جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 3 May 2024
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۰ / ۱۳:۳۸
کد مطلب: 56550
۳

روانشناسی کرونا یا بررسی پیامدهای روانشناختی آن

مهرزاد فراهتی
روانشناسی کرونا یا بررسی پیامدهای روانشناختی آن
نویسنده: مهرزاد فراهتی

 
مقدمه:

بیماری کرونا ویروس اکنون به وضعیت پاندمی رسیده‌است در حالی که این پاندمی به سرعت در سراسر جهان در حال گسترش است، باعث ایجاد ترس و نگرانی در عموم مردم به ویژه در میان گروه‌های خاص از جمله افراد مسن­تر، مراقبان بیماران، ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و افراد با شرایط بیماری­های زمینه‌ای شده است. در نتیجه مداخلات بیشتری ضروری هستند به ویژه برای گروه‌های خاص که در معرض خطر بالای پریشانی عاطفی حاد و مداوم می­باشند (Schoch-Spana, 2020). ثبات اجتماعی برخی کشورها به طور جدی تحت‌ تأثیر قرار گرفته‌است.

پیامدهای شیوع این بیماری که بر تمامی جنبه‌های زندگی انسان‌ها تأثیر گذاشته‌است، همچنان ادامه دارد. سازمان بهداشت جهانی دستورالعمل‌هایی را برای مدیریت این مشکل از دیدگاه زیست پزشکی و روانشناسی صادر کرده ‌است. اقدامات پیشگیرانه و پزشکی مهم‌ترین اقدام در این مرحله می­باشند (WHO, 2020). با توجه با آنکه این بیماری پیامدهای روانی، رفتاری، تأثیرات بالینی و بین فردی بسیاری برای سیستم‌های بهداشت روانی به همراه آورده پس از شیوع بیماری موسسات بالینی و دانشگاه‌ها در سطح بین‌المللی پایگاه‌های آنلاین برای ارائه خدمات مشاوره روانی به افراد آسیب‌دیده ایجاد کرده‌اند. همچنین محققان و دانشمندان به بررسی پیامدهای ناشی از شیوع این ویروس از جنبه های مختلف پرداخته­اند که یکی از این پیامدها تأثیرات روانشناختی شیوع ویروس می­باشد. در مقاله حاضر این پیامدهای روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته و خلاصه پژوهش های انجام شده در این زمینه عنوان شده ­اند.
 
شیوع ویروس کرونا و سلامت روان جامعه:
شیوع آسیب‌های روانی ناشی از گسترش بیماری‌های مسری در جامعه بسیار قابل ‌توجه است. ظهور بیماری کرونا ویروس نیز باعث سردرگمی شده، شرایط زندگی مردم را تغییر داده و اثرات روانی مخربی مانند اضطراب را به همراه داشته ‌است.    در حال حاضر، در اوج شیوع کرونا ویروس، مردم به دلیل بسته شدن مدارس و کسب و کارها احساسات منفی شدیدی را تجربه می‌کنند.‏ اگر چه محدودیت‌های گسترده‌ای مانند ممنوعیت مسافرت که نشان‌دهنده نوع جدیدی از قرنطینه است در کنترل و مدیریت بیماری مؤثر است اما اثرات روانی منفی بر جامعه دارد و گسترش شایعات و نگرانی در مورد کمبود غذا و لوازم بهداشتی نیز اضطراب افراد را بالاتر می برد.

با شیوع کرونا ویروس همانند شیوع ویروس سارس 2003 و ابولا 2014، ترس تعمیم‌یافته و رفتار بیش واکنشی ناشی از ترس در میان مردم شایع است. هر دوی این رفتارها می‌توانند مانع از کنترل بیماری شوند (Dong & Bouey, 2020)
   شیوع بیماری کروناویروس باعث شده مردم بسیاری از کشورها در خانه و یا در یک مرکز قرنطینه بمانند عدم قطعیت پیشرفت اپیدمی و مدت زمان آن باعث فشار روانی بیشتر بر عموم می‌شود. دلیل احتمالی این مشکلات روانی ممکن است مربوط به نگرانی‌ از ابتلا به بیماری و ترس از کنترل بیماری باشد (Huang & Zhao, 2020).
   سه پایگاه ‌داده الکترونیکی تأثیر روانی قرنطینه را مورد بررسی قرار داده­اند. تأثیرات منفی روانی از جمله علائم استرس پس از سانحه، سردرگمی و خشم را گزارش کرده‌اند. مدت قرنطینه طولانی‌تر، ترس از بیماری، خستگی روانی، اطلاعات ناکافی و ضرر مالی از عوامل استرس زای زمان قرنطینه هستند. البته قرنطینه داوطلبانه با پریشانی کم‌تر و عوارض کم‌تر در دراز مدت همراه است. با وجود این، قرنطینه اغلب تجربه ناخوشایندی است.

جدا شدن از عزیزان، از دست دادن آزادی، عدم اطمینان نسبت به وضعیت بیماری و بی‌حوصلگی می‌تواند در مواقع خاص اثرات چشمگیری ایجاد کند ) Brooks, Webster, Smith, Woodland, Wessely, Greenberg, Rubin, 2020))
   در طول شیوع بیماری‌های عفونی، قرنطینه می‌تواند یک اقدام پیشگیرانه ضروری باشد. با این حال، بررسی­ها نشان می‌دهند که قرنطینه اغلب با اثر روانی منفی همراه است و اثر روانی قرنطینه می‌تواند ماه‌ها یا سال‌ها بعد ظهور کند. در دوران قرنطینه ضرر مالی می‌تواند برای افرادی که قادر به کار نیستند و باید کار خود را بدون برنامه‌ریزی قطع کنند، مشکل ساز باشد. زیان مالی در نتیجه قرنطینه، پریشانی اقتصادی - اجتماعی جدی را ایجاد می کند و منجر به بروز  اختلالات روانی و خشم و اضطراب شدیدتری می شود     .(Brooks et al, 2020)
  
در دوران قرنطینه، سیستم‌های حمایتی گسیخته و انزوای اجتماعی می‌تواند افراد را در برابر واکنش‌های استرس حاد آسیب‌پذیر کند. نتایج پژوهش­ها نشان می­دهد حتی برای افرادی که از قبل شرایط سلامت روانی دارند، پاندمی می‌تواند افکار مضطرب و رفتارهای وسواسی ایجاد نماید و احساسات منفی (‏مانند اضطراب، افسردگی و خشم)‏ و حساسیت به خطرات اجتماعی را افزایش دهد. در حالی که نمرات احساسات مثبت (‏مانند شادی) و رضایت از زندگی کاهش می­یابد. مردم بیشتر نگران سلامتی و خانواده خود و کم‌تر نگران اوقات فراغت و دوستان خود هستند(Schoch-Spana, 2020).
  
عدم قطعیت و پیش‌بینی‌پذیری پایین این بیماری نه تنها سلامت فیزیکی افراد را تهدید می‌کند، بلکه سلامت روانی افراد، به ویژه از نظر احساسات و شناخت را نیز تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد. احساسات منفی طولانی‌مدت عملکرد ایمنی افراد را کاهش می­دهد و تعادل مکانیزم‌های فیزیولوژیکی نرمال آنها را از بین می­برد. افراد ممکن است بیش از حد به هر بیماری واکنش نشان دهند، که منجر به رفتارهای اجتنابی می­شود. همچنین عدم اطمینان از وضعیت آتی باعث ناهماهنگی شناختی و ناامنی می‌شود و مردم زمانی که احساس خطر بیماری می‌کنند، به شیوه‌ای محافظه کارانه و محتاطانه رفتار می‌کنند .(Sijia, Wang, Xue, Zhao& Zhu, 2020)
  
تقریبا همه افراد تا حدودی اضطراب سلامتی را تجربه می‌کنند.  اما وقتی بیش از حد باشد، می‌تواند مضر باشد، سطح بالایی از اضطراب سلامتی به طور فزاینده‌ای در حال افزایش است. سطوح بالایی از اضطراب سلامتی با تفاسیر نادرست و فاجعه باری از احساسات و تغییرات بدنی، باورهای ناکارآمد در مورد سلامت و بیماری و رفتارهای ناسازگار مقابله مشخص می‌شوند. افراد با اضطراب سلامتی بالا تمایل دارند احساسات خوب بدنی و تغییرات را به اشتباه تفسیر کنند. در مورد شیوع ویروس، بسته به تجربیات قبلی از آنفولانزا، یک فرد با اضطراب بهداشتی بالا ممکن است به اشتباه دردهای عضلانی خوش‌خیم و یا سرفه را به عنوان نشانه‌ای از اینکه به بیماری مبتلا شده‌ است تفسیر کند، این به نوبه خود اضطراب آنها را افزایش می‌دهد و بر توانایی آنها در گرفتن تصمیمات منطقی تأثیر می‌گذارد.

از یک طرف، برخی افراد با اضطراب سلامتی بالا ممکن است بیمارستان‌ها و مطب پزشکان را به عنوان منبع سرایت در نظر گرفته و در نتیجه از جستجوی کمک‌پزشکی خودداری کنند. برخی دیگر با اضطراب سلامتی بالا اغلب به دنبال اطلاعات مربوط به سلامتی و اطمینان خاطر از جانب پزشکان هستند،  به این ترتیب، ممکن است برای اطمینان از اینکه احساسات و تغییرات بدنی آنها ناشی از بیماری نیست، با کوچک­ترین علائم در اورژانس بیمارستان حضور یابند که باعث تراکم جمعیت در بیمارستان ها شده و بار اضافی بر دوش کادر بهداشت و درمان خواهند گذاشت که می‌توانند پیامدهای منفی برای فرد و جامعه داشته باشند. این امر در طول پاندمی آنفلوآنزای خوکی در سال ۲۰۰۹ نیز مشهود بود، که در آن موج بیماران در بیمارستان‌ها حتی زمانی که شیوع بیماری تنها یک شایعه بود، رخ داد    .( Asmundson & Taylor, 2020)


افرادی که اضطراب سلامتی بالایی دارند در انواع رفتارهای غیر انطباقی ایمنی نیز درگیر می‌شوند .در زمینه شیوع ویروس، ممکن است شامل شستن بیش از حد دست‌ها، عقب‌نشینی اجتماعی و خرید همراه با وحشت باشد. به عنوان مثال، حس کاذب فوریت برای محصولات مختلف مورد نیاز برای قرنطینه ممکن است منجر به خرید بیش از حد برای ذخیره کردن منابع مورد نیاز شود (‏به عنوان مثال، ضد عفونی‌کننده دست، داروها، ماسک‌های محافظ)‏. این امر می‌تواند تأثیر زیان آوری بر جامعه نیازمند به این منابع برای اهداف دیگر، از جمله مراقبت‌های پزشکی معمولی، داشته باشد (Asmundson, Taylor, Carleton, Weeks, & Hadjistavropoulos, 2020).
 
سطح پایین اضطراب سلامتی نیز می‌تواند اثرات منفی بر رفتار سلامتی داشته باشد. افرادی که خود را در معرض خطر کم بیماری می‌بینند نیز بعید است که رفتار اجتماعی خود را تغییر دهند و توصیه‌ها برای فاصله گرفتن اجتماعی را نادیده می­گیرند. عدم پایبندی به حتی ساده‌ترین توصیه‌ها، مانند شستن دست­ها و فاصله اجتماعی، می‌تواند اثرات منفی قابل‌توجهی بر هر گونه تلاش برای کاهش گسترش ویروس داشته باشد. بنابراین ​اضطراب سلامتی یکی از چندین عامل روان‌شناختی است که بر شیوه واکنش هر فرد به شیوع ویروس کرونا تأثیر می‌گذارد (Taylor, 2020).
  
یکی از پر استرس­ ترین شرایط، غیرقابل‌پیش‌بینی بودن وضعیت و عدم قطعیت زمان کنترل بیماری و جدی بودن خطر است. با توجه به بیماری‌های همه‌گیر و همه‌گیری‌های مشابه، در چنین مواردی، نگرانی‌های جدی مانند ترس از مرگ می‌تواند در میان بیماران ایجاد شود، و احساس تنهایی و خشم می‌تواند در میان عموم مردم گسترش یابد
 (Xiang, Yang, Zhang, & Cheung, 2020).

   مک و همکاران (‏۲۰۱۰) و لم و همکاران (‏۲۰۰۹) ‏هر دو گزارش دادند که بیش از ۴۰ % از بازماندگان ویروس سارس در یک زمان در طول شیوع اختلال استرس پس از سانحه را تجربه کرده بودند. شیوع اختلال استرس پس از سانحه یک ماه پس از اپیدمی ویروس کرونا در مناطق آسیب‌دیده چین ۷ % بود. علایم استرس پس از سانحه در اثر رویدادهای آسیب‌زا خارج از محدوده تجربیات معمول انسانی ایجاد می­شود و با علائمی چون اجتناب از محرک‌های مرتبط، کرختی عاطفی و بیش برانگیختگی فیزیولوژیکی همراه است (Nianqi , Zhang , Wei , Jia , Shang, Sun, Wu , Sun, Zhou ,Wang & Liu, 2020) 

در فجایع پاندمی در سراسر دنیا، اختلالات روانی حاد که با خاطرات مزاحم مشخص می‌شوند در زنان شایع‌تر از مردان هستند. برخی شواهد حاکی از آن است که (‏نوسانات در سطح هورمون‌ها)‏ مسئول تغییر حساسیت به محرک‌های عاطفی هستند که این ممکن است پایه و اساس آسیب‌پذیری خاص نسبت به اختلالات روانی در زنان را شکل دهد. علاوه بر این، زنان شیوع بالاتری از علایم فرعی برانگیختگی را نشان دادند (Nianqi et al, 2020).

با توجه به اینکه شیوع بیماری‌های عفونی پتانسیل قابل‌توجهی برای سرایت روانی دارند، و معمولا منجر به ترس، اضطراب و انواع مشکلات روانی می‌شوند، با گسترش جهانی این ویروس، دولت‌ها باید با تدوین و اجرای برنامه‌های راهبردی هماهنگ به رفع نیازهای مربوط به بهداشت روانی بپردازند.
 

شیوع ویروس کرونا و سلامت روانی کودکان:
شیوع بیماری کرونا ویروس رخداد بی‌سابقه‌ای برای همه افراد است، به خصوص برای کودکان. اگرچه به نظر می‌رسد کودکان کم‌تر از بزرگسالان در برابر ویروس آسیب‌پذیر هستند، گزارش‌های اولیه از چین نشان می‌دهد که کودکان و نوجوانان از نظر روانی تحت ‌تأثیر قرار گرفته‌اند و مشکلات رفتاری را نشان می‌دهند. کودکان نسبت به تأثیر چشمگیر اپیدمی بی‌تفاوت نیستند. آنها نسبت به تغییر حساس­اند و ممکن است متوجه تغییراتی شوند که درک آنها دشوار باشد و ابراز خشم و عصبانیت کنند، آنها انواع ترس‌، عدم قطعیت،‌ انزوای جسمی و اجتماعی را تجربه می‌کنند.

یک مطالعه مقدماتی که در چین در هفته دوم فوریه ۲۰۲۰ انجام شد نشان داد که شایع‌ترین مشکلات روانی و رفتاری در میان ۳۲۰ کودک و نوجوان پرحرفی، حواس‌پرتی، تحریک‌پذیری و ترس از پرسش در مورد این اپیدمی بودند. کودکان کوچکتر  (‏۳ تا ۶ سال)‏ بیشتر از کودکان بزرگ‌تر احتمال بروز علائم بیماری را دارند، مانند خشونت و ترس از اینکه اعضای خانواده به این عفونت مبتلا شوند. در تمام گروه‌های سنی بی‌توجهی و تحریک‌پذیری، شدیدترین علائم روانی کودکان بودند (Jiao,  Wang, Liu, Feng Fang, Jiao, Pettoello-Mantovani& Somekh, 2020)

تحقیقات نشان می‌دهد که حتی کودکان ۲ ساله نیز از تغییرات اطراف خود آگاه هستند. گاهی کودکان خود را سرزنش می کنند و احساس می­کنند این بیماری مجازاتی برای بدی­های آنهاست. ممکن است کودکان نگران وضعیت عاطفی بزرگسالان شوند و این اضطراب می‌تواند به طور غیر عمدی منجر به اجتناب کودکان از به اشتراک گذاشتن نگرانی‌های خود در تلاش برای حفاظت از دیگران شود و باعث شود کودکان به تنهایی با این احساسات دشوار کنار بیایند ( Dalton, Rapa & Stein, 2020).

   به دلیل آنکه رسانه‌ها و مکالمات اجتماعی تحت ‌تأثیر شیوع بیماری قرار دارند، کودکان در معرض مقادیر زیادی اطلاعات و نگرانی، اضطراب و ترس را تجربه می‌کنند و این می‌تواند شامل انواع ترس‌هایی باشد که بسیار شبیه به ترس‌های بزرگسالان است، مانند ترس از مرگ، ترس از دست دادن عزیزان، یا ترس از درمان های پزشکی. ممکن است تقاضاهای بیشتری از والدین داشته باشند و در نتیجه والدین نیز تحت فشار بیش از حد قرار گیرند  ​(Kluge, 2020).

   وقتی مدارس تعطیل باشند کودکان دیگر انگیزه و حس ساختاریافته­ای که توسط محیط مدرسه فراهم می‌شود ندارند و فرصت کمتری برای بودن با دوستان و کسب حمایت اجتماعی دارند. در خانه ماندن می‌تواند برخی کودکان را در معرض خطر بیشتری قرار دهد و در صورت عدم وجود خانه امن شاهد خشونت بین فردی و تجربه کودک آزاری باشند که بسیار نگران‌کننده است ​(Kluge, 2020).
  
شواهد نشان می‌دهد زمانی که کودکان خارج از مدرسه هستند (‏مثل تعطیلات آخر هفته و تعطیلات تابستان)‏، از نظر فیزیکی کم‌تر فعال هستند، زمان تماشای تلویزیون طولانی­تر است، الگوهای خواب نامنظم و رژیم‌های غذایی نامناسب-تری دارند که منجر به افزایش وزن و کاهش آمادگی قلبی - تنفسی می‌شود. چنین اثرات منفی بر سلامتی به احتمال زیاد زمانی بدتر خواهد بود که در طول شیوع بیماری کودکان در خانه‌ بدون فعالیت‌های بیرونی و تعامل با دوستان خود محدود می‌شوند. مدت طولانی قرنطینه، ترس از بیماری، خستگی و بی‌حوصلگی، اطلاعات ناکافی، عدم ارتباط با همکلاسی‌ها، دوستان و معلمان، کمبود فضای شخصی در خانه، و مشکلات مالی خانواده می‌توانند تأثیرات منفی و پایداری بر کودکان و نوجوانان داشته باشند. علاوه بر این، تعامل بین تغییرات سبک زندگی و استرس روانی - اجتماعی ناشی از حبس خانگی می‌تواند اثرات مضر بر سلامت جسمی و روانی کودک را تشدید کند. برای کاهش پیامدهای حبس خانگی، دولت، سازمان‌های غیردولتی، جامعه، مدرسه و والدین باید از پیامدهای این وضعیت آگاه باشند و برای رسیدگی به این مسائل تلاش بیشتری کنند( Dalton et al, 2020).

شیوع ویروس کرونا و سلامت روان کارکنان مراقبت های بهداشتی:
بیماری کرونا ویروس یک چالش بزرگ برای سلامت شغلی است. افراد در بسیاری از مشاغل با خطر بالای ابتلا مواجه هستند. لیست بلندی از مشاغل وجود دارد که شامل تماس مستقیم با مردم و نزدیکی فیزیکی به دیگران هستند. بدون شک، پرسنل بهداشتی این روزها در سراسر دنیا مورد توجه قرار می‌گیرند. آنها در خط مقدم مبارزه با شیوع این بیماری قرار دارند و به شکلی خستگی‌ناپذیر برای محافظت و مراقبت از بیماران فعالیت می­کنند و فداکاری‌های بزرگی به نفع جامعه گسترده‌تر انجام می‌دهند.

آنها نه تنها استرس کاری بالایی را تجربه می کنند بلکه در معرض خطر بالای ابتلا به ویروس قرار دارند، که این امر آنها را در معرض مشکلات روانی قرار می­دهد.کارکنان مراقبت‌های بهداشتی در خطوط مقدم اپیدمی با عوامل استرس­زای زیادی مواجه هستند: چشم‌انداز شیوع بیشتر و طولانی‌تر، منابع محدود تجهیزات حفاظت فردی، ترس انتقال ویروس به خانه، دیدن بیمار شدن همکاران و اتخاذ تصمیمات سخت در مورد منابع کمیاب و نجات‌بخش مانند استفاده از دستگاه تنفسی برای برخی بیماران فشار روانی زیادی بر آنها وارد می­کند (Schoch-Spana, 2020).
  
بسیاری از کارکنان خط مقدم درمان به طور متوسط بیش از ۱۶ ساعت در روز کار می‌کنند که باعث می‌شود خواب کافی نداشته باشند. اختلالات روان‌پزشکی، مانند افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه، در کارکنان مراقبت‌های بهداشتی و درمانی، گزارش شده است (Dong & Bouey, 2020).
  
پس از اپیدمی سارس نیز مطالعات متعددی نشان دادند که مشکلات سلامت روانی در کارکنان مراقبت‌های بهداشتی افزایش یافت که اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی شایع‌ترین اختلالات بودند. بروز افسردگی، بی‌خوابی و استرس پس از سانحه در میان پرستاران درگیر در درمان بیماران سارس به ترتیب ۳۸.۵ %، ۳۷ % و ۳۳ % بوده ‌است. در چین نیز مطالعه مبتنی بر وب شیوع بالای اختلال اضطراب فراگیر و کیفیت خواب ضعیف را در طول اپیدمی کرونا ویروس در کارکنان مراقبت‌های بهداشتی نشان می‌دهد (Huang & Zhao, 2020).
  
متأسفانه، بسیاری از پرسنل خط مقدم سلامتی خود را از دست داده‌اند و آلوده شده‌اند یا مرده‌اند که باعث افزایش فشار روانی می‌شود. آنها در شرایط استرس فیزیکی و روانی بوده و در مواجهه با تهدیدها و فشارهای بهداشتی ناشی از کار پرتراکم، دوری از خانواده، ترس از بیماری احساس انزوا و درماندگی می‌کنند. تحقیقات نشان می­دهد آنها از تنهایی، اضطراب، ترس، خستگی، اختلالات خواب، و دیگر مشکلات سلامت جسمی و روانی رنج می­برند. همه پرستاران در مورد تأثیر شیوع بیماری بر سلامت خانواده‌های خود ابراز نگرانی می­کنند، خانواده‌هایشان نیز نگران سلامتی آنها هستند و پس از جدایی از خانواد‌ه، آنها احساس درماندگی و گناه می کنند  .(Brooks et al, 2020)
  
پژوهش ژنو و همکاران (2020) شدت آسیب‌های شغلی در پرستاران خط مقدم، پرستاران غیر خط مقدم، و عموم مردم بررسی شد. شدت آسیب‌های روانی در پرستاران غیر خط مقدم جدی‌تر بود. نتایج نشان داد که پرستاران غیر خط مقدم بیشتر از مشکلات روانی رنج می‌برند، در حالی که تحمل روانی پرستاران خط مقدم بیشتر است. ممکن است به دلیل این واقعیت باشد که پرستاران خط مقدم به طور داوطلبانه انتخاب می‌شوند و آمادگی روانی کافی دارند. همچنین پرستاران خط مقدم عمدتا با تجربه کاری بالاتر، آگاهی بیشتر در مورد اپیدمی و ظرفیت روانی بالاتری هستند. علاوه بر این، پرستاران خط مقدم در ارتباط نزدیک با بیماران هستند و با آنها همدردی می کنند و پرستاران غیر خط مقدم علاوه بر همدردی با بیماران، نگرانی و همدردی همکاران خط مقدم را نیز تحمل می‌کنند.

   در پژوهش نیوسان و همکاران (2020) پرستاران اجتناب، انزوا، گمانه‌زنی، شوخ‌طبعی، خودآگاهی، و دیگر مکانیزم‌های دفاعی روانی را به کار گرفتند تا از نظر روانی خود را با شرایط وفق دهند. ثابت شده‌است که تمام اقدامات مقابله با این فاجعه همه‌گیر می‌تواند استرس را کاهش داده و سلامت روانی را ارتقا بخشد.

   از طرف دیگر بسیاری از پرسنل بیمارستان به دلیل مسئولیت کاری بالا و نگرانی از انتقال بیماری به خانواده برای مدتی طولانی در بیمارستان می­مانند و خود را قرنطینه می­کنند. پنج مطالعه نتایج روان‌شناختی قرنطینه کارکنان را مورد بررسی قرار داده­اند. نتایج نشان داد که بلافاصله پس از اتمام دوره قرنطینه (‏۹ روز)‏، قرنطینه عامل پیش‌بینی‌کننده نشانه‌های اختلال استرس حاد بود. در همین مطالعه، کارکنان قرنطینه شده به طور معنی‌داری بیشتر گزارش خستگی، جدا شدن از دیگران، اضطراب در هنگام برخورد با بیماران تب‌دار، تحریک‌پذیری، بی‌خوابی، تمرکز و بی‌تصمیمی ضعیف، جلوگیری از انجام کار، و عدم تمایل به کار و یا در نظر گرفتن استعفا بودند.

کارگران مراقبت‌های بهداشتی که قرنطینه شده بودند، نسبت به عموم مردم که قرنطینه شده بودند، نشانه‌های شدیدتری از استرس پس از آسیب داشتند، که به طور قابل‌توجهی در همه ابعاد بالاتر بود. آنها خشم، آزردگی، ترس، ناامیدی، گناه، درماندگی، تنهایی، عصبانیت، ناراحتی، نگرانی بیشتر و شادی کمتری گزارش دادند  .(Brooks et al, 2020)بنابراین توجه به مسائل بهداشت روانی در کارکنان بهداشت و درمان برای پیش‌گیری و کنترل بهتر آسیب­های روانی بسیار مهم است و جهت کاهش این آسیب­های روانی باید یک برنامه جامع مداخله بحران روانی تهیه و مورد استفاده قرار گیرد.
 
شیوع ویروس کرونا  و اندوه جمعی:
بیماری کرونا ویروس یک بحران همه‌گیر شناسی است، اما یک بیماری روان شناختی نیز محسوب می شود که باعث بروز یک سری خسارات از احساس امنیت شخصی گرفته تا روابط اجتماعی و امنیت مالی شده ‌است. دکتر شری کورمیر، روانشناس متخصص در زمینه سوگ می‌گوید: وضعیت کنونی، اضطراب، استرس و ناراحتی را بر می‌انگیزد  و این زمان دوران اندوه جمعی است.

مهم است تشخیص دهیم که در میانه این اندوه جمعی هستیم. همه ما اکنون چیزی را از دست می‌دهیم. بسیاری از مردم در حال تجربه خسارات فردی، از جمله بیماری و مرگ ناشی از کرونا ویروس  یا از دست دادن شغل در نتیجه تحولات اقتصادی هستند. کورمیر می‌گوید: "حتی افرادی که چیزی به اندازه یک شغل یا فرد مورد علاقه خود را از دست نداده­اند نیز تحت ‌تأثیر قرار گرفته‌اند". او می­گوید: "در حالی که ما کار، مراقبت بهداشتی، آموزش و سیستم‌های اقتصادی را نظاره می‌کنیم، یک اندوه مشترک وجود دارد - همه این سیستم‌ها که ما به آنها وابسته­ایم بی‌ثبات هستند". ما در حال از دست دادن مکان‌ها، پروژه‌ها، دارایی‌ها، مشاغل و حمایت‌هایی هستیم که ممکن است به شدت به آنها وابسته باشیم". این بیماری همه‌گیر افراد را مجبور می‌کند تا با ضعف چنین وابستگی‌هایی روبرو شوند (Weir, 2020).

   بسیاری از زیان‌هایی که افراد اکنون تجربه می‌کنند، به اصطلاح خسارت‌ها و فقدان­های مبهم هستند. اینها فاقد شفافیت و تعریف یک نکته واحد مانند مرگ هستند و این عدم شفافیت می‌تواند حرکت رو به جلو را سخت کند. گسترش این بیماری همه‌گیر، مردم را مجبور به مواجهه با یک سری خسارات می­کند، از دست دادن حس امنیت، ارتباطات اجتماعی و آزادی‌های فردی، شغل و امنیت مالی. با شیوع بیشتر بیماری، مردم زیان‌های جدیدی را تجربه خواهند کرد که هنوز نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم و افراد در حال تجربه اندوه از دست دادن زندگی هستند.

حتی از دست دادن شغل می‌تواند منجر به دوره‌ای از اندوه طولانی شود که از اضطراب و افسردگی متمایز است. به نظر می‌رسد که این اندوه طولانی مربوط به اثرات از دست دادن شغل بر اعتماد به نفس و باور به دنیای عادلانه است.
   اریکا فلیکس (2020) می­گوید چیزی که ما از بلایای طبیعی آموختیم اهمیت مداوم حمایت‌های اجتماعی است. بحران می‌تواند خلاقیت و تعهد را تحریک کند. حمایت اجتماعی می‌تواند در گذر از غم و اندوه حیاتی باشد. این امر در زمان فاصله فیزیکی که مردم در خانه‌های خود دور از عزیزان و اطرافیانشان هستند دچار مشکل می شود. مردم باید از طریق فضای مجازی، تماس‌های تلفنی، پیام‌های متنی، چت تصویری و رسانه‌های اجتماعی با شبکه‌های حمایت اجتماعی خود ارتباط برقرار کنند (Weir, 2020).
 
شیوع ویروس کرونا و سوگ پیچیده (ابراز نشده):
مراسم سوگواری برای سوگ سالم بسیار مهم هستند. تدفین بخشی از روند سوگواری است که فرصتی را برای سوگواران فراهم می‌کند تا احساسات و عواطف خود را در مورد عزیزانشان ابراز کنند و هیجانات خود را تخلیه کنند. در تلاش برای مهار گسترش بیماری کرونا ویروس امکان برگزاری مراسم سوگواری معمول و جمع شدن افراد در مراسم سوم، هفتم، چهلم و رفت و آمد دوستان و نزدیکان از بین رفته است. بنابراین نه تنها یکی از عزیزانشان را از دست می­دهند، بلکه نمی­توانند برای گرامیداشت آنها جمع شوند و مراسمی برگزار کنند. و احساس می­کنند که عزیزانشان تنها و بدون حمایت آنها مرده­اند (Cummins, 2020).

   بودن کنار بستر فردی که شدیدا بیمار است، بیان مهمی از عشق است، اما به دلیل فاصله فیزیکی برای جلوگیری از گسترش این  ویروس ممکن نیست. اغلب فرد بدون حضور خانواده می‌میرد و اعضای خانواده داغ‌دیده با پشیمانی شدید، احساس گناه و درماندگی باقی می­مانند (scott, 2020).

   نبود مراسم سوگواری، خداحافظی نکردن با عزیز از دست رفته و ندیدن جسم او در آخرین لحظات و تصور درد و رنجی که ممکن است تحمل کرده باشد، خاطرات دردناکی هستند که با بازماندگان می‌مانند. مرگ ناشی از ویروس کرونا حل فرایند سوگ را دشوار کرده و زمینه برای سوگ ابراز نشده یا پیچیده را تقویت می‌کند که اثرات مخرب و طولانی مدتی  بر جای می‌گذارد. افرادی که به اندازه کافی برای عزیزانشان سوگواری نمی‌کنند احتمالا با اختلال سوگ پیچیده دست و پنچه نرم خواهند کرد. بیشتر افرادی که داغدیدگی طبیعی را تجربه می‌کنند، دوره‌ای از غم و اندوه، کرختی و حتی احساس گناه و عصبانیت دارند.

به تدریج این احساسات فروکش می­کنند و فقدان را می­پذیرند. ولی در سوگ پیچیده احساس فقدان، ناتوان‌کننده است و حتی بعد از گذر زمان بهبود نمی‌یابد و احساسات دردناک به قدری طولانی‌مدت و شدید هستند که از سرگیری زندگی طبیعی دشوار می­شود. سوگ پیچیده یا ابراز نشده طولانی‌تر و با علائم شدیدتر از سوگ معمولی تجربه می‌شود و بازگشت به روال عادی زندگی را با مشکل مواجه می‌کند. افرادی که دچار سوگ پیچیده هستند در معرض بیشترِ بیماری‌های جسمی ‌و یا روانی قرار دارند و علائمی چون عصبانیت و یا حملات خشم، ناتوانی در تمرکز بر هر چیزی به جز مرگ شخص مورد علاقه، تمرکز بر یادآورهای مرحوم و یا اجتناب بیش از حد از چنین یادآورهایی را نشان می­دهند.

در سوگ پیچیده احساسات شدیدی از غم، درد، جدایی، ناامیدی، پوچی، عزت‌نفس پایین، تلخی و یا اشتیاق برای حضور متوفی وجود دارد و ممکن است عدم پذیرش واقعیت مرگ، رفتار خود مخرب یا اعمال خودکشی نیز دیده شود. از طرف دیگر شروع ناگهانی ویروس کرونا، سرعتی که افراد از سلامت نسبی به شرایط بحرانی می‌روند، و طبیعت ضربه زننده ساعات پایانی به آسیب می‌افزاید. این ویروس بی‌رحمانه است. کسانی که عزیزانشان به مدت چند هفته تحت حمایت دستگاه تنفس مصنوعی بودند. خستگی جسمی و روحی را پس از رسیدن به نتیجه نهایی تجربه کردند، این عوارض تا حد زیادی نادیده گرفته شده‌اند و جای خود را به نگرانی‌های فوری داده‌اند، اما قطعا طی سال‌ها و ماه‌های آینده آشکار خواهند شد (scott, 2020).

 
شیوع ویروس کرونا و تعارضات خانوادگی:
با شیوه ویروس کرونا دشواری­های زیادی برای خانواده­ها به خصوص والدین شاغل به وجود آمده است و چنانچه از آنها حمایت نشود در دراز مدت آسیب جدی می­بینند که اثرات آن در نسل‌های آینده بروز خواهد کرد. آنها با یکی از مهم‌ترین تعارضات سر و کار دارند: تعارض کار ـ خانواده. این تعارض با تقاضاهای رقابتی کار مزدی و تعهدات خانوادگی در ارتباط است. با وجود فاصله گرفتن اجتماعی و تعطیلی بسیاری از مشاغل، کار و نگهداری از کودک برای والدین شاغل در چند ماه آینده حتی سخت‌تر خواهد شد و تعارضات و مشکلات خانوادگی و فردی زیادی به وجود خواهد آورد.

به دلیل این فاصله اجتماعی اجباری و یا داوطلبانه، بسیاری از والدین در حال حاضر با یک هنجار جدید سر و کار دارند که باید در حین انجام وظایف والدینی تمام‌وقت کار کنند. این قرنطینه می‌تواند چالش فوق‌العاده‌ای برای خانواده­ها به خصوص خانواده‌های چند نسلی و آنهایی که در محله‌های بسته و کوچک زندگی می‌کنند باشد.  با توجه به رعایت فاصله اجتماعی و اقدامات قرنطینه، ​والدین حتی در استخدام افرادی برای مراقبت از کودکان نیز مشکل دارند. در برخی کشورها مانند کانادا دولت‌های استانی و فدرال به سرعت به درخواست مراقبت از کودکان کارگران خط مقدم در طول بحران کرونا ویروس پاسخ داده‌اند. چندین استان کانادا مراکز مراقبت از کودکان اضطراری را برای افراد فراهم کرده‌­اند و اقدامات ویژه‌ای برای رعایت پروتکل‌های فاصله اجتماعی انجام داده‌اند .(DeGregory & Italiano, 2020)  ولی بسیاری از کشورها از این اقدامات محروم هستند و والدین شاغل مشکلات بسیاری برای نگهداری از کودکانشان دارند و پیامدهای جدی سلامت روانی برای چنین افرادی وجود دارد.

در دوران قرنطینه، به دلیل طولانی شدن زمان ماندن در خانه و افزایش مدت زمان تعامل زوجین با یکدیگر درگیری‌ها، خشونت‌های خانوادگی و همچنین تنش میان همسران و اختلافات زناشویی افزایش یافته است. برخی افراد هر چه زمان بیشتری را با هم می­گذرانند، بیشتر از یکدیگر متنفر می‌شوند. مردم به فضا نیاز دارند. نه تنها برای زوج‌ها، بلکه برای همه صادق است. آمار طلاق در چین به شدت افزایش یافته و این یک هشدار برای کل دنیا است. گزارشی که در میانه ماه مارس در وب سایت دولتی شهر چین منتشر شد نشان داد که مسائل جزئی در زندگی منجر به تشدید درگیری‌ها شده‌است و موارد خشونت خانوادگی نیز افزایش یافته است.

یک سال پس از بیماری سارس در هنگ کنگ و چین، تحقیقاتی صورت گرفت که نشان داد آمار طلاق ۲۱ درصد افزایش یافت که از علت‌های آن خشونت‌های خانوادگی، افسردگی، اختلالات روحی و روانی بجا مانده از این بیماری اعلام شد. رسانه‌های چینی با گزارش‌هایی از نزاع زناشویی پر شده‌اند. یک  نشریه آنلاین مستقر در شانگهای گزارش داد که پلیس در امتداد رودخانه یانگتسه در استان هوبی، در نزدیکی جایی که این بیماری همه‌گیر در ووهان آغاز شد، ۲۶۱ گزارش در مورد خشونت خانگی در ماه فوریه دریافت کرد - سه برابر بیش از ۷۴ گزارشی که در همان ماه در 2019 گزارش شد (Bloomberg BusinessWeek, 2020).

به نظر می­رسد شیوع ویروس کرونا و قرنطینه خانگی  مردم را در یک دیگ زودپز قرار داده است. قرنطینه تناقض­ها را تشدید کرده و برخی زوجین دیگر نمی­توانند یکدیگر را تحمل کنند. در نیویورک آمار درخواست طلاق بالا رفته است و با انبوهی از پرونده‌های در انتظار برای بازگشایی دادگاه مواجه هستند. حتی زمانی که بیماری همه‌گیر فروکش کند و زندگی به حالت عادی خود باز ‌گردد، انتظار می‌رود آسیب های وارده از فشارهای روانی و اقتصادی ماه‌ها پا برجا بمانند.

در ایران نیز طبق آمار ارائه شده از سوی وحیدنیا مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور میزان تماس‌های زوجین با صدای مشاور بهزیستی که مربوط به اختلافات خانوادگی در دوران قرنطینه و کرونا می­باشد نشان می‌دهد آمارهای اختلافات بین زوجین، سه برابر افزایش یافته است. برخی اختلافات زوجین مربوط به اختلافات بر سر رعایت اصول بهداشتی و هنگام بیرون رفتن یکی از اعضای خانواده است. همچنین با تعطیلی مدارس و حضور کودکان در خانه بسیاری از اختلافات زناشویی بر سر تربیت فرزند صورت می­گیرد.

سرگرمی­ هایی که افراد خانواده از قبل برای خودشان ایجاد می­کردند مانند بیرون رفتن از خانه، خرید و  دید و بازدیدها، تنش های  موجود را کاهش می­داد اما اکنون این فرصت ها وجود ندارد و با نشستن در خانه خشونت هایی مانند بحث و جدل، کتک کاری و گاهی قتل رخ می­دهد (ایرنا، 1399). سازمان بهزیستی ایران از ابتدای شیوع این بیماری سعی کرد با ایجاد یک ظرفیت اضافی در مرکز مشاوره­های تلفنی با شماره ۱۴۸۰ و افزایش ساعت کاری تا ساعت ۲۴ با استفاده از کارشناسان ارشد و دکترای روانشناسی به کسانی که درگیر ناهنجاری خانوادگی می­شوند مشاوره رایگان ارئه می­دهد. همچنین سامانه­ای با شماره ۱۲۳ با عنوان اورژانس اجتماعی نیز راه اندازی شده است که هم مشاوره می­دهد و هم در موارد خاص با مجوزی که دارد در مورد کودک و همسر آزاری  مداخله می­کند.

   اگرچه مردم یکدیگر را دوست دارند، اما کنار هم ماندن در یک فضای کوچک برای مدت طولانی تحمل و مدارای آنها را کاهش می­دهد. تأثیرات جامعه‌شناختی کرونا ویروس را در آینده واضح‌تر خواهیم دید. با این حال، افزایش جدی در تعداد موارد طلاق و درخواست‌های طلاق نشان‌دهنده تأثیر ویروس بر زندگی روانی و خانوادگی مردم است.
 
جمع بندی
بیماری همه­ گیر کرونا ویروس در سراسر جهان به عنوان یک تهدید بزرگ برای سلامت جسمی و روانی شناخته شده که با تأثیر بر رفتار روزمره مردم و ایجاد احساسات منفی و ترس شدید بر زندگی افراد تأثیر گذاشته است. مرور مطالعات انجام شده در خصوص شیوع این بیماری نشان از وجود پیامدهای روانشناختی گسترده­ در سراسر جهان دارد و سلامت روانی را در سطح فردی، بین فردی و اجتماعی تحت تأثیر قرار داده است.

اثرات روانی ظهور و گسترش سریع بیماری باعث تغییر شرایط زندگی افراد شده و اثرات روانی مخربی مانند اضطراب، افسردگی و ترس را ایجاد کرده است. ترس تعمیم‌یافته و رفتار بیش واکنشی ناشی از ترس شیوع پیدا کرده و با کمرنگ شدن سیستم‌های حمایتی  و گسترش انزوای اجتماعی افراد از نظر روحی و روانی آسیب پذیرتر شده اند. قرنطینه نیز تأثیرات روانی زیادی از جمله سردرگمی، خستگی روحی و خشم را ایجاد کرده است. برخی مطالعات شیوع احساسات منفی (‏مانند اضطراب، افسردگی، خشم)‏ و رفتارهای وسواسی را گزارش کرده ­اند و احساسات منفی طولانی‌مدت را باعث کاهش عملکرد ایمنی افراد می­دانند. سطح بالای اضطراب سلامتی و یا رفتارهای غیر انطباقی ایمنی و همچنین سطح پایین اضطراب سلامتی پیامدهای منفی برای فرد و جامعه دارد. یکی دیگر از پیامدهای روانشناختی شایع تأثیرات منفی این بیماری بر سلامت روان کودکان و نوجوانان و ایجاد مشکلات رفتاری در آنها گزارش شده است.

وجود انواع ترس‌، انزوای جسمی و اجتماعی، خستگی و بی‌حوصلگی، بی‌توجهی و تحریک‌پذیری در کودکان دیده می­شود. عدم ارتباط با همکلاسی‌ها، دوستان و معلمان، کمبود فضای مناسب در خانه، و مشکلات مالی خانواده می‌توانند تأثیرات منفی و پایداری بر کودکان و نوجوانان داشته باشند. مطالعات در زمینه سلامت روان کارکنان مراقبت‌های بهداشتی نشان از شیوع اختلالات روانی از جمله اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، بی‌خوابی و اختلال اضطراب فراگیر در طول اپیدمی کرونا ویروس را دارد.

با شیوع اضطراب، استرس و ناراحتی همه افراد چیزی را از دست می­دهند، از دست دادن سلامتی، عزیزان، خسارت های مادی و یا از دست دادن شغل می­تواند احساس اندوه جمعی را در جامعه حاکم کند که تبعات روانشناختی آن در آینده مشخص می­شود.

در برخی از مطالعات سوگ پیچیده از پیامدهای شیوع ویروس کرونا عنوان شده که ممکن است برای افرادی که عزیزانشان را در اثر بیماری از دست می­دهند رخ دهد و احساسات شدیدی از غم، درد، جدایی، ناامیدی، پوچی، و احساسات منفی دیگری را تجربه می­کنند که  می­تواند اثرات مخرب و طولانی مدتی  بر جای گذارد.

از دیگر پیامدهای شیوع این بیماری اختلافات و تعارضات خانوادگی عنوان شده است. با وجود شرایط استرس­زای کنونی و تأثیرات منفی دوران قرنطینه خشونت‌های خانوادگی، تنش میان همسران، اختلافات زناشویی و آمار طلاق افزایش یافته است.

   مرور مطالعات انجام شده در زمینه شیوع ویروس کرونا همگی نشان از وجود شرایط سخت روانی در ابعاد مختلف دارند. مسأله­ای که هر یک از ما با آن روبرو هستیم نحوه مدیریت و واکنش به این وضعیت پرتنشی است که به سرعت در زندگی و جوامع رخ می‌دهد. تأثیرات مخرب ویروس کرونا برای همه افراد یک فرصت ایجاد می­کند. فرصتی برای آگاه و حساس بودن نسبت به نیازهای سلامت جسمی و روانی خود و افرادی که به آنها اهمیت می‌دهند.

طراحی مداخلات روان‌شناختی برای بهبود سلامت روانی در طول این بیماری‌ همه‌گیر ضروری است و یک برنامه جامع مداخله بحران روانی باید تهیه و اجرا شود. افزایش آگاهی مردم در مورد تدابیر اتخاذ شده توسط دولت برای مبارزه با گسترش شایعات، اعمال محدودیت‌های اختیاری بر روی محدودیت‌های اجباری و افزایش آگاهی عمومی از طریق ارائه اطلاعات در مورد روند بهبود بیماران، اطلاع رسانی به موقع، قابل‌درک و صادقانه به افراد و حمایت روانی از درمانگران خط مقدم و خانواده‌های داغ‌دیده می تواند اضطراب را در جامعه کاهش دهد.

اضطراب و ترس افراد نباید نادیده گرفته شود بلکه باید تصدیق شود، توسط و اطرافیان، جوامع و دولت‌ها مورد توجه قرار گیرد. با اثرات مخرب فاصله اجتماعی که در حال حاضر بر زندگی روزمره حاکم است، مهم است که به یکدیگر بیشتر اهمیت دهیم و به شیوه­های مناسب با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.

   اثرات روانی درگیری با ویروس کرونا برای افراد مسن‌تر و افراد با بیماری زمینه‌ای که آسیب‌پذیرتر شناخته شده‌اند، ممکن است مشکلات روانشناختی شدیدتری را به وجود آورد. برخی افراد مسن ممکن است از نظر اجتماعی منزوی شوند و تنهایی را تجربه کنند که می‌تواند سلامت روانی را بیشتر تهدید کند.

به همین سبب  حفظ ارتباطات اجتماعی بسیار مهم است. برخی از افراد مسن ممکن است با روش‌های دیجیتال آشنا باشند و برخی دیگر ممکن است برای استفاده از آنها به راهنمایی نیاز داشته باشند. خدمات پشتیبانی روانی اجتماعی و سلامت روانی و سایر خدمات مرتبط با این جمعیت باید در دسترس باشند. انجام فعالیت های فیزیکی، انجام امور روزمره یا ایجاد فعالیت‌های جدید، درگیر شدن در فعالیت‌هایی که حس موفقیت می‌دهند، یادگیری و تمرین تکنیک‌های ساده تمدد اعصاب (‏مانند تمرین‌های تنفسی، آرام سازی عضلانی، مدیتیشن و ذهن­آگاهی)‏ ورزش منظم و خواب کافی می‌توانند در کاهش ناراحتی‌های جسمی و ذهنی بسیار مفید باشند.

از آنجا که کودکان در برابر خطرات محیطی آسیب‌پذیر هستند و سلامت جسمی، روانی و بهره‌وری آنها در زندگی بزرگسالی  عمیقاً ریشه در سال‌های اولیه دارد، توجه دقیق و تلاش‌ برای جلوگیری از هر گونه عواقب طولانی‌مدت برای کودکان ضروری است. راهکارهای ساده‌ای که می‌توانند به این مسأله کمک کنند عبارتند از ابراز عشق و توجه به کودکان که برای حل ترس‌هایشان نیاز دارند و صادق بودن با آنها، توضیح آنچه که در حال رخ دادن است به گونه‌ای که آنها بتوانند درک کنند. کودکان بسیار حساس هستند و از نحوه پاسخ دادن والدین خود الگو می­گیرند.

والدین همچنین باید در مدیریت عوامل استرس­زا حمایت شوند تا بتوانند الگویی برای فرزندان خود باشند. کمک به کودکان برای پیدا کردن راه‌هایی برای بیان خود از طریق فعالیت‌های خلاقانه و ایجاد فعالیت­های ساختاریافته در طول روز می‌تواند مفید باشد و تعاملات والدین و فرزندان را بهبود بخشد. مهارت‌های خوب فرزند­پروری به ویژه وقتی کودکان در خانه محدود می‌شوند بسیار مهم هستند.

علاوه بر نظارت بر عملکرد و رفتار کودک، والدین نیز باید به نیازهای خود احترام بگذارند و به کودکان کمک کنند تا مهارت‌های خود نظم­دهی را گسترش دهند.کودکان به طور مداوم در معرض خبرهای همه‌گیر قرار می‌گیرند، بنابراین داشتن گفتگوی مستقیم با کودکان در مورد این مسائل می‌تواند اضطراب آنها را کاهش دهد. حبس خانگی می‌تواند فرصت خوبی برای افزایش تعامل بین والدین و کودکان، شرکت دادن کودکان در فعالیت‌های خانوادگی و بهبود مهارت‌های خودیاری آنها باشد.

با روش‌های درست فرزندپروری، پیوندهای خانوادگی می‌توانند تقویت شوند، نیازهای روانی کودکان برآورده ‌شوند و تعارضات خانوادگی کاهش یابند. در نهایت اینکه کرونا ویروس اولین ویروسی نیست که بشریت را تهدید می‌کند و آخرین ویروس نخواهد بود. جوامع باید از راهبردهای مؤثر برای تقویت خانواده‌ها برای مراقبت و محافظت از خودشان و دیگران و تعامل بهتر با یکدیگر استفاده کنند تا پیامدهای روانی شیوع بیماری را کنترل کرده و به حداقل برسانند.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود
  • نظرات پس از تأیید مدير حداكثر ظرف 24 ساعت آينده منتشر می‌شود

علت پرحرفی کودکان؛ چطور رفتار کنیم؟
چرا در دیدارهای خانوادگی عصبی هستیم؟
توصیه‌های سازمان ملل متحد به مناسبت هفته جهانی روانشناس
بهترین نوع جدایی از روان‌درمانگر چیست؟
چطور از مردها تعریف کنیم؟
ایجاد هر خاطره جدید به مغز آسیب می‌زند!
مطالعه نشانگر عصبی بالقوه برای آسیب اجتماعی در اختلالات روانی را نشان می دهد!
۱۰ شگرد رسانه‌ای برای اثرگذاری بر باورهای مخاطب
پنج اقدامی که والدین باید در مواجهه با کودکان کابوس زده انجام دهند!
«آلیس در سرزمین عجایب»؛ اختلال روانی عجیب
سندروم مسأله با پدر / آسیب‌های بی‌مهری پدران به دختران
روانشناسی که دنیای سرمایه گذاری را ۱۸۰ درجه تغییر داد
چه سكوتی دنیا را فرا می‌گرفت اگر هركس به اندازه عملش صحبت می‌كرد