تاثیر عدم اختلاط دانشجویان دختر و پسر بر روند تحصیلی در دانشگاه ها
اگر جامعه خواستار ارتباط سالم میان دختران و پسران است باید با توجیه دینی و عقلانی با آن ها برخورد نماید و احکام مربوط به ارتباط سازنده را برای جوان در محیط علمی و صمیمی دانشگاه روشن نماید.
نوع نگاه و نقد نگاه
در رابطه با چگونگی ارتباط دختر و پسر در جامعه و به خصوص محیط دانشگاه، نگاه های متفاوتی وجود دارد که برخی از آن ها از اصول عقلی و شرعی پیروی نکرده، سطح توقع جامعه از معیارهای روابط دختر و پسر را به صورت کاذب درآورده است. در ادامه بخشی از نگاه های موجود به همراه نقد آن ها ذکر شده:
1- با عنوان کردن تفکیک دو جنس، از نیرو و استعدادهاى نیمى از جامعه محروم مىشویم.
نقد: هر پیش رفت و صعودى، توان و نیروى بالاى روحى و روانى و جسمى را مىطلبد، در صورتى که در محیطهاى دانشگاهى نیمى از توان و انرژى دختران و پسران، در نوع و چگونگى روابط هدر مىرود. فرصتهای زیادی به علت آفات ارتباطات علمى و کارى با جنس مخالف از دست مىرود و مانع رشد و روند صحیح کار مىشود. محیطهاى پر از جاذبه و تحریک، قدرت تمرکز حواس را مختل و بازدهى کار را پایین مىآورد.
2- هر چه تعامل و ارتباط بیشتر باشد شناخت بهترى از روحیات جنس مخالف به دست مىآید و ازدواج در سایه ی شناخت، تحکیم و استوارى بالایى دارد.
نقد: شناخت، آگاهى مىآورد و ارتباط مرحله ی اوّل شناخت است. اما کدام ارتباط و شناخت منجر به ازدواج مىشود؟ احساسات آتشینى که دختران و پسران جوان در اغلب حالات دارند، احساساتى غریزى است که در آن جنبههاى روحى با جنبههاى جسمى در هم آمیخته، تا جایى که پسر یا دختر گمان مىکنند از نظر روحى یک دیگر را دوست دارند ولى سرانجام پى مىبرند که عشق آن ها صرفا غریزى و جسمى بوده است. دانشگاه مىتواند بسترى براى ازدواج باشد ولى اختلاط و روابط به طور خاص نمىتواند زمینه ی ازدواج باشد. روابط دختر و پسر در دانشگاه در زمینه ی ازدواج با سه شرط مانعى ندارد:
شرط اوّل این که روابط و گفت وگوى دختر و پسر به نیت و مقصد ازدواج و در چارچوب های فرهنگی و دینی تعریف شده باشد،
دوم این که خانوادهها و مراکز مشاوره ی دانشگاه در جریان باشند،و سوم این که دختر و پسر شرایط و امکان ازدواج را داشته باشند و همشأن باشند.
در جوامع غربى، پسرانى که روابط متعدد پیش از ازدواج داشتهاند در زندگى زناشویى ناکامند، به دلیل این که زندگى براى این افراد تنوع، زیبایى و تازگى ندارد. از طرفى آشنایى و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع بیشتر از آن که معرفتساز باشد، فروزنده-ی هوسها و معرفتسوز است. با توجه به تجربیات به دست آمده، ارتباطات پیشین، نمىتواند مشکل شناخت را حل کند بلکه مشکل شناخت بیشتر به آفات شناخت برمىگردد که در رأس آن ها تعلق قلبى پیدا کردن به طرف مقابل است که باعث نادیده گرفتن عیبها و نواقص مىشود.
3- اوضاع حاکم بر جامعه ی جهانى، جدایى دو جنس مخالف را ناممکن گردانیده زیرا عصر حاضر، عصر ارتباطات و اطلاعات است.
همان گونه که در این عصر، فرهنگها، ادیان و مذاهب به گفت وگو و ارتباط میان هم تن دادهاند، باید ارتباط و گفت وگوى میان افراد بشر را فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ، دین و مذهب پذیرفت. به این ترتیب روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنیاى امروز نیز برای تمام جهانیان امری عادی تلقی می شود.
نقد: گفت وگو و تعامل با دیگران به معناى نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن ارزشها، باورها و از خود بیگانگى نیست. به بهانه ی برداشتن مرزها در ارتباطات بشر امروز، نباید از فرهنگ دینى سرپیچى کنیم. قرآن مجید فساد اخلاقى را از مهمترین عوامل عذاب الهى و فروپاشى تمدنها برشمرده است. خیزش و جوشش همه تمدنها با تقواى الهى مردان و زنان آغاز مىشود و فروپاشى آن ها با بىتقوایى. فساد اخلاقى مهمترین عامل فروپاشى نهاد خانواده نیز شناخته شده است.
کسانى که دنیاى معاصر را تجربه کردهاند، عوارض ویرانگر آزادى بىحد و مرز و لجامگسیختگى جنسى را شاهدند که در نتیجه ی آن عوامل بازدارنده ی روحى و اجتماعى، حذف یا کم می شود و امکانات گسترده جهت آسان کردن کام جویى جنسى، ایجاد مىگردد. از دیگر پیامدها، ظهور و رواج جای گزینىهاى متنوع و کم هزینه و پرجاذبه براى ازدواج، کاهش اعتبار ارزشى ازدواج و سست شدن بنیاد خانواده است.
چالشهاى روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنیاى امروز، براى تمامى جهانیان پیامدهاى ناگوار و غیرقابل کنترلى را به وجود آورده است. فحشا، فساد، ابتذال، روابط نامشروع اخلاقى، مجلات ضد اخلاقى، صنعت سکس و پورنوگرافى، برنامههاى مستهجن ماهوارهاى و اینترنتى و ... شواهد زنده و گویایى بر این ادعا هستند.
مطالعه ی تطبیقى ای که در شصت و شش کشور صورت گرفته، نشان مىدهد هر چه زنان در جامعه بیشتر با مردان مرتبط باشند، میزان طلاق بالاتر خواهد بود.اختلاط دختر و پسر با توجه به جاذبههاى طبیعى دو جنس، زمینههاى مساعدى را براى زوال تدریجى خانواده، بروز تنشها، خیانت و طلاق فراهم آورده است.
4- دور کردن دختر و پسر از همدیگر و ممنوعیت اختلاط و ارتباط، باعث افزایش التهاب و اشتیاق مىشود اما وجود روابط بین دو جنس در محیطهایى مانند دانشگاه، حساسیتها و تنشهاى میان دختر و پسر را به حداقل مىرساند؛ از طرفى نگاه جامعه و دید خانوادهها را تغییر مىدهد و اختلاط را امرى عادى و مسئلهاى حل شده فرض مىکنند. براى مهار و کنترل غریزه ی جنسى و کاستن از حساسیتها، باید هر گونه اختلاطى را مجاز دانست. طبق اصل «الانسان حریص على ما منع» این حالت باعث مىشود که هر کدام، از جنس مخالف تصور خاصى داشته و در پى کشف تصوراتشان باشند و این فرایند، زمینه ی حساسیت و تنش در روابط دختر و پسر را ایجاد مىکند و حرص و ولع کاذبى را نسبت به برقرارى ارتباط با جنس مخالف به وجود مىآورد.
نقد: این ها نکاتی هستند که در روان شناسى جدید به خصوص روان شناسى غربى و در نظریه های افرادی مانند «فروید» و «راسل» مطرح شده است. آن ها ناکامىها را معلول قیود اجتماعى مىدانند. برتراند راسل عقیده دارد «اثر معمولى تحریم، عبارت از تحریک حس کنجکاوى عمومى است ... . ناکامى و تحریم، اگر همراه با تحریک باشد، حساسیت و عقده را به دنبال دارد». برداشتن قیود و آزادى بىحد، حرص، تحریکات و هیجانهاى رفتارى و اخلاقى را به دنبال دارد.
عادى شدن روابط دختر و پسر، انگیزه ی ازدواج را کم کرده در پى آن، سن ازدواج بالا مىرود. روابط آزاد پسران و دختران، از مهمترین عوامل عدم تشکیل خانواده به شکل صحیح و پای دار آن است. آیا در دنیاى غرب که هر گونه اختلاطى مجاز و قانونى شمرده مىشود، حرص و آزار جنسى و تنشها کم شده و روابط بین دو جنس، سالم و معقول و منطقى است و هیچ گونه فساد و بىبندوبارى در جوامع آنان به چشم نمىخورد؟ آزادى بىحد و مرز، ارمغانى به جز فروپاشى خانواده و گسترش انواع فسادها و بیمارىها، نداشته است!
5- اختلاط دختر و پسر و روابط بین دو جنس در دانشگاه، نشان از شعور بالا و نگاه انسانى دختر و پسر به یک دیگر است. برقرارى ارتباط، در واقع تمرین برخورد و تعامل صحیح و یادگیرى آداب معاشرت با جنس مخالف است اما تفکیک به نوعى توهین به شعور دختران و پسران است.
نقد: با توجه به نکات بیان شده، آن چه مد نظر است وجود کمترین روابط میان دختر و پسر است. جنبههاى خصوصیتى دو جنس و گرایشهاى طبیعى این دو که در واقع، شگفتانگیزترین عامل تداوم حیات انسانى در کره ی خاکى است، عامل جذبه و کشش است و زمانى که با خودنمایى و تحریکپذیرى از هر دو طرف روبهرو باشد، دیگر چشم عقل را کور مىکند و آن چه که حرف نخست را مىزند غریزه و دل است.
آیا در باور جامعه، وجود بانکها، گاوصندوق و حتى قفل، نوعى توهین به درستى و صداقت و امانتدارى افراد است؟ مسلما جواب منفى است. تنها سارقان و دزدان هستند که با قفل و بانک مشکل دارند شکستن حریمها، رواج فساد و فحشا، پایین آمدن فعالیتها و پیش رفت علمى و تحقیقى در جامعه و دانشگاه و برافروختن شعله ی هوا و هوس یک روى سکه هستند و روى دیگر سکه و نماى خوش آن، عَلَم کردن دید انسانى و درک فهم دو جنس است.
یادگیرى آداب معاشرت و شناخت درست از جنس مخالف، احتیاج به روابط مکرر و دوستانه ندارد، چون در اطراف هر فردى، جنس مخالف وجود دارد مانند خواهر، برادر، عمه، عمو و ...همچنین شایان ذکر است که تعامل اجتماعى دو جنس، از بعد دانش، اندیشه و فرهنگِ مبتنى بر پرهیزگارى مرزى نمىشناسد. پرهیزگارى ظاهرى نشان پرهیز باطنى، ظاهر فرد نشان شخصیت و نشان انسانى اوست. (اسفندیاری،1385)
نتیجه گیری
1. ارتباط انسان ها با یکدیگر خواه در خانواده و خواه در جامعه، همواره نیازمند تبیین خطوط و مرزهایی است که به روشنی مناسبات و روابط انسانی را نظم می بخشد. شأن اخلاقی در روابط انسانی با تلطیف رابطه ها، ایجاد نشاط و تحریک انگیزه ها در حدود وضع شده از سوی شرع و عرف و برای تفاهم و حسن ارتباط است. آن چه که مدنظر فرهنگ دینی ماست، وجود حریم در روابط زن و مرد است. حریم هایی که اسلام در ارتباطات انسانی قرار می دهد برای این است که اجتماع طبیعی محفوظ بماند و از مسیر سالم خود منحرف نشود.
از دیدگاه اسلامى نکاتی اساسی در روابط زن و مرد وجود دارد:
الف) اسلام توصیه مىکند که روابط اجتماعى زنان و مردان نامحرم همواره در حداقل مقدار ممکن باشد و به موارد ضرورت محدود گردد. اسلام جامعه ی دینى را جامعه ی غیرمختلط معرفى مىکند؛ چرا که عدم اختلاط زن و مرد، زمینههاى انحرافات اخلاقى جامعه را کاهش مىدهد و کامجویىهاى جنسى را به خانواده محدود مىکند و موجب استحکام و پای دارى خانواده مىگردد.
مسئله ی عدم ارتباط زنان و مردان در دوران جوانى و اوج کششهاى جنسى، از حساسیت و اهمیت بیشترى برخوردار است و طبیعى است هنگامىکه دختران و پسران جوان در مدت طولانى در کنار یک دیگر در یک محیط آموزشى مثل دانشگاه قرار داشته باشند، زمینههاى تحریک جنسى و آلودگىهاى اخلاقى فراهم مىگردد و این مسائل، طبعاً، توجه جوانان را از جدیت کافى در تحصیل و تحقیق بازمىدارد و موجب استهلاک قواى آنان مىگردد و راندمان علمى آنان را کاهش می دهد. تجربه ی برخى از کشورهاى غربى در جداسازى دانشآموزان و دانش جویان دختر و پسر در برخى مراکز آموزشى نشان داده است که راندمان آموزشى در مراکز غیرمختلط بیش از مراکز مختلط است.
ب)کشش و جاذبه جنسى میان زن و مرد، جذابیتهاى زنان براى مردان و میل زنان به خودآرایى در برابر مردان، امورى نیستند که با افزایش تحصیلات و رشد فرهنگى افراد کاهش یابند. به عبارت دیگر، تحصیلات و ارتقاى فرهنگى افراد نمىتواند مانع تمایلات و تحریکات جنسى گردد. آن چه مىتواند مانعى مستحکم در برابر هجوم کششهاى جنسى زنان و مردان نامحرم باشد، تقواى الهى و تأمین غریزه ی جنسى از مجراى ازدواج صحیح و قانونى است. بنابراین نمىتوان گفت چون دانش جویان عاقل و بالغ هستند، مىتوان عوارض جنسى اختلاط را با آموزشهاى لازم کنترل نمود.
2. بنابر آنچه گفته شد، وضعیت مطلوب در دانشگاههاى کشور اسلامى آن است که سیاستهاى نظام اسلامى در جهتى حرکت کند که دانش جویان دختر و پسر در درازمدت بتوانند به آسانى و با آرامش خاطر در دانشگاهها و فضاهاى مجزا به تحصیل بپردازند. البته تا تحقق این آرمان و تا آنجا که ظرفیت اجتماعى در دانشگاهها اجازه دهد، مىتوان براى جلوگیرى از اختلاط دختران و پسران تلاش نمود.
اما هرگونه برنامه در این زمینه باید حساسیتبرانگیز نبوده، بازتاب منفى در دانشگاه نداشته باشد. به همین جهت است که امام خمینى«قده» در سال 61 با مجزا کردن کلاسهاى درس که هم در سطح داخلى و هم بینالمللى بازتاب نامطلوبى داشت مخالفت کردند. اما این موضعگیرى به این معنا نیست که ایشان اساساً با تفکیک جنسیتى مخالف باشند.
بررسى دیدگاههاى فقهى و اجتماعى ایشان به خوبى نشان مىدهد که ایشان نیز به اصل عام و کلى کاهش اختلاط میان زن و مرد اعتقاد دارند. محیط آموزشی، بدون ارتباط آموزشی نیست و طرف دوم این ارتباط، همیشه از جنس شما نیست. شاید شما در برخی اوقات مجبور به برقراری ارتباط با جنس مخالف شوید؛ در این صورت، از محدوده ی پیام آموزشی تجاوز نکنید و فقط به مبادله ی همین نوع پیام- در صورت مستقیم یا غیرمستقیم- اکتفا کنید.
خوش بختانه طی این سه دهه، دانشگاه های کشور و نهادهای مربوط به آن ها به اهمیت ارتباط ضابطه مند پی برده و کم و بیش در پی اصلاح نوع ارتباط میان جنس مخالف بوده اند و به همین دلیل دانشگاه ها در جنبش نرم افزاری و ایجاد شور و نشاط اسلامی در فضای فرهنگی جامعه که بر پاشنه ی آشیل روابط سالم دو طرفه میان افراد جامعه استوار است، تا حدی نقش محوری خود را ایفا می کنند. الگوی روابط سالم اسلامی نکته ای است که دانشگاه ها را در ایفای نقش علمی و فرهنگی شان بیش از پیش موفق خواهد کرد.
مطرح کردن اصل تفکیک و رعایت حفظ حریم و پرهیز از اختلاط به هیچ وجه به معنای محروم کردن نیمی از پیکره ی اجتماع یعنی دختران و زنان از حقوق و شرایط اجتماعی نیست چه اینکه این رعایت، اختصاص به دختران و زنان ندارد و مردان و پسران را نیز در برمی گیرد. تحقق ارتباط، منوط به مقدمات و لوازمى است که در دین مبین اسلام، احکام آن مشخص است. نگاه کردن، صحبت کردن، گردش و تفریح، خنده، ملاقات و خلوت کردن هر کدام در اسلام حدود و مقرراتی دارد.
اگر جامعه خواستار ارتباط سالم میان دختران و پسران است باید با توجیه دینی و عقلانی با آن ها برخورد نماید و احکام مربوط به ارتباط سازنده را برای جوان در محیط علمی و صمیمی دانشگاه روشن نماید. جامعه باید به نحوی حضور را برنامه ریزی کند که زنان و مردان به عنوان یک انسان با تمام قابلیت ها و توانمندی ها و ظرفیت های خود در کنار یک دیگر بدون هرگونه احتمال لذت غریزی حضور یابند. منابع :
1. احمدی، علی اصغر، (1372)، «تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران»، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
2. احمدی، علی اصغر، (1374)، «چگونگی و حدود ارتباط سالم بین دختر و پسر قبل از ازدواج»، پیوند، شماره ی 192، ص31-26
3. اسفندیاری، سرور، (1385)، « آموزش عالی: تفکیک یا اختلاط، گزینه ی برتر؟»، پیام زن، 175(شماره مهر). قابل دست رس از طریق :
http://saeed623.parsiblog.com/Archive16303.htm
(قابل دست رس از طریق وب سایت دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی)
4. داورى، رضا، (1356)، عصر اتوپى، انتشارات حکمت، ص86-87
5. مسجدجامعی، علیرضا، (1386)، اسلام آئین برگزیده: نگاهی اسلامی به دین-شناسی تطبیقی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص406.
6. مطهری، مرتضی، (1377)، مسئلهی حجاب، قم، انتشارات صدرا.
7. مطهری، مرتضی، (1374)، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، قم: انتشارات صدرا.
اسکندری فائزه
منبع: ماهنامه پیام زن،شماره 230
http://daftarmags.ir/WebTools/PrintVersion/index.aspx?ArticleNumber=28209
نوع نگاه و نقد نگاه
در رابطه با چگونگی ارتباط دختر و پسر در جامعه و به خصوص محیط دانشگاه، نگاه های متفاوتی وجود دارد که برخی از آن ها از اصول عقلی و شرعی پیروی نکرده، سطح توقع جامعه از معیارهای روابط دختر و پسر را به صورت کاذب درآورده است. در ادامه بخشی از نگاه های موجود به همراه نقد آن ها ذکر شده:
1- با عنوان کردن تفکیک دو جنس، از نیرو و استعدادهاى نیمى از جامعه محروم مىشویم.
نقد: هر پیش رفت و صعودى، توان و نیروى بالاى روحى و روانى و جسمى را مىطلبد، در صورتى که در محیطهاى دانشگاهى نیمى از توان و انرژى دختران و پسران، در نوع و چگونگى روابط هدر مىرود. فرصتهای زیادی به علت آفات ارتباطات علمى و کارى با جنس مخالف از دست مىرود و مانع رشد و روند صحیح کار مىشود. محیطهاى پر از جاذبه و تحریک، قدرت تمرکز حواس را مختل و بازدهى کار را پایین مىآورد.
2- هر چه تعامل و ارتباط بیشتر باشد شناخت بهترى از روحیات جنس مخالف به دست مىآید و ازدواج در سایه ی شناخت، تحکیم و استوارى بالایى دارد.
نقد: شناخت، آگاهى مىآورد و ارتباط مرحله ی اوّل شناخت است. اما کدام ارتباط و شناخت منجر به ازدواج مىشود؟ احساسات آتشینى که دختران و پسران جوان در اغلب حالات دارند، احساساتى غریزى است که در آن جنبههاى روحى با جنبههاى جسمى در هم آمیخته، تا جایى که پسر یا دختر گمان مىکنند از نظر روحى یک دیگر را دوست دارند ولى سرانجام پى مىبرند که عشق آن ها صرفا غریزى و جسمى بوده است. دانشگاه مىتواند بسترى براى ازدواج باشد ولى اختلاط و روابط به طور خاص نمىتواند زمینه ی ازدواج باشد. روابط دختر و پسر در دانشگاه در زمینه ی ازدواج با سه شرط مانعى ندارد:
شرط اوّل این که روابط و گفت وگوى دختر و پسر به نیت و مقصد ازدواج و در چارچوب های فرهنگی و دینی تعریف شده باشد،
دوم این که خانوادهها و مراکز مشاوره ی دانشگاه در جریان باشند،و سوم این که دختر و پسر شرایط و امکان ازدواج را داشته باشند و همشأن باشند.
در جوامع غربى، پسرانى که روابط متعدد پیش از ازدواج داشتهاند در زندگى زناشویى ناکامند، به دلیل این که زندگى براى این افراد تنوع، زیبایى و تازگى ندارد. از طرفى آشنایى و ارتباط دختر و پسر در محیط اجتماع بیشتر از آن که معرفتساز باشد، فروزنده-ی هوسها و معرفتسوز است. با توجه به تجربیات به دست آمده، ارتباطات پیشین، نمىتواند مشکل شناخت را حل کند بلکه مشکل شناخت بیشتر به آفات شناخت برمىگردد که در رأس آن ها تعلق قلبى پیدا کردن به طرف مقابل است که باعث نادیده گرفتن عیبها و نواقص مىشود.
3- اوضاع حاکم بر جامعه ی جهانى، جدایى دو جنس مخالف را ناممکن گردانیده زیرا عصر حاضر، عصر ارتباطات و اطلاعات است.
همان گونه که در این عصر، فرهنگها، ادیان و مذاهب به گفت وگو و ارتباط میان هم تن دادهاند، باید ارتباط و گفت وگوى میان افراد بشر را فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ، دین و مذهب پذیرفت. به این ترتیب روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنیاى امروز نیز برای تمام جهانیان امری عادی تلقی می شود.
نقد: گفت وگو و تعامل با دیگران به معناى نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن ارزشها، باورها و از خود بیگانگى نیست. به بهانه ی برداشتن مرزها در ارتباطات بشر امروز، نباید از فرهنگ دینى سرپیچى کنیم. قرآن مجید فساد اخلاقى را از مهمترین عوامل عذاب الهى و فروپاشى تمدنها برشمرده است. خیزش و جوشش همه تمدنها با تقواى الهى مردان و زنان آغاز مىشود و فروپاشى آن ها با بىتقوایى. فساد اخلاقى مهمترین عامل فروپاشى نهاد خانواده نیز شناخته شده است.
کسانى که دنیاى معاصر را تجربه کردهاند، عوارض ویرانگر آزادى بىحد و مرز و لجامگسیختگى جنسى را شاهدند که در نتیجه ی آن عوامل بازدارنده ی روحى و اجتماعى، حذف یا کم می شود و امکانات گسترده جهت آسان کردن کام جویى جنسى، ایجاد مىگردد. از دیگر پیامدها، ظهور و رواج جای گزینىهاى متنوع و کم هزینه و پرجاذبه براى ازدواج، کاهش اعتبار ارزشى ازدواج و سست شدن بنیاد خانواده است.
چالشهاى روابط آزاد دختر و پسر و زن و مرد در دنیاى امروز، براى تمامى جهانیان پیامدهاى ناگوار و غیرقابل کنترلى را به وجود آورده است. فحشا، فساد، ابتذال، روابط نامشروع اخلاقى، مجلات ضد اخلاقى، صنعت سکس و پورنوگرافى، برنامههاى مستهجن ماهوارهاى و اینترنتى و ... شواهد زنده و گویایى بر این ادعا هستند.
مطالعه ی تطبیقى ای که در شصت و شش کشور صورت گرفته، نشان مىدهد هر چه زنان در جامعه بیشتر با مردان مرتبط باشند، میزان طلاق بالاتر خواهد بود.اختلاط دختر و پسر با توجه به جاذبههاى طبیعى دو جنس، زمینههاى مساعدى را براى زوال تدریجى خانواده، بروز تنشها، خیانت و طلاق فراهم آورده است.
4- دور کردن دختر و پسر از همدیگر و ممنوعیت اختلاط و ارتباط، باعث افزایش التهاب و اشتیاق مىشود اما وجود روابط بین دو جنس در محیطهایى مانند دانشگاه، حساسیتها و تنشهاى میان دختر و پسر را به حداقل مىرساند؛ از طرفى نگاه جامعه و دید خانوادهها را تغییر مىدهد و اختلاط را امرى عادى و مسئلهاى حل شده فرض مىکنند. براى مهار و کنترل غریزه ی جنسى و کاستن از حساسیتها، باید هر گونه اختلاطى را مجاز دانست. طبق اصل «الانسان حریص على ما منع» این حالت باعث مىشود که هر کدام، از جنس مخالف تصور خاصى داشته و در پى کشف تصوراتشان باشند و این فرایند، زمینه ی حساسیت و تنش در روابط دختر و پسر را ایجاد مىکند و حرص و ولع کاذبى را نسبت به برقرارى ارتباط با جنس مخالف به وجود مىآورد.
نقد: این ها نکاتی هستند که در روان شناسى جدید به خصوص روان شناسى غربى و در نظریه های افرادی مانند «فروید» و «راسل» مطرح شده است. آن ها ناکامىها را معلول قیود اجتماعى مىدانند. برتراند راسل عقیده دارد «اثر معمولى تحریم، عبارت از تحریک حس کنجکاوى عمومى است ... . ناکامى و تحریم، اگر همراه با تحریک باشد، حساسیت و عقده را به دنبال دارد». برداشتن قیود و آزادى بىحد، حرص، تحریکات و هیجانهاى رفتارى و اخلاقى را به دنبال دارد.
عادى شدن روابط دختر و پسر، انگیزه ی ازدواج را کم کرده در پى آن، سن ازدواج بالا مىرود. روابط آزاد پسران و دختران، از مهمترین عوامل عدم تشکیل خانواده به شکل صحیح و پای دار آن است. آیا در دنیاى غرب که هر گونه اختلاطى مجاز و قانونى شمرده مىشود، حرص و آزار جنسى و تنشها کم شده و روابط بین دو جنس، سالم و معقول و منطقى است و هیچ گونه فساد و بىبندوبارى در جوامع آنان به چشم نمىخورد؟ آزادى بىحد و مرز، ارمغانى به جز فروپاشى خانواده و گسترش انواع فسادها و بیمارىها، نداشته است!
5- اختلاط دختر و پسر و روابط بین دو جنس در دانشگاه، نشان از شعور بالا و نگاه انسانى دختر و پسر به یک دیگر است. برقرارى ارتباط، در واقع تمرین برخورد و تعامل صحیح و یادگیرى آداب معاشرت با جنس مخالف است اما تفکیک به نوعى توهین به شعور دختران و پسران است.
نقد: با توجه به نکات بیان شده، آن چه مد نظر است وجود کمترین روابط میان دختر و پسر است. جنبههاى خصوصیتى دو جنس و گرایشهاى طبیعى این دو که در واقع، شگفتانگیزترین عامل تداوم حیات انسانى در کره ی خاکى است، عامل جذبه و کشش است و زمانى که با خودنمایى و تحریکپذیرى از هر دو طرف روبهرو باشد، دیگر چشم عقل را کور مىکند و آن چه که حرف نخست را مىزند غریزه و دل است.
آیا در باور جامعه، وجود بانکها، گاوصندوق و حتى قفل، نوعى توهین به درستى و صداقت و امانتدارى افراد است؟ مسلما جواب منفى است. تنها سارقان و دزدان هستند که با قفل و بانک مشکل دارند شکستن حریمها، رواج فساد و فحشا، پایین آمدن فعالیتها و پیش رفت علمى و تحقیقى در جامعه و دانشگاه و برافروختن شعله ی هوا و هوس یک روى سکه هستند و روى دیگر سکه و نماى خوش آن، عَلَم کردن دید انسانى و درک فهم دو جنس است.
یادگیرى آداب معاشرت و شناخت درست از جنس مخالف، احتیاج به روابط مکرر و دوستانه ندارد، چون در اطراف هر فردى، جنس مخالف وجود دارد مانند خواهر، برادر، عمه، عمو و ...همچنین شایان ذکر است که تعامل اجتماعى دو جنس، از بعد دانش، اندیشه و فرهنگِ مبتنى بر پرهیزگارى مرزى نمىشناسد. پرهیزگارى ظاهرى نشان پرهیز باطنى، ظاهر فرد نشان شخصیت و نشان انسانى اوست. (اسفندیاری،1385)
نتیجه گیری
1. ارتباط انسان ها با یکدیگر خواه در خانواده و خواه در جامعه، همواره نیازمند تبیین خطوط و مرزهایی است که به روشنی مناسبات و روابط انسانی را نظم می بخشد. شأن اخلاقی در روابط انسانی با تلطیف رابطه ها، ایجاد نشاط و تحریک انگیزه ها در حدود وضع شده از سوی شرع و عرف و برای تفاهم و حسن ارتباط است. آن چه که مدنظر فرهنگ دینی ماست، وجود حریم در روابط زن و مرد است. حریم هایی که اسلام در ارتباطات انسانی قرار می دهد برای این است که اجتماع طبیعی محفوظ بماند و از مسیر سالم خود منحرف نشود.
از دیدگاه اسلامى نکاتی اساسی در روابط زن و مرد وجود دارد:
الف) اسلام توصیه مىکند که روابط اجتماعى زنان و مردان نامحرم همواره در حداقل مقدار ممکن باشد و به موارد ضرورت محدود گردد. اسلام جامعه ی دینى را جامعه ی غیرمختلط معرفى مىکند؛ چرا که عدم اختلاط زن و مرد، زمینههاى انحرافات اخلاقى جامعه را کاهش مىدهد و کامجویىهاى جنسى را به خانواده محدود مىکند و موجب استحکام و پای دارى خانواده مىگردد.
مسئله ی عدم ارتباط زنان و مردان در دوران جوانى و اوج کششهاى جنسى، از حساسیت و اهمیت بیشترى برخوردار است و طبیعى است هنگامىکه دختران و پسران جوان در مدت طولانى در کنار یک دیگر در یک محیط آموزشى مثل دانشگاه قرار داشته باشند، زمینههاى تحریک جنسى و آلودگىهاى اخلاقى فراهم مىگردد و این مسائل، طبعاً، توجه جوانان را از جدیت کافى در تحصیل و تحقیق بازمىدارد و موجب استهلاک قواى آنان مىگردد و راندمان علمى آنان را کاهش می دهد. تجربه ی برخى از کشورهاى غربى در جداسازى دانشآموزان و دانش جویان دختر و پسر در برخى مراکز آموزشى نشان داده است که راندمان آموزشى در مراکز غیرمختلط بیش از مراکز مختلط است.
ب)کشش و جاذبه جنسى میان زن و مرد، جذابیتهاى زنان براى مردان و میل زنان به خودآرایى در برابر مردان، امورى نیستند که با افزایش تحصیلات و رشد فرهنگى افراد کاهش یابند. به عبارت دیگر، تحصیلات و ارتقاى فرهنگى افراد نمىتواند مانع تمایلات و تحریکات جنسى گردد. آن چه مىتواند مانعى مستحکم در برابر هجوم کششهاى جنسى زنان و مردان نامحرم باشد، تقواى الهى و تأمین غریزه ی جنسى از مجراى ازدواج صحیح و قانونى است. بنابراین نمىتوان گفت چون دانش جویان عاقل و بالغ هستند، مىتوان عوارض جنسى اختلاط را با آموزشهاى لازم کنترل نمود.
2. بنابر آنچه گفته شد، وضعیت مطلوب در دانشگاههاى کشور اسلامى آن است که سیاستهاى نظام اسلامى در جهتى حرکت کند که دانش جویان دختر و پسر در درازمدت بتوانند به آسانى و با آرامش خاطر در دانشگاهها و فضاهاى مجزا به تحصیل بپردازند. البته تا تحقق این آرمان و تا آنجا که ظرفیت اجتماعى در دانشگاهها اجازه دهد، مىتوان براى جلوگیرى از اختلاط دختران و پسران تلاش نمود.
اما هرگونه برنامه در این زمینه باید حساسیتبرانگیز نبوده، بازتاب منفى در دانشگاه نداشته باشد. به همین جهت است که امام خمینى«قده» در سال 61 با مجزا کردن کلاسهاى درس که هم در سطح داخلى و هم بینالمللى بازتاب نامطلوبى داشت مخالفت کردند. اما این موضعگیرى به این معنا نیست که ایشان اساساً با تفکیک جنسیتى مخالف باشند.
بررسى دیدگاههاى فقهى و اجتماعى ایشان به خوبى نشان مىدهد که ایشان نیز به اصل عام و کلى کاهش اختلاط میان زن و مرد اعتقاد دارند. محیط آموزشی، بدون ارتباط آموزشی نیست و طرف دوم این ارتباط، همیشه از جنس شما نیست. شاید شما در برخی اوقات مجبور به برقراری ارتباط با جنس مخالف شوید؛ در این صورت، از محدوده ی پیام آموزشی تجاوز نکنید و فقط به مبادله ی همین نوع پیام- در صورت مستقیم یا غیرمستقیم- اکتفا کنید.
خوش بختانه طی این سه دهه، دانشگاه های کشور و نهادهای مربوط به آن ها به اهمیت ارتباط ضابطه مند پی برده و کم و بیش در پی اصلاح نوع ارتباط میان جنس مخالف بوده اند و به همین دلیل دانشگاه ها در جنبش نرم افزاری و ایجاد شور و نشاط اسلامی در فضای فرهنگی جامعه که بر پاشنه ی آشیل روابط سالم دو طرفه میان افراد جامعه استوار است، تا حدی نقش محوری خود را ایفا می کنند. الگوی روابط سالم اسلامی نکته ای است که دانشگاه ها را در ایفای نقش علمی و فرهنگی شان بیش از پیش موفق خواهد کرد.
مطرح کردن اصل تفکیک و رعایت حفظ حریم و پرهیز از اختلاط به هیچ وجه به معنای محروم کردن نیمی از پیکره ی اجتماع یعنی دختران و زنان از حقوق و شرایط اجتماعی نیست چه اینکه این رعایت، اختصاص به دختران و زنان ندارد و مردان و پسران را نیز در برمی گیرد. تحقق ارتباط، منوط به مقدمات و لوازمى است که در دین مبین اسلام، احکام آن مشخص است. نگاه کردن، صحبت کردن، گردش و تفریح، خنده، ملاقات و خلوت کردن هر کدام در اسلام حدود و مقرراتی دارد.
اگر جامعه خواستار ارتباط سالم میان دختران و پسران است باید با توجیه دینی و عقلانی با آن ها برخورد نماید و احکام مربوط به ارتباط سازنده را برای جوان در محیط علمی و صمیمی دانشگاه روشن نماید. جامعه باید به نحوی حضور را برنامه ریزی کند که زنان و مردان به عنوان یک انسان با تمام قابلیت ها و توانمندی ها و ظرفیت های خود در کنار یک دیگر بدون هرگونه احتمال لذت غریزی حضور یابند. منابع :
1. احمدی، علی اصغر، (1372)، «تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران»، تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
2. احمدی، علی اصغر، (1374)، «چگونگی و حدود ارتباط سالم بین دختر و پسر قبل از ازدواج»، پیوند، شماره ی 192، ص31-26
3. اسفندیاری، سرور، (1385)، « آموزش عالی: تفکیک یا اختلاط، گزینه ی برتر؟»، پیام زن، 175(شماره مهر). قابل دست رس از طریق :
http://saeed623.parsiblog.com/Archive16303.htm
(قابل دست رس از طریق وب سایت دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی)
4. داورى، رضا، (1356)، عصر اتوپى، انتشارات حکمت، ص86-87
5. مسجدجامعی، علیرضا، (1386)، اسلام آئین برگزیده: نگاهی اسلامی به دین-شناسی تطبیقی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ص406.
6. مطهری، مرتضی، (1377)، مسئلهی حجاب، قم، انتشارات صدرا.
7. مطهری، مرتضی، (1374)، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، قم: انتشارات صدرا.
اسکندری فائزه
منبع: ماهنامه پیام زن،شماره 230
http://daftarmags.ir/WebTools/PrintVersion/index.aspx?ArticleNumber=28209