را توصیف میکند که در آن یک ماده غیرفعال مثل شکر، آب یا یک محلول نمکی میتواند احساس کسی را بهبود بخشد، فقط به این دلیل که فرد معتقد است این درمان اثربخش است. پزشکان از دارونما برای درمان رنجهایی مانند درد یا اضطراب استفاده میکنند.
اثرات دارونما نیز ممکن است نقشی در رنگ درمانیها داشته باشد. چون مردم بر این باورند که این کارهای روزمره تأثیر مطلوبی دارند، ممکن است مکانیسمهای روانی – فیزیولوژیکی لازم فعال شده و باعث شود فرد آنچه را که انتظار دارد تجربه کند، واقعا تجربه نماید.
به بیان دیگر، اگر اعتقاد دارید که رنگ درمانی احساس بهتری در شما ایجاد میکند، احتمالاً چنین هم خواهد شد. اثر دارونما واقعی است، و دارونماها در اشکال مختلف و با برچسب های مختلف قیمت موجود هستند. پس، این شما هستید که تصمیم می گیرید کدام مداخله ارزش وقت گذاشتن و هزینه کردن را دارد.
برگرفته از: خبرنامه انجمن روانشناسی ایران
ترجمه امیرحسین لالهء- دانشگاه آزاد رودهن
منبع: اینجـــا
مرجع : انجمن روانشناسی ایران