برگرفته از کتاب شادی درونی با برنامه ریزی ذهن
مداربندی و چینش ذهن ، پذیرش یا واکنش
عفت حیدری
هنگام برگشت به خانه همسرتان از شما میخواهد که به فروشگاه سری بزنید،اما این کاری نیست که دلتان بخواهد بعد از کارشرکت انجام دهید.اما به خودتان یادآوری میکنید که فقط چند دقیقه طول میکشد و عصر برنامه مورد علاقه خود را نگاه میکنید و از آن لذت میبرید.
حالا به همان روز نگاه کنید،اما تجسم کنید که به شیوه متفاوتی به آن نزدیک میشوید.بعد از بیدارشدن،چند دقیقه ای در رختخواب مینشینید و با بدبینی روزی را که در پیش دارید،پیش بینی و فکر میکنید و چقدر کسل کننده خواهد بود.امروز ترافیک واقعا روی اعصابتان است ووقتی ماشینی جلوی شما قرار میگیرد عصبانی میشوید.کارتان را با تصادفی که برایتان پیش آمده و درگیر آن هستید،شروع میکنید وبرای آن که اوضاع بدترشود، کارهایتان را در اداره با عجله انجام میدهید.
وقتی که به خانه میروید،احساس میکنید که داغ کرده اید و نمیخواهید که هیچ کاری انجام دهید.همسرتان به شما تلفن میکند و از شما میخواهد از فروشگاه چیزی بخرید.احساس میکنید که حالش را ندارید،اما به هرحال به مغازه می روید. بعدتمام شب را با آشفتگی به این میپردازید که همه کارهای خانه را شما انجام میدهید.برنامه مورد علاقه شما از تلویزیون پخش میشود،اما خیلی کم از آن لذت میبرید و احساس خستگی و بیحوصلگی میکنید.
در این دو روزی که تجسم میکنید،دقیقا همان مسائل رخ داده اند. و آنچه متفاوت بوده این است که چطور مغزتان با آنها برخورد کرده و در چه زمینه ای از آن استفاده کرده اید.
هرکدام از سیستم های اجرایی ذهنتان اصولا دو چینش و تنظیم دارد:پذیرا و واکنشی.تا وقتی تجربه میکنید که نیاز اصلی یک سیستم برآورده میشود، این سیستم به برنامه پذیرای خود کوتاهی میکند.وقتی احساس امنیت میکنید، از سیستمهای مضری که وارد حالت پذیرا میشوند،اجتناب و در این حال احساس آرامش و صلح میکنید.وقتی احساس رضایت میکنید، سیستمهای پاداش دهنده به حالت پذیرا عوض میشود و با احساساتی مثل قدردانی و خوشحالی و احساس رضایت و موفقیت همراه است.وقتی احساس ارتباط می کنید، به سیستمهای دیگری که پذیرا هستند،روی آورده و احساس تعلق،صمیمیت،دلسوزی،مهربانی،ارزشمندی و عشق میکنید،برای ساده شدن،آنرا حالت سبز مغز مینامم.
در حالت پذیرا، با چالشها بدون آنکه آنها را استرس زا بدانید،روبرو میشوید،وقایع رخ میدهند،حتی اتفاقاتی که سخت هستند،اما در مغزنوعی جذب کننده شوک وجوددارد که باعث میشود آنها شما اذیت نکنند.با احساس تهدید،از دست دادن یا طرد شدن بدون احساس ترس،سرخوردگی یا دلشکستگی برخورد میکنید.با زندگی در میافتید و گاهی مسائل بسیار سخت را برپایه احساس امنیت و موفقیت و احساس این که به شما اهمیت میدهند، حل میکنید.
به عبارت دیگر مغزتان با تهدید، از دست دادن یا طرد شدن آشفته نمیشود و در حالت استراحت و پذیرا قرار دارد.سیستم های عصبی شیمیایی شامل اکسی توکسین و اوپیودهای طبیعی هستند.نواحی مثل سینگولای کورتکس و شبکه های عصبی مثل سیستم عصبی پاراسمپاتیک شرایط متعادل و قابل دوامی دارند.در چنین شرایطی اغلب احساس آسودگی و آرامش دارید و فعالیت متوسط تا بالای سیستم عصبی پاراسمپاتیک باعث پایین آمدن ضربان قلب و فشارخون شده و سیستم گوارش را بهبود بخشیده و مغز و بدن و ذهن بازسازی میشود.
در حالت پذیرا میتوان فعال و پر انرژی بود و فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک را بیشتر کرد.پستانداران،از جمله ما،وقتی که احساس امنیت ورضایت و ارتباط می کنند،حالتی دوستانه و بازیگوشانه و خلاق دارند.وقتی نورهای روی داشبورد مغزتان سبز است،می توانید قوی و مصمم باشید و مثبت بوده و اهدافتان را با اشتیاق دنبال کنید.در مقابل بی عدالتی ایستاده و با شورو اشتیاق زندگی کنید و عشق بورزید و هنر خلق کنید وبا فرزندان خود خوش بگذرانید و در یک شب خوب با دوستان خود با خوشحالی رو به ماه فریاد بزنید.خواه آرام باشید یا فعال، احساساتتان در این حالت معمولا مثبت است.
در حالت پذیرا، تحت فشارقرارندارید.هیچ چیز از کنترل خارج نیست.احساسی از راحتی و آسودگی و پیشرفت در امور دارید.اوضاع ممکن است خیلی عالی نباشد،اما نسبتا خوب است و شما هم خوبید.وقتی احساس آشفتگی و ناراحتی وجود ندارد.میدانید که اوضاع به چه شکل است،برای این که در وضعیت استراحت به سرمیبرید و این وضعیت طبیعی شماست.مجبور نیستید تلاش کنید.وقتی احساس میکنید که ترس و سرخوردگی ویا جریحه دار شدن احساسات به پایان میرسد، به آن مرغزار سبز و دوست داشتنی میرسید،حتی اگر با مه و سایه های بیقراری پوشیده شده باشد.این شما هستید که آرام والهامبخش باقی میمانید.
برگرفته از کتاب شادی درونی با برنامه ریزی ذهن
نوشته ریک هانسون،برگردان عفت حیدری،نشربهارسبز، 1395